قرآن در آیه 105 سوره مباره آل عمران میفرماید:
در آیه ۱۰۲ دستور به تقوای خاص داده شده و در آیه ۱۰۳ دستور به اعتصام به رسیمان حق و یادآوری دوره جاهلیت که افراد به جای پیوست به حق گسست از یکدیگر داشتند، در آیه ۱۰۴ دستور داده میشود که باید در بین شما فرهیختگانی باشند «يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ …» در آیه ۱۰۵ تأکید آیه ۱۰۳ است.
خدای سبحان در این آیه تکرار میکند که از رسیمان الهی متفرق نشوید.
تأکید نشانه از یک خطر است!
اولاً هر گاه کلام الهی با تأکید بیان گردد نشانگر این معنا است که خطر افراد را تهدید میکند به همین جهت نیاز به تأکید است. خطر جدایی از ریسمان حق، خطر پشت کردن به قرآن و عترت خطری است که همگان را تهدید میکند به همین جهت خدای سبحان میفرماید: «لا تَكُونُوا» این چنین نباشید.
گاهی افراد به عقیده خود در مسیر صحیح قدم بر میدارند اما تشبهات ناصحیح دارند، این خطری است که همه افراد را تهدید میکند، حتی فرهیختگان نیز از آن در امان نیستند. آیه قبل در مورد فرهیختگان بود. آنها نیز باید مرتب خود را بازرسی کنند تا شبیه کسانی که نباید به آنها شباهت داشت نشوند.
منیّت، موجب انکار عالمانهی حقیقت
نکتهی دیگر اینکه اختلاف کنندگان در حقیقت در بسیاری از اوقات عالمانه اختلاف میکنند، یعنی اتفاقاً حکم برای آنها معلوم و حقیقت برای آنها واضح است «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ» اما به حقیقت پشت میکنند.
چگونه میشود حقیقت بر کسی واضح باشد اما آن را انکار کند؟ عرض میکنم وقتی که فرد خود را به طور مطلق قبول دارد در مراجعه به حقیقت اگر حقیقت را مطابق با نظر خویش يافت آنرا قبول ميكند و اگر آنرا مخالف با نظر خود یافت به نظر خود بها داده و به حق پشت میکند.
یهود و نصاری در طول تاریخ با پیامبر ما همین کار را کردند، چون نظرات پيامبر را مطابق با آراء خود نيافتند به پیامبر پشت کردند، یهود و نصاری به دين خود متدین هستند و دین پیامبر را قبول نکردند، «لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ».
نکته بسیار مهم: در جامعه به طور واضح افرادی وجود دارند که در عین مذهبی بودن به مذهب پشت میکنند.
قرآن ميفرمايند: گروهی به عنوان مذهبی درجامعه شما هستند اما مذهبشان مورد تأیید شرع نیست، متدینینی هستند که علی الظاهر دیانت دارند اما شرع دیانت آنها را به رسمیت نمیشناسد، حواستان باشد مثل آنها نباشید یعنی باید برای شما معرفه بوده و ناشناخته نباشند تا در هر جایگاهی از تشبه به آنان پرهیز کنید.
متدینین خطرناک را بشناسید!
خطر متدینینی که علی الظاهر به بعضی از امور شرعی پایبند هستند اما به حقیقت شرع بیتوجهاند آنچنان زیاد است که خدای سبحان همه متقین را از تشبه به این گروه پرهیز میدهد. «لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» این گروه در عذاب فراق و دوري از حق به سر ميبرند، شهود خدای سبحان و شهود اولیاء الهی را ندارند، خودبین هستند نه خدا بین و همین خودبینی عذاب سنگینی است که نصیب آنها شده است.
انتخاب جلودار و امام از جانب خدای سبحان
یکی دیگر از مفسرین در ذیل «لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا» میفرماید: جلودار را خودتان انتخاب نکنید. جلودار آن حبلاللهی است که خدا برای شما انتخاب میکند. این تفرق و اختلاف را اهل تسنن اختیار کردند كه جلودار را خودشان انتخاب كردند و از ریسمان ولایت خود را جدا کردند تشبیه به كسانی كه از ريسمان ولايت جدا شدند نداشته باشيد.
جالب است یکی از مفسرین میگوید: آنها در بین خودشان نیز ائتلاف نیست، وقتی که کسی از ریسمان ولایت جدا شد توانایی پذیرش نیروهای متفق با خودش را نیز ندارد و تنها پذیرای نظرات خود است.
ولایت، نقطه عطف
سلمان و ابوذر و مقداد از نظر علمی در يك رتبه و تراز نيستند، اما همه پذيرش یکديگر را دارند چون نقطه عطف آنها اميرالمؤمنين علیهالسلام است، یکدیگر را رد نمیکنند در صورتی که رتبه علمی آنها یکی نیست شهودی که سلمان دارد یقینا ابوذر ندارد، صبری كه مقداد دارد يقينا اين دو ندارند، ولی همه آنها یکدیگر را قبول دارند و بین خودشان انس و الفت است؛ وقتی که ما به یک محور اعتقاد داریم بین خودمان هم اتفاق صورت میگیرد حتي اگر مراتب وجودی ما مختلف باشد و اگر کسی پشت به حبل المتین شرع کرد ظاهرا با یکدیگر اتفاق دارند و در نهایت با یکدیگر اختلاف دارند، چون هر کسی تسلیم نظر خودش است و نظرات آنها متفاوت است.
انکار ولی خدا موجب عاقبت به شرّی افراد
یکی دیگر از مفسرین میفرماید: این یهود و نصارایی که پیامبر را قبول نکردند افرادی هستند که زمانی خیلی متدین بودند و بعد عاقبت به شر شدند، به قدری متدین بودند که زمینهای اطراف مدینه را خریدند و ميدانستند كه پيامبر در اين منطقه ظهور پيدا میكند و میخواستند که جزء اولین ایمان آورندگان به آن پیامبر باشند. اما عاقبت آنها اين شد كه در مقابل پيامبر صلوات الله و سلامه علیه قرار گرفتند.
ملاک حسن و قبح عاقبت
این مفسر در ذیل این آیه شریفه قرآن میگوید: از عاقبت به سوء پرهیز کنید خیلی از افراد شروعشان شروع صحیحي بوده است، اما عاقبت آنها عاقبت ناصحيح است «لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا». گسست بعد از پیوست است، یک گروهی اول پیوست داشتند و در آخر گسست داشتند، قرآن میگوید حواستان باشد پیوستتان مستدام باشد و جزء کسانی نباشید که در آغاز پيوست دارند اما در نهایت گسست! «لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا» جزء كساني نباشيد كه در نهايت در زمره اجانب قرار میگیرند، یهود و نصاری با بتپرستان در یک تیم وگروه قرار میگیرند.
نگران خودتان باشد و حواستان باشد که عاقبت گسستی در بین نباشد. «لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ»
نکته دیگری از قول یکی از مفسرین: آمرین به معروف و نهی کنندگان از منکر که در آیه سابق خواص این امت محسوب میشدند بیش از سایرین محتاج اعتصام به حبل المتین و نیازمند به اتفاق کلمه هستند، چون اگر نظرات شخصی خود را به میدان بیاورند و سلایق خود را عرضه کنند در عموم جامعه تفرقهای از اصل صورت میگیرد و ناخودآگاه افرادی که قرار بود پیوست به اصل را ایجاد کنند موجب گسست از حقيقت شدند آمرین به معروف موجب گسست شدند، اين مفسر میگويد: «لا تَكُونُوا» نگاهش به گسست است آمرین به معروف به جهت دنیا و رسیدن به مقامات، انحرافی از حبل الله نداشته باشند.
روایتی را از قول یکی از معصومین آوردند:
«من فارق الجماعه قيد شبر لم يره بحبوحه الجنه»
اگر کسی به اندازه یک وجب از آن جمع الهی، جمعی که پیوست به ولی دارد عقب نشینی کند وارد بهشت میشود اما در عمق بهشت قرار نمیگیرد.
«بحبوحه» یعنی در وسط بهشت قرار نمیگيرد اين فرد در خط مرزی كمال است و در عمق كمالات قرار نمیگيرد، علت اينكه آن جماعت از نظر ما جماعت محترمی است از این جهت است که دست ولی بر آن جماعت است «يد الله مع الجماعه»[1]
وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ
منظور از عظیم یعنی تمام وجود این افراد را فرا میگیرد. گوش و چشم و زبان و قلب ایشان گرفتار عذاب تفرقه شده است همه وجود تحت این عذاب قرار گرفته است، گاه عذاب از وجود فرد خارج شده و به اطرافیان او نیز سرایت میکند و به جهت گستردگی این عذاب آسیب رسان است و افرادی که گرفتار تردید هستند به واسطه وضعیت اینان آسیب جدی میبینند.
«لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» یعنی اگر کسی آمادگی دارد گرفتار عذاب تفرقه شود، با متفرق شدن فرد اول از اولیاء الهی آسیب تفرقه بر نفر دوم هم وارد میشود.
آیا عذاب تفرقه تنها بر کسانی وارد میشود که خود آمادگی داشته باشد بنابراین برای کسانی که مستعد نیستند نباید وارد شود؟
پاسخ میدهیم: عذابها به همه افراد آسیب نمیرسانند. استاد بروجردی میفرمایند هیچگاه خشک و تر با هم نمیسوزند. آنکه میسوزد خشک بوده گرچه به نظر دیگران در نگاه ظاهری، تَر باشد کسی که معرفت دارد و محبت اهل بیت را دل پرورانده نمیسوزد، تنها چیزی که باعث سوختن انسان میشود، هم رنگی با دیگران است. زیرا او باطناً خشك بوده. اگر فرد باطناً در مورد اولیاء گرفتار تردید شود مشاهده تفرقه ظاهری افراد جدا شدن او از معصوم را تسریع میکند به همین جهت گویا خود او مستعد بود و جرقهای بر جان او افتاد.
البته اصل عذاب عظیم در عالم دیگر است و در این عالم قابل مشاهده نیست، اینجا پرتوی از این عذاب مشاهده میشود.
جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ
حقایق به سراغ افراد میآید، بینه و معجزات بر افراد وارد میشود. لازم نیست در پی حقایق طلب و جستجویی باشد خدای سبحان نور را در فضای ظلمانی وارد میکند و علی الدوام بدون طلب اشخاص اتمام حجت صورت میگیرد. اگر آن را پذیرا شوند آن بینه هدایت خاصی را در ایشان ایجاد میکند.
تاریخ جلسه : 96/7/1 ـ جلسه 89
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه، خطبه 127