قرآن در آیه 24 سوره مبارکه مائده میفرماید:
«قَالُواْ یامُوسىَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»
«بنى اسرائیل گفتند: اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشستهایم!»
«قَالُواْ یامُوسىَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا»
گستاخی و بیادبی نسبت به بزرگتر معنوی
این چند آیه اخیر از سوره مائده چنان به یكدیگر گره خوردهاند كه جدا كردن آنها از یكدیگر امكان پذیر نیست.
آیهای كه امروز در خدمت آن قرار گرفتهایم رابطهای تنگاتنگ با آیه 22 دارد آنگاه كه قوم به موسی گفتند: «قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ»؛ «گفتند: اى موسى! در آن (سرزمین)، جمعیتى (نیرومند و) ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج شوند اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد!»
عبارت «إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا» در هر دو آیه تكرار میشود؛ فقط تفاوت این تكرار در این است كه گستاخی قوم در پاسخ گویی نسبت به ولی زمانشان در این آیه بیشتر از آیه قبل خودنمایی میكند؛ آنها چنان در مقابل پیامبر زمان خویش ایستادهاند كه بدون هیچ توضیحی مخالفت خود را در این آیه اعلام مینمایند.
در آیه 22 آنها در ابتدا به موسی علت مخالفت خویش را بیان كردند شاید بیان علت به عبارت عامیانه از آن رو بود كه از قبح كار زشت خویش بیاطلاع بودند امّا در این آیه آنها به راحتی در مقابل ولی زمانشان موضعگیری نامناسب خویش را اعلام میدارند «إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا»؛ «بدرستی كه ما هرگز به آن سرزمین وارد نمیشویم»
بنیاسرائیل حقیقتاً نمونه بارزی برای بیادبیها و بهانهجوییهای اقوام در مقابل بزرگتر فكری خود هستند آنان چنان متكبرند كه در هر دو آیه با كلمه «إِنَّا» به برتری خود اشاره میكنند؛ آنها در باطل خویش چنان با یكدیگر گره خوردهاند كه خود را قومی نیرومند و توانا به شمار میآورند؛ اجتماعشان بر ناحق باعث شده تا دچار توانایی كاذب و دروغین گردند؛ از این رو در جواب موسی میگویند: به درستیكه «ما» وارد آن سرزمین نمیشویم.
هر چه بیشتر این آیات را با هم دنبال میكنیم؛ خودخواهیهای بنیاسرائیل بیشتر ما را به سوی عاقبت كار آنها میكشاند؛ زیرا خداوند سبحان اكبر (بزرگ) است و هر متكبر خودخواهی را به یقین در هم میشكند، مخصوصاً كه اگر این تكبر در مقابل امام زمان به كار گرفته شود.
«أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا»
در آیه مذكور این قوم از لفظ «أَبَداً» استفاده میكنند «ما هرگز» به ارض مقدس وارد نمیشویم این عبارت چنان گستاخی قوم بنیاسرائیل را پررنگ میكند كه گذر تاریخ نتوانسته ذرهای از این بیادبی و جسارت آنها بكاهد و هر چه پرده از حقایق قرآن بیشتر كنار میرود، شدت گستاخی آنها بیشتر نمایان میشود.
علل و پیامد این نوع گستاخیها
هر كلمه از این آیه دردناكتر از واژهی قبلی است. آنها بعد از آنكه با عبارت «ابداً» مخالفت همیشگی خود را به موسی اعلام كردند با به كارگیری جمله «اذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ» شدت گستاخی خود را در مقابل بزرگتر فكری خود دو صد چندان كردند؛ آنها به موسی گفتند: «تو برو» این دو جمله چندین پیامد نازیبا همراه دارد؛ در حالیكه بنیاسرائیل از همهی آن پیامدها غافل بودند.
- آنها ولی شناس نبودند و نسبت به جایگاه موسی در خلقت و در نظام هستی آگاهی نداشتند.
- آنان از نیاز خویش نسبت به امام زمانشان غافل بودند و نمیدانستند كه هر نعمتی به آنها میرسد به واسطه ولی زمان است.
- این قوم غافل از آن بودند كه رویگردانی و سرپیچی از فرمان ولی زمان، چه عاقبت سوئی را برای آنان رقم میزند.
- بنیاسرائیل چنان دچار خودبزرگبینی شده بودند كه برای موسی تعیین تكلیف كردند و نمیدانستند كه پیشنهاد غافلانه آنها رنگ تسلیم و بندگی را از زندگیشان میزداید؛ زیرا تعیین تكلیف برای ولیّ زمان درحقیقت مشخص كردن تكلیف برای خداوند سبحان است و حضرت حق از آن جهت كه غیور است؛ به یقین بنده سركش گستاخ را معاقبه خواهد كرد.آنها بعد از آنكه ضمیر «انتَ» را به كار بردند، نام پروردگار موسی را ذكر كردند، «فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلَا»؛ «تو و پروردگارت بروید و با آنها بجنگید» آنان چنان گرفتار جهالت شده بودند كه توهین خود را تا ساحت پروردگار موسی ادامه دادند؛ قرآن در بسیاری موارد میگوید: انسان با جهل خویش بر خود ظلم میكند.
«إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»
مجدداً قوم، عبارت «إِنَّا» را از باب خودبزرگ بینی در مقابل موسی تكرار میكنند.
آنها با استفاده از واژهی «قَاعِدُونَ» بیتفاوتی خود را نسبت به سرنوشتشان بیان كردند «إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»؛ «ما مینشینیم و شما بروید» قوم موسی به دلیل فراوانی نعمت، دچار غفلت شدند. خداوند در آیاتی از قرآن كریم بیان میكند كه ما مردم را با نعمتهایشان امتحان میكنیم.
این قوم از امتحان سربلند بیرون نیامدند؛ رفاه زدگی باعث شد كه نسبت به عاقبت خود راه بیتفاوتی، تنبلی و سهل انگاری در پیش گیرند؛ آنان حاضر نشدند كمترین تلاشی برای تغییر وضعیت خود متحمل شوند به همین جهت از دیدگاه خود منّتی بر سر ولی عصر خویش نهادند و به او فرمان دادند تو با خدایت برو ما اینجا نشستهایم.
نكته دیگری كه در این جملات قابل ذكر است آن است كه قوم نسبت به خدا چنان جاهل بودند كه برای حضرت حق، وجودی جسمانی و مادی در نظر گرفتند و به موسی گفتند تو و خدایت بروید.
آنها وجود قدسی حضرت حق را معطوف به وجود جسمانی موسی كردند و همان فعلی كه برای بدن خاكی موسی به كار بردند؛ برای حضرت حق استفاده كردند.
کاربرد آیه
باید توجه داشت که هر آیه و عبارت قرآن پیامهایی عبرت انگیز برای هر یک از افراد در بردارد و اگر تنها بهرهی ما از قرآن قرائت باشد؛ از حقیقت آن غافل خواهیم ماند بلكه بر ما فرض است كه به روشهای تربیتی، اخلاقی، اعتقادی و … آن توجه كامل داشته باشیم به همین دلیل پیامدهای آیه را یكبار دیگر برای خود دنبال میكنیم.
- اگر هر یك از ما خود را در حضور امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه ببینیم و سایه وجودی ایشان را لحظه به لحظه بر زندگی خود احساس كنیم، به لطف حضرت حق دچار غفلت نسبت به ایشان نخواهیم شد، اما اگر جسارت یابیم تنها یكبار آگاهانه در برابر امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه موضع گیری كنیم و توفیق استغفار این خطا را نیابیم؛ به یقین گرفتار خطاهای بعدی خواهیم شد.
- قرآن برای وسوسههای شیطانی از عبارت خطوات استفاده میكند یعنی شیطان گام به گام جلو میآید، اگر ما اولین قدم مخالفت با حق را برداریم؛ گامهای بعدی با حمایت شیطان جلو خواهد رفت، همچنان كه انحطاط قوم موسی در این آیات به وضوح هویداست. ما آن را در قسمتی از همین آیه و آیه 22 ذكر كردیم. «إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا»
- گاهی مخالفتها در مقابل امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه چنان پررنگ میشود كه افراد به خود اجازه میدهند در برابر فرامین و احكام شریعت با شدت برخورد كنند، همچنان كه بنیاسرائیل از «ابداً» در برابر موسی استفاده میكنند؛ این غفلت همراه با جهالت گاهی ما را نیز تهدید میكند كه گستاخانه در برابر نظر شریعت بایستیم. بسیاری از ما مانند قوم بنیاسرائیل از عواقب سرپیچیها و رویگردانیهایمان نسبت به امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه غافلیم. زمانهای بسیاری در پی علت گرفتاریهای خویش هستیم؛ در حالیكه علت گرفتاریهایمان را باید در نافرمانی از امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه جستجو كرد همچنان كه حضرت ولیعصر عجّلاللهتعالیفرجه در پردهی غیبت به سر میبرند سبب مصیبتهای ما نیز پنهان است.
در قسمت پایانی آیه باید بگوییم آنچه از همهی این موارد مصیبتبار تر آن است كه ما چنان دچار خودبزرگبینی و غرور شویم كه برای ولیّ زمان تكلیف تعیین كنیم و گمان كنیم نظر ما بر نظر امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه افضل است و پیش از آنكه به سخن حضرت گوش دهیم به خواسته خود وقعی بنهیم.
و دربارهی عبارت «قاعدون» باید چنین گفت: اگر ما برای وصال به حضرت و همچنین دوره ظهور حركتی نكنیم در شمار قوم بنیاسرائیل جای میگیریم، اگر ما چون قوم بنیاسرائیل منتظر باشیم تا ولی عصر عجّلاللهتعالیفرجه و خداوند سبحان سرنوشت ما را تغییر دهند تفكر باطلی است.
قرآن میگوید:
«…إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ…»[1]
«خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند»
از حضرت صاحب الزمان عجّلاللهتعالیفرجه درخواست میكنیم تا ما را از جرأت بر جسارت نسبت به امام زمانمان درامان نگه دارد.
تاریخ جلسه: 89/7/3 ـ جلسه 24
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه رعد، آیه 11