«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» ﴿3﴾
«ما با همه قدرت انسان را به مسیر حق هدایت کردیم یا این هدایت را می پذیرد و یا کتمان می کند.»
شاکر اسم فاعل و کفور صیغه مبالغه است. شاکر بندهای است که در جاده شکر ثبات دارد و همین بودن در مسیر برای او کافی است. اما کفور بندهای است که بسیارکتمان دارد و همه نعمات الهی را نادیده میگیرد.
سابقهی همهی ما هدایت یافتهگی است. به عبارتی دیگر همه ما خوش سابقهایم و اگر کسی از مسیر منحرف شد، این انحراف عارضی است و ذاتی او نیست.
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ» خدای سبحان میفرماید: به همین اندازه که کلام خود را به گوش او رساندیم و حقایق را در مقابل دیدگان او قرار دادیم، او را به حقیقت هدایت کردیم.
انسان ذاتاً منحرف و گمراه نیست.
او را در دو راهیِ انتخاب قرار دادیم؛ او باید انتخاب کند؛ یا مسیر حقیقت را اختیار میکند و در آن مسیر، شنوا و بینا است، و یا کفور است و کتمان حقیقت را انتخاب نموده و با این انتخاب ناشنوایی و نابینایی را برگزیده است. فردی که در مسیر حقیقت قرار دارد سمیع و بصیر است؛ اما وقتی در مسیر دیگری قرار گرفت، چشم خود را روی همه آیات میبندد و گوش خود را از شنیدن پیامهای حق جدا میکند.
کسی که در مسیر حقیقت است، شاکر است. اولین و بارزترین صفت رهروانِ مسیرِ حقیقت شاکر بودن است. آنان نعمت را میبینند اما اسیر آن نمی شوند. نعمت را از منعم می بینند، دلداده ی او می شوند و دائم به مدح و ثنای او می پردازند.
حضرت امام (ره)می فرمایند: با توجه به اینکه “بسم الله الرحمن الرحیم” درابتدای هر سوره ای متعلق به آن سوره است، اولین آیه قرآن “الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمين” است. خدای سبحان ابتدای کتاب خویش را با ثناگویی آغاز می کند.
اگر کسی در جاده هدایت قرار گیرد، اولین صفت او شاکر بودن است. شاکر، در راه میماند و ثناگوی حق است، دائم نعمت را میبیند؛ و روی هر نعمت مُهر منعم را مشاهده میکند؛ هرچه میبیند کثرت و فراوانی است. و خدای سبحان او را از توفیق مصرف نعمت در مسیر بندگی بهره مند میکند. اولین عنوانی که خدای سبحان برای انسان سالک ذکر میکند، شاکر است.(اِمّا شاکِراً)
اما کسی که از جاده هدایت منحرف شده و نعمت، منعم، مدح و ثنا، حضورِ دائمِ منعم، کثرت نعمت را کتمان میکند، کفور است؛ گرچه ممکن است ظاهراً سخنی هم نگوید.
اگر جزء افرادی هستیم که نعمت را دیده و کثرت آن را هم مشاهده میکنیم؛ اما به اندازهای مشغول به نعمت هستیم که از منعم غافلیم، در زمره شاکران محسوب نمیشویم.
کفور نه تنها نعمت ها را عادی میبیند بلکه منعم را هم نمیبیند.
طی مسیر هدایت تنها با شاکر بودن میسّر است. اینگونه نیست که انسان به هر دوطرف شکر و کفران نعمت تمایل داشته باشد. اساس میل انسان به فراوان و پُردیدن نعمت ها و شاکر شدن است؛ اگر کفران نعمتی صورت میگیرد به جهت سوء اشتهاء، سوء انتخاب و کج سلیقگی است.
همه با راه آشنا هستند و هیچکس ذاتاً گمراه نیست. خداوند سبحان می فرماید: من با همه قدرت راه را نشان دادم: «انّا هَدَیناهُ السَّبیل»
بعضی از مفسرین میگویند: سیاق آیه نشان میدهد که هدایت به معنای ایصال الی المطلوب نیست و تنها ارائه طریق میباشد. معادل «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[1] است. همه ما به صحیح و ناصحیح شناخت داریم؛ زیرا خدای سبحان با همه قدرت ما را بر این امر آگاه نموده است.
خدای سبحان میفرماید: ما راه بندگی را به انسان نشان دادیم؛ اگر سلوک داشته و مسیر را طی کند، او را شاکر می نامیم؛ و اگر از بندگی اعراض نماید، کفور نامیده میشود.
در نگاه دیگر: اگر نعمت هدایت را قبول کرد، شاکر است. اما اگر نعمت هدایت را نپذیرفت کفور میشود؛ زیرا ما به آسانی او را رها نکردهایم، بارها از طرق مختلف او را هدایت نموده و ادله مختلف برای هدایت او آوردیم؛ اما او بارها ردّ کرده و نپذیرفته است.
«انّا هَدَیناهُ »: حرکت و پیمودن مسیر او با عنایت ما صورت میگیرد.
یکی از مفسرین میفرمایند: انحراف انسان بر اساس جهل نیست بلکه کاملاً آگاهانه است. ابتدا خدای سبحان او را با مفاد آزمون آشنا میکند سپس مورد آزمایش قرار میدهد.
اگر کسی در مسیر گام نهد، دیگر جای توقف نیست و بایستی به مقصود برسد؛ شاکر کسی است که توقف ندارد. اگر کسی در مسیر توقف داشته باشد مردود میشود.
کسانی که مسیر را طی میکنند دو گروهند:
- گروهی که سلوک را به خود نسبت نمیدهند. و آن را جذبه الهی میدانند.(شاکر)
من به سرچشمه مقصود نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
- کسانی طی مسیر را به خود نسبت می دهند، جذبه الهی را کتمان می کنند وکمالات را به خود نسبت می دهند.(کفور)
نگاه دیگر: آیه با صراحت اعلام میدارد: اگر شکری صورت می گیرد، به وسیله «هدینا» است. اگر توفیق شکر نصیب بنده می شود، بدان جهت است که خدای سبحان او را به این مسیر هدایت نموده است؛ و اگر ناشکر است از ناحیه ی خود بنده است. کفور بودن انتخاب بنده است و شاکر بودن انتخاب خدا. به همین جهت وقتی شاکر هستیم مسروریم زیرا کامل را انتخاب نموده ایم؛ فطرت ما از نقص گریزان است.
“سبیل” مسیری است که نزد خدا معروف است؛ و آن را به ما نشان داده و رهروان آن شاکر هستند.
مفسرین می گویند: «انّا هَدَیناهُ السَّبیل» یعنی: از آن رو که انسان را از عقل و شریعت و کتاب بهرهمند کردیم او راه صحیح را مییابد. خدای سبحان راه بندگی را به انسان نشان داد و به مجرد انتخاب این راه، نام زیبای “شاکر” را بر او نهاد. و اگر بنده در این راه قرار نگیرد، به نام نازیبای “کفور” ملقّب می شود.
صِرف کفران نعمت موجب عقوبت نمیشود؛ زیرا خدای سبحان میداند بنده با وجود مراقبه، گاهی نعمتها را نادیده میگیرد و از منعم غافل میشود؛ به همین جهت فرمود: اگر شاکر باشید، حتماً پاداش دریافت میکنید؛ اما اگر اهل کفران بوده و بسیار ناسپاس باشید عقوبت میشوید؛ به مجرد اندک کفرانی عقوبت نخواهید شد.
اگر انسان از سمع و بصر خویش به نحو احسن استفاده نماید، مسیری را که خدا برای او انتخاب نموده به حول و قوه الهی با سلامت طی میکند. علامت انسان شاکر آن است که شکر را هم به خدای سبحان نسبت میدهد؛ به همین جهت هیچ ادعایی ندارد، خود را مدیون خدای خویش میداند و معتقد است: «وَ ما تَوْفيقي إِلاَّ بِاللَّه»[2]
از آن رو که خدای سبحان انسان را بصیر و سمیع آفریده است وقتی در راه است، نعمت را از منعم میبیند، تسبیح و تحمید همه کائنات را میشنود و لطف و احسان منعم را با تمام وجود ادراک می کند. در طیّ مسیر هیچ چیز را تکراری ندیده و هر روز امر تازه ای را مشاهده می کند. (كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ)[3]
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد
اما اگر در جاده هدایت نباشد هیچ چیز نمی بیند. نابینا و ناشنوا است. (وَ مَنْ كانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى)[4]
خدای سبحان همه ما را در عالم قرار داده و راه حق را به همه ارائه نموده است. اگر کسی مسیر را ادامه داد، شاکر بوده و اگر کسی تعلّل در سیر داشت، بسیار کتمان کرده است.
یکی از مفسرین میفرماید: شاکر کسی است که نعمت را در طاعت مصرف میکند و از طریق طاعت میخواهد به منعم برسد. طاعت، غایت نیست؛ بلکه وسیله رسیدن به منعم است.
اما کفور کسی است که به اندازهای سرگرم نعمت میشود که از منعم باز میماند.
حتی اگر طاعات و تکالیف را هم انجام میدهد، برای قرب و وصال نیست بلکه تنها آن را انجام وظیفه میداند.
شاکر کسی است که در مسیر بندگی تمام توفیقات را از خدای سبحان میداند، اما کفور کسی است که توفیقات را به خود نسبت میدهد و لطف او را نمیبیند.
نگاه دیگر: میگویند شاکر کسی است که تا حد توان موجودی خود را در مسیر بندگی خرج میکند تا بالاخره از وصال بهرهمند گردد.
کفور کسی است که جدّ و جهدی در بذل موجودی ندارد و اگر هم موجودی را خرج کرد، امضای خود را پای عمل خویش میگذارد و آن را به خود نسبت میدهد.
معنای دیگر: شاکر کسی است که هدایت خدای سبحان را در زوایای زندگی خود مشاهده میکند.
کفور کسی است که رد پای خدا را در زندگی نمیبیند و همه فضائل و موفقیتها را به خود نسبت میدهد. چنین فردی خدا را به شدت کتمان کرده است.
تاریخ جلسه: 99/10/4
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه شمس آیه 8
[2] سوره مبارکه هود، آیه 88
[3] سوره مبارکه الرحمن، آیه 29
[4] سوره مبارکه إسراء، آیه 72