تفسیر آیه 11 سوره انسان

آیه 11: «فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَٰلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُوراً»

«پس خداوند آنان را از شرّ آن روز مصون دارد و آنان را با شادى و سُرورى بس بزرگ روبرو كند»

 

اگر بی‌تفاوت باشید، آن روز، خوش نیستید. اگر می‌خواهید آن روز  مسرور و با نشاط باشید، حتماً نگرانی سازنده لازم است بدان جهت که، موجب بندگی می شود.

از آن رو که نیکان نگران بودند، خدای سبحان با همه خدایی خود آنان را از آسیب‌هایی که در آن روز به بعضی می‌رسد، حفظ کرد. و نه تنها حفظ نمود، بلکه شادابی و انبساط روز قیامت و خوشی باطنی آن روز را به آنان نشان داد.

خوف، مقدمه سرور و انبساط است. اگر به لطف الهی از نگرانی و خوف سازنده بهره‌مند هستید و همین امر موجب تلاش بیشتر می‌شود، این خوف، مبارک است؛ بدان جهت که پس از آن خوشی و سروراست.

این خوف موجب می شود که خدای سبحان، انسان را از انواع آسیب‌های احتمالی حفظ کند.

آن روز برای بسیاری از افراد سخت و دشوار است؛ بدان جهت که در هنگام حسابرسی اعمال، در می یابند عملی که در نظر آنها سنگین و قیمتی بود، از اندک ارزشی هم بهره مند نیست. و در آن روز با تهی بودن کفّه ترازوی اعمال خویش مواجه می شوند.

  • اگر جزء «یخافون» شویم، مراقبه دائم داریم تا عمل ما ناخالصی نداشته باشد.
  • در قیامت عقبات متعددی  وجود دارد: حساب، کتاب، میزان! جایگاه هایی که حقوق مردم باید پرداخت شود و هر فردی، حق خود را مطالبه می‌کند.

یکی از مفسرین می‌گویند: ابرار، در دوره کوتاهی-در دوران حیات در دنیا-به حول و قوه الهی همه‌ی توان خود را به کار گرفتند و اکنون خوشی ‌بی‌نهایت در اختیار آنان است.

خدای سبحان خوشی و سرور را در چهره‌ها به نمایش می‌گذارد، نیکان، تنها سرورِ نمایان در چهره یکدیگر را می بینند و چهره‌ی گرفتاران را  مشاهده نمی‌کنند؛ تا از خوشی آنها کاسته نشود.

«الْمُؤْمِنُ‏ مِرْآةُ الْمُؤْمِن‏»[1] دوستان، یکدیگر را ملاقات می‌کنند، مسرور می‌شوند، و شاکر خدای سبحان هستند؛ بدان جهت که جایگاه نیک و شایسته دوستان خود را می بینند. هم چهره‌ها و هم دل‌ها شاد و مسرور است.

به آن چه که طالب بودند رسیدند:

«فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»[2]

«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ* إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ»[3]

گروهی بسیارخوش اند، چراکه دل به ولایت ولیّ الله سپرده اند و محو تماشای علی علیه‌السلام هستند.

هر دو فعل در آیه مذکور، معلوم آمده است و بدان معناست که خدای سبحان می فرماید: نیکان روی عمل خود حساب باز نمی‌کنند، بلکه معبود و محبوب خود را به میدان می‌آورند. عمل آنها  از روی خوف  انجام شده و همین خوف، موجب ادب حضور آنان  می‌شود؛ خدا هم، خدایی، کرم، فضل و دریای بیکران رحمت خود را  به نمایش می‌گذارد.

پاداش خوف آنان «وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا» است.

«نَضْرَةً وَسُرُورًا» هر دو نکره است؛ یعنی میزان خوشی آنها ناشناخته است. تا هنگامی که در عالم ماده به سر می برید، این سرور و خوشی را ادراک نمی کنید.

خدای سبحان برای آنان دو کار انجام داده است:

1.«فَوَقَاهُمُ اللَّهُ»:  مصون ماندن از همه آسیب‌های احتمالی روز قیامت.

2.«وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا» روبرو شدن با خوشی و سرور وصف ناشدنی.

یکی از مفسرین می‌گوید: به این جهت که ابرار همواره در دنیا از خدا راضی بودند، خدای سبحان نیز آنها را مسرور نمود.

در زیارت امین الله از خدای سبحان می‌خواهیم: هر چه تو حکم کردی من بپسندم و خوش باشم[4].

ابرار در دنیا به تقدیرات الهی راضی و خوش بودند و در گرفتاری ها روی در هم نمی کشیدند.

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

 از آن رو که در دنیا سرور باطنی داشتند، ظاهر آنها هم در قیامت خوش است.

یکی از مفسرین اشاره کردند: تنوین “سرور” و “نضرة” تعظیم و تفحیم است؛ یعنی خدا می‌داند  تا چه میزان خوش هستند!  اما  انسان‌ها از درک آن عاجز و ناتوانند.

اولین عطیه‌‌ی خدای سبحان به بنده‌ی مؤمن خوشی و سرور باطنی است که در ظاهر او هم نمایان می‌گردد. گاه ممکن است انسان دارایی فراوان، شهرت و قدرت هم داشته باشد اما خوشی و سروری در او مشاهده نشود.

آنچه موجب شادی و خوشی است، مراقبه دائم است. افرادی که در دنیا اهل مراقبه هستند و کار را خالصانه انجام می‌دهند، خدای سبحان در آخرت، عمل خالصانه‌ی آنان را در قالب چهره‌ی گشاده و مسرور به نمایش می‌گذارد.

در همین دنیا، خدا به شما توفیق داده و عمل خالصانه‌ای انجام دادید، در عین اینکه نگران حفظ آن هستید، اما حال خوشی دارید، نه تنها امروز به خیر است، حتی قیامت و ابدیت هم، به خیر است.

معنای دیگر:

خدای سبحان در بدو ورود آنان به محشر اعلام می‌کند: من از شما راضی هستم-شاید هم به همین دلیل امام رضا علیه‌السلام به استقبال  بسیاری از افراد می‌آیند، خدای سبحان می‌گوید: رضای خود را فرستادم تا رضایت خود را از تو اعلام کنم نگران نباشید، به شما هیچ آسیبی نمی‌رسد. سپس آنان را به بهشت رضوان وارد می‌کند، از انواع تنعّمات بهره‌مند می‌سازد و در خلوت‌سرای دوست راه می دهد.

در آیه سابق می گفتند: «إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا»: ما نگران مواجهه با جلال الهی در قیامت هستیم.

و خدای سبحان در این آیه می فرماید: «وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُوراً»: کسی که نگران مشاهده جلال من است، جمال خود را به او نشان می دهم.

نگاه دیگر: «اللَّهُ» اسم جامع است. هنگامی که خدا به میدان می آید، همه امور اعم از “حق الله” و “حق الناس”  را ساماندهی می‌کند. بنده‎‌ی خالص خود را از هر آسیبی که موجب نگرانی شود، حفظ می‌کند.

نگرانی‌ها، در نهایت، ثمر می‌دهد و به بار می‌نشیند.

«لقّی» باب تفعیل است و معنای تدریج در آن نهفته است؛ به تدریج و پی در پی، هر زمان، خوشی خاصی به آنان داده می‌شود.

«الْيَوْمِ» در این آیه معرفه است. در حالی که در آیه ۷ نکره آمده است: از آن جهت که نمی‌شناختند نگران بودند؛ اما خدا آنان را حفظ کرد. حتی هنگامی که ملکوت عمل خود را دیدند، به خود نسبت ندادند بلکه آن را تنها لطف الهی و جلوه فضل خدا می‌دانند.

«ذَلِكَ»:  آن روز گرچه ظاهراً دور به نظر می آید، اما باطناً دور نیست. در آیات قرآن می‌خوانیم: «إِنَّهُمْ‏ يَرَوْنَهُ‏ بَعِيداً وَ نَراهُ‏ قَرِيبا»[5]: قیامت دور نیست. قریب و بسیار نزدیک است. گرچه برای بعضی بسیار دور است!

اگر اهل خوف نیستیم، حداقل این نگرانی را گاهی به خدای سبحان نشان دهیم. اگر به اعمال خود نگاه کنیم، باید از دست‌های  خالی خود نگران باشیم. آن هنگام که بانگ الرحیل سر می‌دهند و باید کوچ کنیم و هیچ نداریم. بترسیم از اینکه  آنچه همراه خود برده‌ایم خریدار نداشته و تنها بار سنگینی بوده که به ثمن بخس هم، کسی آن را نمی‌خرد.

 

تاریخ جلسه: 99/10/11 ـ جلسه 9

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] بحار الأنوار، ج 74، ص 414

[2]سوره مبارکه قمر، آیه 55

[3] سوره مبارکه قیامت، آیات 22 و 23

[4] راضیۀ بقضائک

[5]سوره مبارکه معارج، آیات 7 ـ 6

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *