تفسیر آیه 1 سوره مریم

قبل از هرچیز عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که توفیق حضور مجدد در محضر قرآن نصیبمان شده است انشاءالله هم عالِم به قرآن هم عامِل به قرآن و هم محافظ قرآن باشیم، انشاءالله یکی از مهمترین شفعاء ما در قیامت همین قرآنی باشد که بسیاری از ساعاتمان را با او سپری می‌کنیم.

بعد از اتمام سوره مبارکه آل عمران، سوره مبارکه مریم را انتخاب کردیم؛ در این سوره مباحث تربیتی و کاربردی موثری مشاهده می‌شود که می‌تواند در زندگی روزمره ما جریان داشته باشد.

اجازه قرار گرفتن در خدمت سوره مبارکه مریم علی الظاهر به ما داده شده است و خدای سبحان را به جهت این نعمت عظیم سپاسگزاریم، قطعاً با دعای حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه این توفیق برای ما میسّر شده است اما دعا کنیم این نعمات برای ما عادی جلوه نکند و نعمت را نعمت خاص دیده و لذّت خاصی به زندگی ما وارد کند و باور کنیم برکات این حضور تا قیامت می‌تواند برای ما جاری باشد و شاید بخشی از آن رزق «مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»[1]ی که هر روز درخواست می‌کنیم حضور در سفره قرآن باشد.

حضرات معصومین عِدل قرآن هستند، ما متوجه هُمای سعادتی که در هر زیارتی بر شانه ما می‌نشیند می‌شویم؛ اما متوجه نیستیم هرگاه در محضر قرآن هستیم چه برکاتی متوجه ما می‌شود.

عرض می‌کنیم‌:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏»[2]

 

در سوره مبارکه مریم آیه 1 آمده است:

 

«كهيعص»

 

حروف مقطعه

 

سوره مریم با حروف مقطعه آغاز شده است و ما یقین داریم از اسرار این حروف نمی‌توانیم اطلاع پیدا کنیم اما بعضی از اهل ذوق در مورد حروف مقطعه نظراتی داشته‌اند.

کل حروف مقطعه قرآن را که در کنار هم قرار دهیم و تکراری‌ها را حذف کنیم یک جمله از آن استخراج می‌شود‌: «صِراطُ علیٍّ حقٌ نُمْسِكُهُ» «راه علی راه حقی است که ما همه آن را اتخاذ کرده و به آن دست می افکنیم»

 

حروف مقطعه نماد اسماء الهی

 

حروف مقطعه در آغاز هر سوره برای بعضی از اهل معرفت نماد اسماء خدا در آغاز آن سوره است:

بعضی گفته‌اند: «کاف» نماد کریم و کبیر و کافی، «هاء» نماد اسم هادی، «یاء» به عنوان اسم رحیم، «عین» نماد اسم علیم، عظیم، علی، «صاد» نماد اسم صادق.

یا اینکه «کاف» خدای سبحان کفایت خلق را می‌کند، «هاء» هدایت بندگان را می‌کند، «یاء» ید او است، یعنی قدرت او مسلّط بر همه قدرتها است، «عین» عالِم به بندگانش است و «صاد» هر وعده‌ای که به بندگان می‌دهد صادق است.

  • روایت می‌گوید‌: جبرئیل بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد و آیه اول این سوره را به شکل حروف مقطعه بیان کرد و گفت: «کاف» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «علمتُ»، گفت: «هاء» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «علمتُ» گفت: «یاء»، «عین»، «صاد»، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «علمتُ»، یعنی این حروف رمز بین پیامبر و خدا است. من می‌دانم هر آنچه را باید درباره این آیات بدانم، جبرئیل تعجب کرد و گفت: چطور تو می‌دانی در حالیکه من نمی‌دانم از همین رو گفته می‌شود این حروف سرّی است بین خداوند و رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله.

 

نگاه دیگر: یکی از مفسرین می‌گوید: گاهی اوقات خدای سبحان خود را تنها در یک آیه به نام «قُل هُو اللهُ اَحَد» معرفی می‌کند و گاه در آیه دیگری در قالب حروف مقطعه گویا می‌خواهد اعلام کند که در تنگنای حروف نمی‌گنجد، او بالاتر از جایگاه عبارات است.

در نگاه دیگر: «یاء» را می‌گویند یُمن و برکتِ خدای سبحان بر بندگان است، میمنت و مبارکی، شاید این سوره معامله خدای سبحان با بندگان را بیان می‌کند، معامله کفایت، هدایت، عنایت، یمن و صدق خداوند نسبت به بندگان.

 

حروف مقطعه علامت اختصاری پیامبر ص

 

بعضی می‌گویند اینها علامت اختصاری اسم خود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است نه اسم خدا، کافی هادی، یمین اسم پیامبر است، علی اسم پیامبر و صادق اسم پیامبر است.

نگاه دیگر: «کاف» یعنی برای انتقام از خلق، خدای سبحان کافی است و «هاء» هدایت می‌کند خلایق را؛ «یاء» خدای سبحان ید رزق و ید لطف دارد، دست روزی رسانی حضرت حق باز است، ید لطف و رزق او بر بندگان گشوده است، «عین» عالم به مصالح بندگان است، «صاد» هم صادق الوعد است.

«هاء»، هادی است و اهل اخلاص را به حقیقت هدایت می‌کند نه کسی که خواهان وصال به حقیقت نیست،  «عین»، علیم است و آگاه به حال بندگان خویش، چه آنها که به او شرک ورزیده‌اند و یا شرک نورزیده‌اند، او همه بندگانش را می‌شناسد.

 

قدیم بودن خداوند

 

«کاف» نشان از  کینونیّت و وجود قدیمی خدای سبحان دارد، یا اينكه خبر از سرّ قدیم او دارد، و یا از قدیم برای بندگان کافی بوده است.

در حقیقت «کاف» معرِّف قدمت خدای سبحان برای بندگان است و «هاء» همان حرف توجه و آگاهی است، گویا خدای سبحان همه بندگان را از قدیم بودن خود مطلِّع می‌کند و خود را با حرف تنبیه بر همه جلوه‌گر می‌سازد.

بعضی گفته‌اند: حضرت حق با حرف «کاف» می‌خواهد کریم بودن خود را اعلام کند و اینکه این عالَم بخشی از جلوه کرم او است، «هاء» یعنی همین کریم، افراد را به ساحت قرب هدایت کرده، کریمانه راه نزدیکی بندگان را به خود نشان داده و اینکه او همچنان ادامه دارد و قرب بی‌انتهاست؛ حرف «یاء» در واقع بیان می‌دارد تا ندای قدیمی خدای سبحان را اعلام کند که او از قدیم بندگان خویش را صدا زده است و این آهنگ، آهنگ وصال است، برای وصل صدا زده است که او را از هر نوع جهلی دور نگه دارد؛ «عین» نماد عالمیت خدای سبحان است، گویا حضرت حق امکان علم و عالم شدن را در اختیار بندگان قرار داده است.

بعضی می‌گویند: «عین» عظمت خدا است که عطایای عظیم در اختیار بندگان قرار می‌دهد و «صاد» صبح صادق است، یعنی زمان جلوه‌گری حضرت حق که در آن زمان بشر در جایگاه فنا قرار می‌گیرد وقتی او جلوه‌گری کند، هیچ ادعایی برای بنده باقی نمی‌ماند.

در این حروف رازهای خاصی را ملاحظه می‌کنید اما جمع‌بندی همه این است که برای بنده امکان معرفت خدای سبحان وجود دارد، بنده در جایگاه بندگی می‌تواند او را بشناسد، برای نعمت دادن، او کافی است «الکافی للانعام» برای انتقام گرفتن هم او کافی است، پس همه امور را به او واگذار کنیم و دغدغه هیچ امری را نداشته باشیم.

بعضی گفته‌اند: «کاف» اشاره به کتابت رحمت برای خود دارد، قرآن در آیه دیگری می‌گوید: «كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة»[3] «كَتَبَ» به معنی وَجَبَ و ثَبَتَ است، «کاف» یعنی من همان خدایی هستم که رحمت را بر خودم واجب کردم.

معنای دیگری برای «یاء» گفته شده است: خدای سبحان برای بندگان یُسرِ نعمت را بعد از عُسرِ محنت قرار می‌دهد، بعد از این که روزگار بنده خیلی سخت شد آن روزگار را برای او از طریق نعمت آسان و یُسر می کند.

معنای دیگر: «هاء» بلبل‌های بستان خود (بندگان خالص خویش) را صدا می‌زند تا به او رجوع کنند و چون آنها را صدا می‌زند رغبت‌شان در نغمه‌خوانی بیشتر می‌شود، گویا با صدا زدن خدای سبحان  حال آنها خوب شده و مشتاق‌تر می‌شوند.

«کاف» به معنی کبیر نیز به کار رفته است، بدین معنا که هبه و هدیه خدا کبیر است، خدا به بزرگیِ هدیه خود اشاره دارد، «هاء» هم به هدایتی که انسان را به علم الیقین برساند اشاره می‌کند، «یاء» حکایت از ید است به این معنا که خدا مساعدت لازم را با بنده می‌کند. «هاء» در کرم او هاطل است، هاطل یعنی باران خیلی دانه درشت، خدای سبحان لطفش مثل باران بسیار دانه درشت است.

 

اطاعت از پیامبر ص اطاعت از خداوند است

 

یکی از مفسرین می‌گوید: «کاف» یعنی پیامبر تو «کهف الوجود» «غار عالم وجود» هستی که مومنین به تو پناهنده می‌شوند؛ «هاء»، چون خدای سبحان به پیامبرش می‌گوید: «هاء» یعنی «هنیاً لک الملک و وهبنا لک الملکوت» ما به تو همه عالم را هبه کردیم، سلطنت بر کل عوالم را به تو هدیه کردیم. عالم ملک و ملکوت را به تو هبه کردیم. وقتی گفته می‌شود «یاء» حرف نداء یا است و «عین» هم به معنای «عین العیون» است پیامبری که چشمه همه چشمه‌ها هستی، به وسیله وجود تو دیگران موجود می‌شوند، و «صاد» هم «صفات الله» است و همه صفات خدا در تو جلوه‌گرتر است، از همین جا معلوم می‌شود «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»[4] چون همه صفات خدای سبحان در پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله جلوه‌گر است پس اگر کسی مطیع پیامبر شد مطیع خداوند شده است.

شیخ شوشتری در خصایص الحسینیه می‌گوید: «کاف» کربلا، «هاء» هلاکت، «یاء» یزید، «عین» عطش و «صاد» صبر زینب است.

بعضی می‌گویند: «عین» یعنی «علمناک» ما معلم تو هستیم، «کاف» یعنی «کفیناک» ما برای تو بس هستیم و کفایت تو را می‌کنیم. «صاد» یعنی «صدقناک» ما تصدیق تو را داریم تا دیگران تصدیق تو را بکنند.

اگر این حروف قسم باشند گویا خدا به اسماء خودش یا پیامبرش قسم خورده است، بعضی می‌گویند حروف آغازین قسم است، چه می‌خواهد بگوید؟ «ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا»

 

تاریخ جلسه؛ 99.7.5 ـ جلسه 1

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه طلاق، آیه 3

[2] سوره مبارکه اعراف، آیه 43

[3] سوره مبارکه انعام، آیه 12

[4] سوره مبارکه نساء، آیه 80

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *