قرآن در آیه 142 سوره آل عمران میفرماید:
آیا گمان کردید وارد بهشت میشوید در حالی که مجاهدین از شما هنوز در عالم ظاهر معلوم نشدهاند و مقاومین شما هنوز شناخته نشدهاند؟ آیا گمان میکنید وارد بهشت میشوید در حالی که مجاهدین شما از عهدشکنان شما جدا نشدهاند.
گرفتاریها؛ صحنه نمایش مقاومت
نکتهای که در آیه چشمگیر است این است که خدای سبحان نمیگوید ما مردودین شما را از موفقینتان ممتاز خواهیم کرد. بلکه میگوید ما گرفتاریها را برای شما پیش آوردیم و سختیها را در مقابلتان قرار دادیم تا جلوههای خاص شما را به نمایش بگذاریم. مجاهدین شما را و گروهی از شما که اهل مقاومت بودند، از سایرین ممتاز میکنیم. اراده کردیم تا صحنههای زیبای زندگیتان را بزرگ کنیم تا در گرفتاریها توانمندیهای شما مطرح میشود و اهل استقامتتان معرفی شود.
تربیت خدای سبحان با تکیه بر امور مثبت بنده
خدای سبحان در این آیه نقطه پیکان خود را توجه خود را به سوی عملکرد غلط و اشتباه اهل ایمان متمرکز نمیکند. مانند دیکتههایی نیست که در کودکی مینوشتیم و معلم اطراف کلمه غلط را با خودکار قرمز خط میکشید تا غلط بزرگتر جلوه کند. آن هنگام چشم معلم بر همه کلمات بسته بود و فقط اشتباه را بزرگ میکرد.
خدای سبحان در این آیه کاملاً مقابل این روش عمل میکند و در زمان آزمایشات «صحیح است، صحیح است»های بنده را به او نشان میدهد نه آنکه روی اشتباهات او خط قرمز بکشد. خدا نمیگوید الآن اشتباه کردی. بلکه میگوید کجای کارت درست است.
«أَمْ حَسِبْتُمْ»
بعضی از مؤمنین گمان میکنند باید بندگی در شرایط راحت صورت بگیرد، گمان میکنند اگر خدا بندهای را دوست میدارد نباید ناملایماتی بر او وارد کند. مثلاً گفته میشود فلانی آدم حلالخوری است، چرا اینقدر بلا بر زندگیاش وارد میشود؟ آنان بندگی را فقط در شرایط ساده طلب میکنند و گمان میکنند اگر مؤمنی گرفتار بلاست، حتماً ریگی در کفش اوست و هرگز گمان نمیکنند گرفتاریها میتواند برای صعود و درجه گرفتن باشد.
عتاب به جهت گمانهای نادرست
ما به جهت گمانهای نادرست عتاب میشویم. ابتدا اندیشه نادرست داریم و سپس عملکرد و نظر نادرست. اگر گمان و اندیشه صحیح شد عمل صحیح میشود، محاسبه را اشتباه میکنیم که عمل نادرست میشود.
با ادعا نمیشود
«أَمْ حَسِبْتُمْ»؛ با ادعا نمیشود. ما هر روز در زیارت عاشورا میگوییم «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» در زندگی پیامبر و آل پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین مرخصی و بیحالی و کسالت و بی کاری و تنبلی العیاذبالله و عقب نشینی از صحنه مسئولیت نیست؟ این بزرگواران علیالدّوام در مسیر صحیح بندگی کردهاند. در زندگی اهلبیت علیهمالسلام یک لحظه دور زدن آدمها و بی وفایی و غیبت نبوده است. پیامبر چندان برای تربیت مردم تلاش کرد که خدای سبحان به ایشان گفت «طه ، مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»[1] ای پیامبر! ما قرآن را نازل نکردیم که تو خود را به زحمت در افکنی.
در جاده شریعت بودن زحمتکشی دارد.
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری با خبر باش که سر میشکند دیوارش
- قدم نهادن در جاده شریعت زحمتکشی دارد اما دعای خیر اولیاء بدرقه راه هرکسی است که در این جاده است.
«أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ»
کدام بهشت؟
«أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ» اینها مؤمنینی هستند که دخول به جنّت را خواستارند. این جنّت میتواند جنّت طاعت باشد یا جنّت قرب و رضا یا اخلاقیات صحیح.
«وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ»
برای ورود به این جنّت دو ابزار لازم است: زحمت کشی، (جدّ و جهد) و همچنین منزوی نبودن.
از فعل «جاهدوا» این دو ویژگی معلوم میشود: لازمه جهاد، تلاش و جدّ و جهد است و اینکه در انزوا نمیتوان جهاد کرد.
وقتی در میدان مقابله با دشمن قرار گرفتید باید همه توان را به میدان آورید، مجاهد در پی مرخصی نیست. در جنگ تمام حواسش به جبهه است. همچنان که مؤمن برای طلب جنّت باید جدّ و جهد داشته باشد و تمام تلاشش را به بندگی معطوف کند.
«به عمل کار بر آید به سخندانی نیست»
جدّ و جهد باید در زندگی او ظهور داشته باشد. صابر کسی است که در مقابل آسیبهای مختلف جزع و فزعی ندارد. آسیبها او را از ادامه سیر منع نمیکند. القای زیبایی از صبر دارد. خدا اراده کرده تا اخلاق و اعمال مثبت را در آزمایشات جلوهگر کند، تا گمان نشود بدون نمودار شدن اعمل و نیات نیکو امکان ورود به جنّت قرب فراهم است. به عبارت دیگر گویا خدا اراده کرده تا بگوید ورود به جنّت، شانسی و تصادفی نیست. در نظام عالم ورود به بهشت تصادفی نیست بلکه باید زحمتی متحمل شد و توانمندیهایی به نمایش گذاشته شود تا در این جایگاه رفیع قرار گیرند.
یکی از مفسرین میگوید: آیا گمان کردید بدون تحمل زحمت و مقاومت به کمالات خاص راه پیدا میکنید؟ هر خُلق نیکویی که ملکه فرد میشود پشت پردههای زیادی دارد. باید زحمت زیادی متحمل شد تا خُلق مثبت ملکه کسی شود. البته خُلق نیکو و حسن باید در مسیر شریعت باشد. صبوری باید با شریعت سازگاری داشته باشد وگرنه شاید عنوان صبوری داشته باشد اما فرد صابر بالله محسوب میشود.
از خط قرمزها تجاوز نکنید
در مصیبتها نباید از محدوده شرع تجاوز کرد و دست به حرام زد. زیرا آسیب چنین تفکری بیشتر است. اگر به کسی که مصیبت دیده است و غیبت میکند، اجازه غیبت داده شود و یا کسی که ناشکری میکند، از ناشکری بازنداریم؛ به یقین بیشتر آسیب میبیند. زیرا آسیب حرام خدا به مراتب بیش از تحمل مصیبتی است که خدا تدبیر کرده است. در مشکلات باید مراقبه داشت تا معلوم شود چهکسی در جاده شریعت قرار دارد و صبوری میکند و نهایت جدّ و جهد را به عمل میآورد. اینها همه تعیین کننده جایگاه مؤمن است.
مؤمن پایبند به شریعت را بر خواستههای خویش برتری میدهد و باور دارد همین امور سبب میشود تا خداوند به مؤمنین بگوید «أنتم الاعلَون».
- علت اینکه شتر مظهر صبر است و جزع و فزع ندارد و راه طولانی را با غذا و آب طی میکند این است که چشم او پایان سفر را میبیند. اگر هر یک از ما عمق جدّ و جهدمان را بدانیم به یقین جزع و فزع نداریم و بدانیم که مقاومت دینی و اینکه مقاومت دینی چه جایگاهی را نصیب ما میکند و تلاش بیوقفه ما چه عنایتی را شامل حالمان میسازد. اصلاً در عرصه تلاش عقبنشینی نکرده و معترض به خدای سبحان نمیشویم.
