قرآن در آیه 2 سوره مبارکه مائده میفرماید:
«یآأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتُحِلُّواْ شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الحَرَامَ وَ لَا الْهَدْىَ وَ لَا الْقَلَائِدَ وَ لَا ءَامِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ یبْتَغُونَ فَضْلاً مِن رَبِّهِمْ وَ رِضْوَاناً وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَ لَا یجْرِمَنَّكُمْ شَنَئانُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»
«اى كسانى كه ایمان آوردهاید! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهاى بىنشان و نشاندار را، و نه آنها را كه به قصد خانة خدا براى به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مىآیند! اما هنگامى كه از احرام بیرون آمدید، صیدكردن براى شما مانعى ندارد. و خصومت با جمعیتى كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدّى و تجاوز كند! و (همواره) در راه نیكى و پرهیزگارى با هم تعاون كنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همكارى ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید كه مجازات خدا شدید است!»
ای دلدادگان، آنچه بر شما حلال نیست بر خود حلال نکنید، خطری که دلدادگان حضرت حق را تهدید میکند آن است که آنها به دلیل ایمانشان خود را جدای از عامه مردم به شمار آورند و بعضی از امور غیر مباح را بر خود مباح میدانند و گمان میكنند سرپیچی از این قوانین الهی برای آنها اشکالی ندارد بلکه قوانین مربوط به دیگران است و دیگران باید از آنها پرهیز کنند.
شأن نزول آیه
شأن نزول این آیه زمانی است که مؤمنین برای حج به مکه آمدند و مشرکین راه را بر آنها میبندند و همین امر منجر به صلح حدیبیه میشود که بنابر مفاد این صلحنامه مسلمانان آن سال را از مکه باز میگردند تا سال بعد برای انجام مراسم حج مراجعه کنند.
خداوند سبحان میداند که مسلمانان در پی برخورد مشرکین کینهای از آنها به دل راه خواهند داد. حضرت حق با نزول این آیه مؤمنین را از واکنشها و برخورد نامناسب در برابر ناملایمات برحذر میدارد و به آنها هشدار میدهد که از عکس العملهای نابجا بپرهیزد.
«لَاتُحِلُّواْ شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الحَرَامَ وَ لَا الْهَدْىَ وَ لَا الْقَلَائِدَ»
« لَاتُحِلُّواْ»
در تفاسیر عرفانی فعل «لاتحلوا» را به دوگونه بررسی كردهاند:
- قرآن میگوید قربانی سایر افراد را بر خود حلال نکنید. در نگاه عرفانی باید گفت اگر دیگران خود را موظف به انجام وظایف بندگی میدانند شما بر آنها عیبجویی نکنید و متعرض پایبندیشان نسبت به قوانین الهی نشوید.
- چون مُحرِم شدید و قربانی کردید گوشتش را بر خود حلال ندانید، به عبارتی دیگر آنچه در راه خدا میپردازید استفادهاش را بر خود روا مدارید.
شعائر الله
قرآن میگوید: ای مؤمنین شعائر الله را بر خود حلال نكنید (شَعَائِر جمع شعیره به معنای علامت است). آنچه خداوند در زمان احرام و ماههای حرام به شما حرام کرده است بر خود حلال نکنید.
با توجه به معنی ظاهری آیه باید گفت: «شعائر الله» را گروهی از مفسرین مناسك و برنامههای حج دانستهاند و مسلمانان را بر انجام آنها موظف كردهاند. مثلاً قربانی كه برای حج انتخاب میكنند اعم از آنكه بینشان باشد (هدی) و یا نشانهدار باشد (قلائد) بر خود حلال نشمرید و بگذارید تا به قربانگاه برسد و قربانی شوند.
اما در نگاه عرفانی شعائر الله همان احكام و مقامات الهی معنا شده است. مثلاً خروج از مقام صبر و شكر، خروج از شعائر الله است.
«شَعَائِرَ اللَّهِ» اضافه شدن شعائر به الله حاکی از این مطلب است که دین دارای تمام مقامات معنوی است، زیرا الله نام جامع خداوند سبحان است هیچ خصلت خوب و نیكویی نیست كه از دید شعائر الله پنهان مانده باشد. مثلاً در دین مقاماتی چون صبر، شکر، توکل، رضا، تسلیم و … وجود دارد، در انجام این شعائر کوتاهی نکنید و راه تغافل در پیش نگیرید همچنین دقت داشته باشید زمان انجام این حسنات اخلاقی را جابجا و تشخیص آنها را به نفس خود واگذار مكنید، برای مثال اعراب هرگاه اراده میکردند زمان ماههای حرام را تغییر میدادند قرآن این چهار ماه را تعیین کرد و آن را ثبت نمود تا آنها بر مبنای خواستههای خویش احکام الهی را تغییر ندهند.
پرهیز از افراط و تفریط در اجرای قوانین و احکام الهی
اگر آیه «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ. ..» را با نگاهی جامعتر و گستردهتر بررسی کنیم میتوانیم بگوییم:
ای مؤمنین و دلدادگان حضرت حق تعادل پیشه کنید و در میانه حرکت کنید، صراط مستقیم راهی است که شایسته حرکت شماست، از افراط و تفریط در قوانین و احکام الهی بپرهیزید، زیرا هر زیاده و نقصانی در امر الله عدول از شعائر الهی است شما از این افراط و تفریط دوری کنید نه چنان در مادیات زندگی گرفتار آیید، که روح را از تغذیه و معرفت معنوی باز دارید و راه رشد و کمال را بر او مسدود کنید و نه چنان خود را به معنویات مشغول دارید که سهم جسم ونفس از بین برود.
مؤمنین دقت کنید هر افراط و تفریطی در رابطه با جسم و روح، شما را از اعتدال و میانهروی دور میکند قرآن این برخورد شما را نوعی تعرض به شعائر الله میداند.
«وَ لاَ الْقَلائِدَ»
«وَ لاَ الْقَلائِدَ» قلاده علامتی ظاهر و آشکار است که حیوان قربانی را با آن نشانهدار میکنند و این نشانه کاملاً واضح و آشکار است.
مفسرین گفتهاند: شاید به کار بردن این عبارت در آیه به این دلیل باشد که هر مؤمنی پایبندی به ظاهر شریعت را بر خود فرض میداند از احترام خاصی برخوردار است به عبارتی دیگر قرآن میگوید: هر یك از شما که خود را با اعمال شرعی ظاهری آراسته است و زینت شرع را بر گردن آویخته است محترم شمارید و حرمت او را نشکنید و عزت عطا شده از سوی خداوند را نسبت به او نادیده نگیرید.
«لَا ءَامِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ یبْتَغُونَ فَضْلاً مِن رَبِّهِمْ وَ رِضْوَاناً»
«وَ لَا ءَامِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ» مسلمانانی كه راهی خانه خدا میشوند باید مورد احترام قرار گیرند.
مؤمنین! با کسانی که قصد بیت الله الحرام را کردهاند برخورد نكنید، حتی اگر قصد آنها جمع آوری مال اضافه باشد، اینها قصد بیت الله را کردهاند تا تجارت پر رونقی داشته باشند «یبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَبِّهِمْ» اما در این تجارت رضایت خداوند سبحان را اراده كردهاند « وَ رِضْوَاناً » زیرا خدا میپسندد تا از طریق خانهاش رونقی به مال افراد داده شود.
ای مؤمنان متعرض این گروه نشوید این كار بر شما حلال نیست، آگاه باشید قوانین الهی گاهی با سلیقه شخصی شما سازگار نیست، دقت داشته باشید که رضایت خداوند سبحان در انجام همان امر است.
با توجه به آنچه گذشت میتوان چنین گفت: مؤمنان گاهی ناآگاهانه اموری را بر خود حلال میکنند که مرضیّ خداوند سبحان نیست.
