در آیه 1 سوره مبارکه مریم عرض شد: این سوره با حروف مقطعه آغاز شده است و ما یقین داریم از اسرار این حروف نمیتوانیم اطلاع پیدا کنیم اما بعضی از اهل ذوق در مورد حروف مقطعه نظراتی داشتهاند…
حال اگر این حروف، حروف قسم باشند گویا خدا به اسماء خودش یا پیامبرش قسم خورده است، بعضی میگویند حروف آغازین سوره، حروف قسم هستند، چه میخواهد بگوید؟
در آیه 2 سوره مبارکه مریم آمده است:
«ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا»
«خدای سبحان برای تو یاد آوری میکند لطف خاص ربّ تو را به بندهاش زکریا»
«ذِكْرُ» خبر برای امر در تقدیر است، این سخنان ذکر رحمت پروردگارت است.
«ذکر ربک» ای پیامبر! این یادآوری است که ربّ به تو میکند درباره رحمتی که به عبد خود زکریا داشته است.
«ذِكْرُ» الطاف خاص خدایسبحان به افراد خاص در عالم است و نباید مستور بماند و باید به دیگران یادآوری شود؛ همه تاریخ برای دیگران نیاز به بازگویی ندارد قسمتی که جلوه ویژه حق است باید بازگویی شود از این رو فقط مثال زکریا آمده است.
واسطه الطاف الهی
«رَحْمَةِ رَبِّكَ» امر قابل توجه در آغاز آیه آن است که بعضی از امور برای خواص مطرح میشود و دیگران به طفیل وجود خواص از آن مطلع میشوند؛ در این آیه خدای سبحان برای پیامبر صلیاللهعلیهوآله جریان زکریا را بیان میکنند و به طفیل وجود پیامبر صلیاللهعلیهوآله به همه افراد توجه میشود، لطفی که خدای سبحان چند صد سال قبل به زکریا کرده به طفیل وجود پیامبر برای همگان بیان میشود چون «رَحْمَةِ رَبِّكَ» ربّ تو این رحمت را به زکریا کرد، قرآن نمیفرماید: «ذکر ربک» یا «ذکر رحمه» بلکه میگوید: «ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ» مربی تو به طفیل وجود تو، به زکریا این لطف را کرد، حقیقتاً واسطه پرداخت و دریافت الطاف خدای سبحان وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله است.
ظاهرا در آیه بر زکریا رحم شده اما باطناً بر امت پیامبر ما رحم شده است، خدای سبحان اراده کرده تا آداب دعا را به امت بیاموزد.
مفسری میگوید: همه امور دریافتی با وساطت پیامبر صلیاللهعلیهوآله صورت میگیرد تا بیان کند همه به طفیل پیامبر به نیازهای خود میرسند.
«ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ» الطاف الهی، عام و خاص هر دو باید ذکر شوند در غیر این صورت مورد بیتوجهی قرار میگیرد زیرا اگر بیان نشوند در تاریخ دفن میشوند.
مفسری درباره «ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ» میگوید: ای پیامبر! آیاتی که پیش رو داری، لطف خاص پرورش دهنده تو نسبت به عبد او زکریا است، ربوبیّت اقتضای این رحمت را میکند، کمال ربوبیّت خدای سبحان، در توی پیامبر جلوهگر شده است.
از مصادیق رحمت خداوند
استجابت دعا
«ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ» از این آیه معلوم میشود یکی از الطاف خاص خدای سبحان به عباد، استجابت دعا است، بدین معنا که دعای درخواستی آنها مستجاب میشود، اولا جلوهگری رحمت خدا بر بندگان است و ثانیا این استجابت به طفیل وجود پیامبر صلیاللهعلیهوآله صورت میگیرد.
«ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ» خدای سبحان به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میگوید: به خاطر رحمی که من بر توی پیامبر داشتم یا به طفیل وجود تو زکریا پاسخ گرفت، در تفاسیر روایی میگویند: زکریا صلوات فرستاد تا دعای او مستجاب شد.
مفسرین میگویند: در واقع کرامتی که نصیب زکریا شده اعطای یحیی به زکریا نیست بلکه اکرام خدای سبحان نسبت اوست.
فرزند صالح
یکی از مفسرین سوال کرده که خدای سبحان به تمامی پیامبران فرزند عطا کرده و دعای همه آنها اجابت شده چگونه عطای فرزند به زکریا رحمت نام گرفته است؟
پاسخ داده میشود: برای این که فرزند زکریا –یحیی- لحظهای به معصیت همّت نکرد و هیچ معصیتی در او مشاهده نشده، از این رو فرزندش به عنوان رحمت معرفی شده است.
