قرآن در آیه 153 سوره آل عمران میفرماید:
در آیه قبل یادآوری شده بود که خداوند شما را مورد عفو قرار داده است، یکی از موارد عفو در این آیه مطرح میشود. قبل از بررسی آیه و ذکر مورد عفو به بررسی چند لغت از آیه میپردازیم.
- «اصعاد» به معنای حرکت کردن در یک زمین صاف یا حرکت در یک مکان متعالی است.
- «لَی» به معنی پیچیدن است.
«إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ»
«اذ» در ابتدای آیه فعل «اُذکُر» در تقدیر است و «اذ» متعلق به این فعل است. یعنی ای پیامبر! به مؤمنین یادآوری کن زمانی را که به لطف خدا آنان طالب مولا بودند و در مسیر حق به هیچکس توجهی نداشتند، نه به آنان که طالب دنیا بودند و نه به کسانی که که طالب آخرت بودند. پیک حق آنان را به یگانگی دعوت کرد.
علت فراموش کردن یکدیگر
«وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ»: مفسرین در توضیح این قسمت از آیه میگویند زمانی که افراد به سوی دنیا حرکت میکنند، یکدیگر را فراموش کرده و صرفاً منافع خویش را در نظر میگیرند، هیچ یک از آنان برای رفتن به سوی دنیا منتظر دیگری نیست. به عبارتی دیگر هنگامی که افراد طالب دنیا میشوند همه خودبین گردیده و توجهی به نیازهای دیگران ندارند.
علت رها کردن پیامبر (ص)
آنان که در جنگ خواستار دنیا شدند پیامبر صلیاللهعلیهوآله را رها کردند، اما پیامبر صلیاللهعلیهوآله آنها را به خود دعوت میکند. مؤمنین گاه گرفتار خطا در هدف میشوند اما پیامبر صلیاللهعلیهوآله لحظهای از توجه به آنان غافل نیست.
«فَأَثَابَكُمْ غَمَّا بِغَمٍّ لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ»
لفظ «ثواب» معمولاً در خیر استفاده میشود، اما گاهی در شر نیز به کار میرود.
واژه «ثابه» به معنی «رجع» است، خدای سبحان برای مؤمنین غمی را با غم دیگر بازگرداند.
کلمات مربوط به غم در آیه نکره آمده تا معلوم کند غمی که در پی غصهدار کردن مؤمن به ما وارد میشود. غمی عادی نیست. بلکه غمی است فراتر از غمی که میتوان تصور کرد، پس باید در یک بازنگری، غمها ریشهیابی شوند.
باء در «بغم» ممکن است باء معارضه باشد؛ یعنی غمیّ که با غم اولی در تعارض باشد.
باء «بغم» ممکن است به معنای «مع» باشد؛ یعنی همراه با غم اول غم دومی را خدای سبحان بر مخاطبین آیه وارد میکند.
دفاع حضرت حق از انسان الهی
فاء در «فَأَثَابَكُمْ» بدان معناست که اگر به مؤمنی که از جهت ایمان در جایگاه بالاتر قرار دارد، غصهای وارد کنیم به تبع آن خود غصهدار میشویم.
یکی از مهمترین پیامهای آیه این است که هرگاه اندوهگین میشوید، بدانید که شما اندوهی بر اولیای الهی وارد کردهاید. زیرا حضرت حق دفاع لازم را از انسان الهی نموده و به آسیب رسانان، آسیب فوری وارد میکند و به عبارت دیگر باید دانست طالب دنیا شدهایم، دنیاطلبی ما را گرفتار اندوه میکند و اندوهی که حضرت حق بر مؤمن فرود میآورد، مجازات فوری مؤمن دنیاطلب است.
تأدیب خداوند لطف اوست بر بندگان
وقتی انسان در مسیر الهی باشد بلافاصله مورد تأدیب قرار میگیرد. «فَأَثَابَكُمْ»
اگر کسی مورد توجه استاد باشد چنانچه روزی دیر به کلاس برسد، حتماً از او سؤال میشود که چرا دیر آمدهای؟ رفت و آمد او حساب و کتاب دارد، اما آن کس که گاهی حضور دارد و گاهی حضور ندارد مورد توجه لازم قرار نمیگیرد و رفت و آمد او حساب و کتابی ندارد و سؤالی از بودن یا نبودنش نمیشود.