سوء استفاده مؤمنین از حُسن سابقه خود
همچنین گاهی از قوانین و احكام الهی سرپیچی میکنند، قرآن به آنها هشدار میدهد که از این کار دست بردارید و احکام الهی را جابجا نکنید، اما مؤمنین از حُسن سابقه خویش سوء استفاده میکنند و به این نافرمانی تن در میدهند و غافل از آن هستند که اگر عمداً احکام را جابجا کنند، نور ولایتی که به آن ایمان دارند آتش گستاخی آنها را خاموش نخواهد کرد.
شیطان در کمین مؤمنین
ای مؤمنان هوشیار باشید شما نیز در معرض جابجایی احکام قرار گرفتهاید، شیطان در کمین شماست تا زمانهای خاص زندگیتان را برباید تمام توجه خویش را به دو چیز معطوف دارید:
- برای تشخیص و فرقان احكام الهی و دوری كردن از جابجایی آنها بر مبنای سلایق شخصی از خدا كمك بگیرید.
- شیطانشناس باشید تا دشمن از غفلت شما برای ربودن ارزشمندترین گنجینههای اخلاقیتان سوء استفاده نكند.
عامل عصیان مؤمنین
قرآن عامل عصیان مؤمنین را امتیازات خاصی ذکر میکند که آنها برای خود در نظر میگیرند و با تکیه بر همین امتیازات، خروج از شعائر الهی را بر خود حلال میکنند، در رابطه با معنای ظاهری آیه توضیحاتی ذکر شد اما شایسته است نگاهی دوباره به واژهها و عبارات این آیه داشته باشیم.
زینَةَ اللَّهِ
تفاسیر عرفانی « زینَةَ اللَّهِ »[1] را نفس آراسته به کمالات ذکر کردهاند.
قرآن میگوید: چه کسی آراستن نفس به کمالات را بر خود حرام کرده است؟ در حالیکه همه کس قادر به کسب کمالات و زینتهای اخلاقی چون صبر، صداقت، تقوی، شکر و. .. میباشند، باید به این نکته توجه داشت که سخن قرآن تنها به کسب فضایل اخلاقی ختم نمیشود، زیرا کتاب وحی انسان را تنها به یک جهت سوق نمیدهد و از او موجودی تک بُعدی نمیسازد تا انسان چشم از دنیای مادی فرو بندد و تنها در فکر کسب کمالات باشد این نوع حرکت تک بُعدی از دیدگاه قرآن پسندیده نیست.
اراده زائر بیت الله
«وَ لاَ آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرامَ» حج آهنگ رسیدن به معشوق است و قصد حاجی وصال به محبوب است، اما گاهی ممکن است اراده زائر بیت الله با انگیزههای مادی در هم آمیخته شود شما مؤمنین حرمت آنها را حفظ کنید، زیرا هر حرکت الهی امتیاز خاصی را برای افراد ایجاد میکند، بر شماست تا به این امتیازات بها دهید شما برای این انگیزهها حرمت قائل شوید. مثلاً اگر فردی اراده کرده تا مظهر نام قدیر، شکور، علیم و… خدای سبحان شود اما هنوز توفیق کامل نصیبش نشده است و درخشش کافی را در این امر پیدا نکرده است او را سرزنش نکنید و نسبت به او بیاحترامی روا مدارید مؤمنین شکستن این حریمها را بر خود حلال نکنید.
«وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَ لَا یجْرِمَنَّكُمْ شَنَئانُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»
«وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا»
در ادامه آیه آمده است «وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا»؛ «زمانیکه از احرام خارج شدید میتوانید صید کنید».
مُحرِم چون خود اسیرالله است نمیتواند صیاد باشد، اما آنچه ما را به نگاه دوباره این قسمت از آیه وا میدارد اشاره به این موضوع است که قرآن در عبارت «لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ» مؤمنین را به نوعی تعادل و میانهروی فرا میخواند و مفسرین عرفانی اولین نتیجه این تعادل را چنین بیان کردهاند: افراد متعادل کسانی هستند که تغییر وضعیت خویش را به سرعت میپذیرند، مثلاً چنانچه مصلی از نماز و تعقییات آن فارغ شود باید به سرعت از وحدت به کثرت باز گردد.
