تفسیر آیه 122 سوره آل عمران

قرآن در آیه 122 سوره آل عمران می‌فرماید:

آیه-122-آل-عمران-موسسه علمیه السطان علی بن موسی الرضا ع

در خدمت سوره مبارکه آل عمران به آیه 122 رسیديم.  در آیه سابق خدای سبحان مؤمنین را به دلیل فشل و سستی در جنگ احد و نادیده گرفتن تعهدات، مورد عتاب و سرزنش قرار داد زیرا پیروزی آنها به دلیل هجوم به سوی غنائم به شکست انجامید.

 

«إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلاَ»

 

  • تصمیم‌های نادرست در پرونده اعمال مؤمنین وجود دارد.
  • تصمیم نادرست هنگامی است که از عنایات حضرت حق غافل شده و نگاه انسان به مادیات خیره شود.
  • تصمیم ناصحیح به شکست افراد منتهی می‌شود.
  • گاه جماعتی تصمیم نادرست را اتخاذ می‌کنند. «طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ»

 

یکی از مفسیرین در ذیل آیه می‌فرماید: آیه نماد اختیار انسان است. در مسیر صحیح اجباری نیست، زیرا افراد خود سلوک در این مسیر را اختیار کرده و همچنان که خدای سبحان آنان را در رجوع از این مسیر آزاد گذاشته امّا اگر کسی تحت سلطه حق باشد لطف حضرت حق شامل حال او شده و مانع بازگشت او می‌شود.

 

اهمیت قرار گرفتن تحت ولایت

 

زمانی تصمیم نادرست اتخاذ می‌شود که انسان خود را از تحت ولایت رهبر دور نماید. اگر آنها تحت نظر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بودند تصمیم نادرست نمی‌گرفتند، زیرا ولایت اجازه تصمیم ناصحیح نمی‌دهد.

 

موجبات شکست مؤمنین

 

نگاه ظاهری به آیه نشان می‌دهد که بعضی از مؤمنین در ابتدا، سیری صحیح و تحت نظر ولایت داشته امّا در پایان سیر، خود محوری و توجه به نفسانیات بر آنان غالب و حاکم شده و منجر به شکست آنها می‌گردد. گاه حرکت مؤمنین بدون نتیجه و اَبتر مانده و ملالت بر رزمندگان عارض می‌شود. اما اگر مؤمنین دائماً اعتماد بر حق داشته باشند خدای سبحان به لطف خویش مانع ملالت و سستی آنها می‌شود.

  • ولایت و نصرت خدای سبحان همواره در زندگی مؤمنین وجود دارد، از این رو آنها نباید از مبارزات صحیح دست بردارند. یکی از دلایل ترک مبارزه، دنیا‌گرایی است. و اگر مؤمنین یقین داشته باشند که رزق آنها در هر شرایطی به ایشان می‌رسد هرگز از مسیر صحیح جدا نمی‌شود.

 

میزان حال افراد است

 

گروهی هستند که با نیت خالص وارد میدان جهاد شده اما در ادامه گرفتار ناخالصی در نیات گشته و شکست می‌خورند. این موضوع به سابقه فرد کاری ندارد. ميزان حال افراد است. نکته عبرت‌آموز این است که هر کس بر خدا اعتماد دارد می‌داند امورات او تأمین می‌گردد و دیگر دغدغه دنیا را ندارد. اگر انسان باور کند همان کسی که قبلاً امورات او را تأمین می‌کرده الان نیز تأمین ‌کننده امورات اوست به کس دیگر رجوع نمی‌کند.

 

«وَاللّهُ وَلِيُّهُمَا»

 

نتیجه نصرت الهی

 

نصرت الهی چنان مؤمنین را تأمین می‌کند که نیاز به جلب مادیات در مؤمنین احساس نمی‌شود تا اقدام به نقض فرمان رهبری داشته باشند. با وجود نصرت خدای سبحان جایی برای تصمیم‌های ناصحیح نیست.

  • برای پیشگیری از شکست استفاده از اسباب ظاهریه لازم است، اما اعتماد بر اسباب ممنوع است و تنها باید بر مسبب الاسباب اعتماد کرد.

 

خواطر ناصحیح برای عموم گناه نیست

 

از این آیه برداشت می‌شود که «هَمَّت» برای عموم مردم معصیت محسوب نمی‌گردد. یعنی اراده‌ها و افکار نادرست و خواطر ناصحیح برای عموم مردم گناه نیست. اما چرا؟ به دلیل اینکه «وَاللّهُ وَلِيُّهُمَا» زیرا خدای سبحان نمی‌فرماید که اینها از ولایت من خارج شدند بلکه می‌فرماید: در حالی که تحت ولایت من بودند این اراده را کردند و اراده در این حالت گناه صغیره است و کبیره محسوب نمی‌شود.

 

اگر«وَاللّهُ وَلِيُّهُمَا» (یعنی در حالی که اینها تحت ولایت حق بودند) پس به چه علت تصمیم ناصحیح گرفتند؟

می فرمایند واگذار شدن به نفس موجب تصمیم ناصحیح است امّا زمانی که انسان تحت ولایت حق قرار بگیرد، تصمیمات نادرست او دوام ندارد.

 

«عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»

 

استفاده از اسباب جایز، اعتماد بر اسباب ممنوع

 

توکل استفاده از اسباب است نه اعتماد بر اسباب. در سوره مبارکه مریم، حضرت مریم باید از سببی به نام درخت خرما استفاده کند «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ»[1] «و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان»‌ شاخه خشکیده درخت خرما به طرف خودت حرکت بده. اين استفاده از سبب است اما اعتماد بر سبب نداشته باش. ماموریت را اجرا کن ما به سبب اثر می‌دهیم.

