خداوند در تفسیر آیه ۴۷ سوره مریم می فرماید:
«قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّی إِنَّهُ كانَ بِی حَفِيًّا»
«(ابراهيم از عموی خود جدا شد و) گفت: سلام بر تو، بهزودى از پروردگارم براى تو آمرزش مىخواهم؛ زيرا او همواره نسبت به من بسيار مهربان بوده است.»
رفتار کریمانۀ حضرت ابراهیم
پاسخ حضرت ابراهیم به عموی خویش «سَلامٌ عَلَیکَ» است؛ یعنی با احترام از عموی خود فاصله گرفت و او را دعا کرد و گفت: «بهزودی از رب خود، برای تو طلب مغفرت میکنم».«سَلامٌ عَلَیکَ» معنای خداحافظی را در بر ندارد و دوری از عموی خود را بیان نمیکند؛ بلکه نشاندهندۀ گفتار مسالمتآمیز و همراه با دعای حضرت ابراهیم است.
اولین نکتهای که در آیه قابل ملاحظه است، برخورد کریمانه حضرت ابراهیم با عموی خود بود که در مقابل رفتار خشن او انجام داد. «سَلامٌ عَلَیکَ» اشاره به این حقیقت دارد که انسان الهی بهعلت سعۀ صدر در هر شرایطی ملتزم به رعایت آداب است و هرگز در مواجهه با بزرگتر و ذویالحقوق ترک ادب نمیکند.
مؤید این مطلب آیه ۶۳ سوره فرقان است که خداوند میفرماید:
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»
«و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين بىتكبّر راه مىروند، و هرگاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گويند) با ملايمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند.»
پرهیز از گفتار آزاردهنده
شخص موحد در مقابل مشرک، گفتار آزار دهنده بر زبان جاری نمیکند؛ بلکه با دعا خواستار هدایت اوست؛ البته تا زمانی که فرد پذیرای هدایت است؛ اما زمانی که فرد پذیرای هدایت نباشد، رها میشود.
درامان ماندن از عذاب معصیت
مفسری میفرماید:حضرت ابراهیم با عبارت «سَلامٌ عَلَیکَ» از عموی خود جدا شد تا از عذاب معصیت در امان بماند. هرگز این جدایی بر محور نفسانیات نبود؛ بلکه برای متنبهشدن او بود. موضع گیری در مقابل عقیدۀ صحیح، عذاب جسارت را به همراه دارد و فرد باید فوراً جلسه را ترک کند تا جسارت افراد، عذاب مجدد را برای آنان هموار نکند.
معصیت عموی حضرت ابراهیم، بتپرستی و آسیبرسانی به ابراهیم بود. هنگامی که حضرت ابراهیم به این باور رسید که آزر پذیرای هدایت او نیست و از بتپرستی جدا نمیشود، با لفظ «سَلامٌ عَلَیکَ» از او جدا شد تا معصیت دیگری از او صادر نشود. حضرت ابراهیم با این عمل خود به بشریت آموخت که در مواجهه با فردی که دارای منطق و حجت نیست و حق را نمیپذیرد، جدایی بهترین راهکار است تا شاید این جدایی، خلوتی را برای او ایجاد کند و متنبه شود.
«سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّی»
امید به بخشش
این آیه به امیدواری حضرت ابراهیم نسبت به عموی خود حکایت میکند؛ بدین جهت فرمود:«سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّی»؛ چون اگر حضرت ابراهیم یقین داشت که عموی او از شرک جدا نمیشود، وعدۀ دعا نمیداد. اگر به نپذیرفتن توحید او یقین داشت وعدۀ استغفار نمیداد. حضرت ابراهیم امیدوار بود که با استغفار او، موانع دریافت توحید مرتفع شود و عموی او به یکتاپرستی بازگردد.
ممکن است سؤال شود با توجه به اینکه در آیۀ ۱۱۳ سوره توبه بیان شده است:
«ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِی قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ»
«براى پيامبر و كسانىكه ايمان آوردهاند، سزاوار نيست كه براى مشركان، پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند، طلب آمرزش كنند، هر چند خويشاوند آنان باشند.»
چرا حضرت ابراهیم وعدۀ استغفار به عموی مشرک خود داد؟ در پاسخ میگوییم:اولاً شاید این قانون در زمان حضرت ابراهیم جعل نشده بود و در زمان پیامبر اسلام بهعنوان یک قانون شرعی بیان شد؛ ثانیاً حضرت ابراهیم عموی خود را جاهل قاصر میدانست نه مشرکی که عامدانه شرک میورزد؛ در نتیجه او را مستضعف فکری پنداشت و برای او دعا کرد.
نگاهی خوشبینانه
حضرت ابراهیم بیان میکند:«از خداوند خواستارم که تا زنده هستی از شرک جدا شوی.»؛ بدین جهت نگاه حضرت ابراهیم به عموی مشرک خود نگاه خوشبینانه بود. قطع امید از اصلاح افراد، نادرست است؛ چون انسان باید به افراد نگاه خوشبینانه داشته باشد و قابلیت تحول را در افراد ملاحظه کند؛ گرچه فرد بتپرست است؛ اما نباید قابلیت او نادیده گرفته شود.
کناره گیری از عقیدۀ ناصحیح
حضرت ابراهیم با عبارت «سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّی» بیان میکند؛ گرچه ظاهراً تو را ترک میکنم؛ اما در مقابل عقیدۀ نادرست تو بدون عکسالعمل نیستم، بلکه در خلوت از مربی خود درخواست میکنم که تو را متوجه عقیدۀ نادرست کند و تغییری در تو ایجاد شود. در واقع حضرت ابراهیم راهکار جدیدی را اختیار کرد تا شاید تحولی در عموی خود ایجاد کند. حضرت ابراهیم آن چنان خود را در مقابل گنهکار مسئول میدانست که گویا میخواست با استغفار، از گناه جدا شود.
همت متعالی در سایۀ توحید
در نگاهی دیگر اگر فردی موحد شد همت او متعالی میشود و مستور شدن عیوب افراد را خواستار است. حضرت ابراهیم که تربیت شدۀ الهی است این تربیت را با طلب استغفار به نمایش میگذارد تا عیوب و نواقص عموی او پوشیده بماند.
«إِنَّهُ كانَ بِی حَفِيًّا»
نهایت توجه مربی به عبد
«حَفِیٌّ» به فرد مهربان گفته میشود که مراقب نیازهای دقیق نیازمندان است. از نگاه حضرت ابراهیم مربی او نهایت لطف را به او دارد و به جزییات نیاز او توجه میکند؛ به همین جهت با قاطعیت اعلام میکند که مربی من بهدلیل شدت محبتی که نسبت به من دارد، به درخواستهای من توجه میکند.
حضرت ابراهیم پروردگاری را به عموی خود معرفی میکند که نسبت به عبد خود بسیار مهربان است و با این عبارت به عموی خود اعلام میکند که خداوند سبحان همیشه به من اکرام و انعام دارد و دوری از تو مرا از سفرۀ نعمت و کرامت خداوند سبحان محروم نمیکند.
استجابت دعا برای دیگری
امکان استجابت دعای انسان برای غیر، وجود دارد؛ بهخصوص اگر فرد، صاحب مقامات متعالی باشد. شدت محبت خداوند سبحان به بنده اقتضا میکند که بنده طلب درخواست استغفار برای خلق داشته باشد. استغفار بنده در نیمۀ شب برای چهل نفر از بندگان خداوند نمادی از محبت خداست؛ چون اجازۀ طلب مغفرت برای دیگران به او داده شده است. دعای برای دیگران ارتقای درجه را به همراه دارد و از سعۀ وجودی فرد سرچشمه میگیرد.
ربوبیت خداوند اقتضا میکند که لباس مغفرت را بر تن بندگان بپوشاند و اگر بندهای برای پوشش عیوب خود از باب مغفرت خداوند وارد نمیشود، وظایف افراد دیگر است که از خداوند سبحان برای او طلب مغفرت کنند.
حسن ظن به افراد، مصداق لطف الهی
خداوند با عبارت «إِنَّهُ كانَ بِی حَفِيًّا» با صیغه مبالغه و صفت مشبهه اعلام میکند که از مصادیق لطف خداوند سبحان این است که انسان به افراد حُسن نظر داشته باشد و با تمام وجود باور کند که افراد قابلیت تحول را دارند. فرد موحد مایل است در این تحول از او نقش و جلوهای دیده نشود.
حضرت ابراهیم با عبارت «إِنَّهُ كانَ بِی حَفِيًّا» خدای خود را به آزر معرفی میکند و به او میگوید:« پروردگارم نهایت لطف را به من دارد و لطف خداوند توفیق استغفار را نصیب من کرده است.»
حضرت از وجهۀ جمالی خداوند پردهبرداری میکند و به عموی خود اعلام میکند که اگر فردی خود را عبد دانست و به آداب عبودیت قیام کرد از محبت ویژۀ رب بهرهمند میشود و این محبت در سراسر زندگی او جاری است.
تاریخ جلسه: 1400/1/21 – ادامه جلسه بیستم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»