قرآن میگوید «وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا »«چون از احرام بیرون آمدید به زندگی روزمره و عادی خویش بازگردید.» ماندن در حال احرام بر شما پسندیده نیست.
بازگشت از خدا به خلق
پیامبرصلیاللهعلیهوآله نیز زمان وصال به محبوب میفرمودند: «ارحنی یا بلال»[2] و چون از نماز فارغ میشدند به امورات مردم رسیدگی میکردند و به کارهای خویش مشغول میشدند. بازگشت از خدا به خلق شایسته شماست خود را از این شایستگی محروم نسازید.
«فَاصْطادُوا»
نکته قابل توجه آن است که قرآن میگوید: «فَاصْطادُوا» به کار بردن حرف «ف» افاده فوریت میکند و تراخی در کار نیست چون از وحدت بازگشتید بدون هیچ فاصله زندگی در کثرت را آغاز کنید.
زماندار بودن بعضی از احکام الهی
خداوند از میان شعائر الله در این آیه به کلمه «صید» اشاره میکند تا امر بر مؤمنین مشتبه نشود تا چون از احرام بیرون آمدند میتوانند همه شعائر الهی را کنار بگذارند بلکه حضرت حق با به کار بردن این کلمه متذکر میشود که بسیاری از شعائر الهی در هر حالی باید محفوظ بماند و کنار گذاشتن آنها نادیده گرفتن حکم الله واقعی است. مؤمنین باید دقت داشته باشند که تنها بعضی از احکام الهی زماندار است و چون زمان آن سپری شود دیگر نیازی به انجام و پایبندی نسبت به آنها نیست.
«َلا یجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا»؛ «و دشمنى با قومى كه شما را از مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نسازد كه از حد خویش تجاوز كنید»
حفظ مرزهای انسانیت
قرآن میگوید: «لا یجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ» دشمنیهای دیگران در یک زمان نباید باعث جواز ظلم و تجاوز شما مؤمنان در زمان دیگر شود، اگر آنها شما را از ورود به مسجد الحرام باز داشتند این امر نباید شما را به عکسالعملهای منفی در مقابل آنها وا دارد مؤمنین مراقب باشید تا مرزهای انسانیت با برخوردهای نامناسب شما درهم شکسته نشود بر شماست تا از حریم الهی محافظت کنید.
«أَن تَعْتَدُواْ وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى»
مانع حرکت در مسیر سلوک
«أَنْ تَعْتَدُوا» این امر شما را به بیعدالتی و تجاوز وادار نکند، مؤمنین مراقب باشید تا هیجانات و غلیانهای درونی، شما را نسبت به خود و دیگران به بیعدالتی سوق ندهد این کار مانع از حرکت شما در مسیر سیر و سلوک است.
پرهیز از مقابله به مثل
اگر این قسمت از آیه را با نگاه تربیتی بررسی كنیم خواهیم گفت: مؤمنین از مقابله به مثل نسبت به یكدیگر پرهیز كنید، اگر چنانچه فردی توفیقی را از شما سلب كرد در پی سلب توفیق از او نباشید این برخورد برای مؤمنینی كه طعم وصال را چشیدهاند شایسته نیست مدیرت خشم خود را در دست داشته باشید.