ادب کردن مربوط به کسی است که همیشه در صحنه حاضر است. ادب کردن لطف خدای سبحان برای مؤمنین است. حضرت حق غیر متدیّنین را گرفتار عذاب استدراج میکند، اما مؤمنین آن به آن مورد توجه خداوند سبحاناند. همین که لحظهای به سراغ دنیا رفتند مصیبت دیگری بر آنها وارد شد، به عبارت عامیانه بلافاصله چوب بیادبی خود را میخورند.
تأدیب مؤمنین با حداقل آسیب
آسیبی که خدای سبحان به مؤمنین وارد میکند از باب ادب کردن مؤمنین است. زیرا اذیت کردن اولیاء الهی اذیت کردن خود خداست و آن کس که خدا را بیازارد حتماً از سوی حق آسیب خواهد دید. اما خدای سبحان در مقابل بیادبی مؤمنین مقابله به مثل نمیکند بلکه حداقل آسیب را به مؤمنین وارد میکند. همچنین آسیب از سوی حضرت حق از باب لطف بر مؤمنین است.
لذتی فراتر
«فَأَثَابَكُمْ» بعضی از مفسرین برای این عبارت بار مثبت در نظر گرفته و گفتهاند خدای سبحان در مقابل غم دنیا و آخرت، غم طلب حق را نصیبتان کرد که این خود پاداش است. مؤمنین نباید غصه از دست دادن دنیا یا آخرت را داشته باشند. بلکه باید نگران از دست دادن قرب به حق باشند.
سؤال میشود چرا خدای سبحان چنین پاداشی قرار داد؟
گفته میشود شما به جهت دنیایی که از دست دادهاید محزون نشوید و به جهت از دست رفتن جنّت نیز اندوهگین نگردید. زیرا در باطن غصه وصال به حق لذتی نهفته است که با لذت وصال به دنیا و آخرت قابل قیاس نیست.
لطف خدای سبحان در حین صعود به مسیر بندگی به بنده مؤمن این است که دنیا و آخرت را از او میگیرد تا لذت قرب را به طور کامل دریافت کند، گرچه گاهی گرفتن این دنیا و آخرت مقطعی و لحظهای است.
علت شکستها و بینشاطی
«فَأَثَابَكُمْ» هر زمانی که حرکت ما بر مبنای شریعت و طبق نظر شارع نباشد هم شکست خواهیم خورد و هم از جهت روانی کسل و بینشاط میگردیم. برای رسیدن به قله و به هدف نهایی (وصال به حق) نه تنها باید از دامنه گذر کرد بلکه باید همه مسیرهای نزدیک قله را هم پشتسر گذاشت، چون هیچ یک هدف نیستند. هرچند به هدف نزدیکاند. برای رسیدن به قرب حق نیز نه تنها باید از دنیا چشم پوشید و دنیا در چشم انسان حقیر جلوه کند، بلکه باید از جنّات جسمانی عبور کرد.
نتیجه انحراف مومنین
«فَأَثَابَكُمْ» مؤمنین برای دستیابی به غنائم در جنگ شرکت نکرده بودند. جنگ برای اعتلا و قوّت دین بود و آنان با اعتقاد محکم وارد جنگ شدند اما در میانه جنگ لحظهای گرفتار دنیا شدند و دنیا به آنان چشمک زد و آنها نتوانستند دست رد به سینه دنیا بزنند. با خود گمان کردند خدا برای آنان دنیا را خواسته و از حقیقت غافل شدند. هر انحرافی که در زندگی مؤمنین اتفاق افتد بلافاصله با مِهر یا قهر حق ساماندهی میشود و خدای سبحان یا با جلوه جلالی و یا با جلوه جمالی از ادامه انحراف مؤمنین جلوگیری میکند.
علت مصیبتهای پشت سرهم
غصهدار کردن رسول خدا
مجدداً ترجمه را نگاه میکنیم: در حالی که شما در حال گریز از کوه بالا میرفتید و منتظر دیگری نبودید، درحالیکه پیامبر پشت سر شما بود و شما را به سوی خویش دعوت میکرد.
