قرآن در آیه 30 سوره مبارکه مائده میفرماید:
«فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ»
«نفس سركش، كم كم او را به كشتن برادرش ترغیب كرد؛ (سرانجام) او را كشت؛ و از زیانكاران شد.»
«فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ»
شیطان گام به گام، حق را به باطل تبدیل میكند
آیه با فعل «فَطَوَّعَتْ»، آغاز میشود. طوع به معنای رام بودن است. این فعل چون در باب تفعیل به كار رفته است معنای تدریج میدهد یعنی او آرام آرام و گام به گام قتل برادر را پذیرفت، كار شیطان همین است. عبارات «خطوات شیطان» كه قرآن از آن سخن میگوید با این عبارت كاملا هماهنگی دارد. شیطان نیز آرام آرام و گام به گام، حق را به باطل تبدیل میكند و قابیل نیز در این داستان گام به گام به قتل برادر نزدیك شد.
گروهی نیز طوع را، از ماده اطاعت گرفته اند و آنرا انجام عمل با میل و رغبت معنا كرده اند؛ و عبارت را چنین معنی كرده اند نفس او، هابیل را برای كشتن برادر مطیع كرد.
امر شیطانی تحت تسلط نفس
در عبارت «نَفْسُهُ»، نفس گویای آن است كه هر امر شیطانی تحت تسلط نفس جلو میرود و عقل و قلب در انجام آن هیچ نقشی ندارند. زیرا شیطان اصلاً اجازه ورود به قلب ندارد. در سوره ناس میخوانیم: «الذی یوسوس فی صدور الناس»، شیطان در اطراف قلب حركت میكند صدور به معنای اطراف است، یعنی شیطان اجازه ورود به قلب را ندارد.
آیه بیانگر این مطلب است كه، شخصیت قابیلی شخصیتی پذیرای حاكمیت نفس است. كار برای او تا جایی پیش میرود كه اصلا زشتی عمل را قبل از انجام آن در نمییابد. شیطان چنان چهره حق را تغییر داده و آن را با لوای باطل پوشانده است كه هابیل متوجه نیست به چه كاری دست میزند.
نفس در صدد رام كردن جنبه حیوانی افراد است و اگر در تدبیر خود موفق شود در این زمان دیگر انسان در انجام امور زشت و قبیح از حیوان پافراتر مینهد و در حیوانیتش بیشتر فرو میرود.
علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه، طوع را به معنای زینت بستن نیز دانستهاند. ایشان میگویند: نفس، برادر كشی را برای قابیل آراسته كرد. قابیل زشتی عمل خویش را نمیدید تا از آن دست باز كشد او گمان میكرد كه كشتن برادر بهترین كار است و همین تفكر را عملی ساخت.
«فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ»
قتل، اثر رذیله اخلاقی
در ابتدای حكایت این دو برادر عرض كردیم كه ریشهی این برادر كشی حسد است و قابیل چون نسبت به برادر حسد ورزید، ماجرای آنها به برادركشی ختم شد. بسیار اتفاق میافتد كه درپی رذیلههای اخلاقی اتفاقات ناخوشایندی نهفته باشد.
خاسرین چه كسانی هستند؟
در اصطلاح عرفانی، خاسرین كسانی هستند كه سرمایههای انسانی خود را به باد دادهاند و اثری از آنها باقی نمیماند. خاسر در معنویات كسی است كه حسنات اخلاقی خود را كم كم و آرام آرام نابود میكند و دیگر حسنهای برای او باقی نمیماند. بها دادن به رذیلههایی چون حسد، بخل و حرص سبب میشود تا فرد در گروه خاسرین جای گیرد. قابیل با تن دادن به خواستههای نفس، نام خویش را در میان زیانكاران ثبت و ضبط كرد «فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ». در حالیكه قابیل چون هابیل پیامبر زاده بود و میتوانست از فضای خانوادگی و اجتماعی خود به خوبی استفاده كند و از نعمات خویش بهرهی كامل ببرد اما شیطان او را تا مرحلهی برادركشی به پیش میبرد و قابیل به این امر تن در میدهد.
خسران ابدی انتخاب خود افراد
داستان این دو برادر چنین ادامه مییابد كه قابیل تا قبل از قتل برادر حق داشت سعادت و شقاوت را انتخاب كند، اما چون دستش به خون هابیل آغشته شد تنها یك راه پیش روی او باز بود. قرآن میگوید: «اصبح من الخاسرین»، خسران ابدی انتخاب خود قابیل است.
تفاسیر عرفانی میگویند: قابیل، خود اراده كرد تا با دین مجوس از دنیا برود؛ زیرا مجوسیان آتش پرستاند و آن كس كه به خواستههای خود چندان بها دهد كه تحت تسلط نفس قرار گیرد و آتش حسد او را به برادركشی وادارد به یقین گرفتار آتش نفس شده، و در شمار مجوسیان آتشپرست جای میگیرد.
پیامهای آیه
- خدا تنها پناه همگان برای رهایی از گرفتاریها است، قابیل خدا را نادیده گرفت كه گرفتار نفس شد.
- «فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ »زمان، القاب خوب و بد را به سرعت بر افراد بار میكند. قابیل قبل از قتل برادر در گروه عامه مردم بود اما بعد از قتل در گروه خاسرین جای گرفت، ما نیز از این تغییر صفت در امان نیستیم.
تاریخ جلسه: 98/7/17 ـ جلسه 26
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»