قرآن در آیه 7 سوره مائده میفرماید:
«وَ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَ مِیثَاقَهُ الَّذِى وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِذَاتِ الصُّدُورِ»
«و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانى را كه با تأكید از شما گرفت، آن زمان كه گفتید: «شنیدیم و اطاعت كردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید كه خدا، از آنچه درون سینه هاست، آگاه است!»
«وَ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیكُمْ»
شناخت نعمتها
به یاد آورید نعمتهایی را كه خداوند در پناه اسلام به شما بخشید، و جمعیت پراكنده و جاهل را به شكل گروهی منسجم در كنار یكدیگر قرار داد.
خداوند سبحان با ذكر واژه نعمت، بر نعم الهی توجه میدهد و به انسان متذكر میشود تا از نعمتهای داده شده به خویش یاد كند. گویا تنها شناخت نعمتها كافی نیست بلكه باید آن را یادآوری كرد تا هر لحظه الطاف الهی جلوه خاصی داشته باشد. شاید كه امر یادآوری و تذكر، بشر را از ناشكری به شكر و از ناسپاسی به سپاس فراخواند.
تمام نعمتها هدیه خداوند به انسان
خداوند نام الله خویش را در كنار كلمه نعمت قرار میدهد. نام الله حضرت حق معرف تمام كمالات است و یا به عبارتی الله جامع صفات حضرت حق است یعنی خدا با تمام خدایی خویش، نعمتهایش را در اختیار شما قرار داده است و هر خیر و نیكی زیر مجموعه نام الله حضرت حق است؛ یعنی خداوند تمام نعمات را بر بشر ارزانی داشته است. نعمت رزق با نام رزاق، نعمت تربیت با نام رب، و نعمت بخشندگی با نام وهّاب، و مالكیت با نام مالك و… در اختیار انسان قرار میگیرد، اما نام الله تمام نعمتهای الهی را به انسان هبه میكند شاید كه این نام، بشر را به خود آورد كه چرا با وجود این همه نعمت گاهی دچار كفران و غفلت از حق میگردد.
به كار بردن ضمیر كُمْ در جار و مجرور عَلَیكُمْ، حكایت از ارزش و اعتبار انسان میكند، خداوند سبحان با همه بزرگی و عظمت خویش انسان را مخاطب خود قرار داده است. هم صحبت شدن خدای مالك، جلیل، عزیز و … با بنده گنهكار و عاصی، جایگاه و عظمت بنده را در نظر محبوب نمایان میسازد.
پذیرش همه كمالات از قابلیت انسان
یكی از مفسرین میفرماید: هنگامیكه همه كمالات در عالم الست، به شما عرضه شد با پذیرش خویش آنها را امضا كردید؛ آگاه باشید كه امروز در عالم دنیا، گرفتار خطوات شیطان نشوید. این سخن به این معنا نیست كه گمان كنید اتصاف به بعضی از كمالات از قدرت شما خارج است، بلكه وجود شما قابلیت پذیرش همه كمالات انسانی را دارد، و حضرت حق شایستگی ظهور آنها را به وجود شما بخشیده است. نیت كنید تا زنده هستید كمالات را كسب كنید.
«وَ مِیثَاقَهُ الَّذِى وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا»
پیمان بندگی
به یاد آورید زمانی كه حضرت حق از شما پیمان بندگی گرفت، و شما را به اسلام و پذیرش ولایت فراخواند.
خداوند سبحان گفت: «الستُ بربكم» آیا من پروردگار شما نیستم و انسان پاسخ داد قالوا بلی، چرا تو پروردگار ما هستی. ما گفته تو را شنیدیم و اطاعت كردیم حال كه چنین پیمانی را با محبوب در قلب خویش بستهاید به آن وفادار بمانید. تقوای الهی پیشه كنید؛ زیرا او از سینههای شما و آنچه در آن میگذرد آگاه است.
میثاق، طنابی است كه اسیر را به آن میبندند. انسان در ابتدای خلقت به انتخاب خویش اسیرالله بوده است؛ یعنی او تمام اختیارات خویش را چون عاشقی به معشوق سپرده است. از همین رو در ادامه آیه میگوید: «إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا» هم، سخن معشوق را شنیدیم و هم، بر شنیدههای خویش گردن نهادیم و اطاعت كردیم.
استقامت انسان بر میثاق الهی
اگر این آیه را با دقت بیشتری نگاه كنیم باید بگوئیم ما در برههای از زندگیهایمان قراردادهای سنگینی با خداوند سبحان بستهایم، در آن زمان که پیام او را شنیدیم و عاشقانه و با میل و رغبت به انجام آن تن دردادیم، و امروز خداوند سبحان میگوید: آن میثاق را به یاد بیاورید و از مخالفت و نادیده گرفتن آن خودداری نمایید. اگر این غفلت بر قلب شما خطور كند، بدانید كه خداوند، از درون سینههایتان آگاه است. انسان در آغاز خلقت تن به تصمیم مهم و خاص سپرده است؛ تصمیمی بسیار زیبا و پسندیده، اما باید توجه داشته باشد شكرانه این تصمیم، پایداری و استقامت بر آن است.
ناتوانی و ضعف در اجرای اوامر الهی،خلاف میثاق با خداوند
قراردادهای حَسَن، حُسن سابقهای برای فرد ایجاد میكند كه او با پذیرفتن این قرارداد از ابتدا، اهلیت سمع (شنیدن)، و اطاعت را داشته است. باید مراقب باشد این حُسن سابقه با پیمان شكنی به سوء سابقه تبدیل نشود. گاه پیمان شكنیهای قلبی، در نهایت به اعتراض رسمی منجر میشود. انسان در عالم الست، مَفاد عهدنامه بندگی را پذیرفت و أَطَعْنَا گفت. او بدون شك به عزّ ربوبی و ذلّ عبودیت خویش آگاه بود و در نهایت بینش، به این عهدنامه تن در داد و امروز در عالم دنیا اعلام هر ناتوانی و ضعفی از جانب او، اعتراض به حضرت حق است.
استادی به شاگردش فرمود: بلند شو و از سوراخ سوزن عبور كن. شاگرد بیدرنگ برخاست و آماده اجرای امر استاد شد. استاد فرمود: من میزان تسلیم بودن تو را طلب میكردم.
حكایت انسان با معبود خویش از این مثال، چندان فاصلهای ندارد. سخن در خلقت بندگی كردن است؛ همهی اوامر الهی قابل اجرا هستند و هریك حكمتی خاص در بردارد. بشر انجام این اوامر را در عالم الست بر خویش فرض كرده، اما امروز در عالم ماده گرفتار وسوسههای دائم شیطان شده و پیمان با معبود را از خاطر برده است. قرآن میگوید: سپری از اوصاف الهی برتن كن «اتَّقُواْ اللَّهَ»، تا با پروردگار موفی العهد، نقض عهد نكنی.
«وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»
خداوند آگاه به قلب انسان
بپرهیزید كه خدا، از آنچه درون سینههاست، آگاه است! شاید امر به تقوا در این قسمت از آیه به دلیل آن باشد كه خداوند بر بندگان متذكر شود، شما در ازل به میثاق حضرت حق دل نهادید، امروز بر این پیمان استوار بمانید و از شكستن آن پرهیز كنید. با جمله «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»، قرآن متذكر میشود نیازی به شكستن آشكار و علنی این پیمان نیست اگر در دلتان نقض پیمان كنید خداوند آگاه به قلبهای شماست.
تاریخ جلسه: 88/11/17 ـ جلسه 14
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»