تفسیر آیه 4 سوره انفال

قرآن در آیه 4 سوره انفال می‌فرماید:

آیه-4-انفال-موسسه علمیه السطان علی بن موسی الرضا ع

«أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»

 

آیه با عبارت اولئک شروع می‌شود تا بیان دارد آنچه گفته شد در رابطه با مؤمنین است و بیان واضحی است تا مشخص کند تنها کسانی که به پنج صفت گفته شده متصف‌اند مؤمن‌اند. «أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» مؤمنین حقیقی تنها کسانی هستند که قرآن از مشخصات آنها یاد کرد و با قیود ذکر شده از سایر صفت مؤمن خارج می‌شوند، زیرا آنها تنها نام مؤمن را یدک می‌کشند وگرنه مؤمن حقیقی نیستند.

«أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» بعضی از مفسرین میان قرائت قائل به وقف شده‌اند، با توجه به این وقف، آیه چنین قرائت و معنا می‌شود.

«هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ» مؤمنین كسانی هستند که حقی برای آنهاست یا اینکه گفته شود اینان کسانی هستند که خبر حقی را به شما می‏‌دهند؛ یا چنین معنا شود «الذین فعلوه کان حقّا» اینان کسانی هستند که کار درستی را انجام می‌دهند.

 

معنای حق

 

  • اگر حق در معنای ثابت استفاده ‌شود، می‌توان گفت نمازگزاران مؤمنینی هستند که ایمانشان ثابت است و در زلزله‌های اعتقادی، اخلاقی روزگار هیچ فرسایشی به ایمان آنان نمی‌رسد.
  • اگر حق به معنی صدق باشد باید بگوییم ایمان صادقانه تنها از آن مؤمنین است یعنی ایمان دیگران به نوعی گرفتار شائبه است.

 

اثر نور ایمان

 

«أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» نور ایمان چنان در قلوب مؤمنین نفوذ کرده که به ظلمتِ باطل اجازه نفوذ نمی‌دهد.

«أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» اگر ایمانی فاقد این پنج وصف باشد ایمان حقیقی نیست، حقیقت ایمان با اتصاف به این پنج وصف شکل می‌گیرد.

 

ساختمان ایمان

 

ساختمان ایمان شالوده و بنیادی دارد که بر پنج امر بنیان شده است:

  1. اخلاص (وجلت قلوبهم)
  2. تغذیه گوش
  3. اعتماد بر حق
  4. نماز
  5. صدقه

به هریک از این پنج امر خلل وارد شود ایمان، فرسایش می‌یابد و ماندگار نمی‌ماند.

  

«لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ»

 

درجات مؤمن

 

«لَّهُمْ دَرَجَاتٌ» مقدم بر «عِندَ رَبِّهِمْ» شده و هرگاه جار و مجرور مقدم شود، افاده حصر می‌کند، مؤمن نزد خدای سبحان درجات خاصی دارد و ارتقای مقامی خاصی نصیب او می‌گردد، ارتقایی که برای دیگران ناشناخته است، زیرا کلمه درجات نکره بکار رفته، دیگران نمی‌دانند جایگاه مؤمنین کجاست.

«عِندَ رَبِّهِمْ» نزد مربّی و تربیت کننده آنها، تربیت خدای سبحان از طریق همین پنج امر صورت می‌گیرد. یعنی از طریق اعمال قلبی و قالبی به فرد می‌رسد. «عِندَ رَبِّهِمْ» نشان می‌دهد مؤمنون محجوب از محبوب نیستند، بلکه در حضورند، چون نزد پروردگار خویش‌اند. مؤمنون مقام و درجه خویش را ناشی از تربیت مربی‌شان می‌دانند. خداوند سبحان آنان را به این درجات نائل کرده نه اینکه آنان با تلاش خود رسیده باشند.

«لَّهُمْ دَرَجَاتٌ» اعمال قلبی خالص بنده را به مدارج متعالی می‌رساند.

«لَّهُمْ دَرَجَاتٌ» یعنی

اولاًّ رتبه مؤمنین برای همگان ناشناخته است.

ثانیاً رتبه آنان قطعاً برتر از بقیه می‌باشد. هرچند مثل سایرین زندگی می‌کنند.

ثالثاً مؤمنین تنها یک امتیاز ندارند بلکه امتیازات فراوانی دارند

اعمال ظاهری و قلبی هرکس برای او امتیازات خاص ایجاد می‌کند.

مؤمن گرچه در این عالم زندگی می‌کند، اما مثل اهل دنیا نیست جایگاهش به جهت اعتقاد خاصی که دارد از اهل دنیا جداست. این امتیاز حاصل پرورش کمالی پروردگار آنهاست. این کمال سبب شده تا از عالم ماده به سوی عالم معنا ارتقا یابد.

 

 

مسدود کردن راه نفوذ شیطان

 

همچنین مفسری می‌گوید «عِندَ رَبِّهِمْ» مقام عندیت حکایت از ثبوت مؤمنین در ایمانشان می‌‎کند، همان چیزی که در عرفان به آن مقام تمکین می‌گوید. مؤمن نزد پروردگارش است. ایمان او نزد خدایش به تثبیت رسیده و تحت نفوذ شیطان قرار نمی‌گیرد. مردم نوعاً از نفس خویش نالانند و می‌گویند گاهی اوقات پنجره دلشان باز می‎ماند و شیطان از آن وارد می‌شود، اما مؤمن هرگز چنین نیست. او با تبعیت از پنج صفت بیان شده راه نفوذ شیطان را بر خویش مسدود کرده و به مقام عند ربهم دست یافته، یعنی به مقام تثبیت و تمکین انسان رسیده است.

 

«وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِیمٌ»

 

پوشش خاص مؤمنین

 

«وَمَغْفِرَةٌ» غفر به معنی ستر، پرده و پوشش است. خدای سبحان برای مؤمنین پوشش خاص در نظر گرفته است. پوششی که نازیبایی‌های آنان مستور می‌ماند و صفات الهی‌شان جلوه‎گر می‌شود.

اگر سؤال کنید مگر ممکن است آدم به این درجه از ایمان برسد و هنوز نازیبایی‌هایی داشته باشد؟

پاسخ می‎‌دهیم بله بزرگترین نازیبایی منیت است. منیت بالاترین ذنب انسان است. خدا پرده‌ای بر منیّت مؤمن می‎اندازد که برای خود ذره‌ای وجود قائل نباشد و همه موجودی خود را از حق ببیند این مغفرت خدای سبحان است.

اگر بگویید این من چگونه در وجود او ریشه می‌یابد و هویدا می‌گردد؟ می‌گوییم خداوند به مؤمن صفت انفاق را بخشیده است. اگر لحظه‌ای مؤمن گمان کند او انفاق کننده است نه خدای سبحان، منیتش جلوه می‌کند و خداوند با صفت غافر خویش پرده‌ای بر منیّت مؤمن می‌اندازد. این پرده سبب می‌شود تا او منفق بودن خود را ندیده بگیرد و به توحید افعال راه پیدا کند و بداند انفاق کار خداست و تنها او یک واسطه است. گاهی اتفاق می‌افتد که خدا نسیانی بر بنده مؤمن عارض می‎کند تا او از انجام خیرات غافل شود، به عبارتی لباسی از معصیت بر تن او می‌رود تا گرفتار عجب در حسنات و خیراتش نشود.

خدا خوبی‌های مؤمن را از چشم خود او هم می‌پوشاند تا چشم مؤمن در خیراتش توقف نکند. گاهی اوقات که خدا بخواهد به بنده‌ای لطف کند او را نسبت به خودش نابینا می‌کند. خدا می‌خواهد تا او خود را نبیند و متوقف نشود و کمترین برتری نسبت به دیگران احساس نکند.

 

مغفرت

 

خدای سبحان برای مؤمنین حقیقی درجات خاص و مغفرت و رزق کریم در نظر گرفته است، مغفرت به جهت رفع نقصان و کم‌کاری‌هایی است که از مؤمنین ناآگاهانه در گذشته صادر شده است.

مغفرة از ماده غفر به معنی ستر و پوشش است، یعنی خدا پرده‌ای روی نواقص و کم کاری‌های آنان می‌اندازد تا عیوب‌شان مشاهده نشود و تنها کمالات‌شان ظهور و بروزی داشته باشد.

  • «مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِیمٌ» مؤمنین گاهی به اشتغالات غیرالهی مشغول می‌شوند، با مغفرت خدای سبحان این اشتغالات مستور می‌ماند.

 

رزق کریم

 

مفسرین از عبارت رزق كریم تفاسیر مختلفی  كرده‌اند:

 

رزق کریم، اتصاف به صفات الهی

 

رزق کریم همان صفات الهی است که خدا در اختیار مؤمنین قرار می‌دهد و آنان را متصف به صفات خویش می‌سازد. رزق کریمانه آنان را جلوه‌گاه صفاتی چون علم، حلم، قدرت، رأفت، حکمت و خبیر بودن خدای سبحان می‌كند.

 

رزق کریم، نعمت به ضمیمه اکرام خاص

 

رزق کریم، نعیم خاصی است که در اختیار مؤمنین قرار می‌گیرد اما نه نعمت به تنهایی بلکه نعمت به ضمیمه اکرام خاص خدا. گاهی خداوند در اختیار مؤمنین عطاهای خاصی قرار می‌دهد كه اكرام خاص خود را ضمیمه این عطایا می‌كند. حضرت حق با این کار عظمت مؤمنان را در مقابل دیگران برملا می‌کند،‌ خدا مکرم است و بنده‌اش را اکرام شده می‌خواهد نه تنها رزق در اختیارش قرار می‌دهد بلکه رزقش را سبب عظمت و اعتبارش می‌كند.

 

رزق کریم، نور معرفة‌الله و محبت الله

 

مفسری می‌گوید: رزق کریم، نور معرفة‌الله و محبت الله است. این نور وجود بندگان را مملو از معرفت و محبت حق تعالی می‌كند،‌ اگر معرفت و محبت حق به كسی داده شود، نهایت اكرام خدا نسبت به اوست.اگر خدا به شما توفیق داده او را بشناسید و به او عشق بورزید بدانید كه از اکرام خاص بهره‌مند شده‌اید، بسیاری از موجودات از این اکرام خاص بی‌نصیب‌اند.

 

رزق کریم، جامع تمام کمالات

 

کریم اسمی است که جامع همه خوبی‌ها است و رزق کریم رزقی است که همه کمالات در آن جای گرفته است، خدای سبحان به مؤمن روزیی می‌دهد که این روزی حاوی همه خیرات و کمالات است و به واسطه این روزی او را از تکریم ویژه‌ای بهره‌مند می‌سازد. این رزق همه کمالات را در وجود انسان می‌کارد و به ثمر می‌رساند.

 

رزق کریم، لذات روحانی

 

مفسر دیگری می‌گوید: رزق کریم لذات روحانی است، چون لذات جسمانی محدودیت دارد و پایدار نیست، اما لذات روحانی باقی و جاودانه‌اند. وقتی خدای سبحان به کسی رزق کریم می‌دهد، یعنی او را از لذات روحانی خاص بهره‌مند می‌کند.

 

رزق کریم، رزق من حیث لایحتسب

 

یکی دیگر از مفسرین می‌فرماید: رزق کریم رزق بدون پیش‌بینی است، رزق من حیث لا یحتسب است.

 

رزق کریم، وصال کننده به خداوند

 

رزق کریم رزقی است که بواسطه رزق، رزّاق مشاهده می‌شود و رزق، مانع شهود رزاق نمی‌شود بلكه رزق رساناست نه عایق.

رزق کریم رزقی است که بنده را از خود رزق عبور می‌دهد و او را به خدا می‌رساند.

با رزق کریم انسان حامل اسرار الهی می‌شود، از علوم و معارفی آگاه می‌شود که بسیاری از مردم از آن غافلند فقط مؤمن می‌فهمد، زیرا سرّ در اختیار مَحرمان قرار می‌گیرد، مؤمن مَحرم حریم حق شده و از اسرار الهی بهره می‌برد.

 

رزق کریم، فاصله ها را برمی‌‌دارد

 

رزق کریم رزقی است که بنده، ولیّ خدا می‌‌شود، ولایت در زبان عرب به معنای دو چیز جدای از یکدیگر است، اما آن دو چنان به هم می‌چسبند که بینشان هیچ فاصله‌ای نیست. مانند دو انگشت دست که از یکدیگر جدایند ولی اگر به هم بچسبند بین آنها هیچ فاصله‌ای نیست، با توجه به این معنا بنده، دوست صمیمی خدا می‌شود به گونه‌ای که بین او و حق هیچ نعمت و نقمتی فاصله و عایق نمی‌شود، خوشی‌ها و ناخوشی‌ها نمی‌تواند او را از حق جدا کند.

 

رزق کریم نشان از تکریم خاص

 

رزق کریم تنها برای مصرف‌کنندگان معرفه و شناخته شده است و سایرین نسبت به آن ناآگاهند. رزق کریم برای صاحبانش معرفه است، اجمالاً‌ اگر خدا بخواهد بنده‌ای را تکریم خاص کند او را از رزق کریم بهره‌مند می‌سازد و حجاب‌ها و موانع این رزق را برای او کنار می‌زند.

 

رزق کریم، نماد کرم خدا

 

مفسری می‌گوید: رزق کریم نماد کرم خدای سبحان است، کَرم خدای سبحان رزقی است که کامل‌ترین کیفیت و بیشترین میزان الطاف حق را دارا است، این رزق همه زندگی بنده را تحت الشعاع قرار می‌دهد. اگر کسی بخواهد کرامت خدا را وصف کند، به یقین نمی‌داند که کرامت حضرت حق چه اندازه است، این رزق از جهت میزان، کیفیت، بقا و کمال قابل توصیف نیست.

 

امهات تکالیف

 

از ابتدای سوره انفال آموختیم قرآن برای گروهی از مردم پنج خصلت ذکر کرد که آنان با توجه به این خصایص از پاداش خاص خدا بهره‌مند می‌شوند و از عقوبت خدای سبحان به دور می‌مانند.

اگر سؤال شود آیا خدا تنها همین پنج تکلیف را از بندگانش طلب کرده است، پنج تکلیفی که سه تکلیف ظاهری و دو تکلیف باطنی است؟ آیا اگر کسی به این پنج تکلیف بهای لازم بدهد به عنایات ویژه حق راه پیدا می‌کند؟

در پاسخ گفته می‌شود: اینها امّهات تکالیف‌اند و سرفصل آنها هستند، این پنج تکلیف رئوس تکالیف‌اند، گویا بقیه تکالیف تحت شعاع این پنج امرند و اگر کسی موفق شود اشرف اعمال ظاهریه و باطنیه را انجام دهد موفق به انجام سایر تکالیف خواهد شد، وقتی این تکالیف را انجام دهید توفیق بقیه آنها نیز نصیبتان می‌شود.

 

حسرت‌های دنیوی و اخروی

 

اگر سؤال کنید که، بارها از حسرت‌های قیامت شنیده‌ایم؛ اگر برای هرکس درجه‌ای خاص وجود دارد، این حسرت‌ها چگونه است؟

عند ربّ که همه افراد خوب‌اند و جای حسرت خوردن باقی نمی‌ماند، چگونه وقتی همه در یک درجه نیستند، هرکسی نسبت به جایگاه خودش خوش است؟ هرکسی نسبت به مافوق‌اش پایین‌تر است، اما در همین جایگاه خوش است. مثلاً چطور هم ما در محضر حق باشیم و هم سلمان؛ چگونه ممکن است در این تفاوت جایگاه خوش باشیم؟

در همین عالم تغییر درجات افراد با یکدیگر گاهی سبب غصه خوردن می‌شود چه آنکه عند ربهم باشد و یکی در اوج قرب و دیگری پایین‌تر از او، اما در عین این تفاوت آنکس که در جایگاه پایین‌تر قرار دارد راضی و مسرور باشد و هیچ اذیتی نشود در پاسخ می‌گوییم در بهشت هرکس غرق در آن سعادتی است که خدای سبحان نصیبش کرده است، در دنیا نیر همین است.

مثلاً اگر شما مشرف شوید خدمت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام در حالی که حال خوشی دارید، امکان ندارد غصه دیگرانی را بخورید که بی‌پرده در خدمت حضرت قرار می‌گیرند، آنقدر خوشی عطا شده ما را غرق در خودش می‌کند که هرگز حسرت مقام والاتر را نمی‌خوریم، مؤمنین حقیقی در بهشت چندان غرق سعادتند که حسرت مقامات دیگران را نمی‌خورند و دائم شکر آن سعادات را بجا می‌آورند.

 

پیام‌های آیه

 

  1. «لَّهُمْ دَرَجَاتٌ» اعمال قلبی خالص بنده را به مدارج متعالی می‌رساند.
  2. اعمال ظاهری و قلبی هرکس برای او امتیازات خاص ایجاد می‌کند.
  3. مؤمن گرچه در این عالم زندگی می‌کند اما مثل اهل دنیا نیست، جایگاهش به جهت اعتقاد خاصی که دارد از اهل دنیا جداست.
  4. «عِندَ رَبِّهِمْ» مقام عندیت حکایت از ثبوت مؤمنین در ایمانشان می‌‎کند.
  5. مؤمن نزد پروردگارش است، ایمان او نزد خدایش به تثبیت رسیده است.
  6. «وَمَغْفِرَةٌ» غفر به معنی ستر (پرده و پوشش) است. خدای سبحان برای مؤمنین پوشش خاص در نظر گرفته است، پوششی که نازیبایی‌های آنان مستور می‌ماند.
  7. بزرگترین نازیبایی منیّت است.
  8. منیّت بالاترین ذنب انسان است.

 

 

تاریخ جلسه : 91/7/22 و 91/8/6 ـ جلسه 3 و 4

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *