قرآن در آیه 15 و 16 سوره انفال میفرماید:
«إِذا لَقیتُمُ الَّذینَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ»
اعراض از گریز در میدان جنگ
- «زحف» به معنی حركت اندك و اندك و آهسته آهسته است، مؤمنین زمانی كه كفار را ملاقات كردید در حالی كه آهسته آهسته به طرف آنها حركت میكنید، آنها هم آهسته آهسته به طرف شما میآیند.
- «ادبار» جمع دبر به معنی پشت است.
- «تولی» هم به معنی اعراض كردن است.
خداوند میگوید: روی از آنان برنگردانید در حالی كه پشتتان را به آنها كردهاید.
در جنگ بدر جمعیت مسلمین از یك سوم كفار كمتر بود با وجود این كمی جمعیت خداوند سبحان به آنان میگوید: هنگامی كه شما و دشمن روبروی یكدیگر حركت كردید دیدن جمعیت آنها موجب گریز شما نشود، پشت به جمعیت نكنید.
«وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیزاً»
گریز از دشمن سبب غضب الهی
قرآن در آیه بعد میگوید: اگر كسی پشت به دشمن كند، حتماً گرفتار غضب خدای سبحان میشود؛ و «مَأْواهُ جَهَنَّمُ» جایگاه و پناهگاه او جهنم است و بد جایگاهی است، مگرآنكه پشت كردن او به دو دلیل باشد. « مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ » به دشمن پشت میكند تا برای حمله جدید آماده شود « مُتَحَیزاً إِلى فِئَةٍ » یا اینكه به دشمن پشت میكند تا با جمع حمله را آغاز كند.
در حقیقت او در این دو حالت ظاهراًٌ به دشمن پشت كرده است، امّا از جهت دیگر جنگ را آغاز میكند و این یک تاکتیک جنگی است. عبارت «متحرف» از ماده انحراف به معنای روی گردانی است و «حیازت» به معنای جایی در میان گروه برای خود گرفتن.
آیه میگوید: كثرت دشمن نباید سبب عقب گرد مؤمنین شود، چون مؤمنین با قوت الهی تقویت میشوند و تأیید غیبی دارند؛ كثرات عالم ماده نباید دلیل گریز آنها از صحنه جنگ شود.
گریز از دشمن فرد را مورد غضب خدای سبحان قرار میدهد، و غضب خدا سبب عاقبت به شری او میگردد.
قرآن خود دو دلیل گریز را مشخص میكند:
- كیدی در مقابل دشمن است تا دشمن گمان كند فرد عقب نشینی كرده میخواهد از جهت دیگر حمله كند این تاكتیك جنگ است.
- گریز از جنگ میتواند به گونهای پیوست با جمع و پیوست به سپاه باشد تا فرد محكمتر و قویتر به دشمن حمله كند.
پیامهای باطنی آیات
این آیه مانند تمام آیات ظاهر و باطنی دارد. امّا پیامهای باطنی آن عبارت است از اینكه ابلاغ حضرت حق تنها شامل مؤمنین جنگ بدر نمیشود، بلكه هر كس باید به نیروهای الهی وجود خویش ابلاغ كند كه در مواجه با صفات نفسانی عقبنشینی نكنید. زیرا امدادهای غیبی به كمك او میآیند و اجازه نمیدهند مغلوب صفت نفسانی خویش شود؛ یعنی به كمك حق صفات نفسانی هرگز بر كسی غلبه نمیكند. آن كس كه در محاربه با نفس، از خود ضعفی نشان دهد حتماً از ساحت قرب حق دور میشود و گرفتار فراق میگردد و این عاقبت، بد عاقبتی است.
مگر این كه این فرار به دو دلیل باشد:
- به قصد فراهم كردن اسباب مبارزه با نفس
- پیوست به خوبان به جهت استمداد و كمك از آنان
کاربرد عملی آیات
مقابله با رذایل اخلاقی
كاربرد عملی و مصداق این قسمت از آیه میتواند چنین باشد كه اگر كسی گرفتار بداخلاقی، بخل و تكبر و … باشد كه هر یك از این رذایل به تنهایی برای صدمه زدن به انسانیت او كافی است و اگر فرد از مقابله با این رذایل به تنهایی احساس ضعف كند این رذایل بر او حاكم میشوند، امّا اگر او با تكیه بر خدای سبحان در فكر نابود كردن رذایل اخلاقیاش باشد به یقین موفق میشود.
قدرت اعتقادات صحیح
قرآن میگوید: قوت اعتقادات شما پشتیبان بسیار محكمی برای مواجهه با صفات ناصحیح و رذایل اخلاقی است، خدا میداند اعتقادات قوی تا چه اندازه میتواند افكار نادرست، افعال نادرست، خلقیات ناصحیح را اصلاح كند و آنها را وادار به عقب نشینی نماید. آن كس كه بیتوجه به این دلایل عقب نشینی كند از رحمت خدا به دور است.
مساعدت به ضعفای معرفتی
از آیه استنباط میشود اقویا و قوتمندان و توانمندان معرفتی وظیفه دارند به ضعفای معرفتی خدماترسانی داشته باشند. قرآن میگوید: «مُتَحَیزاً إِلى فِئَةٍ» گروه وظیفه دارد که آن كسی كه از جنگ فرار كرده است را كمك كند؛ «فئة» به معنی گروه و جماعت است.
گروه موظف است از تواناییهای بالقوه فرد برای او پردهبرداری كند و امكانات نهفتهاش را به او یادآوری كنند. ارشاد صحیح نهایت مساعدتی است كه راهنمایان فكری برای مستضعف فكری دارند تا مستضعف استعدادهای خود را شناسایی كند و در اوج قدرت وارد معركه شود.
لازمه ایمان شجاعت
از این آیه معلوم میگردد لازمه ایمان شجاعت و استقامت است، چون ایمان دل را در محضر حق تثبیت میكند، و زمانیكه دل از تردید خارج شود، همه اجزا و اعضا توانا میگردند. هر گاه كسی عزم كاری را دارد و نسبت به انجام و صحت آن مطمئن است دیگر جایی برای نگرانی باقی نمیماند در این زمان دست از انجام آن كار نمیلرزد و یا عقب نشینی نمیكند ایمان انسان را از تردید رها میكند.
عدم کنارهگیری در صحنه زندگی
در كاربرد قسمتی از آیه كه آمده است: «مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ» یعنی حتی مرخصیهایی كه هر كس به خود میدهد، مثلاًَ استراحت كردن و سفر رفتن و غذا خوردن همه این موارد از اموری است كه فرد را از صحنه مبارزه با نفس كنار میآورد ولی اگر هر یك از اینها برای قوت گرفتن و بازگشت مجدد به صحنه بندگی و مبارزه با نفس باشد بسیار پسندیده است.
تمام مباحات فرد را موقتاًَ از صحنه رزم كنار میكشد، امّا به جهت توانمندی و رجوع مجدد، نه شانه خالی كردن از زیر بار مسئولیت.
امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه ، نامه 53 به مالك اشتر میفرمایند:
كسی را كه استعفا داده در مقام دیگری نصب نكن، شاید این توصیه به دلیل آن است كه در زندگی جایی برای نشان دادن ضعفها وجود ندارد، فردی كه قوی باشد خودش از كار كناره نمیگیرد.
این آیه از آیاتی است كه بر توانمندهای انسان تكیه دارد و به او متذكر میشود در عرصه نمایش توانمندیها نباید بر میزان توانمندی خویش تكیه كرد، بلكه باید بر عرصه اعتقاداتی كه خدا نصیبمان كرده تكیه كنیم که بسیار گسترده و قوی است و آن قوت موجب میشود كه ما هرگز هراسی به دل راه ندهیم. اینكه انسان از مقابله با دشمن ظاهری و باطنیاش میترسد از آن روست که او از میزان توانمندی این دشمن هراس دارد اما اگر او به کارایی اعتقادی خود توجه داشته باشد هرگز دچار ضعف و سستی نمیشود؛ زیرا توانمندی نفس اماره در مقابل قدرت خداوند سبحان هیچ است.
ما هر روز در نمازهای روزانه چندین بار میگوییم «غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِم»[1] از خدا تقاضا میكنیم خدایا! نمیخواهم در شمار غضبشدهها باشم یك گروه از این غضب شدهها كسانی هستند كه از صحنه انجام وظیفه به دلیل سطحینگری و ظاهربینی شانه خالی میكنند.
«لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیزاً إِلى فِئَةٍ» كلمه «فئه» به صورت نكره ذكر شده و در این جا دلیل بر تفخیم است، یعنی نمیدانید كه جماعت مؤمنین چقدر قدرت دارند و شما با ورود در جمع آنان تا چه میزان توانا میگردید.
وعده امداد الهی
اگر سؤال شود آیا حكمی كه برای فرار از جنگ در آیه بیان شده است، صرفاً مربوط به جنگ بدر است یا مربوط به هر جنگ و عرصه انجام وظیفهای است؟
بعضی گفتهاند: آیه تنها مربوط به جنگ بدر است، زیرا این جنگ اولین جنگ مسلمانان بود و باید قوانین جنگی در آن به شدت رعایت میشد. در این جنگ چون وعده نصرت رسید اگر كسی عقب نشینی میكرد، یعنی وعدههای الهی را تكذیب كرده بود. قول دوم آن است كه حكمی عام است؛ و برای حكم خاص به كار گرفته شده امّا اصل حكم برای همه صحنههای انجام وظیفه است در هر صحنهای كه برای خدا قدم به میدان بگذاریم وعده امداد الهی داده شده است مثلاً:
«وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ»[2]
«و كسانى كه در راه ما كوشیدهاند، به یقین راههاى خود را بر آنان مینماییم و در حقیقت، خدا با نیكوكاران است.»
«… إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[3]
«اگر خدا را یارى كنید یاریتان مىكند و گامهایتان را استوار میدارد.»
«فَاذْكُرُونی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لی وَ لا تَكْفُرُون»[4]
«پس مرا یاد كنید، تا شما را یاد كنم؛ و شكرانهام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نكنید.»
اگر حكم آیه را تعمیم دهیم خواهیم گفت: خدا در كلیه امور ما وارد میشود؛ اگر عقبنشینی كنیم خود را از جایگاه انسانیت ساقط كردهایم و خود را از رحمت خدا دور نمودهایم و گرفتار فراق و بُعد شدهایم و طرد میگردیم.
اگر در انجام هر كاری بر قوه خدا تكیه كنیم و «لا حول و لا قوة الا بالله» بگوییم و باور نماییم كه ما دست خالی و اگر كاری از دست ما ساخته است همه به لطف حضرت حق صورت میگیرد. در این زمان نه تنها كسی از انجام وظایفش شانه خالی نمیكند بلكه به بهترین شكل آن را انجام میدهد.
پیامهای آیات
- اگر كسی پشت به دشمن كند، حتماً گرفتار غضب خدای سبحان میشود.
- كثرت دشمن نباید سبب عقب گرد مؤمنین شود، چون مؤمنین با قوت الهی تقویت میشوند.
- هر كس باید به نیروهای الهی وجود خویش ابلاغ كند كه در مواجه با صفات نفسانی عقبنشینی نكنید زیرا امدادهای غیبی به كمك او میآیند.
- اگر كسی گرفتار بداخلاقی، بخل و تكبر و … باشد هر یك از این رذایل به تنهایی برای صدمه زدن به انسانیت او كافی است و اگر او از مقابله با این رذایل به تنهایی احساس ضعف كند رذایل بر او حاكم میشوند.
- قوت اعتقادات شما پشتیبان بسیار محكمی برای مواجهه با صفات ناصحیح و رذایل اخلاقی است؛ اعتقادات قوی میتواند افكار نادرست، افعال نادرست، خلقیات ناصحیح را اصلاح كند و آنها را وادار به عقب نشینی نماید آن كس كه بیتوجه به این دلایل عقب نشینی كند از رحمت خدا به دور است.
- لازمه ایمان شجاعت و استقامت است. چون ایمان دل را در محضر حق تثبیت میكند؛ و زمانی كه دل از تردید خارج شود همه اجزا و اعضا توانا میگردند.
- در زندگی جایی برای نشان دادن ضعفها وجود ندارد، فردی كه قوی باشد خودش از كار كناره نمیگیرد.
- اینكه انسان از مقابله با دشمن ظاهری و باطنیاش میترسد، از آن روست که او از میزان توانمندی این دشمن هراس دارد اما اگر او به کارایی اعتقادی خود توجه داشته باشد هرگز دچار ضعف و سستی نمیشود زیرا توانمندی نفس اماره در مقابل قدرت خداوند سبحان هیچ است.
- امداد خدا برای كسی است كه بر او توكل كند و ما از امدادهای حضرت حق بیخبریم.
تاریخ جلسه: 91/10/2 ـ جلسه 10
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مباركه حمد، آیه 7
[1] سوره مباركه عنكبوت، آیه 69
[2] سوره مباركه محمد، آیه 7
[3] سوره مباركه بقره، آیه 152