قرآن در آیه 16 سوره آل عمران میفرماید:
«الَّذینَ یقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»
«همان كسانى كه مىگویند: پروردگارا، ما ایمان آوردیم؛ پس گناهان ما را بر ما ببخش، و ما را از عذاب آتش نگاه دار»
خدای سبحان در این آیه از كسانی سخن میگوید كه عنوان كلی آنها بندگی است. قرآن هر گاه بخواهد عباد را معرفی كند ابتدا به قول آنها اشاره میكند، و سپس به خُلق و عملكردشان اشاره دارد.
«الَّذینَ یقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا»
عبادالله چه كسانی هستند؟
عبادالله كسانی هستند كه سخنشان دائماً یك حرف است: «رَبَّنا آمَنَّا»، «مربی ما، حتماً حتما ما دلداده تو هستیم». مؤمن به تو هستیم پس تو ذنوب و گناهان ما را پنهان كن و ما را از عذاب آتش محفوظ بدار.
تأثیر قول بر فعل
از ابتدای آیه در مییابیم كه تأثیر قول بر فعل تا چه اندازه است، و گفته های انسان در شخصیتاش نقش آفرین است؛ زیرا قول و سخن در كل عمر انسان جاری است و به عبارتی همیشگی است، زیرا «یقُولُونَ» فعل مضارع است و عرب از فعل مضارع اراده حال و آینده را میكند. علم روانشناسی بیان میدارد در بسیاری از زمانها گفتار صحیح، رفتار صحیح را به دنبال دارد و رفتار نامناسب به شخصیت صدمه وارد میكند؛ به همین دلیل است كه مخاطبین آیه بیش از آنكه مخلوق را مخاطب قرار دهند با خالق سخن میگویند. گفتار با خالق در شخصیت انسان آثار عجیبی را بر جا میگذارد، خدای سبحان مربی است و تربیتش چنان است كه مخاطبین خود را متوجه قول و سخنشان میكن.
قوت اعتقادات عباد
عباد هنگامی كه خالق را مخاطب خود قرار میدهند، با قوت اعتقاداتشان را بر حضرت حق عرضه میدارند. مفسرین بیان با قوّت را از حرف «إنَّ» استنباط میكنند. «إنَّ» حرف تأكید است و آیه میگوید: «إِنَّنا آمَنَّا» مخاطبین با شدت و تأكید اعتقاد خود را بیان میكنند و هیچ شك و تردید و ضعفی در بیان مشاهده نمیشود.
از سوی دیگر فعل «آمَنَّا» بیان میدارد كه مخاطبین آیه با دل ایمان آوردهاند و چون دل اسیر حق شود عشق به همه وجود سرایت میكند و به تبع قلب، چشم، گوش و دست و پا و … همه و همه اجزا و جوارح عاشق میشود، و فرد با تمام اجزا میگوید: «إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ»؛ و حضرت حق در پی این دلدادگی به عبادالله اجازه میدهد بگویند: «فَاغْفِرْ لَنا»؛ شاید به همین دلیل است كه بسیاری از مفسرین از آیه نتیجهگیری میكنند كه انسان به واسطه ایمان قابلیت دریافت الطاف حق را پیدا میكند. برای دریافت غفاریت حضرت حق باید ظرف وجود بنده مناسب باشد و ایمان، این ظرف را فراهم میسازد و بستر بارش رحمت حق را امكانپذیر میسازد.
«فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا»
عباد خود را در محضر حق همیشه مقصر میبینند
غفر، به معنای ستر پرده و پوشش است. مخاطبین آیه از خدا طلب میكنند خدایا! پردهای مخصوص بر ذنوب ما بیافكن و گناهان ما را مستور كن، هر چه عشق به خدای سبحان افزون شود انسان خود را در محضر حق مقصرتر میبیند؛ به همین دلیل میگوید: «فَاغْفِرْ لَنا».
