تفسیر آیه 69 سوره مریم

خداوند در آیه 69 سوره مریم می‌فرماید:

 

«ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِیعَةٍ أَیهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَٰنِ عِتِیّا»

 

«سپس از هر گروهى، كسانى را كه بر خداى رحمان سركش‌تر بودند، جدا خواهیم كرد.»

 

واژه شناسی آیه

 

«عِتِی» از «عَتَوَ» به معنای کوتاهی در فرمانبری است و معمولا برای سرکشی در مقابل حق به کار می‌رود.

«نزع» به معنای کندن، بیرون کشیدن و حلقه زدن اطراف جهنم.

 

«ثُمَّ»

 

علت تأخیر امور برای جهنمی‌ها

 

از آنجا که اهل جهنم در دنیا مهلت زیادی برای تغییر داشتند و از مهلت خود استفاده نکردند و فرصت‌ها را به تعویق انداختند و در نتیجۀ این تعویق، با انتخاب عادات غلط از دنیا رفتند، در جهنم هم با  فاصله عذاب می‌شوند. اهل جهنم قرارشان بر تعویق بود نه ترک کامل وظایف.

 

زندگی بیهودۀ سرکشان

 

مفسری می‌گوید: «فَوَ رَبِّک» در آیۀ قبل به ربوبیت خداوند در مورد پیامبر اشاره دارد و با این آیه بیان می‌شود که تمام افراد عاصی، ادعای ربوبیت دارند و فاعلیت و تدبیر و چگونگی پرورش خود را مطرح می‌کنند.

در عالم دنیا پیامبر به همراهی شریعت، تربیت بندگان را عهده‌دار است؛ اما اگر کسی بزرگتری پیامبر را نپذیرفت؛ گویا پرورش را به خود نسبت می‌دهد؛ چنین فردی مانند علف هرزۀ کنار جوی آب است که باغبانی ندارد! رهاست و اهل پرورش نیست؛ اما در مقابل گیاهی است که باغبان دارد و به موقع هرس و سم‌پاشی و آبیاری می‌شود و از آن، محصول سالم رشد می‌کند.

 

وجه اشتراک همه جهنمی‌ها

 

مفسری می فرماید:«تمام افرادی که به جهنم می‌روند، یک وجه اشتراک دارند که بزرگتری پیامبر را قبول ندارند، خود را صاحب‌نظر می‌دانند و برنامه‌های الهی را پذیرا نیستند؛ بنابراین خود را از ربوبیت خداوند دور می‌کنند. همین نپذیرفتن ربوبیت الهی به معنای طغیان در مقابل خداوند است.»

مفسری می‌فرماید: «مصرف ناصحیح قدرت، انسان را اهل ادعای نادرست می‌کند در نتیجه در مقابل برنامه‌های صحیح الهی عکس‌العمل نشان می‌دهد و  پذیرای آن وظایف نیست؛ به همین جهت بالاترین فخر انسان توفیق بندگی است.»

 

سرکشی اهل جهنم

 

همۀ اهل جهنم در مقابل خداوند سرکشی داشتند، البته میزان سرکشی آنان متفاوت است، بعضی سرکشی شدید و بعضی شدیدتر دارند.

برای ورود به جهنم رتبه‌بندی قرار داده شده است، افراد جلودار و مطیع با افراد جهنمی محشور می‌شوند؛ اما همراه با آنان وارد جهنم نمی‌شوند؛ بلکه اولویت ورود به جهنم برای فردی است که فرماندهی شرور را به‌عهده داشته و پیشتاز بدی‌ها بوده است.

 

تفاوت بین جایگاه پیشتاز و پیرو

 

جایگاه «پیشتاز» با «پیرو» متفاوت است. کسی که اتاق فکر برای اهل جهنم است با کسی که صرفاً تبعیت می‌کند از نظر عذاب متفاوت است؛ ولی در نهایت همه به عذاب مشترک «فراق» دچار می‌شوند؛ چون ماهیت آتش علاوه بر دردآور بودن، جدایی و فراق است.

اگر وجود انسان سالیان سال درگیر آتش باشد! که کنه آن دوری و فراق از خداست، دوری از آل‌الله و خوبان عالم را به همراه دارد.

شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت

مفسری می‌فرماید:«جهنمی‌ها در جهنم هم‌رتبه نیستند؛ اما همگی در جهنم جمع‌اند.»

«الَّذِینَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا یفْسِدُونَ»[1]

«كسانى‌كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سزاى فساد مداومشان عذابى بر عذابشان افزودیم.»

 

«لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِیعَةٍ»

 

ورود سرداران شرور به جهنم همراه با تحقیر

 

خداوند سبحان جلوداران را با تحقیر وارد جهنم می‌کند. آنان در دنیا انتخاب شر را داشتند؛ اما به کُنه و باطن بدی‌ها و شرور واقف نبودند؛ مثلاً به باطن یک دروغ که عذاب سخت به همراه دارد، واقف نبودند و یا از درک باطن اعتقادات سوء که تحقیر و ذلت را به همراه دارد، غافل بودند.

 

تحقیر، بزرگترین عذاب

 

فرد جهنمی قبل از درک هر عذابی، گرفتار تحقیر می‌شود؛ زیرا بزرگترین عذاب، تحقیر است، البته این تحقیر را  خود در این عالم برای خود ایجاد کرده بود. انسان با هر معصیتی خودش را ناچیز و تحقیر می‌کند و در صنف حیوانات قرار می‌دهد. این حقارت در قیامت بصورت کَندن( نزع) ظهور پیدا می‌کند.

 

تبعیت ناصحیح سبب ورود به جهنم

 

تبعیت ناصحیح موجب ورود به جهنم و غضب دائمی خداوند می‌شود. اگر تبعیت صحیح باشد، عاقبت به‌خیری را رقم می زند.

نون تاکید ثقیله و لام تاکید در «لَنَنزِعَنَّ» عذاب قطعی و حتمی را بیان می‌کند. ورود به جهنم طولانی است و خود این ترس، عذاب دیگری است.

 

نزع، علامت قهاریت خداوند

 

نزع(کَندن) نمایانگر قهر خداوند بر این گروه است؛ یعنی خداوند سلطۀ عجیبی را بر این گروه اعمال می‌کند و با نام «قهار» خداوند مواجه می‌شوند.

اگر انسان در این عالم تحت قدرت و ارادۀ خداوند قرار گیرد در قیامت به زور و اجبار تحت ارادۀ خداوند قرار نمی‌گیرد؛ اما اگر در این دنیا ارادۀ خداوند را نپذیرد، در قیامت به زور باید تحت ارادۀ خداوند قرار گیرد.

جهنمی‌ها اهل سرکشی و طغیان بودند و هر کدام طاغوتی بودند که در مقابل اوامر الهی طغیان کردند.

 

«الرَّحْمَٰنِ»

 

عذاب بر اساس رحمت الهی

 

نام «الرَّحْمَٰنِ» در آیه بر این معنا دلالت می‌کند که همان خدایی که به‌واسطۀ رحمت خود، بنده را ایجاد کرد، به جهت انتخاب ناصحیح، او را عذاب می‌کند.

همان خدایی که لباس وجود بر تن بنده کرد؛ به جهت اینکه انسان سپاسگزار وجود خود نبود و از وجود خود استفادۀ صحیح نکرد و سوء مصرف داشت، او را عذاب می‌کند. رحمت الهی اقتضای غضب بر گروهی را دارد که از رحمت او حُسن‌استفاده را نکردند و قدر موجودی خود را ندانستند.

سرکشی اندک در مقابل خداوند رحمان، اندک حساب نمی‌شود. فرض کنید سلطانی که الطاف بسیار بر رعیتش دارد و هیچ کم‌وکسری برای آن‌ها نمی‌گذارد؛ رعیت، گستاخی و جسارتی در محضر او داشته باشند! کوچک‌ترین گستاخی در مقابل این همه لطف، عظیم محسوب می‌شود. هیچ سرکشی در محضر خداوند کوچک نیست.

امیرالمؤمنین در دعای کمیل می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ»

«خدایا! ببخش گناهانی را که نعمت‌ها را تغییر می‌دهد.»

یک گناه و سرکشی می‌تواند در عالم تأثیر فراوان بگذارد؛ چون وجود هر فردی بسیار مهم است؛ بدین جهت اصلا سرکشی محدود وجود ندارد؛ پس هر سرکشی شدید است.

 

مکرم بودن ذاتی انسان

 

انسان ذاتاً مکرّم آفریده شده است و علامت تکریم این است که خداوند:

  1. برترین بندگانش را به‌عنوان راهنما برای هدایت بشر قرار داد؛
  2. راه خروج از عالم ماده به عالم معنا را به او آموزش داد؛
  3. جنود الهی را در اختیار او قرار داد؛
  4. پیامبری به‌نام عقل در درون و پیامبری به‌عنوان شریعت در خارج برای او قرار داد؛

اما این انسان مکرم، بوسیلۀ انجام گناه خود را تحقیر می‌کند.

 

 

تاریخ جلسه: 1400/8/1 – ادامه جلسه سی ام

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . سوره نحل، آیه 88

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *