آیه 24: «يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي»
«در آن روز انسان) مىگويد: اى كاش براى زندگى (امروز) چيزى از پيش فرستاده بودم.»
حسرت در روز قیامت
در آن روز انسان میگوید: ای کاش از پیش برای زندگی آخرت، عبادت و کارنیک و توشۀ مناسب فرستاده بودم.
این آیه حکایت میکند که در قیامت با دیدن جهنم زبان انسان گشوده میشود، اعتراف به حق میکند و با لفظ «يا لَيْتَنِي» حسرت خود را بیان میدارد.
او خود را در نهایت تنهایی می بیند، عامل این تنهایی را از ناحیه خود میداند و با فعل «قَدَّمْتُ» به عامل حسرت خود اشاره میکند که ای کاش برای زندگی آخرتی توشۀ لازم را میفرستادم.
عمل خالص و صالح قابلیت انتقال به عالم دیگر را دارد
در آیه مفعول فعل «قَدَّمْتُ» حذف شده است؛ یعنی مقدار و اندازۀ عبادت مشخص نیست؛ زیرا جنس عبادت مهم است که نافع و خالص باشد و حتی در کوچکترین عمل هم، ردپایی از خودبینی دیده نشود. زیرا که عمل خالص و صالح، قابلیت انتقال به عالم دیگر را دارد و اندازه و مقدار آن مهم نیست. عملی که حقیقت توحیدی بر آن بار شده، طبق قانون شریعت است، از استاندارد الهی برخوردار است و معامله با خداوند در آن عمل لحاظ شده است، قابلیت انتقال به عالم دیگر را دارد.
مصداقهای حسرت در قیامت
مفسری میفرماید: با جملۀ «يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ» مصداقهای حسرت در قیامت بیان میشود. اساس این حسرتها بر این محور است که فرد در دنیا به مشغولیتهایی میپرداخته که برای او نافع نبوده و حسرت میخورد که چرا در معاملات زندگی از خداوند غافل بوده و منیت و انانیت خود را لحاظ کرده است!، افعال مثبت و خیرات را به خود نسبت داده! که در نتیجه در قیامت، بیتوشه و بیاعتبار شده است.
در قیامت، این فردِ نگران، با اعمالی مواجه شده که مُهر الهی ندارد؛ زیرا اگر مُهر خدا بر عملی زده نشود، عمل، ضایع شده و در عالم گم میشود.
حسرت بابت موقت بودن خیرات و افعال مثبتِ غیر خالصانه
مفسری میفرماید: فعل «قَدَّمْتُ» در باب تفعیل بکار رفته است؛ یعنی حسرت او بابت موقت بودن خیرات و افعال مثبت اوست که غیر خالصانه انجام شده است. گاهی اعمال خالص از او صورت گرفته و گاهی هم اصلا فعل مثبت و خالصی نداشته است، تلاشهای او گاه و بیگاه بوده و از معامله با خداوند در همۀ اعمال خود غافل بوده است.
وصول به مقام قرب، استمرار میطلبد
در زیارت جامعه ائمه، زائر به حضرات معصومین علیهمالسلام عرض میکند:
«بَلْ يَتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّمَاءِ بِحُبِّكُمْ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ تَوَاتُرِ الْبُكَاءِ عَلَى مُصَابِكُمْ»[1]
اهل آسمان به جهت گریۀ پیوستۀ بر مصائب اهل بیت علیهمالسلام به جایگاه قرب رسیدند؛ بنابراین گریۀ بر اهل بیت که بصورت دائمی و مستمر باشد، انسان را به مقام قرب میرساند.
وصول به مقام قرب، استمرار می طلبد و انقطاع و تدریج، فرد را به این مقام نمیرساند.
گشوده شدن زبان فطرت
مفسری میفرماید: در قیامت در هنگام مشاهده جهنم و احوال قیامت، انسان متذکر شده و زبان فطرت او گشوده میشود و بابت اعمال غیرالهی خود و اینکه خودبینی بر وجود او حاکم شده بود، به افسوس و حسرت خود اعتراف دارد.
مفسری میفرماید: انسان در قیامت به زندگی حقیقی واقف میشود: «إنَّ دارَ الاخِره لَهِیَ الحَیَوان»[2]
در زندگی دنیوی نیش و نوش به همراه یکدیگر وجود دارد و دنیا مملو از خوشیهای زودگذر است، بنابر این جایی برای دلباختگی به دنیا و غفلت از زندگی حقیقی وجود ندارد.
گفتنی است انسان در آخرت به سوء استفادۀ خود از عالم دنیا افسوس و حسرت میخورد؛ که چرا انتخاب صحیح نداشته است تا از عالم دنیا برای آخرت خود، توشه فراهم کند. او در هنگام متذکرشدن به مقصربودن خود واقف می شود؛ زیرا که لحظه به لحظه در مرحله انتخاب بوده، اما با سوء انتخاب، استفاده صحیح نداشته است.
اطاعتی عاشقانه
مفسری میفرماید: «يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي» به سرمایۀ اطاعت عاشقانه و خالصانه اشاره دارد؛ چون در بندگی عاشقانه و خالصانه استمرار و تداوم نهفته است و قطع و وصل وجود ندارد.
هنگامی که انسان، عاشقانه بندگی کند، انقطاع و قطع و وصل ندارد و مییابد که تمام توقفها و انقطاعها به علت بندگی از روی تکلیف بوده است. در بندگی عاشقانه، استمرار و دوام نهفته است.
قیامت زمان ادراک زندگی حقیقی است
مفسری میفرماید: تا زمانی که انسان در قبر قالب و جسم زندگی میکند، به منزلۀ مردۀ متحرکی است که به گمان خویش دارای زندگی و حیات است؛ اما با جدایی روح از کالبد جسم، به زندگی حقیقی خود نائل میشود.
آنچه مهم است آن است که سطح هوشیاری و ادراک انسان در دو عالم خیلی متفاوت است و قابل قیاس نیست؛ چون قالب خاکی دستانداز و مانع عظیمی برای فهم و هوشیاری انسان ایجاد میکند. با مردن، انسان می یابد که زندگی حقیقی در قیامت بوده است.
حجاب چهره جان می شود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده
حسرت انجام ندادن اعمال صالح
مفسری میفرماید: در قیامت انسان حسرت انجام ندادن اعمال صالح خود را میخورد؛ که چرا اعمال صالحی که در دنیا برای او میسّر و مقدور بود و مانعی در مسیر آن نبوده را انجام نداده و از این فرصت استفاده نکرده است؟! این حسرت به مانند آتش سوزانی که از آتش جهنم سوزانتر است، وجود او را میسوزاند؛ زیرا درون و روان او بواسطۀ آتش حسرت گداخته میشود که دردناکتر از آتش جهنم است.
آتش حسرت و غضب الهی در قیامت، تمثل زندگی در آتش است
مفسری می فرماید: «لام» در «لِحَیاتِی» به معنای «فی» است؛ یعنی ای کاش در دنیا برای زندگی ابدی و آخرتی توشۀ لازم را فراهم کرده بودم! چرا که «الدنیا مزرعه الاخره»[3] است.
گاه انسانی در زراعت دنیا کاشت ابدی و دائمی دارد که تا ابد از ثمرات آن بهرهمند میگردد، و در مقابل افرادی در مزرعه دنیا فضولات مادی و علف هرزه می کارند که قابل انتقال به سرای باقی نیست.
آتش حسرت و غضب الهی در قیامت تمثل زندگی در آتش است، که آتش حسرت آنان به انتها نمی رسد و در زندگی لذتی ندارند: «لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى»[4]
مفسری میفرماید: این آیه توضيح آيۀ قبل است؛ يعنی علامت تذکر و تنبه انسان در عالم دنیا بدین صورت است که برای زندگی ابدی کاشت و برداشت داشته باشد و ذکر و اذکار را علامت متذکرشدن میداند.
دنیا محل کسب زاد و توشه است
مفسری میفرماید: در قیامت هیچ اقدام جدیدی صورت نمیگیرد بلکه فعل ماضی« قَدَّمْتُ» دلالت دارد بر این که دنیا محل کسب زاد و توشه است. حتی زمانی که در دنیا تجانس بین انسان و امام صورت بگیرد، در قیامت، بصورت تجاذب و تشافع جلوهگری دارد.
هیچ عمل خیر یا شری در این دنیا نمیماند؛ بلکه همراه عامل، به قیامت منتقل میشود و در آنجا از آن پردهبرداری می شود: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»[5]
آیه 25: «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
«پس در آن روز هيچكس به مانند عذاب او عذاب نكند.»
هیچکس به جای دیگری عذاب نمیشود
پردهبرداری از اعمال انسان در روز قیامت انجام میگیرد و هیچکس به جای دیگری، عذاب نمیشود.
متولّی عذاب خودِ خداوند است و خازن جهنم و…. مجری این عذاب هستند. هیچ قدرتمندی در مقابل خداوند قرار ندارد که بتواند مانع عذاب شود.
سیر و سلوک انسان در این عالم آغاز میشود. انسان مومن در این عالم، آگاه میشود که مالک و حاکمیت مطلق از آن خداست و در این حاکمیت، فرمانروایی تمام عوالم از آنِ اوست. عالم دنیا میدانی برای انتخاب صحیح و حرکت الهی است که نرخگذاری این مسیر الهی از طرف خداوند صورت میگیرد.
هنگامی که قیامت انسان در این دنیا واقع شود، مییابد که ولیّ مطلق و متصرّف حقیقی رب العالمین است؛ بنابر این افراد با یکدیگر درگیری ندارند.
انسانی که عارف و اهل معرفت باشد، در سلب نعمت، خود را مقصر میداند، در نتیجه از متهم کردن دیگران پرهیز دارد.
انسان اهل معرفت، در جاده بندگی مییابد که گرفتاریها و تنگناهای زندگی در اثر سوءاختیار اوست و این سوء اختيار عذاب الهی را به همراه دارد. این نگرش انسان را از درگیری با افراد منع میکند؛ زیرا خود را مقصر میداند.
انسان، در قیامت، واقف به صفت جلالیه خداوند میشود و مییابد که در باطن جمال خداوند جلال او نهفته است.
ضمیر در لفظ «عَذابَهُ» به خداوند بر میگردد؛ یعنی هیچ کس مانند خدا عذاب نمیکند.
انسان مومن در این عالم به همهکارهبودن خداوند آگاه میشود؛ اما انسان غیرمومن در قیامت به همه کاره بودن خداوند واقف می شود، که سودی برای او ندارد.
تاریخ جلسه: 99/6/23
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مفاتیج الجنان، زیارت جامعه ائمه المومنین
[2] سوره مبارکه عنکبوت، آیه 64
[3] عوالي اللآلي، ج1، ص ۲۶۷
[4] سوره مبارکه اعلی آیه 13
[5] سوره مبارکه اسراء، آیه 7