تفسیر آیه 55 سوره دخان

در آیه 55 سوره دخان آمده است:

 

«یَدْعُونَ فِیهَا بِکُلِّ فَاکِهَةٍ آمِنِینَ»

 

«آنها در آنجا هر نوع میوه‌ای را بخواهند در اختیارشان قرار می‌گیرد، و در نهایت امنیّت به سر می‌برند!»

 

خدای سبحان از پذیرایی دیگر متقین در آیه سخن می‌گوید.

  • بارها یادآور شدیم آخرت عالم تأسیسی نیست زیرا تأسیس تنها در این عالم صورت می‌پذیرد و فقط در آخرت از موجودی افراد پرده‌برداری می‌شود. خدای سبحان در این آیه هم از دارایی‌های کسب شده متقین پرده‌برداری می‌کند.

 

درخواست متقی

 

مفسری می‎گوید: «یَدْعُونَ» در معنای یطلبون- طلب و در‌خواست کردن- است. متقین در بهشت به مقامی می‌رسند که آنچه را مایه لذتشان می‌باشد درخواست می‌کنند.

متقین اهل‌طلب و درخواست ‌از معبود خویش‌اند، آنان فقر الی الله دارند و همه‌ی نیازشان را به سوی منعم معطوف می‌دارند.

لذّت متقی در برقراری ارتباطش با معشوق می‌باشد، او طالب ارتباط دائم و پذیرای فیوضاتی است که از سوی محبوب به وی می‌رسد.

متقین نسبت به خواسته‌های خویش آگاهند و می‎‌دانند چه چیزی طلب می‌کنند. هم اهل درخواست‌اند و هم درخواست خویش را تنها در محضر حق اعلام می‌کنند.

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

لذت و خوشی دائمی بهشتی

 

«فاکِهَةٍ» به معنای انواع ميوه، آنچه كه خوش مزه باشد.

«فَكِه» به معنای مرد خوش‌قلب و خندان بکار می‌رود و خندان بودن می‌تواند نشانه خوش‌اخلاقی باشد، میوه را از این جهت «فاکهه» می‌گویند که مایه خوش‌اخلاقی می‌شود.

عرب به میوه فصلی و زمان‌دار «فاکهه» نمی‌گوید شاید به این دلیل که خوش‌اخلاقی باید مادام و همیشگی باشد، بکار گرفتن این واژه نشان می‌دهد که بهشتیان همیشه خوش‌اند و از نعمات لذت می‌برند  و انقطاعی درآن نیست.

 

«یَدْعُونَ فِیهَا بِکُلِّ فَاکِهَةٍ …»

 

متّقی در آن جنّات هر امر لذت‌بخشی را درخواست می‌کند. «بِکُلِّ فَاکِهَةٍ»

هر فردی نشئات و اطوار مختلف دارد و بر حسب آن نشئات رزقش متفاوت است. لایه‌های مختلف وجودی انسان هر یک خوشی و رزق مخصوص به خود را دارد مثلاً لذت قلب، عاشقی است، لذت عقل ادراک و لذت روح  وصال است و هر یک از این لایه‌ها چون به لذت خویش برسند خوش‌اند، از اینرو متقی خواهان لذات برای تمام لایه‌های وجودی خویش است.

آیه می‌گوید: آنان در جنات نفسانی از میوه‌های متعدد بهره‌مند می‌شوند، به عنوان مثال ممکن است گفته شود فلانی صابر است و به مقام صابرین دست یافته اما باید گفت مقام صبر خوب است اما کافی نیست، صبر به همراه شکر پسندیده است و به منزله دو بال یکدیگر هستند و پس هیچ یک به تنهایی کافی نیستند.

متقی صبر همراه با شکر و به ضمیمه سایر حسنات‌اخلاقی را طلب می‌کند، صبری همراه با قناعت و رضایت و ادب و تسلیم شدن در برابر مولا. او با حول و قوه الهی طالب دریافت همه لذات بصورت کامل و تمام است.

  • دست یابی به صفات کمالی به دوره خاصی اختصاص ندارد می‌توان در جوانی پختگی پیری را طلب کرد و در پیری نشاط و شوق جوانی را و همچین رسیدن به درخواست‌های والای دعایی، چون دعای   مکارم الاخلاق وابسته به سن خاصی نیست بلکه هر فردی در هر سنی می‌تواند خواهان رسیدن به این کمالات باشد و چون انسان استحقاق رسیدن به آنها را دارد حضرات معصومین از خدای سبحان طلب می‌کنند

 

از مصادیق ظلم به نفس

 

نکته قابل توجه دیگر در رابطه با «کل فاکهه» این است که هر چه به انسان می‌رسد با خواست و طلب خود او است همچنانکه اگر او به کمال و یا به خصلت اخلاقی حسنه‌ای دست نیافته مشکل به خود فرد باز می‌گردد، مفسرین می‌گویند: یکی از معانی ظلم به نفس این است که انسان عرصه درخواست‌های خویش را محدود بداند در حالیکه این عرصه بی‌نهایت است و اگر امری با جد و از سر صدق طلب شود به یقین خدای سبحان در  اختیار بنده قرار می‌دهد.