علامه طباطبایی(ره) میفرمایند: این دستور اساس و رویه اسلامی است و خداوند در كلام خود برّ را به ایمان و احسان در عبادات و معاملات تفسیر فرموده است و سخن در این باره در ذیل آیه 177 سوره مباركه بقره آمده است:[3]
«لَّیسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الاَخِرِ وَ الْمَلَائكَةِ وَ الْكِتَابِ وَ النَّبِینَ وَ ءَاتىَ الْمَالَ عَلىَ حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبىَ وَ الْیتَامَى وَ الْمَسَاكِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائلِینَ وَ فىِ الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّكَوةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَ الصَّابرِینَ فىِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئكَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ أُولَئكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»
«نیكى آن نیست كه روى خود به جانب مشرق و مغرب كنید، بلكه نیكوكار كسى است كه به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و كتاب خدا و پیامبران ایمان آورد. و مال خود را، با آنكه دوستش دارد، به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و دربندماندگان ببخشد. و نماز بگزارد و زكات بدهد. و نیز كسانى هستند كه چون عهدى میبندند بدان وفا میكنند. و آنان كه در بینوایى و بیمارى و به هنگام جنگ صبر مىكنند، اینان راستگویان و پرهیزكارانند»
بر و تقوی
تقوی مراقبت از امر و نهی خداست و با این معنا تعاون بر، بِر و تقوی به معنی تعاون بر اجتماع ایمان و عمل صالح و پرهیزكاری از خداست.
مفسرین عرفانی برای این دو عبارت معانی دیگری را ذكر كردهاند. آنها برّ را متابعت از امر مولی و تقوا را پرهیز كردن از نمایشهای هوای نفس گفتهاند و تعاون را در اجتماع این دو معنا ذكر كردهاند.
همچنین برّ را عملی موافق با علم دانستهاند که بر مبنای احساس نباشد و اگر در این معنا تقوی را همان پرهیزكاری بدانیم خواهیم گفت هر عمل عالمانه باید با تقوا و پرهیزكاری همراه باشد، زیرا عالم بیتقوا ره به جایی نمیبرد.
در جایی دیگر بر و تقوی را عفو و چشم پوشی از خطای دیگران، متابعت از امر مولی و دوری از هوای نفس نیز گفتهاند، آنها بِر و تقوی را از یكدیگر منفك كردهاند و گفتهاند بِرّ تمام واجبات و مستحبات را شامل میشود و اعم از تقواست. آیه مؤمنین را بر تعاون و همكاری میان خصایص خوب تشویق میكند.
- مفسرین برّ را برخورد پسندیده با مؤمنین معنا كردهاند و « تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ» را شاهد مثال گفته خویش قرار دادهاند و حفظ کردن خود از برخورد با خطاكاران را تقوی دانستهاند.
- برّ را اطاعت از بزرگان گفتهاند[4] و حفظ حرمت آنان در فضای خانوادگی و اجتماعی را از نشانههای برّ شمردهاند و تقوی را یاری رساندن و خدمت كردن به بزرگان هر قوم بیان كردهاند.
«وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»
اثم، گناه و عدوان، دشمنی با یكدیگر است؛ قرآن مؤمنین را از اجتماع این دو رذیله برحذر میدارد.
اثم گناهی است كه ضرر اجتماعی در پی دارد و عدوان به معنای تجاوز از محدوده فردی و اجتماعی و تعدی از حریم افراد است.
اثم هر گناهی است كه میان بنده و خدا صورت میگیرد و عدوان را دشمنی میان فرد با دیگران ذكر كردهاند در معنای دیگر اثم و عدوان را نوعی تشفی خاطر از آزردن دیگران و انتقام گرفتن معنا كردهاند نكتهای كه در این قسمت از آیه به عنوان تذكر و هشداری برای مؤمنین به حساب میآید این است كه تعاون بر اثم و عدوان مؤمنین را تهدید میكند و اگر آنها برای درامان ماندن از این گرفتاری از خدای سبحان طلب یاری نكند قطعا گرفتار این تعاون نازیبا خواهند شد.
«لَا تَعَاوَنُواْ»
ای دلدادگان حضرت حق! شما یكدیگر را بر گناهانی كه ضرر و زیانی در پیدارند، یاری نكنید.
به كار بردن فعل نهی «لا تَعاوَنُوا» اشاره به این موضوع دارد كه مؤمنین در معرض این نوع تعاون قرار خواهند داشت و ایمانشان آنها را از این تعاون در امان نگه نمیدارد از همین رو خداوند آنها را نهی میكند.