از مصادیق رحمت خدا به بنده، داشتن فرزندان خوب و صالح است. فرزند همیشه رحمت نیست اما اگر تصمیم بر معصیت نگرفته باشد و عزم بر معصیت نداشته باشد چندان عصمت دارد که رحمت نامیده میشود.
البته چنین رحمتی برای هر دوره و یا فرد و یا زمانی جلوهگری دارد، هر گوشه زندگی انسان پر از رحمت است.
رحمت خدای سبحان به زکریا این است که او را به درخواستش در این عالم رساند، خیلی از دعاها مستجاب است اما استجابتش ممکن است در این عالم صورت نگیرد، از مصادیق رحمت خدا این است که دعا برای زکریا در همین عالم مستجاب شده است.
دعا کردن
- مفسر دیگری میگوید: معنای رحمت خدا به ما اجابت درخواست نیست خود درخواست است، اگر اجازه درخواست به ما داده میشود رحم فراوانی به ما داده میشود، وقتی برای انجام امری حال خوبی دارم و دعا میکنم این از مصادیق رحمت خدا در زندگی ما است که خدا ما را محتاج به خودش قرار دهد، از مصادیق رحمت خدا در زندگی ما این است که احساس نیاز میکنیم.
یکی از مفسرین میگوید: در آیه 3 همین سوره زکریا خدای خود را به عنوان ربّ صدا زد، وقتی شما خدا را به هر اسمی قبول داشته باشید خدای سبحان با همان اسم به شما لطف میکند، زکریا ربوبیّت خدا را به خدا یادآور شد و خدای سبحان هم جلوه ربوبیّتش را در زندگی زکریا به نمایش میگذارد.
قرآن در همین آیه 3 میگوید: رحمت خدا به بنده این است که خدا با بنده نجوا دارد و خدا بنده را از خود جدا نکرده است این که دائم به ما لطف شود رحمت نیست اینکه فکر کنیم دائم به ما رحمت دارد و خدا با ما نجوا میكند و سخن میگويد رحمت است و نشان اكرام حضرت حق است.
اینجا که کلمه «عَبْدَهُ» ذکر شد یعنی زکریا فانی در محضر حق است، و اگر این درخواست را مطرح میکند دلیل بر این نیست که وجودی در مقابل خدا داشته باشد، بلکه با ادلهای که بعداً خواهد آمد میخواهد از طریق نسل او جلوهگری دین حق بشود؛ یعنی درخواست درخواستی است مطابق با شریعت زکریا؛ از این رو او خود با سماجت درخواست فرزند میکند، زیرا در راستای جایگاه اوست که میخواهد کسی بعد از خودش تبلیغ شریعت را بین بندگان داشته باشد.
- «ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا» از این آیه معلوم میشود که یکی از الطاف خاص خدای سبحان به بنده این است که بنده را به عنوان بنده خود قبول داشته باشد، «عَبْدَهُ» این خیلی لطف است وقتی خدا را به عنوان خدا قبول داریم ولی او ما را به عنوان بنده قبول نداشته باشد هیچ لطفی برای ما ندارد، از زکریا کمترین طغیان مقابل مولا مشاهده نشده است، عبد محض است و این درخواست در ادامه عبودیّت است، یعنی بندگی او اقتضا میکند بعد از او نسل او هم در خدمت خدای سبحان باشند.
«ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا» خدا هميشه زكريا را محتاج به خويش قرارداده و به او دست، درخواست از غير خدا را نداده است.
خدای سبحان ذکر کرد رحمی را که به زکریا کرده بود، اینکه او با نیاز خود آشنا شود؛ یکی از الطاف خدای سبحان به بنده این است که او را متوجه نیازهایش میکند به اصطلاح عامیانه کم و کسریهای زندگی تو چیست؟ این رحم خدا به ما است.
از شگردهای تربیتی خداوند سبحان
«عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ يَنْزِلُ الرَّحْمَة»[1] هرگاه سخن از خوبان زده میشود رحمت نازل میشود، این از شگردهای تربیتی خدای سبحان است که ذکر صالحین و خوبان را برای دیگران داشته باشد: «أَدَّبَنِي رَبِّي فَأَحْسَنَ تَأْدِيبِي»[2]. ما باید باور داشته باشیم هنگام ذکر نام خوبان برکت و رحمت جاری میشود.
«عَبْدَهُ» اضافه تشریفیه است؛ مضاف از مضاف الیه کسب شرافت میکند، شرافت حضرت زکریا به این است که اضافه میشود به خدای سبحان و منسوب به خدای سبحان میشود، باید چندان بندگی کرد که به ما گفته شود تو بنده خود ما هستی و روزی صدا بزنند تو هم از آن مايي.
تاریخ جلسه: 99.7.5 ـ ادامه جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحار الانوار، ج90، ص349
[2] بحار الانوار، ج68، ص382