بر مبنای همین قسمت از آیه روایت میگوید:
«إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ مَنْ يَكُرُّ فَلَهُ الْجَنَّةُ.»[1]
«ای بندگان خدا! ای بندگان خدا! به سوی من بیایید من رسول خدا هستم. هر کس حمله کند پس برای اوست بهشت.»
افراد متفرق شده بودند و پیامبر صلیاللهعلیهوآله مردم را به بازگشت به صحنه و حمله مجدد دعوت میکرد اما رزمندگان اسلام سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآله را نشنیده گرفتند، پس خدای سبحان به جهت فرار مجازاتشان کرد و غمی بر آنان افزود. این افزایش غمها، غم و غصهای بود که بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وارد کرده بودند.
آزمایش توانمندیها
خدای سبحان مصیبتهای متعددی را بر مؤمنین وارد میکند تا توانمندیهای آنان را آزمایش کند. کشته شدن مؤمنین و شکست آنان فرا میرسد و در پی این مصیبت شایعه کشته شدن پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جنگ احد به مؤمنین وارد میشود و غصهای بعد از غصهای مؤمنین را فرا میگیرد.
افزایش یقین
با یک نگاه اجمالی به این قسمت از آیه میتوان گفت گاه پشتسر هم بودن مصیبتها در زندگی به دلیل توانمند شدن افراد است و اینکه یقین فرد نسبت به خدای سبحان افزون گردد و مصیبتهای قبلی در نظرش آسان جلوه کند.
تخلیص نیّتها
«فَأَثَابَكُمْ» گاه گرفتاریهای زندگی به جهت تخلیص نیّتهاست، آنگاه که در نیات شائبهای مشاهده شود تازیانههای الهی سببی است تا انسان نیّتهای خود را مجددا بازنگری نموده و از غفلتی که از او صادر شده جدا شود.
حبّ دنیا
وقتی انسان عاشق دنیا شود و حبّ دنیا چشم او را بگیرد حتما در زندگی با ناکامیهایی مواجه میشود تا متوجه بیثمر بودن حب دنیا شود.
مصیبت را مصیبت دیدن
گاهی حکمت مصیبتهای پشت سر هم بر مؤمن از آن روست که به او گفته شود در پی مصیبتی که تو خود را بسیار گرفتار آن کردهای، مصیبتی سنگینتر نهفته است. زیرا بعضی از مصیبتها ظاهراً مصیبتاند درحالیکه اصلاً مصیبت نیستند. اگر چنین اموری در نگاه افراد حقیقی و واقعی جلوه کند و موجب نگرانی آنان شود، خدای سبحان آنان را با آزمایشی سخت میآزماید؛ هنگامی که از دست دادن غنائم را مصیبت دیدند، خبر کشته شدن مؤمنین را شنیدند و در پی آن خبر کشته شدن پیامبر را. به عبارتی عامیانه؛ در مشکلات گاهی یک شوک لازم است تا با ورود این شوک افراد به آداب الهی مؤدب شوند و متوجه گردند بسیاری از مشکلات جایی برای غصه خوردن ندارد.
ملتزم نبودن به مقدسات
برای مقاوم پرورش دادن افراد، گاهی قرار گرفتن در صحنههای بسیار سخت زندگی لازم است. مخاطبین آیه در جنگ بدر پیروز شدند و گمان میکردند به دلیل ایمانی که دارند باید همیشه پیروز باشند اما در شکست این جنگ در مییابند که پیروزی قاعده و قانون دارد. «نگاه دار سر رشته تا نگه دارد.» تا زمانی که افراد التزام به مقدسات داشته باشند پیروزی حتمی و قطعی است اما با شعار امکان پیروزی نیست. اگر مردم از مقدسات (حمایت از فرد اول اسلام، پیامبر صلیاللهعلیهوآله) عدول کنند گرفتار شکستی سخت میگردند.
مؤمنین در این جریان گرفتار غصههای زیادی شدند:
- غم مواجهه با دشمن که در این مواجهه به جان و مال مؤمنین آسیبهای فراوانی وارد شد.
- غم آسیبی که به سایر مؤمنین رسید.
- غم آسیبی که به پیامبر وارد شد.
- غم اضطرابی که به جهت شایعه قتل پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر آنان وارد شد.
- غم معصیتی که گروهی از مؤمنین در آن جنگ صادر شد و اینکه به سراغ غنائم رفتند و پیامبر را رها کردند.