حب دنیا
این خطاب قرآن نشانگر آن است كه مؤمنین نیز از وسوسههای شیطان نفس در امان نیستند و گاهی مرتكب گناهانی میشوند كه ضررهای فردی و اجتماعی بیشماری را برجای میگذارد.
یكی از بارزترین خطاهای مؤمنین محبت و دلبستگی به تعلّقات دنیاست. شما مؤمنین یكدیگر را بر محبت و دلبستگی دنیا كمك نكنید، زیرا در اثر این یاری از حریم بندگی تجاوز میكنید. بنده در هر زمان باید بندگی كند و فرمان مولا را با جان و دل بپذیرد و به باید و نبایدهای الهی گردن نهد. اهمیت ندادن به اوامر راه را برای ارتکاب نواهی باز میکند.
« لَا تَعَاوَنُواْ …»
ای مؤمنین! شما بر این عدوان الهی تعاون نكنید.
ناشکری یکی از مصادیق اثم
در تعبیر دیگری اثم را ناشكری گفتهاند، زیرا ضرر ناشكری افراد بسیار وسیع است گاهی اثر ناشكری یك نفر، طیف وسیعی از افراد را گرفتار عذاب میكند.
«لَا تَعَاوَنُواْ …»
ای مؤمنین و دلدادگان به حق، برناسپاسی افراد کمک نكنید و به آنها در ناشكریشان یاری نرسانید، حتی در كلام با آنها همراه نشوید بلکه نعمتهایشان را متذكر شوید.
بدعت در شرع یکی از مصادیق عدوان
بعضی از مفسرین بدعتگذاری در شرع را عدوان معنا كرده و گفتهاند: اگر كسی خود قانونی به نام شرع بنا كند در حقیقت از محدوده شرع تجاوز كرده است در حالیكه وظیفه بنده اجرای قوانینی بوده است كه شرع آن را تبیین نموده است.
ای مؤمنین! شما یكدیگر را بر قانونگذاریهایی به نام شرع و بدعتها یاری نكنید. گاه افراد فراموش میکنند امر قانونگذاری شرعی مربوط به مجتهد جامع الشرایطی است كه از سرچشمه شریعت نوشیده باشد نه هر فرد عامی. همچنانكه امر طب مربوط به پزشك حاذق و ماهر است.
«لَا تَعَاوَنُواْ …»
ای دلدادگان حق در مقابل بدعتهای دینی موضعگیری كنید، در برابر افراد بدعتگذار مقاومت نمائید تا نوآوریهای دینی به نام دین در دین جای نگیرند.
تمام معاصی زیر مجموعه عدوان
یکی از مفسرین هر معصیت را تجاوز از حریم بندگی میداند به همین دلیل گناهان هر كدام زیر مجموعه عدوان هستند.
چند نمونه عدوان:
- ناامیدی
در ادامه میگوید: اثم نادیده گرفتن خدا در زندگی است. با نگاه این مفسر دامنه اثم و عدوان بسیار گسترده است. مثلاً ناامیدی از رحمت حق گناهی است كه افراد را تهدید میكند، ناامیدی بالاترین گناه است زیرا افراد چشمشان را بر نعمت واسعه خدا میبندند.
«لَا تَعَاوَنُواْ …»
ای مؤمنین! به دیگران برای ناامید شدن از رحمت حق كمك نكنید.
- عجب
هركس گرفتار بیماری عجب شود، گرفتار نوعی معصیت شده است. زیرا او بر اعمال و رفتار خویش حساب باز كرده و از خاطر برده است كه اگر لطف حضرت حق لحظهای از او قطع شود برایش چیزی باقی نمیماند و اگر توفیق انجام امر خیری را مییابد و یا متخلق به اخلاق حسنهای میشود همه از لطف خداوند سبحان است وگرنه بنده بدون محبت مولی هیچ است.
- ناهماهنگی قول و فعل
قول و فعل افراد باید با یکدیگر مطابقت داشته باشد و چنانچه سخنی گفته شود و فعلی مؤید آن صورت نگیرد، این ناهماهنگی میان قول و فعل، تعاون بر اثم است. این ناهماهنگی نفاق است و نفاق معصیت است و خسران و ضررهای فراوانی برای فرد و جامعه در پی دارد ای مؤمنین! بر نفاق تعاون نكنید.
« لَا تَعَاوَنُواْ …»
ای مؤمنین! شما به دیگران کمک نکنید تا خدا را در زندگیشان نادیده بگیرند از مفهوم مخالف آیه چنین برداشت میشود كه تعاون مؤمنین باید برای نمودار كردن حضور خدا در زندگیها به كار بسته شود تا در هر لحظه ردپای خدا را با چشم دل ببینند.
- نادیده گرفتن حقوق اطرافیان
هر یك از مفسرین برای عبارت «لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ » تفسیر جداگانهای مطرح كردهاند مثلاً یك تفسیر اثم را نایده گرفتن حقوق اطرافیان گفته است، گاهی افراد خود را مقدس و مؤمن میبینند و گمان میكنند وظیفه آنها تنها پایبندی به احکام شریعتی است که میان آنها و خدا صورت میگیرد (نماز و روزه) و از وظایف خود نسبت به دیگران غافلند، مثلاً مادری وظیفه مادری خویش را از خاطر میبرد و خود را تنها به نماز، دعا و عبادت مشغول میکند درحالیكه در رساله امام سجاد علیهالسلام، حضرت به بررسی حقوق افراد نسبت به یکدیگر میپردازد و سرپیچی كردن از این وظایف نقصان در امر بندگی است.
تقسیم افراد در این آیه
افراد در این آیه به سه دسته تقسیم میشوند:
- گروه اول: نه بر اثم و عدوان تعاون دارند و نه بر، برّ و تقوی
- گروه دوم: تعاون بر، برّ و تقوی ندارند اما بر اثم و عدوان تعاون میكنند.
- گروه سوم: بر، برّ و تقوی تعاون دارند اما بر اثم و عدوان تعاون ندارند.
عقوبت الهی بر تعاون و عدم تعاون
ای دلدادگان حضرت حق! از مخالفت با خدا بپرهیزید زیرا خداوند نسبت به هر بیتقوایی شدید العقاب است و قرآن با آوردن حرف « إنّ» و جمله ی اسمیه بر شدیدالعقابی خدا تأكید كرده است. از این آیه چنین استنباط میشود كه عقوبت نه تنها شامل كسانی میشود كه بر اثم و عدوان تعاون دارند، بلكه هرکس كه بَر، بِرّ و تقوی تعاون ندارد هم از عقوبت الهی در امان نیست.
مجرمین در این نگاه دو گروهند هم آنها كه دراشاعه اثم و عدوان تلاش میكنند و هم آنها كه نسبت به تعاون بر، برّ و تقوی بیتفاوتاند.
فراق بزرگترین عقوبت
یكی از مفسرین میگوید: بالاترین عقوبتها فاصلهای است كه خدا میان خود و افراد ایجاد میكند و در پی این فاصله، فرد حضور قلب خویش را از دست میدهد و گرفتار عقاب فراق میشود.
اگر برای شدید العقابی حضرت حق در عالم دنیا بخواهیم مثالی بزنیم میتوانیم چنین بیان كنیم مثلاً فرد میز شامی تدارك ببیند و غذاهای لذیذی حاضر كند اما خود از حضور بر سر میز شام خودداری كند، قهر او اشدالعقاب است، زیرا با این غیبت به اهل خانواده اعلام كرد به علت سوء رفتارشان حاضر به همنشینی با آنها نیست. در این جا نیز خداوند سبحان نعمتهایش را از افراد دریغ نمیكند اما به دلیل همتهای ناپسند آنها (تعاون بر اثم و عدوان) لذت وصل با خود را از آنها دریغ میدارد.
یكی از مفسرین میفرماید: اگر حضرت حق به شما كاسه كاسه بلا بدهد و در آن بلاها خودش را به شما نشان دهد هر یك از آن بلاها شیرینتر از عسل است «احلی من العسل» اما اگر خروار خروار نعمت در اختیارتان دهد اما خودش را از چشم دل شما پنهان كند بدانید گرفتار شدیدترین عقاب الهی شدهاید.
در انتهای این آیه میتوان چنین گفت «یاأَیها الَّذِینَ ءَامَنُواْ» ای كسانی كه دل داده حق شدید و ایمان آوردید از مخالفت با مولا بترسید زیرا مولایی كه ارحم الراحمین است اشد المعاقبین فی موضع النكال هم است.
نكات آیه 2
- « شَعَائِرَ اللَّهِ » اضافه شدن شعائر به الله حاکی از این مطلب است که دین دارای تمام مقامات معنوی است، زیرا الله نام جامع خداوند سبحان است هیچ خصلت خوب و نیكویی نیست كه از دید شعائر الله پنهان مانده باشد مثلاً در دین مقاماتی چون صبر، شکر، توکل، رضا، تسلیم و. .. وجود دارد، در انجام این شعائر کوتاهی نکنید و راه تغافل در پیش نگیرید.
- برای تشخیص و فرقان احكام الهی و دوری كردن از جابجایی آنها بر مبنای سلایق شخصی از خدا كمك بگیرید.
- شیطانشناس باشید تا دشمن از غفلت شما برای ربودن ارزشمندترین گنجینههای اخلاقیتان سوء استفاده نكند.
- « لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ » مؤمنین را به نوعی تعادل و میانهروی فرا میخواند و مفسرین عرفانی اولین نتیجه این تعادل را چنین بیان کردهاند: افراد متعادل کسانی هستند که تغییر وضعیت خویش را به سرعت میپذیرند مثلاً چنانچه مصلی از نماز و تعقییات آن فارغ شود باید به سرعت از وحدت به کثرت باز گردد.
- قرآن میگوید: «وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا»؛ «چون از احرام بیرون آمدید به زندگی روزمره و عادی خویش بازگردید.» ماندن در حال احرام بر شما پسندیده نیست.
- « أَنْ تَعْتَدُوا » این امر شما را به بیعدالتی و تجاوز وادار نکند، مؤمنین مراقب باشید تا هیجانات و غلیانهای درونی، شما را نسبت به خود و دیگران به بیعدالتی سوق ندهد این کار مانع از حرکت شما در مسیر سیر و سلوک است.
- «وَ لا یجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ … أَنْ تَعْتَدُوا» مؤمنین از مقابله به مثل نسبت به یكدیگر پرهیز كنید اگر چنانچه فردی توفیقی را از شما سلب كرد در پی سلب توفیق از او نباشید این برخورد برای مؤمنینی كه طعم وصال را چشیدهاند شایسته نیست مدیرت خشم خود را در دست داشته باشید.
- برّ عمل موافق با علم است که بر مبنای احساس نباشد و اگر در این معنا تقوی را همان پرهیزكاری بدانیم خواهیم گفت هر عمل عالمانه باید با تقوا و پرهیزكاری همراه باشد، زیرا عالم بیتقوا ره به جایی نمیبرد.
- برّ و تقوی را عفو و چشم پوشی از خطای دیگران، متابعت از امر مولی و دوری از هوای نفس نیز گفتهاند، آنها بِر و تقوی را از یكدیگر منفك كردهاند و گفتهاند بِرّ تمام واجبات و مستحبات را شامل میشود و اعم از تقواست.
تاریخ جلسه: 88/7/25 ، 88/8/2 و 88/8/9 ـ جلسه 2، 3 و 4
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] -سوره اعراف، آیه 32
[2] -تفسیر روح البیان، جلد 10، صفحه 27
[3] -ترجمه تفسیر المیزان، جلد 1، صفحه 649
[4] تفسیر عرایس البیان