- یکی از مفسرین میگوید: اگر کسی گمان میکند به صرف آرزو و خواست میتواند به مقامات عالیه راه پیدا کند در هلاکت افتاده است، آرزو آرزوی باطلی است و اگر کسی قیمت خواستش را بداند حاضر است برای رسیدن به مطلوب هر هزینهای را پرداخت کند.
- بدون جدّ و جهد و بدون مقاومت دینی، انتظار رسیدن به مقامات خاص ممکن نیست.
در آیه 140 خدای سبحان میگوید «یعلم الله» خدا عالم است، اما اراده کرده تا شما را اسوه دیگران قرار دهد، خدا خالق است و میداند من چه کسی هستم اما اراده کرده تا بر دیگران میزان مقاومت مؤمن معلوم شود آزمایشات و گرفتاریها در نگاه مؤمن لطف خداست. تمام شهدایی که در جنگ کشته شدند جنگ را آزمایش میدانستند تا از قفس دنیا رها شوند. آنان هیچگاه به این فکر نکردند که روزی نامشان بر سرکوچه و بازار قرار گیرد. اما گویا خدای سبحان به آنان اعلام میکند شما برای من تلاش کردید و من اجازه نمیدهم نامتان از میان برود. من بر خود وظیفه میدانم تا نام و نشانتان را حفظ کنم. هرچند شما از من طلب نمیکنید اما من وظیفه خود میدانم شما را هویدا کنم. میخواهم صحنههای صعودتان را به نمایش بگذارم.
صحنه آزمایش، برای همه حتی خوبان
صحنههای آزمایش برای معرفی خوبان است. خوبان حتی اگر زمین هم بخورند اما چون نگاهشان با سایر مردم فرق دارد، جایگاهشان متفاوت است. در ظاهر زمین خوردن آنها دیده میشود اما بالتّبع و بالاصاله خوبی آنها هویدا میگردد. مجاهیدن جنگ بدر همان کسانی بودند در جنگ احد جهاد کردند، آنان در جنگ بدر لحظهای عقبنشینی نکردند. اما در جنگ احد همین گروه زمان کوتاهی عقبنشینی کردند و همین امر سبب شکست آنها شد. اما خدای سبحان بر خطای آنها تکیه نمیکند. جالب اینجاست خدا اراده کرده تا خوبی مجاهدین را نشان دهد. خدا صحنه را طراحی نکرده تا لغزشهای آنان را نمایش دهد. اینها یکبار به دلیل حرص بر غنیمت خطا کردند اما در جنگهای دیگر پیروز شدند. آنان اصرار بر خطا نداشتند، بلکه جدّ و جهدشان نشان میدهد که متوجه خطای خود شدند. خدا در این آیه نمیفرماید شما که خطا کردید و به سوی غنیمت رفتید بلکه میفرماید ما میخواهیم تا مجاهدین شما را ممتاز کنیم.
هر جدّ و جهدی که نصیب انسان میشود سبب میگردد تا همین الآن و در همین دنیا توفیق ورود به جنّت معرفت نصیبشان شود. توفیق ورود به جنّت صفات و توفیق ماندگاری اعمال صالح و توفیق کسب خلق نورانی نصیبشان شود. قرآن نمیگوید «ستدخلون» بعداً وارد بهشت خواهید شد. بلکه میگوید «تدخلون» همین الآن وارد بهشت شدهاید. باید زحمت بکشید و تلاش کنید تا خدا تو را بپسندد و باید دستی به سر و صورت خود کشید، بدیها را از خود دور کرد خوبیها را بر خود بار کرد. باید رذایل دور شود و کمالات اضافه گردد تا مورد پسند قرار گیری. «تدخل الجنه» برای بعدا نیست زحمت کشیهای شما در همین عالم شما را وارد جنّت معرفت و وصل و قرب میکند.
تاریخ جلسه: 97/7/14 ـ جلسه 120
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه طه، آیه1 و 2