قرآن در آیه 37 سوره آل عمران میفرماید:
«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کفَّلَها زَکرِیا کلَّما دَخَلَ عَلَیها حضرت زکریا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیمُ أَنَّى لَک هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ»
«پس پروردگارش وى [ مریم] را با حُسنِ قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد، و زکریا را سرپرست وى قرار داد. زکریا هر بار که در محراب بر او وارد مىشد، نزد او [نوعى] خوراکى مىیافت. [مى]گفت: «اى مریم، این از کجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى]گفت: «این از جانب خداست، که خدا به هر کس بخواهد، بىشمار روزى مىدهد.»
معانی لغات
«تَقَبَّلَ» به معنی پذیرفتن با طیب خاطر و رضایت است.
«قَبُولٍ حَسَنٍ» علاوه بر پذیرفتن، نوعی احترام و اکرم هم است.
«أَنْبَتَها» از ماده نبات به معنی رویاندن است، یعنی رشد را نصیب او کردن؛ یعنی عطای یک نوع زندگی خاص.
«مِحْرابَ» اسم مکان است، محل حرب، محل جنگ، جنگ بین نفس و عقل، علت جنگ این است که به هنگام اقامه نماز، ذهن مشغول امورات دنیوی میشود و از وصل به حق و حضور قلب دور میگردد؛ لذا باید به محاربه برخیزد و اشتغالات را از بین ببرد.
بعضی از مفسیرین میگویند: محراب به معنی صدر هر جایی است، قسمت بالای خانه را محراب میگویند. معمولاً محراب مسجد هم در صدر مسجد قرار دارد، پس به آن محراب میگویند.
مرحوم علامه رحمةاللهعلیه میفرمایند: «رِزْقا» نکره آمده است یعنی روزی شناخته شده نیست، یک رزق ناشناس است. رزقی است که برای حضرت زکریا هم ناشناخته است؛ با اینکه حضرت زکریا، پیامبر و کامل زمان خودش است امّا برای او هم عجیب و ناشناخته است.
«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً»
پناهندگی مادر حضرت مریم به خداوند
آیه قبل فرموده بود که مادر حضرت مریم گفت: خدایا! من اسمش را مریم گذاشتم و او را در پناه تو قرار میدهم تا شیطان رجیم بر او و ذریهاش تصرفی نکند، و خداوند فوراً او را پذیرفت.
پیام آیه این است که پناهندگی ما جدی نیست که، تقبل خدا را همراه ندارد؛ اگر پناهندگی ما به خدا حتمی باشد سه فرآیند دارد:
- خدا با رضایت بنده را میپذیرد.
- فوراً او را میپذیرد.
- خدا بنده را با اجبار نمیپذیرد بلکه با طیب خاطر و رضایت، بنده را میپذیرد؛ امّا خدا بندهای را میپذیرد که خود بنده هم این پذیرش را رد نکند و مانع فیض الهی نشود.
خدای سبحان با عنوان رب، حضرت مریم را پذیرفت؛ زیرا یکی از معانی رب، پرورش دهنده است؛ یعنی پذیرفت که رشدش دهد، باورش کند، پذیرفت که حضرت مریم را افزون کند.
در واقع قبول حسن همان اصطفائی است که در آیه 42 همین سوره میخوانیم [1] همین که خدا او را قبول میکند، برگزیده هم میشود.
چگونگی قبول خداوند
«تَقَبَّلَها رَبُّها» یعنی من را خدای شافی قبول کند، به من شفا میدهد؛ من را خدای رزاق قبول کند به من رزق میدهد، من را رب العالمین قبول کند، تربیتم میکند، تربیت یعنی از نقص به طرف کمال حرکت دادن؛ وقتی مربی خصوصی فرد رب العالمین بشود یعنی او را از نقص به طرف کمال میبرد.
قبول حسن
«بِقَبُولٍ حَسَنٍ» علامت قبول این است که دائم در صحنه عبودیت فعالیت میکند، «فی المحراب» یعنی با نفسانیاتش مبارزه مینماید و اجازه حاکمیت او را نمیدهد نه اینکه از زندگی معمولی محروم باشد.
تفسیر دیگر «قَبُولٍ حَسَنٍ» یعنی خدا او را محفوظ نگه میدارد، تا آسیبی وارد نشود، در حصن خدا جای میگیرد.
آیت الله بهجت رحمةاللهعلیه فرمودند: بعد از نمازها بعد از صلوات بگویید:
« اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِک الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِید» [2]
«خدایا! من را در آن قلعهای قراربده، در آن حفاظی قرار بده که هر کسی را خودت میخواهی در آن حفاظ قرار میدهی»
یعنی آدمی در حرز و حفاظ خدا محفوظ میماند، (عدو خدا که نمیتواند در حرز خدا ورود پیدا کند.)
رویش حسن چه نوع رویشی است؟
«أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً»؛ «و او را نیکو بار آورد»، خدای سبحان حضرت مریم را رویاند؛ یعنی خدا رویش حضرت مریم را به خود نسبت داد نه به حضرت مریم، و این رویش به نحو حسن و در جایگاه شریعت بوده است.
رویش حسن، رویشی است که بر اساس اوامر و نواهی حق باشد و در بطن آن اخلاص وجود داشته باشد.
رویش حسن یعنی صفات الهی از وجود حضرت مریم به نمایش گذاشته میشود.
رویش حسن به گفته بعضی از مفسرین پایداری در مسیر طاعت و ترجیح رضایت خدا بر رضایت خود است. یکی از مصادیق قبول حسن و رویش حسن این است که خدا یک انسان کاملی مثل حضرت زکریا را کفیل او قرار داد.
رویش حسن رویشی است که با صفت عصمت پرورش داده شده است، شاهد مثال آیه 18 سوره مبارکه مریم را ذکر میکنند:
«قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْک إِنْ کنْتَ تَقِیا»
«[ مریم] گفت: «اگر پرهیزگارى، من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم»
یعنی حضرت مریم دائم پناهنده به خداست یعنی در آن فضا از هر آفتی مصون و محفوظ است.
رویش حسن رویشی است که برکات و ثمرات خاصی دارد چنانچه از حضرت مریم، عیسی علیهالسلام رویش پیدا میکند.
رویش حسن یعنی رشد خاص حضرت مریم، موجب ظهور و بروز کلمة الله و روح الله از او شده است. «کلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکرِیا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» هر زمان حضرت زکریا بر حضرت مریم وارد میشد نعماتی را مشاهده میکرد که بر حضرت زکریا ناشناخته بود، در واقع اگر مکان و زمان نماز ما هم مورد تصرف شیطان قرار نگیرد، هر یک از ما نیز از رزق خاص برخوردار خواهیم شد.
یکی از نمادهای دیگر قبول حسن این است که چون بعد از قبول و رویش، بحث رزق مطرح شده است. پس انسان هر زمان با معارف جدیدی آشنا میشود، یعنی باید توجه کند که رزق معرفتی امروز او با رزق دیروز متفاوت باشد؛ زیرا در رویش حسن، انسان با معارف جدید آشنا خواهد شد.
بعضی از مفسرین میگویند «نَباتاً حَسَناً»، منظور رشد معنوی حضرت مریم است؛ یعنی حضرت مریم ره صد ساله را یک شبه طی کرده است؛ چون فضای تربیتی او خاص بوده، کفیلش نیز فرد خاصی است. خدا او را تقبل کرده و دعای زیادی مدتها او را بدرقه میکرده پس مانعی برای رشد او وجود نداشت، مقتضی هم موجود بود، پس قطعاً رشد فوق العادهای هم داشته است.
«وَ کفَّلَها زَکرِیا»
رشد صحیح تحت تربیت ولی خدا
«وَ کفَّلَها زَکرِیا»، خدای سبحان حضرت زکریا را کفیل حضرت مریم قرار داد، (واو، عطف تفسیری است) یعنی وقتی خدا بخواهد عبد را به خوبی رشد دهد، زیر نظر یک انسان کامل میگذارد، زیر نظر ولی زمان قرار میدهد و حضرت زکریا را کفیل او میکند و وقتی انسان در دامن ولی خدا قرار بگیرد، دامن و کفالت ولی، جایگاه توقف نیست، عرصه قهقرا نیست، موضع رشد بدون آفت است. آفت همان ورود و وسوسههای شیطان است که وقتی حضرت مریم تحت تربیت ولی حق قرار گرفت، راه ورود شیطان هم مسدود میگردد.
نقش وساطت ولی خدا
اینکه حضرت زکریا کفیل و عهدهدار امور حضرت مریم شد، میگویند: یعنی حضرت زکریا متولی طعام و شراب حضرت مریم بود؛ امّا به هنگام ورود به مسجد در بسته بود، بعد از هفت روز طبق بعض تواریخ در باز شد، و حضرت زکریا وارد شد و چشمش به این مائده آسمانی افتاد و گفت: این روزیهای معنوی است.
خدایی که حضرت زکریا را کفیل حضرت مریم کرد و علی الظاهر باید از طریق حضرت زکریا به حضرت مریم نوشیدنی و خوردنی میرسید، در یک برههای وساطت حضرت زکریا را در این جهت رد میکند؛ یعنی پست کفالتی که به تو دادیم، صوری و ظاهری است و هر آن اراده کنیم مستقلاً متکفل امور حضرت مریم خواهیم بود. این امر گویای آن است که وجود ولی خدا هم صرفاً نقش وساطت را دارد.
«کلَّما دَخَلَ عَلَیها حضرت زکریا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً»
کرامت پایدار حضرت مریم
گاهی اوقات انسان کرامتی را از فردی مشاهده میکند، مثلاً یک بار او را در حالت راه رفتن روی آب میبیند، امّا در مورد حضرت مریم یک وقتی نیست، «کلَّما» هر زمان که حضرت زکریا وارد بر حضرت مریم میشد دو پدیده اتفاق افتاده بود:
1- حضرت مریم، حضرت مریم است یعنی دائم در عبادت و محراب است.
2- دائماً رزق خاص در مقابل حضرت مریم قرار دارد؛ رزقی که برای حضرت زکریا (که کامل زمان خودش بود) هم عجیب و غریب بود. در این موقع حضرت زکریا که فرزندی نداشت با دیدن موقعیت و درخشش حضرت مریم، از خدای سبحان طلب فرزند میکند. حضرت زکریا خود در اوج عبادت است وحی را دریافت میکند، با عالم ملکوت در ارتباط است امّا با دیدن شرایط و امکانات غیر مادی حضرت مریم، تعجب میکند.
«قالَ یا مَرْیمُ أَنَّى لَک هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
رزق بدون حساب
حضرت زکریا از حضرت مریم سؤال میکند: در اتاق در بسته این رزق از کجا میآید؟ «قالَ یا حضرت مریم أَنَّى لَک هذا»، نه اینکه حضرت زکریا نمیداند، حضرت زکریا متولی آن معبد است، این سؤال برای رفع ابهام حضرت زکریا نیست، حضرت زکریا میداند این رزق از عالم ماده نیست، امّا میخواهد با پاسخگویی حضرت مریم، حقیقت ایشان آشکار شود و حضرت مریم در این پاسخ ظهور کند؛ چون افراد با کلامشان جلوهگر میشوند.
عطایای الهی فقط تفضل است
حضرت مریم که به توحید ذات رسیده پاسخ میدهد: «قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»؛ «او در پاسخ مى]گفت: این از جانب خداست» اینها از ناحیه خدای سبحان است و به من منحصر نمیگردد؛ بلکه وقتی مشیت خدا مقدر گردد به هر فردی میرسد.
خاصیت رزق این است:
- انحصار به من ندارد.
- استحقاق من هم در کار نیست؛ چون «بِغَیرِ حِسابٍ» است یعنی خدا به دلیل استحقاق و شایستگی من، روزی خاص نمیدهد؛ چون اگر شایستگی مطرح باشد، خدا خود این شایستگی و ظرفیت را عطا نموده بنابراین حضرت مریم هیچ منی نمیبیند. گاهی به ما عطایایی میرسد، فوری میگوییم: به خاطر فلان کار بوده، حضرت مریم عبادت خودش را سرسوزن دخیل نمیبیند، نگاه حضرت مریم بسیار زیبا است، عطایای الهی را تفضل میبیند نه استحاق. در عطایای حق انحصاری هم نمیبیند که یک فیض است مخصوص من و دیگران از او بیبهرهاند.
در جلسه قبل اشاره کردیم که مادر حضرت مریم پسر میخواست امّا خدا یک دختر به او داد که البته هیچ مذکری با این مؤنث برابر نمیشود.
پیام آیه این است که مطلوب شما از هر طریق میتواند محقق شود در حالی که ما فکر میکنیم این مطلوب فقط در شرایط خاصی که من میگویم محقق خواهد شد، یعنی برای خدا چهارچوب میگذاریم. مثلاً این چنین دعا میکنیم که اول باید پسر باشد بعد باید فلان باشد، خدا میگوید: میخواهم به تو افاضه کنم امّا ظرفی که تو خواستی را میشکنم و با ظرف و مشیت و تقدیر من، آن چیزی که تو طلب میکنی به آن خواهی رسید.
میوههایی در اختیار حضرت مریم قرار میگرفت که زمان و فصل آن مشاهده نمیشد؛ حضرت زکریا میگوید: پس امکان دارد انسان در فصل خودش، میوه غیر فصل بیابد، خوب از همسر من هم که عقیم شده و فصل زائیدنش نیست، بچه آوری بعید نیست. بچه آوری در زمان یائسگی غیر ممکن است؛ امّا برای خدا، هر غیر ممکنی ، ممکن است.
رزق بدون سبب
«أَنَّى لَک هذا» حضرت زکریا دنبال سبب میگردد امّا حضرت مریم از سبب عبور کرده، سطح فکری حضرت مریم بسیار متعالی و توحیدی است. حضرت زکریا میگوید: چه عملی انجام دادی که در ازای آن میوههای بهشتی به تو دادند؟ (تفکر ما حضرت زکریایی است) حضرت مریم میگوید: خدا خواسته، اصلاً به کار من ربطی ندارد، کار من نبوده و توفیقاش را او داده است.
تفسیر دیگر میفرمایند: حضرت زکریا در واقع به سبب اشاره نکرد، چون میدانست خدا قدیر است و قدرت بر هر کاری را دارد، امّا حضرت زکریا نگران بود که نکند خودش از جایگاه حفاظتی غفلتی کرده و شیطان ورود نموده و میوهها را آورده است، معلوم میشود مربی، حق پرسوجو از زیر دستش را دارد، امّا مربی نگران است شاید این حرکت و این طرز تفکر شیطانی باشد، چون میخواهد مسئولیتی که خدا به او داده به درستی ایفا کند، از اینجا در بحث تربیتی متوجه میشویم هر گاه در یک وضعیت غیرعادی قرار داریم، حق سؤال را برای ما محفوظ است. (سؤال مادر و پدر از فرزند یا …)
اگر انسان در خدمت خدا باشد، رزق او به نحو احسن میرسد، در دعای تعقیبات داریم:
«…طَيِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنِيئاً مَرِيئاً مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَ لَا مَنٍ مِنْ أَحَدِ خَلْقِكَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِع» [3]
خدایا! یک رزق بدون زحمت میخواهم و کسی هم به من منت نگذارد. کد رزق بیزحمت و بیمنت، خدمت به مولی است.
در حال حاضر هم اگر برای اساتید مرحوم، چیزی هدیه کنید، حتماً باب مطالب علمی برای شما باز خواهد شد. آن عالم ممکن است احتیاجی به این امور نداشته باشد امّا اگر بخواهم خودم از چیزی بهرهمند شوم، با خدماتی خواهد بود که به آن میدهم.
تفسیری دیگر میگوید:حضرت زکریا پیغمبر زمان است امّا در حال حاضر نقش خدمتگزاری حضرت مریم را دارد، حضرت مریم حضرت زکریا را در حدی میبیند که نشان این رزق را به او بدهد، حضرت مریم میداند اگر به حضرت زکریا بگوید «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»، حضرت زکریا منکر این کرامت نمیشود، و از آن طرف هم معلوم است حضرت زکریا طاقت دیدن کرامات حضرت مریم را دارد.
البته از نظر خدای سبحان مقام حضرت زکریا بالاتر است چون او پیامبر و کامل زمانش است؛ امّا بزرگی مقام حضرت زکریا، دلیل بر آن نیست که تابعین او هم از صفات کمالی برخوردار نباشند و یا به نعماتی متصف باشند که پیامبر از آن نعمت برخوردار نیست. حتی خادم آن تابع هم میشوند؛ یعنی برای پیامبر، خدمت کردن و اجرای امر الهی مهم است نه بالاتر و پایینتر بودن.
رزق خاص در خلوت شبانه
«هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» طبق تفسیر دیگر بعضی با خدا خلوت شبانه داشته باشید، در خلوت شبانه رزق خاص داده میشود، رزق انس با خدا، رزق محبت با خدا.
چرا شب این رزق داده میشود؟ به فرمایش پیامبر صلیاللهعلیهوآله اشاره میکنند:
«أَبِیتُ عِنْدَ رَبِّی یطْعِمُنِی وَ یسْقِینِی» [4]
«بیتوته میکنم یعنی شب را به صبح میآورم نزد پروردگارم، او به من هم طعام میدهد هم نوشیدنی»
یعنی یک چیزهایی به انسان داده میشود که فصلش نیست، مثلاً پیری، فصل کسالت و بیحالی است؛ اما در اوج پیری، سرحال و بانشاط است ، این رزق خدای سبحان است.
ادراک توحید
رزق به غیر حساب «بِغَیرِ حِسابٍ»، یعنی ادراک توحید؛ چون اگر انسان روی موجودی خود حساب کند که یکی در کار نیست، دو میشود امّا اگر فقط روی خدا حساب کند، فقط یکی در کار است.
«بِغَیرِ حِسابٍ» یعنی خدا کارهایی میکند که هیچ یک از اسباب ظاهری در آن دخیل نیست، البته اسباب در زندگی مؤثر است امّا نباید مستقلاً به آنها توجه شود، حضرت مریم بطور کامل عبادت را انجام میداد امّا روی عباداتش حسابی باز نمیکرد، مهم این است که بندگی کنید امّا آنچه که از نعمات و برکات و کرامات نصیب شما میشود، فضل خدا بدانید.
پیامهای آیه
- اثرات دعای مادر، تا آیندههای دور حضرت مریم را در بر میگیرد، اگر حضرت مریم بهرهمند از رشد حق است و مورد تکریم ویژه قرار میگیرد، به دلیل طلب مادرش بوده است. دعای مادر ماده و معنا، ظاهر و باطن دارد؛ در دنیا از اکرام ویژه برخور دارد و در آخرت، اکرامش افزون میشود؛ یعنی تا قیامت فرد را تأمین میکند.
- «مِحْرابَ» محراب یک خانه کوچکی بود که یهودیها نزدیک در معبد درست میکردند نه قسمت بالای خانه، منتها این محراب در نداشت و هر کسی میتوانست وارد محراب شود مشروط بر اینکه از نردبانی بالا میرفت؛ یعنی ورود به محراب ورود سختی بود. به این جهت برای اینکه اشتغالاتش کم شود فضایی را ایجاد کرده بود که در آن فضا امکان وصل به حق فراهم آید، و هر فردی نتواند ورود پیدا کند.
- «قَبُولٍ حَسَنٍ» است یعنی خدای مربی وقتی تربیت بندهای را به عهده بگیرد، تربیت تکریمی میکند نه تربیت تکلیفی و اجباری؛ تربیت الهی، کرامتی برای آن بنده محسوب میشود.
- وقتی فرد خادم خدا بشود، خدا کامل زمانش (حضرت زکریا) را در خدمتش قرار میدهد، یعنی توجه کنید انسان در خدمت به خدا به کجا میرسد که کامل زمان در خدمت او است و عرش و فرش به او خدمات رسانی دارند.
- «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ»؛ «پس پروردگارش وى [ مریم] را با حُسنِ قبول پذیرا شد» قبول حسن، پذیرشی است که آن پذیرفته شده محفوظ میماند.
- «أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً»، خداوند رشد خیلی زیبایی به حضرت مریم داده است، رویاندن زیبا یعنی رویاندن بدون آفت، یعنی وسوسه شیطان بر او مسلط نمیشود.
- یکی از موارد رویش حسن این است که خدای سبحان در عین اینکه دستهای را در خدمت انسان قرار میدهد که عاشقانه خدمت میکنند؛ امّا خدا خودش کار انسان را از طریق دیگری بدون واسطه، ساماندهی مینماید.
- «قَبُولٍ حَسَنٍ» یعنی هر زمان که ما برای خدمتگزاری به حق پذیرفته شدیم و هر زمان که توفیق قرب به ما داده شد، حتماً اکرامی نصیب ما شده است و ما را مورد احترام قرار دادهاند. (همه سکنه معبد میخواستند کفیل حضرت مریم بشوند قرعه کشی کردند قرعه به نام حضرت زکریا افتاد).
- «نَباتاً حَسَناً» اشاره به رشد ظاهری عجیب حضرت مریم بود؛ در مورد معصومین هم آوردهاند که در یک روز به اندازه یک ماه رشد میکردند بعضی دیگر در یک روز به اندازه یک هفته رشد میکردند.
- حضرت زکریا، کفیل رساندن علم و حکمت به حضرت مریم شد و رزقی که به حضرت مریم میرسید هم رزق مادی نبوده است.
- علامت «قَبُولٍ حَسَنٍ» این است که خدا بار انسان را بر دوش کسی نمیاندازد، با اینکه رسماً میفرمایند: حضرت زکریا کفیل است، امّا باطناً خدا به عهده میگیرد؛ اگر چه کفالت ظاهری حضرت مریم را به عهده داری ولی بدان بدون حضور تو هم، روزی حضرت مریم را خواهم رساند.
- وقتی خدا کسی را قبول میکند تمام فضای زندگی او به نحوی قرار میدهد که فقط مشغول بندگی باشد و او را در دامن یک ولی خدا قرار میدهد و ادب زیبایی هم به او آموزش میدهد زیرا بیادبی ، انسان را از صحنه قرب خارج میکند.
- «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ» وقتی انسان در حرز الهی قرار میگیرد، عصمتی هم نصیبش میشود که همان عصمت او را از سایرین متفاوت میکند.
- علامت قبول حسن این است که خدا انسان را زیر نظر یک ولی قرار میدهد، تبعیت از یک بزرگتر معنوی و معرفتی، برکات فراوانی دارد.
- وقتی کسی درخدمت خدا قرار گرفت، دائم رزق عجیب و غریب دارد.
- بعضی از اموری که در زندگی نصیب ما میشود به واسطه خدماترسانی به خوبان است. وقتی انسان به یک ولی خدا خدمات میدهد، خودش نیز بهرهمند خواهد شد؛ حضرت زکریا به حضرت مریم خدمت میکند و خودش نیز از وجود یحیی بهرهمند میشود.
- «أَنَّى لَک هذا» سؤال حضرت زکریا به این معنا نیست که او حضرت مریم را مستحق این رزق نمیدید، نگرانی او بود که مبادا کسی در خدمت به حضرت مریم، بر او سبقت گرفته باشد، میخواست در خدمت به حضرت مریم نفر اول باشد، به همین جهت گفت: اینها از کجا؟
- اگر خدا به ما توفیق خدمت یک بزرگی را عطا کرد باید مراقب باشیم که از صحنه جا نمانیم، چون در اثر کوچکترین مسامحه بلافاصله توفیق از ما گرفته میشود این نگرانی به جاست و در قرآن رد نشده است و قرآن حضرت زکریا را بابت این امر، سرزنش نمیکند.
- «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»؛ یعنی مخلوقی به میدان نیامده، کار خالق است این رزق با وساطت مخلوقی محقق نشده است.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ»
[2] اصول كافي، ج 2، ص 534
[3] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج 12، ص 384
[4] بحار الأنوار، ج 6، ص 208