عاشق باور دارد كاستی و نقصان در پرونده بندگیاش افزون است هر چه كمالات افزون میشود انسان خود را گناهكارتر میبیند و از خدا تقاضای عفو و بخشش بیشتری دارد. اگر مردم از خیرات و كمالات او تشكر كنند پاسخ میدهد این كمالات منسوب به معشوق من است نه منسوب به من «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی».
این همه آوازهها از شه بود
گر چه از حلقوم عبدالله بود
عاشق صادق، معتقد است وجود او سراپا گناه است. عاشق وجود خود را سراپا گناه و ذنب میداند. گناه برای عاشق، غفلت از معشوق است كه این خطر برای او كشنده است. او میداند اگر لحظهای توجهاش از معشوق به سوی خودش معطوف گردد، گرفتار بالاترین خیانت شده و بالاترین گناه از او سرزده است. عاشق هر چه در عشق نسبت به محبوب بیشتر فرو رود به خطاها و اشكالاتش بیشتر واقف میگردد. انس نوعاً در فضای تاریك روزمرگی دنیا متوجه اشكالات خود نیستند؛ اما هر چه فضای زندگیشان با نور عشقِ حق روشنتر میشود نواقص بندگیشان بیشتر خودنمایی میكند. از همین روست كه عاشق میگوید: خدایا! عیوب ما را مستور كن. چنین درخواستی دلیل آن است كه عاشق اقرار كرده در وجود او عیوبی هست كه تقاضای برطرف شدنش را دارد. او در این درخواست نمیگویند: خدایا! اگر عیبی در وجود من هست آن را مستور كن بلكه درخواست، حكایت از آن دارد كه عاشق خود را گنهكار میبیند.
مفسری در رابطه با «ذُنُوبَنا» میگوید: عاشق چنان در محضر حق تربیت شده كه خودی نمیبیند و از خدا میخواهد كه وجود او عایق و پردهای میان بندگان و حضرت حق نشود، بلكه درخواست می کند خدا وجودی به او عطا كند رسانا نه نارسانا.
مفسری میگوید: از این آیه دریافت میشود ایمان مجموعه كاملی است، هم اعتقادات صحیح را در بر میگیرد و هم اعمال صالح را. امكان ندارد خدا فقط عقیدهی فردی را تربیت كند و از اخلاق او العیاذبالله غافل شود. مربی كامل است و كامل تربیت میكند نه ناقص، خدا وقتی بنده را تربیت میكند هم اعتقاد او را تربیت میكند كه توحیدی و عاشقانه باشد، هم عمل او را تربیت میكند كه در مسیر اعتقادش باشد نه خارج از مسیر.
در آیه 136 سوره مباركه آل عمران آمده است: ربط این آیه با متن؟
«أُوْلَئكَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تجَْرِى مِن تحَْتِهَا الْأَنهَْارُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَمِلِينَ»
«آنان، پاداششان آمرزشى از جانب پروردگارشان، و بهشتى است كه از زیر [درختان] آن جویبارها روان است. جاودانه در آن بمانند، و پاداش اهل عمل چه نیكوست»
منافقین چیزهایی میگویند كه در قلوبشان نیست، ولی عباد تربیت شده، چیزی را بر زبان میآورند كه در دلشان وجود دارد. فعل «آمَنَّا» فعل ماضی است مخاطبین آیه از ابتدا دلداده بودهاند و بعد از دلدادگی میگویند: «فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» آنچه را بر زبان میآورند بعد از عقد قلبی و عاشقی قدیمی است كه با حضرت حق بستهاند. وقتی انسان عاشق شود دست نیازش را بدون هیچ فاصلهای به سوی معشوق دراز میكند و در محضر او تضرع دارد باور دارد كه همه گرهها با دستان معشوق باز میشود.
معنای ذَنب
«ذنوب» به معنای دُم است و با ذَنب از یك خانواده است. این عبارت در اصطلاح اهل معرفت بقایای وجودی انسان است، توضیح بقایای وجودی را با مثال میتوان روشن كرد اگر كسی در مسیر سیر و سلوك خیری انجام دهد، و آن را در كلام كار خدا بداند امّا در عمق وجودش دوست بدارد كه دیگران از او تشكر كنند، هنوز ذرهای از وجودش باقی است. او باید از خدا بخواهد خدایا! بقایای انانیت و منیت مرا از میان ببر و بر روی آن پرده بیانداز تا دیده نشود؛ زیرا معمولا ً انانیت و منیت با ایمان به حق از میان میرود؛ امّا بقایایاش ممكن است بر جا بماند كه تنها به لطف حق مستور میشود.
«وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»
عذاب فراق
«وَقِنا عَذابَ النَّارِ» خدایا! ما را از عذاب آتش حفظ كن. تفاسیر عرفانی عذاب را عذاب فراق میدانند؛ زیرا دوری از خدا در حقیقت كشنده است، و دوری از حق همه موجودی انسان را میسوزاند، همان طور که آتش در اوج بیرحمی همه سرمایههای انسان را میسوزاند و هیچ رحمی ندارد.
مفسری میگوید: آنان كه ایمان آوردهاند در حقیقت دلداده حضرت حق شدهاند، و عاشق گشتهاند و تحت تربیت ربّ قرار گرفتهاند، از خدا میخواهند كه از آتش فراق حفظ گردند. گویا میگویند: خدایا! خودت ما را از عذاب دوری خود حفظ كن. درخواست دوری از عذاب یعنی درخواست قرار گرفتن در زمره مقربین؛ زیرا دوری از حق ما را از چشم محبوب دور میكند. اینكه در اصطلاح عامیانه گفته میشود دوری و دوستی، این ضرب المثل در رابطه با حضرت حق درست نیست. امكان ندارد دوری از حق دوستی بیاورد، دوری از خدای سبحان نار و آتش است.
منیت، سبب دوری از محضر حق
«النَّارِ» معرفه آمده تا معلوم كند هر كس خودش میداند چه امری او را از حضرت حق دور میكند، همه میدانند رذائل آنها را از خدای سبحان دور میكند، و همچنین میدانند كه منیتشان، آنها را از محضر حق دور میكند. قرآن از عبارت « ذُنُوبَنا» استفاده میكند تا بیان دارد انسان هر چه از خدا دورتر شود بیشتر گرفتار منیت خویش میگردد، و هر چه برای خود وجود بیشتری قائل شود غفلتاش از خدا بیشتر میشود.
بعضی از مفسرین میگویند: اینكه مصلی در قنوت میگوید: «وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»، جدای از آنكه از خدای سبحان میخواهد از عذاب جهنم در امان بماند، میخواهد تا از معصیت دوری كند و گرفتار مَن مَن كردن نشود. او در این درخواست تقاضا میكند: خدایا ! مرا از منم منم كردنها و منیتهایم در امان بدار.
حضرات معصومین علیهمالسلام واسطه قرب الهی
عاشق تنها خدا را محافظ قرب خود میدانند و برای قرباش در محضر حق، حضرات معصومین علیهمالسلام را واسطه میبیند. گویا بندگان، عاشقی را از عالم الست آغاز كردهاند، و در غدیر آنان را رسمی و علنی اعلام نمودهاند. همه در غدیر یك فریاد دارند همان نوای عالم اَلَست تكرار میشود؛ زیرا در هیچ عیدی به اندازه غدیر بندگان مأمور به شكر كردن و الحمدلله گفتن نشدهاند. غدیر كارگاه آموزشی یك روزه است كه همه در آن روز فریاد عاشقی خود را سر میدهند. از همین روست كه این اعلام برای عاشق عمل صالح دائمی محسوب میشود و انسان را برای دریافت انواع كمالات مستعد میكند.
عشق تالی تلو و دنباله دارد، معشوق نوای بنده خود را هم در عهد الست شنیده است و هم در غدیر از این رو مقامات خاصی در پی این اعلام به او عطا میكند. همان مقاماتی كه آیه 17 همین سوره از آن سخن میگوید:
«الصَّابِرینَ وَ الصَّادِقینَ وَ الْقانِتینَ وَ الْمُنْفِقینَ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسحار»
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه بقره، آیه 156
[2] سوره مبارکه آل عمران، آیه 15