متقین «کل فاکهه» را طلب می‌کنند زیرا آنان بر ظرفیت وجودی خویش و قابلیت‌های فردی تکیه نمی‌کنند بلکه به عطای حق و دست بسیط خدای سبحان نظر دارند آنان باور دارند استحقاق دریافت فقط از سوی خدای سبحان صورت می‌پذیرد.

 

علت رضایت متقی از نعماتش

 

مفسر دیگری می‌فرماید: متقی طالب بهجت است. باید دانست داشتن سرور و بهجت به دیدگاه فرد بر می‌گردد، اگر دیدگاه فرد درست باشد خوش زندگی می‎کند و در دیدگاه‌ ناسالم کل دنیا در اختیار فرد قرار بگیرد همچنان احساس رضایت نمی‌کند اما متقی چنین نیست او نعمات را برای رسیدن به مُنعِم می‌خواهد نه برای بهره‌بردن خویش! او در ورای هر نعمت، منعم را می‌بیند و به همین جهت از همه نعمات لذت می‌برد.

این مفسر می‌فرماید: متقی در ظاهر از اجرای احکام شریعت (وضو، نماز و ..) به عنوان راه ارتباط با محبوب لذت می‌برد و دائما شاکر این بندگی است و همین نگرش توأم با لذت در همه روابط او تاثیرگذار است.

متقی نه تنها پایبند به انجام احکام است و از این امر لذت می‌برد بلکه باطن او نیز غرق در لذت است، او باور دارد توفیق نیّت خالص و رستن از ورطه شیطان نیز لطف خدای سبحان است که باید به او عطا شود که این عطیه او را از اراده صحیح جهت رشد دائم بهره‎مند می‌نماید.

طلب و اراده در شمار امور باطنی است، هر کس برای انجام کاری ابتدا آنرا طلب و اراده انجامش را می‌نماید تا سپس توفیق انجام آن حاصل گردد. مثلا شما خود ابتدا در باطن خواسته‌اید که در این محفل حضور یابید، سپس توفیق انجام آن را یافته‌اید.

 

علت توانا بودن متقی

 

نکته جالب توجه آنست که متقی بیش از اینکه ظرفیت و توان خود را ببیند واسطه‌های فیض و عنایت و سبب‌ساز اصلی را می‌بیند؛ او از توجه کردن بر ظرف وجودی خویش و تکیه بر توان خود پرهیز دارد  از اینرو هرگز خود را ناتوان نمی‌بیند چون توان، توان او نیست بلکه توان خدای سبحان است.

یکی از مفسرین می‌فرمایند: متقین اشتهای خوبی دارند. آنان نسبت به دریافت معنویات و کمالات دائم‌الاشتها هستند و دست رد به هیچ فرصت و داده‌ای نمی‌زنند و چندان با میل و رغبت پذیرای الطاف حق هستند که در دیگران میل و رغبت ایجاد می‌کنند.

 

علت خوشی متقی

 

با ادبیات دیگر: متقی زندگی را هیچ‌گاه تکراری و یک‌نواخت نمی‌بینند، به همین دلیل خوش است؛ زمانی که از خواب بر می‌خیزد خدا را شکر می‌کند که زمان دیگری به او عطا کرده، در حالیکه خدای سبحان با نام مُمِیت خود می‌توانست جانش را در خواب بگیرد، زیرا هر خوابی برادر مرگ است و هر سحر فرصتی نو و وقت اضافه‌ای است که خدای سبحان به بنده عطا می‌کند و متقی در  ادامه از توفیق انجام هر کار مثبت شاد و شاکر است، زیرا ممکن بود این فرصت از دست برود. از طرفی ذکر متقی در نگرانی‌های روزگار این است:

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟!

 

«آمِنِینَ» بهشتیان از انقطاع و هر نوع آفت و عارضه‌ای که به خوشیشان آسیب بزند در امانند.

در آیات و روایات اثبات شده که زندگی مؤمن توام با خوشی و شادی است.

 

علت ناراحتی و افسردگی بشر

 

علت و ریشه ناراحتی و افسردگی‌های بشر آنست که به هر آنچه از دنیای مادی طلب می‌کند نمی‌رسد، او  می‌گوید آنچه می‌خواهم در اختیارم نیست. حال اگر چیزی که می‌خواهد در اختیارش باشد مشکلی ندارد و به یقین حالش خوب است؛ اما تعلق خاطر متقی تنها به سوی یک کس است: خدایی ازلی و ابدی، پروردکاری که همیشه باقی است و با وجود چنین تعلقی جایی برای ناراحتی نیست و  ناخوشی معنایی ندارد.

الهی تو را دارم چه کم دارم؟

متقین در دنیا هم طالب لذت هستند و هم طالب وصال و زبان حالشان چنین است:

«أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ  و بِغَيْرِ ذِكْرِكَ»[1] 

«از هر لذّتی به جز ذکر تو پوزش می‌جویم».

متقین از آنجا که دائم در حضور هستند غرق در لذت‌اند آنان به گفته قرآن «عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»«در پیشگاه خدایی توانا.» [2] هستند.

من که امروزم بهشت وصل حاصل می شود

وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟!

 

تاریخ جلسه: 98.11.11

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] مناجات ذاکرین مفاتیح الجنان

[2]  سوره مبارکه ق، آیه 55

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *