در آیه 24 سوره مبارکه دخان آمده است:
«وَاتْرُكْ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ»
«(هنگامی که از دریا گذشتید) دریا را آرام و گشاده بگذار (و بگذر) که آنها لشکری غرقشده خواهند بود!»
«رهو» به معنای رها کردن و شکاف وسیع نیز به کاررفته است.
آیه بیان میدارد ای موسی هنگامی که از دریا گذشتی دریا را آرام وگشاده بگذار و بگذر که آنها لشکری غرق شده خواهندبود.
چنین پیامی از سوی حق نشانگر میزان توکل و اعتماد موسی بر خداست. درحالیکه اطراف او را آب فرا گرفته بود اما بر سخن حق تکیه میکند و به پیش میرود.
بودن با ولی خدا نعمت و نبودن با او عذاب
خدای موسی به او میگوید ای موسی برای شروع حرکت و سیر عصای تو لازم بود، اما برای عذاب فرعونیان لازم نیست تو خود را به زحمت مینداز، و به عبارتی خود را خرج نابودی دشمنانت مکن. عصای تو در این زمان برای نابودی آل فرعون نباید به کار گرفته شود بلکه باید برای پیروان خود آن را به کار گیری، لازم نیست تو عصا بزنی و با عصای تو آب برگردد. وقتی تو ازاینجا عبورکنی آب مجددا باز خواهد گشت.
این آیه معلوم میسازد رحمت به واسطه ولی خدا جاری میشود یعنی رحمت به بهانه تو (ای موسی) بر خلق جاری میگردد. زمانیکه تو نباشی عذاب خود به خود هست. تو با هر جمعی همراه شوی نجات مییابند و چون از گروهی مفارقت جویی آنان گرفتار عذاب میشوند هرگاه قومی زندگی بدون بزرگتر الهی را خود انتخاب کنند به عذاب افکنده میشوند.
حضرت حق به موسی میگوید تو که از دریا با آرامش عبور کنی، دشمنان تو گروهی غرق شده هستند که خود جدایی از تو را برگزیدهاند و عذاب را انتخاب کردهاند.
مفسرین میگویند: دشمنان موسی همان زمان که از موسی فاصله گرفتند و از او جدا شدند گرفتار عذاب گشتهاند هر چند ظاهراً هنوز غرق نشدهاند، زیرا آنکس که با موسی نباشد غرق شده است. وقتی کسی با کامل زمان خود و ولی زمانش همراه نباشد غرق شده است. چنین فردی در دریای مادیات و معصیت و در دریای جهالت غرق شده است. خدای سبحان به موسی میگوید: ای موسی لازم نیست تو برای کسانی که خود غرق شدن را برگزیدهاند دل سوزی کنی. از نگاه بعضی مفسرین مفهوم آیه چنین میشود ای موسی غصه چنین افرادی را مخور تو هر تدبیری برای تربیت اینان لازم دانستهای به کار گرفتهای اما اینان پذیرای هدایت تو نیستند.
تو عصایت را برای تابعین خود به کار بگیر این فرمان الهی نشان میدهد اگر کسی تابع بزرگتر فکری خویش نباشد، خود را از سفره دعای ایشان محروم کرده خدای سبحان به اولیا خویش اجازه نمیدهد برای چنین افرادی دعا کنند.
مفسرین میگویند طبق صریح آیات همچون آیه 51 سوره مبارکه زحرف:
«وَنَادَىٰ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَٰذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي ۖ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»
«فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟»
فرعون به این دریا فخر فروشی کرده بود. همان چیزی که روزی به آن فریفته شده بودی و مایه فخر خود میدانست مایه هلاکتش شد.
هر فرد مامور به انجام وظیفه است
نکته دیگر آنست هرگاه پیامی از سوی پیک حق به ما میرسد باید همانگونه که مامور به انجام هستیم به وظیفه خویش عمل کنیم، خدای سبحان در این آیه به موسی امر میکند مقابله با دشمن و به کار گرفتن عصایت برای دشمن وظیفه تو نیست تو به آنچه ما میخواهیم عمل کن خود میدانیم با دشمن چه معاملهایی داشته باشیم، برای از بین بردن آل فرعون خدا خود به میدان خواهد آمد.
حضرت حق در این آیه به موسی نفرموده تو و همراهانت اینجا را ترک کنید «و اترکوا» بلکه میفرماید «واترک» تو که بروی و دریا را بدون اضطراب و ساکن ترک کنی، نگران مباش و دغدغه عذاب دیگران را نداشته باش. این فعل نشان میدهد هرگاه بزرگتر فکری کار صحیحی را انجام دهد پیروانش در پی او خواهند رفت وبه وظیفه خود عمل میکنند یک جمع اما درقالب یک فرد.
اعتماد بر خداوند نه بر اسباب
یکی از مفسرین عرفانی میفرماید: جریان به آب زدن عصای موسی در زندگی ما تکرار شدنی است عصایی که به آب زده شد و آب را خشکاند در زندگی هریک از ما نیز دیده میشود، به عنوان مثال عصای ذکر که به لطف حضرت حق به ما سپرده شده و ما در مواقع لازم از ذکر به عنوان وسیلهای برای کارگشایی و حل مشکل استفاده میکنیم در حقیقت به معنای اعتمادبر خداست نه اعتماد بر ذکر زیرا آنکس که به عصای موسی قدرت بخشید همان کس به ذکر اثر میبخشد ما باید چون موسی که بر عصا تکیه نکرد بر عصای ذکر تکیه نکنیم بلکه بر خدای سبحان اعتماد کنیم. تکیهگاه اصلی وحقیقی خداست.
اگر با این تفکر عصای ذکر به گرفته شود از دریای خروشان عالم ماده به راحتی عبور خواهیم کرد. دریایی که بسیاری از مردم با معصیت و طغیان و جهالت گرفتار آن میشوند اما متوکل بر خدای سبحان با توجه به حق از آن عبور میکند، زیرا با توکل بر حق امور غیر ممکن و سخت، ممکن و سهل میگردد.
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
مفسری میگوید: اشیا میتوانند مایه نجات و یا هلاکت کسی گردند دریایی که هنگام عبور موسی و پیروانش خشک شد و گروهی با خشک شدنش نجات یافتند همان دریا مایه هلاکت دیگران شده است. خدای سبحان با این معجزه اعلام میدارد من هستم که عامل نجات یا هلاکتم، اسباب در اختیار من است. اگر دستور دهم دریا خشک میشود و اگر امر کنم دریا بعد از خشک شدن به حالت اولیه باز میگردد.
تدبیر دست خداوند است
کسانی که بر تدابیر خودتکیه میکنند و بر آن حساب باز میکنند جزء غرق شدگان هستند. تکیه بر تدابیر فردی بدون توجه به لطف خدای سبحان اشتباه است مثلا آنکس که برنامهریزی میکند اگر باور داشته باشد که تدابیر و برنامهریزیهای او کاساز است البته برنامهریزی کردن نه تنها امر غلطی نیست که درشمار بهترین اموراست، اما این برنامهریزی زمانی صحیح است که انسان برنامه زندگی خود را به خدا بسپارد و به خدا بگوید خدایا برنامه را تو برای من بریز و هرجا نیاز به اصلاح دارد تو اصلاح کن. تو مدبر باش. تدبیر دست توست. افراد معمولاً ادای عقلا را در میآورند به همین دلیل آسیب میبینند.
قرآن در آیه 44 سوره مبارکه غافر میفرماید:
«وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»
«من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!»
مفسری میگوید چگونه افراد غرق نشوند درحالیکه خود را مدبر امور خویش میدانند و از اولیای الهی فاصله میگیرند و گاه از آنان رو برمیگردانند، زیرا انسان زمانی که همراهی با اولیاء را سرلوحهی زندگی خویش میداند حتی اگر در حال غرق شدن باشد اولیا او را نجات میدهند.
مفسری میگوید معجزه دیگر جریان موسی و فرعون آنست که خدای سبحان میتوانست تدبیر کند این دو گروه هر یک در یک سوی آب قرار گیرند، اما خدا این کار را نمیکند بلکه تدبیر میکند تا فرعونیان غرق شوند و همه اموالشان باقی بماند و به پیروان موسی برسد. اراده خدا برآن بود تا اموالی که آنها به دست آورده بودند یکباره در اختیار قوم موسی قرار گیرد.
انسان یا عاشق است یا فارق
یکی دیگر از مفسرین دریا را عالم ماده معنا کرده و میگوید روح به راحتی از عالم ماده عبور میکند. قلب نیز در پی روح به آسانی از عالم ماده میگذرد. عقل نیز در پی روح و قلب است، راحت عبور میکند اما نفس اینگونه نیست. آنچه در مادیات میماند و غرق میشود نفس است زیرا نفس به دنبال روح حرکت نمیکند، در این عالم هرکس که درپی بزرگتری نباشد که شریعت تعیین کرده گمراه میشود. فرعون اگر در پی موسای روح رفته بود عبور میکرد.
در وجود هر یک از ما نیز موسای روح وجود دارد، وقتی من تابع عقل و روح و قلب باشم به سلامت از عالم ماده عبور میکنم زیرا با دلدادگی به حضرت حق کسی غرق عالم ماده نمیشوند. انسان یا عاشق است یا فارق. یا با خداست ویا جدای ازاو. یا پذیرش اولیای را دارد و یا روگردان از آنهاست به عبارتی یا موسایی است و یا فرعونی.
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده درس مقصود در پیشگاه هستی
مفسری میگوید: اگر به موسی و خدای موسی ایمان آوردی رستهای، اگر دلداده موسی و خدای موسی نشدی گرفتار عالم ماده میشوی و این همان مسیری است که خود انتخاب کردهای.
ایشان میگوید «رهو» یعنی فضای باز وسیع. دریای مادیات وسیع و فراوانی در اختیار اهل دنیا قرار دارد اما این دریا دام است. هرکس وارد آن شود غرق میگردد. نباید گمان شود اگر مادیات فراوانی در اختیار کسی قرارگیرد خدا به او رو کرده است.
در آیه 25 و 26 سوره مبارکه دخان آمده است:
«كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ» «وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ»
«سرانجام همه نابود شدند و چه بسیار باغها وچشمهها که از خودبه جل گذاشتند وزراعتها وقصرهای زیبا وگرانقیمت»
آیات فوق از سر گذشت کسانی سخن میگوید که تمام فکر و ذکرشان دنیا بوده، تمام هزینههای زندگی خویش را خرج مادیات کردهاند.
چه باغهایی! چه چشمههایی! چه زمینهای زراعی! چه قصرهای آراستهای! چه مجالس آراستهای! چه جایگاههای نیکویی! همه و همه از اینها به جا مانده است نشان میدهد اهل ظاهر، اهل مادیات، از مادیات خودشان وقتی قرار است لذت ببرند نمیتوانند لذت ببرند. مجبورند رهایش کنند. زمانی هم که نعمت در اختیار آنهاست دلهره رها کردنش را دارند.
کفار قدرت مقابله با مومنان را ندارند
مفسری می گوید میتوان این آیات را از منظر دیگری بررسی کرد و گفت کسانی که قصد صدمه زدن به مومنین را داشته باشند در حقیقت به خود صدمه میزنند، (قوم فرعون برای صدمه زدن به پیروان موسی در پی آنان آمدند) اما به خودشان آسیب زدند. گمان کردند میتوانند به مؤمنین آسیب وارد کنند و برای مؤمنین آزاری را تدارک ببینند اما این آسیب به خودشان بازگشت. اصلاً کفار قدرت مقابله با مؤمنین را ندارند.
بهرهمندی از نعمات دنیا موقتی است
این جریان نشان میدهد هرگاه اهل ظاهر یا اهل مادیات، بخواهند از مادیات خود لذت ببرند امکان لذت بردن حقیقی و ماندگار برایشان نیست آنان حتی زمانی که از نعمت هم برخوردارند ترس از دست دادن آنها را دارد و همین ترس برای او دلهره ایجاد میکند.
«نعمه» هم اسباب خوشی است و هم دلخوشیهای متعدد. قرآن میگوید ما از قصرها و مزارع آنان برای شما سخن گفتیم ازچشمهها و باغهایشان گفتیم. «نعمه» به معنی «تنعم» است. فرعونیان مجبور شدند هر آنچه برایشان مایه آسایش بود همه را ترک کرده زیرا بهرهمندی از نعمات دنیا همه موقتی وکوتاه است.
مفسری میگوید جنات انواع لذات مادی و عیون انواع لذات حیوانی است که آل فرعون از آن بهرهمند میشدهاند و حال با عذاب خدای سبحان همه چیز پایان یافته است. «نعمة» چه بسیار لذاتی که در آن متنعم بودند اما تنعم و لذات برایشان ماندگار نبود.
با بیان یکی از مفسرین در ذیل آیه میتوان به دو نکته اشاره کرد:
- اولا این آیه نشان میدهد که اهل غفلت (قوم فرعون) داراییهاشان ماندگار نیست. همه چیز برای آنان موقت است. لذت بردنهایشان نیز موقت است. اینان از داشتن لذت دائم محرومند.
- نکته دوم این است که احتیاجات اهل غفلت موقت است در حالیکه انسان برای ابد خلق شده است. حال اگر تمام فکر و ذکرش برای دنیای کوتاه باشد به خود آسیب زده است.
عذاب تنها از دست دادن گوشهای یا بخشی از نعمت نیست، بلکه عذاب از دست دادن تمام نعمت است و همچنین عذاب بهرهمند نشدن از لذت داشتن نعمت است، زیرا آنکس که تفکرش ماده است و همه چیز را در ظرف محدود عالم ماده میبیند نمیتواند از نعمات لذت لازم را ببرد زیرا او همیشه با نگرانی از دست دادن نعمت زندگی می کند. هر آنچه آل فرعون بر آن تکیه کرده بودند به یکباره از دست رفت و خدا با این امر آنان را عذاب کرد.
در جلسه گذشته یادآوری کردیم جریان ارث آنست که داراییهای انسان به فرزندانش و یا نزدیکانش میرسد اما نکته درناک آیه آنست که داراییهای آل فرعون به دشمنانشان رسید. این امر خود نه تنها عذاب از دست دادن داراییها را برای فرد به جا میگذارد بلکه آزار روانی فراوانی را در پی دارد که داراییه ی فرد در دستان دشمنانش قرار گیرد و آنها از امکانات او بهره ببرند از آنان گرفته شد.
یکی از مفسرین می فرماید: آل فرعون در واقع همه ی زندگی مادی شان را ترک کردند آنان زراعت و باغ و بستان و کسب و کارو…. همه همه را رها کردند و موجودیشان و معیشت مادیشان به یکباره از آنان گرفته شد.
نکات کاربردی آیه
در زندگی روزمره ما کاربرد آیه چنین میشود آنکس که تمام ذوق و شوقش از صبح بازار رفتن و آرایشگاه و خیاطی و استخر و آشپزی بوده، به یک باره همه این مشغولیتها از دست بدهد و همه این تفریحات یک دفعه تعطیل شود چنین فردی چه خواهد کرد؟ هیچ یک از این تنعمات در عالم ماده و بعد از مرگ کاربردی ندارد و چون انسان دار فانی را رها کند این مشغولیتها نمیتواند با او همراه گردد.
اگر ما بخواهیم درشمار قوم فرعون نباشیم باید چگونه باشیم هرکس باید خود را بررسی کند که لذاتش چگونه است؟
آیا از یک میز غذا با عطر و بوی خاص بیشتر لذت میبرد یا از خواندن نماز اول وقت؟ از کدام لذت بیشتری میبرد؟ اگر میخواهیم در شمار فرعونیان نباشیم باید لذات خویش را به چالش بکشیم. آیا ما با خرید و خوردن و خوراک و امور مادی و گشت و گذار بیشتر لذت میبرم؟ یا لذات روحانی ما بر لذات جسمانیمان غالب است.
مثلا هرگاه صدای پای ماه رمضان میآید. با اینکه در ماه رمضان لذات حیوانی نیست.اما ذوق رسیدن به رمضان در ماهست لذت بودن با خدا را با هیچ یک از مشتهیات نفسانی عوض نمیکنیم، هر چقدر ذوق ما در معنویات بیش از مادیات باشد به حول و قوه الهی در شمار قوم فرعون نیستیم و هر چقدر ذوق مادیات بر معنویات غالب شود چه باتوجه یا عدم توجه فرعونیم.
تاریخ جلسه: 98.10.25 ـ جلسه 11
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»