خدای سبحان می‌فرمايد: اسباب را ما مؤثر می‌کنیم شما مأمور به استفاده از اسباب هستید اما بر اسباب ابداً اعتماد نکنید.

در هنگام استفاده از اسباب، وظیفه مؤمنین مشاهده همه خدایی خداست، نه تنها دیدن یک جلوه از خدایی او.

  • همه خدایی خدا یعنی مشاهده رزاقیت، شافی بودن، قدیر بودن، علیم و حکیم بودن او و… همه خدایی خدا را باید در نظر بگیرد این از کلمه «الله» برداشت می‌‌شود.

«عَلَى اللّهِ» جار و مجروری است که مقدم شده یعنی خدای سبحان می‌فرماید: مؤمنین برای موفقیت فقط باید بر او تکیه کنند.

چه بسا کسب غنیمت در جنگ احد برای مؤمنین موفقیت در مقابل کفار بوده تا با اسلحه‌های کفار از نظر عُده جنگی تأمین شوند اما باطن این قضیه اعتماد بر سلاح بود نه اعتماد بر حق، به همین جهت مؤمنین باید فقط بر او تکیه کنند نه بر اسباب.

  • یکی از مفسرین می‌فرماید: هر فردی که فقط بر خدا توکل کند در پیشامدها جزع و فزع ندارد. جزع و فزع و بی‌تابی و بی‌قراری به علت عدم اعتماد بر حق است.
  • تصمیمات نادرست یا حتی به فعلیت درآمدن این تصمیمات موجب نمی‌شود این افراد از سلطه حق دور شوند و نصرت الهی شامل حال این بندگان نشود‌.
  • با ادبیات دیگر؛ در هنگام تصمیمات ناصحیح خدای سبحان حلم خویش را به نمایش می‌گذارد تا انسان متوجه اشتباه خود شده و از این تصمیمات منصرف گردد.

 

نگاه تأویلی آیه

 

یکی از مفسیرین معتقد است که تمامی این امور در درون انسان وجود دارد. این مفسر می‌فرماید: آن دو گروه که در درون انسان تصمیم به شکست گرفتند قلب و روح اند. «وَاللّهُ وَلِيُّهُمَا» در حالی که خدای سبحان ولایت بر آنها دارد و هر دو را از ظلمات بشری خارج کرده است.

«إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلاَ» لطف خداوند در مورد قلب و روح کامل است. اگر پرسیده شود قلب یا روح چگونه تصمیم به سستی می‌گیرند؟ پاسخ داده می‌شود در هر لحظه‌ای که قلب یا روح خود را فاعل ببینند سست می‌گردند، اما با مشاهده فاعلیت خدای سبحان در تمام مراحل زندگی، از این آسیب در امان می‌مانند.

  • به تعبیر دیگر، قلب و روحی که می‌خواهد به تنهایی از ظلمات عالم ماده خارج گردد، احساس شکست می‌کنند اما با اعتماد بر حق قطعاً موفق خواهد شد.

 

نکات آموزنده در آیه

 

با اینکه این دو طايفه نزد خدا مشخص‌اند اما خدا نامی از آنها نمی‌برد خدای سبحان آنها را مستور کرده است. شما مؤمنین نیز آبروی آنها را نبرید و همانند خدا آنها را مستور کنید. بترسید که اگر آبروی کسی را بُردید دیگری نیز آبروی شما را می‌برد. مرحوم سید شفتی در زمان بعد از شاه عباس حاکم شهر بود زن زناکاری نزد ایشان آمده و توبه کرد و از ایشان در خواست کرد که من توبه می‌کنم ولی حد بر من جاری نکنید، سید او را شبانه آزاد کرد از او پرسیدند چرا این کار را کردید؟ ایشان گفتند من فهمیدم که این زن چه کسی بوده اما نمی‌توانم او را معرفی کنم.

 

  • «فشل» سستی است که به دلیل ترس ایجاد می‌شود. یعنی گاهی انسان با دیدن قدرت و یا ثروت دشمن متمایل به آنها می‌شود برای محروم نشدن از امکانات آنها از ادامه جنگ با آنها خودداری می‌کند.
  • «هَمّ» گاهی به معنای عزم، یعنی اراده محکم بکار می‌رود. گاهی به معنای فکر کردن استعمال می‌شود و گاهی  به معنی خطور و حدیث نفس است (یک خاطری در درون‌شان گذشت).
  • آیه حکایت کسانی است که هزار سال قبل زندگی می‌کردند امّا خدای سبحان آنان را با عنوان منکم معرفی می‌کند. مؤمنینی که در جنگ احد شرکت کردند و به دلیل گرایش به مادیات موجب شکست جنگ احد شدند از خود شما بودند.
  • اشکال ندارد گاهی برای عبرت گرفتن نه برای تحقیر یا توهین سایر مؤمنین، بعضی از اموری نادرستی که بدست مؤمنین رقم خورده بازگو گردد تا این پدیده در زندگی دیگران اتفاق نیفتد و تکرار نشود یعنی واقعاً باید از اموری که در تاریخ اتفاق افتاده است درس گرفت.

 

 

تاریخ جلسه: 96/10/23 ـ جلسه 103

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مریم، آیه 25

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *