خداوند در تفسیر آیه 48 سوره مریم میفرماید:
«وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسى أَلَّا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِيًّا»
«و من از شما و آنچه غير خدا مىخوانيد كنارهگيرى مىكنم و پروردگارم را مىخوانم، اميدوارم كه در خواندن پروردگارم محروم (و بىپاسخ) نمانم.»
ضرورت جدایی از افکار ناصحیح
حضرت ابراهیم در مرحلۀ اول، جدایی خود را از افراد ناشایست اعلام فرمود:«وَ أَعْتَزِلُكُمْ»؛ زیرا آسیب افکار ناصحیح بیش از افعال ناصحیح است. برای جدایی از افراد و تفکرات نادرست به همراه، نیاز نیست؛ زیرا «أَعْتَزِلُ» متکلم وحده ذکر شده است. حضرت ابراهیم در ابتدا از افراد ناسالم کناره گیری کرد؛ اما به این امر قناعت نکرد؛ بلکه از همۀ بتها هم اظهار برائت کرد.
نکتۀ بسیار مهمی در آیه وجود دارد و آن اینکه حضرت ابراهیم عموی خود را یک طیف تفکر میبیند نه یک فرد؛ به همین جهت نفرمود «أَعْتَزِلُکَ»، بلکه فرمود:« أَعْتَزِلُكُمْ» یعنی از مجموعهای که دارای فکر ناصحیح هستند، کنارهگیری میکنم. اگر فردی هجرت را انتخاب کرد باید برنامهای را برای خود منظور کند؛ زیرا هجرت بهتنهایی کافی نیست و باید بههمراه بندگی دائم باشد.
ضرورت عزلت
مفسری میفرماید:«این آیه به این مطلب اشاره دارد که اگر نصیحت در فردی مؤثر واقع نشد، باید از آن فرد کنارهگیری کرد. حضرت ابراهیم نهایت خیرخواهی را اجرا کرد؛ اما زمانیکه از تأثیر نصیحت مأیوس شد از عموی خود عزلت گزید.
زندگی سالم در گرو همنشین صالح
آیه به این مطلب اشاره دارد که زندگی سالم در گرو داشتن همنشین صالح است. انسان سالم از همنشین سوء پرهیز دارد و ظاهراً و باطناً با او همراهی ندارد. همنشینی با صالحان با توسل به درگاه خداوند صورت میگیرد و جدایی از همنشین ناصالح هم با درخواست از خدای سبحان میسرمیشود.
نُخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است
که از مُصاحبِ ناجنس اِحتراز کنید[1]
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
«مُجالَسَةُ الأَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالأَخيارِ»[2]
«همنشينى با بدكاران، بدبينى به نيكان را پديد مىآورد.»
«ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
شجاعت، ثمرۀ توحید
حضرت ابراهیم با عبارت «ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» به آنان یادآوری میکند که شما غیرخداوند را میخوانید و از هر کسی که بندگی غیرخدا را کند کنارهگیری میکنم. موحد شدن به انسان شجاعت خاصی عطا میکند که آن قدرت، موجب کنارهگیری فرد از همنشینان نادرست میشود و میتواند نقائص را به آنان یادآوری کند.
مفسری میفرماید: «ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» طیف وسیعی را شامل میشود، هم امور دنیوی و هم امور اخروی را در بر میگیرد؛ زیرا بعضی از افراد خدا را برای کسب ثواب اطاعت میکنند و این افراد بهعلت اینکه ارتباط با آنان موجب قرب به خداوند نمیشود، قابلیت ارتباط دائم را ندارند؛ چرا که انگیزۀ کسب ثواب را افزایش می دهند. امام خمینی(ره) در کتاب آداب الصلاة میفرماید: «اگر کسی از خداوند بهشت و مقامات معنوی را طلب کند بهصِرف بهشتی بودن یا مقامات، عبادت میکند و به مقامات هم دست مییابد؛ اما به غایت، یعنی خداوند نمیرسد.»
حضرت ابراهیم علیهالسلام در آیه با واژۀ «اللّه» به دیگران اعلام میکند که معبود من معبود جامعی است که همۀ جلال و جمال را داراست، نه بعضی از اوصاف جمالیه یا جلالیه را. بنده هم زمانی که عبدالله شد، خدای سبحان با همۀ جامعیت خویش، همۀ نیازهای او را تامین میکند.
«أَدْعُوا رَبِّی»
«أَدْعُوا رَبِّی» بهمعنای «اَعبُدُ» یعنی برنامۀ مهاجر، عبودیت خداوند سبحان است؛ عبودیتی خالصانه. مهاجر در هجرت کاملاً باید موحد باشد و با تفکری توحیدی همواره بندگی داشته باشد.
پناهندگی به دوست
مفسری میفرماید:حضرت ابراهیم در این عبارت از دشمن به دوست پناهنده میشود؛ چون هر مشرکی دشمن انسانیت است و حضرت، در این هجرت از دشمن بهسوی دوست حرکت میکند. اگر انسان توفیق راز و نیاز دائم با خداوند را داشته باشد، هرگز گرفتار شقاوت نمیشود. «أَدْعُوا رَبِّی» نمایش راز و نیاز همیشگی است که نماد سعادت بنده است.
محرومیت، نتیجۀ بنده نبودن
حضرت ابراهیم با جملۀ «أَدْعُوا رَبِّی» به عموی خود و قوم مشرک اعلام میکند که گرفتار شقاوت ابدی میشوید؛ به این معنا که هرکس در مقابل ربوبیت خداوند عبودیت دائم نداشته باشد، گرفتار شقاوت و محرومیت میشود. خداوند سبحان دعای همیشگی دعاکنندگان را دوست دارد و دعا کننده در دعا باید اصرار داشته باشد.
امام صادق علیهالسلام به نقل از پیامبر اسلام میفرماید:
«رَحِمَ اللّه عبداً طَلَبَ مِن اللّه ِ عزّوجلّ حاجةً فَألَحَّ فی الدُّعاءِ، اُستُجِيبَ لَهُ أو لم يُستَجَبْ لَهُ»[3]
«خدا رحمت كند بندهاى را كه از خداوند عز و جل حاجتى بخواهد و در دعا پافشارى كند، خواه دعايش اجابت شود و يا نشود.»
«عَسى أَلَّا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِيًّا»
لزوم راز و نیاز با خدای سبحان
در هجرت، راز و نیاز با خداوند سبحان همواره باید جاری باشد. فرد مهاجر نفس هجرت را برای خود کافی نمیداند؛ بلکه باور دارد که این سِیر نیاز به ابزار خاصی دارد و یکی از ابزارهای لازم، راز و نیاز دائم با خداست.
در عین اینکه حضرت ابراهیم برنامۀ خود را تعیین کرده بود؛ اما نگران این امر بود که در بندگی مسامحهای از او صادر شود؛ بدین جهت امیدوار است که با توفیق الهی از محرومیت بندگی در امان بماند و شقی نباشد. علامه طباطبایی میفرماید: «عَسی» اظهار امیدواری است. فردی امیدوار است که دائم اظهار نیاز به خداوند داشته باشد.
گاه فردی از افراد یا بعضی از امور باطل کنارهگیری دارد؛ اما خطر گرفتار شدن به باطل دیگری او را تهدید میکند. در این آیه حضرت ابراهیم بیان میکند که به مجرد کنارهگیری باید اظهار توحید شود تا به لطف معبود، یکتاشناسی در کل راه سلوک، جریان یابد و همۀ افراد، مسیر سلوک را در حضور« رب» طی کنند.
حرکتی هدفمند
حضرت ابراهیم حرکتی را آغاز میکند که در این حرکت مقصد و مقصودی دارد. مقصد ایشان جدایی از سرزمین«کلدان» بهسوی شام است که همان حرکت بهسوی خداوند سبحان محسوب میشود؛ بدین جهت در آیه ۹۹ سورۀ مبارکۀ صافات میفرماید:
«إِنِّی ذاهِبٌ إِلى رَبِّی سَيَهْدِينِ»
«و (ابراهيم) گفت: من به سوى پروردگارم رهسپارم، او مرا راهنمايى خواهد كرد.»
در این حرکت، حضرت، خواهان هدایت خاصه است و میخواهد به توحید کاملی راهنمایی شود. با وجود اینکه حضرت ابراهیم از طریق عموی خود تهدید شد؛ اما هیچ شکایتی به خدا نکرد و هیچ طلبی از خداوند در این سِیر ندارد؛ بلکه به درگاه خداوند راز و نیاز دارد.
پاسخ ندادن خدا؛ علامت شقاوت
اگر بنده به گونهای زندگی کند که خداوند سبحان صدای او را نمیشنود و به او پاسخ نمیدهد، این بنده شقی و محروم محسوب میشود. در این قسمت آیه حضرت ابراهیم بیان میکند: امیدوارم که خداوند صدای مرا بشنود تا از این طریق، سعادتمند بودن من تثبیت شود. در مناجات شعبانیه با فراز «وَ اسمَع دُعائِی اِذا دَعَوتُک» این سعادت طلب میشود. اگر صدای بنده به خداوند برسد، علامت سعادتمندی اوست.
گفتنی است حتی اگر فرد از جهت قوّت اعتقاد در رتبۀ حضرت ابراهیم هم باشد؛ در اثر مجاورت با اشقیا آسیب میبیند؛ به همین جهت بایستی با عزلتگزینی خود را از شقاوت ایمن کند.
عبادت، تنها راه سعادت
تنها راه سعادت عبادت است و اگر انسان عبادت غیرخداوند را داشته باشد اعم از مدرک، قدرت و … از رحمت واسعۀ خداوند محروم میشود. کمترین اثر عبادت دوری از شقاوت است؛ این عبادت اثرات خاص دیگری هم دارد و بنده را در جایگاه خلیفةاللهی قرار میدهد؛ گرچه انسان به درجات مرتفع سعادت راه نیابد؛ اما از بدبختی و گرفتاری و محرومیت جدا میشود.
علامه طباطبایی میفرماید: «نفس عبادت مستقلاً بدون فضل الهی موجب دریافت هیچگونه انعام و احسانی برای بنده نیست؛ عبادت نعمتی است که از ناحیۀ خداوند سبحان در اختیار بنده قرار میگیرد. در توحید خالصانه بنده هرگز بر بندگی خود اعتماد نمیکند، بلکه فقط بر فضل خداوند تکیه دارد و یقین دارد که او با فضل خود عبادات را میپذیرد و توفیق عبادتی را نصیب بنده میکند که موجب قرب او شود.»
تاریخ جلسه: 1400/1/21 – ادامه جلسه بیستم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . حافظ
[2] . بحار الأنوار، ج74، ص197
[3] . الكافی، ج2، ص 475