- غمی که به سبب توبه بر آنان وارد شد که این غم، غم لازمی بود. البته همه این غموم به جهت سست شدن مؤمنین در صحنه انجام وظیفه بود، اما اگر کسی در عرصه خدمت و بندگی اساس را بر خدمت کامل قرار دهد شاید با بسیاری از این غموم مواجه نشود.
برای چه اموری غصه باید خورد؟
مصیبت اباعبدلله علیهالسلام
یکی از مفسرین میگوید: غصههای پشت سر هم مجازات سست شدن و معصیت کردن است. از همین رو این غصهها پیدرپی به انسان میرسد تا بداند باید برای چه امری غصه بخورد. خدای سبحان در این آیه نوع غصه خوردن را به ما آموزش میدهد. برای دنیایی که از دست میدهید و دوستانی که از دست میدهید غصه نخورید، غصه باید مربوط به زمانی باشد که به ستون دین صدمه وارد میشود. خدای سبحان دراین آیه اراده کرده تا به مؤمنین مهارت اندوهگین بودن را بیاموزد. شریعت به ما میآموزد دو ماه برای اباعبدالله علیه السلام عزاداری کنیم و این دو ماه زمانی است که به دین صدمه وارد شده.
امام رضا علیه السلام به ابن شبیب گفتند:
«يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[2]
«اگر می خواهی برای كسي گريه كني، بر وجود مقدس سيد الشهدا حسين بن علي بن ابيطالب علیهالسلام گريه كن»
اگر میخواهی بر چیزی غصه بخوری بر مصیبت اباعبدالله علیهالسلام غصه بخور، به همه مصیبتزدهها میگویند اجازه ندارید بر مصیبت شخصی غصه بخورید که اگر غصه طولانی شود زندگیتان از دست میرود.
از چشم اولیاء الهی افتادن
مفسر دیگری میگوید: منافعی که از دست میدهید و ضررهایی که محتمل میشوید هیچ یک جایی برای غصه ندارد غصه مربوط به امر بالاتری است. زمانهای بسیاری که میبینید رنگ زندگی رنگ کدری است و شادابی و نشاط و شعف لازم بر زندگی حاکم نیست، شاید از چشم اولیا الهی و حضرت حق افتادهایم چرا که اگر در حضور باشیم، شریعت به ما اجازه هر نوع غصه خوردنی را نمیدهد.
آسیب وارد شدن به دین
مخاطبین آیه از کوه برای گرفتن غنائم بالا میرفتند اما گویا همه سنگها ندا میدادند پیامبر را تنها رها نکنید و به سراغ دنیا نروید اما آنان مشتاقانه و عاشقانه برای دسترسی به غنائم در حرکت بودند و هیچ صدای حقی را نمیشنیدید و دنیا به جای مولا بر آنان حاکم شده بود. در این هنگام وحشتی بر وحشت آنان افزوده شد نگران از دست دادن غنائم بودند که نگرانی دیگری بر نگرانی آنان اضافه شد مجبور شدند از نگرانی سابق عبور کنند و درگیر نگرانی جدید شوند. اگر قرار است اندوهگین و وحشتزده شوند نباید به جهت از دست دادن دنیا باشد بلکه این اندوه و مصیبت مربوط به زمانی است که به دینشان آسیب وارد شده باشد.
«وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»
خدای سبحان از عملکرد دائم افراد اطلاع کامل دارد پس مصیبتها را به میزان و حکیمانه بر آنان وارد میکند تا تنبه لازم برایشان حاصل شود.
مراقبه داشتن در همه امور
در پایان آیه خدای سبحان میفرماید: «وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» یعنی در بسیاری اوقات اعمال و نیات و انگیزهها به جهت ناصحیح بودن یا اندکی انحراف موجب غصه میگردند، و البته عبارت پایانی آیه سبب میشود تا مؤمن در همه امور مراقبه داشته و علیالدّوام خود را در محضر حق ببیند.
«وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» خدای سبحان آگاه است که شما طالب نعمت دنیا هستید یا طالب نعمت آخرت یا طالب قرب به منعم.
تاریخ جلسه: 97/9/10 و 97/9/17- جلسه 128 و 129
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحارالانوار، ج20، ص31
[2] امالی، ص130