قرآن در آیه 113 سوره مبارکه مائده میفرماید:
«قالُوا نُریدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَكُونَ عَلَیها مِنَ الشَّاهِدینَ»
«گفتند: «مىخواهیم از آن بخوریم، و دلهاى ما آرامش یابد، و بدانیم كه به ما راست گفتهاى، و بر آن از گواهان باشیم»
آیه 112 از گستاخی حواریون نسبت به حضرت عیسی علیهالسلام سخن گفت، و این آیه از توجیه آنها در رابطه با بیپروایشان پرده بر میدارد.
«قالُوا نُریدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا»
انگیزهی الهی حواریون با شائبه مادی
در قبل عرض كردیم: حواریون تقاضای رزق مادی در قالب معنویات را داشتند، از همین رو كلمه «مائِدَةً» را بر «مِنَ السَّماءِ» مقدم كردند.
در این آیه آنان صداقت خود را برای طلب روزی مادی به نمایش میگذارند، و اعلام میدارند ما میخواهیم از این مائده بخوریم؛ یعنی غرض اولیه آنها خوردن بود. در ادامه گفتند: ما از خوردن، انگیزهی الهی داریم. حواریون از سطح عامه جامعه بالاتر بودند و جزء خواص جامعه زمان عیسی علیهالسلام، به همین دلیل انگیزهی آنان از چنین درخواستی صددرصد مادی نبود، بلكه انگیزهای ظاهراً مادی اما اصالتاً معنوی داشتند، به عبارتی دیگر انگیزهای اصالتاً معنوی اما با شائبه مادی. آنان اقرار كردند كه در پی خوردنی هستند كه برایشان آرامش قلبی بیاورد و یقین پیدا كنند كه عیسی علیهالسلام به آنان راست گفته است و با آن مائده همه جا به نفع عیسی علیهالسلام گواهی بدهند.
رابطهای متقابل لقمه و طمئنینه قلب
آنان معتقد بودند بین چیزی كه میخورند و بین طمئنینهی قلبی تلازمی است. مثلاً در میان ما شاهد مثال چنین است كه اگر كسی به مشهد مقدس مشرف میشود و فكر كند حتماً باید غذای امام رضا علیهالسلام را بخورد تا مهمان حضرت به حساب آید، چنین فردی مصداق مخاطبین همین آیه است. اما اگر كس دیگری كه به مشهد میرود بگوید: ما همه عمر، مهمان امام رضا علیهالسلام بودهایم؛ خوردن غذای حضرت هر چند خوب و امر نیكویی است، امّا در جایگاه من نزد حضرت تغییری ایجاد نمیكند.
اما حواریون معتقد بودند: مأكولاتِ ظاهری در امور باطنیهی آنان تأثیر گذار است. حواریون گمان میكردند اگر مائدهای از آسمان نازل شود كه آن را بخورند اولین اثر آن طعام آرامش باطنی است، و تردیدهای آنها را نسبت به حضرت عیسی علیهالسلام مرتفع میكند. چنین درخواستهای بیارزشی، نشانگر آن است كه حواریون قلباً عیسی علیهالسلام را نپذیرفته بودند؛ زیرا افراد میتوانند در شمار حواریون كسی باشند، امّا هنوز به دیدن معجزات مكرر برای برطرف كردن تردیدهایشان محتاج باشند.
حواریون، معجزات فراوانی دیده بودند امّا به اعتراف خود هنوز باطناً در مورد عیسی علیهالسلام مردد بودند، و به اطمینان قلبی دست نیافته بودند.
میان لقمه و طمئنینه قلب رابطهای متقابل است، از امام صادق علیهالسلام، تأویل آیه شریفه:
«فَلْینْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» [1]
«پس انسان باید به خوراك خود بنگرد»
پرسیده میشود و ایشان میفرمایند:
«فقال: الى علمه الذی یأخذه عمن یأخذه» [2]
بین خوردن و طمئنینه قلب، و بین خوردن و معرفت پیدا كردن تلازمی است، اگر لقمهای از انواع شبه و حرام به دور و طیب و پاك باشد، حتماً شناخت و معرفت صحیح در پی دارد.
چرا که امام حسین علیهالسلام در جریان عاشورا به دشمنان خود فرمودند: شما سخنان مرا نمیتوانید بفهمید؛ چون شكمهایشان از حرام پر شده است. دشمنان عاشورا از تشخیص وجود حقانی امام حسین علیهالسلام ناتوانند و درست و غلط جریان عاشورا را نمیفهمند، و فرقان و بصیرت ندارند. حضرت همه اینها را به لقمه حرام آنان باز میگرداند و میفرماید: شكمهایتان از حرام پر شده است.
كسی به علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه میگوید: چرا فرزندان شما مانند خود شما نیستند، در حالیكه فرزندان ما بعضی چون شما عالم میشوند؟ ایشان فرمودند: چون فرزندان شما از منبرهای ما تغذیه میكنند و فرزندان ما از لقمههای شما میخورند.
علم ربّانی، غذای قلب
تفسیر دیگری در رابطه با « نُریدُ أَنْ نَأْكُل» میگوید: حواریون تقاضای علم خاص داشتند، آنان علوم ربّانی را به عنوان قوت و تغذیه قلب طلب كردند؛ زیرا میدانستند هرگاه غذای مناسبی به قلب برسد، از هر گونه تردیدی به دور میماند. به همین دلیل گفتند: ما در همه جا اعلام میكنیم كه از طریق تغذیه ربّانی، وساوس و تردیدها از قلوب به طور كامل خارج میشود.«نَكُونَ عَلَیها مِنَ الشاهِدینَ»
مائده ذكری
تفسیر دیگر میگوید: حواریون این مائده را ذكر الله میدانستند، و میخواستند تا از این مائده بخورند تا اهل ذكر الله شوند و قلوبشان به آرامش برسد. این مفسر استناد میكند به آیه:
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوب» [3]
« آگاه باش كه با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.»
مائده، مائده ذكری است حواریون میخواستند از مائده ذكری ارتزاق كنند تا قلوبشان آرام گیرد.
درخواست حواریون، رفع تردید و ازدیاد بصیرت
مفسر دیگری با یك نگاه زیبا چنین بیان میكند: حواریون رفع تردید و ازدیاد بصیرت و رسیدن به مقام شهود را درخواست كردند، درخواست متعالی داشتن هیچ اشكالی ندارد. اشكال این درخواست در جایی است كه آنها خود راه رسیدن به این بصیرت را به ولی الله پیشنهاد كردند.
پیشنهاد به ولی الله به این معنا است كه العیاذ بالله تو از خِیر ما آگاه نیستی و نمیدانی چه چیزی به نفع ماست. مثلاً، اگر ما از خدا تقاضای قرب و شهود كنیم و برای این مقام درخواستهایی را مطرح نماییم، این عین بیادبی است؛ زیرا خدای حكیم كه خالق بندگان است از خود بنده نسبت به او آگاهتر است. خدا میداند چه امری به نفع بندگان است، لازم نیست كه بنده خود پیشنهادی داشته باشد، ولی الله جلوه تام خدای سبحان است؛ یعنی او نیز میداند كه چه چیزی سبب عاقبت به خیری بندگان میشود.
شیخ آقا جعفر مجتهدی میگویند: با درخواستهایتان به دستگاه (اهل بیت) فشار نیاورید؛ زیرا گاهی درخواست ما نه تنها به نفع ما نیست؛ بلكه به ضرر ماست و گاهی اگر به ضرر ما نباشد ممكن است باعث توقفمان در امور معنوی شود.
یكی دیگر از مفسرین در این رابطه میگوید که حواریون به عیسی علیهالسلام گفتند: تو ما را از معنویات برخوردار میسازی، واسطه شو تا ابدان و اجسام ما نیز رشد كند، رشد جسم تنها به واسطه مائدههای آسمانی است، مائدههایی كه دست بشر در ساخت و سازش دخالتی ندارد.
«وَ نَكُونَ عَلَیها مِنَ الشَّاهِدینَ»
در ادامه آیه آمده است: «نَكُونَ عَلَیها مِنَ الشَّاهِدینَ » شاهد بر امری، وظیفه دارد كه یا خود راجع به آن امر سخن بگوید، و یا اگر مورد سؤال قرار گرفت پاسخگو باشد. حواریون در این قسمت از آیه به عیسی علیهالسلام گفتند: ما میخواهیم تا از این طعام آسمانی تناول كنیم، و آنگاه خبر حقانیت تو را به دیگران بدهیم.
با توجه به آیه، حواریون اهل مروّت هستند. آنچه در محضر عیسی علیهالسلام میبینند بخشنامه و خبرگزاری كرده و بیانیهای به عالم صادر میكنند. آنان خبر معجزات عیسی علیهالسلام را كتمان نمیكنند، بلكه اثبات حقانیت عیسی علیهالسلام را بر خودشان واجب میدانند.
اصالتاً این كه انسان خُودسَر به ولی الله پیشنهادی بدهد، نشان از بیادبی و گستاخی اوست. مثلاً كسی پیشنهاد بدهد كه میخواهم فلان كار را برایم انجام بدهی نشانگر آن است كه، تردیدی در وجود او موج میزند. در حالیكه وظیفه هر كس آن است كه در مقابل ولی الله تسلیم محض باشد. پیشنهاد دادن به خدمت معصوم علیهمالسلام كار عامه مردم است، زیرا بزرگان معرفتی معتقدند:
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
امر آنچه تو فرمایی حكم آنچه تو بنمایی
انسان هر چه بیشتر میآموزد و به پیش میرود باید قانوناً سیر بندگیاش بیشتر شود. او در این آموختن میآموزد كه اگر اراده و اختیار او تحت اراده و اختیار حضرت حق باشد، از هر جهت به نفع اوست، و هر چه مولایش برای او بپسندد بهترین است. اما گاهی ممكن است مولایش از او سوال كند درخواست تو چیست؟
این سوال مولا میتواند آزمایشی برای بنده باشد؛ زیرا او میخواهد ببیند آیا نظر بنده همان نظر مولی است یا او در مقابل نظر مولی، درخواست دیگری دارد.
مفسری در رابطه با حواریون میگوید: حواریون با وجود آنكه علی الدوام در محضر عیسی علیهالسلام از مائدهها اشباع میشدند، امّا در مرحله خاصی، قوت روحانی طلب كردند، تا با آن قوت ارتقاء معنوی خاصی نصیبشان شود، و از اسرار الهی با خبر شوند، و نیازهای وجودیشان با آن قوتِ نورانی، مرتفع شود.
حواریون میگویند که ما با این درخواست میخواهیم تا تصدیق و تأییدمان نسبت به عیسی علیهالسلام افزایش یابد، و عشقمان نسبت به او و خدای او افزایش یابد، آنها گمان میكردند با تغییر تغذیه درخواستشان محقق میشود.
مفسری در رابطه با عبارت شاهدین میگوید: حواریون تقاضای چشمی كردند كه با آن چشم ببیند كه از آسمان با دعای عیسی علیهالسلام مائده نازل میشود، و شهود خود را به دیگران اعلام كنند. انگیزه آنها این بود كه میگفتند: ما میخواهیم از علم الیقین به عین الیقین برسیم، رسیدن از علم الیقین به عین الیقین مستلزم خوردن مائدهای از آسمان است.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه عبس، آیه 24
[2] من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 578
[3] سوره مبارکه رعد، آیه 28