تفسیر آیه 8 سوره آل عمران

قرآن در آیه 8 سوره مبارکه آل عمران می‌فرماید:

 

«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ‏ لَنا مِنْ‏ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»

«[مى‌‏گويند:] پروردگارا، پس از آنكه ما را هدايت كردى، دل‌هايمان را دست‌خوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشايشگرى»

 

«أُولُوا الْأَلْبابِ» خدا را مورد خطاب قرار می‌‌دهند و می‌گوید: مربی ما! قلوب ما را بعد از اینكه تو ما را هدایت كردی منحرف مكن «وَ هَبْ‏ لَنا» از ناحیه خودت هدیه كن به ما رحمتی را «إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب‏» حتماً‌ حتماً تو بسیار هدیه دهنده هستی.

 

«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا»

 

خصوصیات اولوالالباب

 

مفسرین در رابطه با درخواست «أُولُوا الْأَلْبابِ» در این آیه‌ می‌گویند:

  • «أُولُوا الْأَلْبابِ» باور دارند كه امكان انحراف برای هر قلبی وجود دارد. آنان هرگز از قلب خود در امنیت نیستند كه قلبشان تثبیت در هدایت شده باشد. آنان حوادث عالم ماده را مانع ادامه توجه و ادامه هدایت خود می‌دانند، به همین دلیل باور دارند كه قلبشان به تشدید و تثبیت و تمكین خدای سبحان نیاز دارد تا در جایگاه صحیح ثبوت داشته باشند.
  • «أُولُوا الْأَلْبابِ» می‌دانند متشابهات قرآن باید به محكمات برگردانده شود به همین دلیل از خدای سبحان درخواست می‌كنند در فضایی قرار نگیرند كه به متشابهات صرف و محض، بدون رجوع به محكمات قناعت كنند. آنان همچنین از خدا می‌خواهند تا در فضای روشنفكری نیز قرار نگیرند كه فقط متشابهات برای آنان حكم محكمات را پیدا كند و نیازی به آن نبینند كه متشابه را به محكم برگردانند. «أُولُوا الْأَلْبابِ»‌ می‌خواهند برای آنان محكمات و متشابهات تبیین شود و متشابهات توسط محكمات روشن گردد.
  • توجه به متشابهات بدون مراجعه به محكمات خود عذاب است. البته در میان مردم مخصوصاً روشنفكران گروهی هستند كه بیشتر به متشابه رجوع دارند تا به محكمات.
  • «أُولُوا الْأَلْبابِ»‌ می‌دانند انحراف قلوب یك عذاب نقدی است كه در این عالم خدای سبحان بر بعضی از بندگان خود وارد می‌كند. البته این بند‌گان خود مقدمات عذاب را فراهم نموده‌اند، در غیر این صورت خدای رحمان رحیم هرگز ابتداً كسی را عذاب نمی‌كند.

طبق آیه صریح قرآن می‌فرماید:‌

«وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی‏ وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ»[1]

«و [یاد كن‏] هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من، چرا آزارم مى‌‏دهید، با اینكه مى‌‏دانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟ پس چون [از حق‏] برگشتند، خدا دلهایشان را برگردانید، و خدا مردم نافرمان را هدایت نمى‌‏كند»‌‌‌

كسانی كه خود پذیرای انحراف می‌شوند و به هیچ عنوان به حقیقت توجه ندارند. خدا دل آنها را برای همیشه از دریافت حقیقت منحرف می‌كند. ابتدای انحراف قطعاً از سوی خود افراد آغاز می‌شود.

 

میل حقیقی قلب

 

  • گروهی می‌گویند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا»[2] به این معناست كه خدایا! بعد از آنكه میل ما را به خود جلب نمودی و جهت صحیح را در اختیار ما قرار دادی میل ما را از خود حتی به بهشت منحرف نكن. خدایا! من از تو خود تو را طلب می‌كنم نه بهشت را، خدایا! میل ما را از خود به ثوابت منحرف نكن. خدایا! بعد از عاشق شدن ما را به سوی كاسب شدن مفرست. اینكه در ابتدا عاشق خود تو شوم و سپس از تو بهشت را طلب كنم این نوعی كاسبی است.
  • « رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا» خدایا! ما را حفظ كن تا بعد از اینكه ما را به كمال العقل رساندی به قوه ادراك ما اختلالی وارد نشود. یعنی قوه ادراك ما میل به عالم ماده پیدا نكند تا با این میل از ادراك حقیقت عاجز گردد.

 

هدایت حقیقی از طریق قلب

 

مفسرین از این آیه نتیجه می‌گیرند و می‌فرمایند: مشخص است اصل هدایت از طریق دل صورت می‌گیرد «قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا» و این هدایت فقط به واسطه خود خدای سبحان انجام می‌شود.

 

فقر دائمی اولوالالباب

 

مفسری می‌گوید:‌ اگر آیه «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا»‌ در كنار «ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ» آیه قبل قرار دهیم كه بیان می‌داشت آنان كه اهل متشابهات‌اند به سراغ متشابهات می‌روند. خواهیم گفت: «أُولُوا الْأَلْبابِ» كسانی هستند كه خود را از فتنه طلبی مصون نمی‌دانند. آنان به خدای سبحان عرض می‌كنند خدایا! بعد از آنكه ما را معترف به حقیقت قرار دادی به جهت برخی از عملكردهای نادرست‌مان، ما را به عذاب آشوب‌ طلبان و فتنه‌ طلبان گرفتار نكن. اصل فتنه، حبّ دنیاست. دنیا طلبان در متشابهات منفعتی برای خود می‌بینند كه به سراغ آن آیات می‌روند.

«أُولُوا الْأَلْبابِ» خود را از عاشق دنیا شدن مصون نمی‌بینند كه می‌گویند: خدایا! ما را از توجه به خودت به جذبه دنیا متمایل مكن و عشق به دنیا را بعد از اینكه عشق به مولا وجودمان را پر كرد بر ما وارد مكن.

همچنین در رابطه با «بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا» گفته شده خدایا! بعد از اینكه ما را به صراط مستقیم و به قرب خود واصل نمودی و ما را در حضور خود ساكن كردی، حبّ به دنیا را به دل ما وارد مكن.

 

ادب مهم‌ترین وسیله قرب

 

تفسیر دیگر: ‌این آیه نشان می‌دهد «أُولُوا الْأَلْبابِ»‌ بسیار مؤدبند و هر چه مقرب‌تر می‌شوند ادبشان افزون‌تر می‌گردد و نیازشان به حفاظت ادب درمحضر حق جدی‌تر می‌شود. مفسر دیگری می‌گوید: ادب مهم‌ترین وسیله قرب به خدای سبحان است و قوی‌ترین وسیله بُعد اسائه ادب است این مفسر می‌گوید «أُولُوا الْأَلْبابِ» در حضور حق درخواست اجرای آداب خاص را دارند.

«أُولُوا الْأَلْبابِ» معتقدند هر چه آموزه‌های علمی اخلاقی و اعتقادی آنان افزون می‌شود نیازشان به حفاظت از سوی خدا افزون‌تر می‌شود.

 

فقر ممدوح

 

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در روایتی می‌فرماید:

«مَن‏ أحَبَّنا أهلَ‏ البیت‏ فلیستَعِدّ للفَقر جَلبابا» [3]

«كسی كه عاشق ما خانواده می‌شود باید با روپوشی از فقر سرتا پای خود را بپوشاند».

علامه مجلسی رحمه‌الله در مورد این روایت توضیح می‌دهند و می‌گویند: منظور از فقر نمی‌تواند فقر مادی باشد. زیرا افراد متمولی هستند كه محب اهل بیت‌اند و جلبابی از فقر هم ندارند. علامه مجلسی رحمه‌الله می‌فرمایند: منظور در این روایت فقر ظاهری نیست، بلكه منظور این است كه نیاز این گروه به ما اهل بیت بیشتر می‌شود. یعنی هر چه انسان عاشق‌تر شود، نیازش به خدای سبحان و اولیاء الله بیشتر می‌شود نه اینكه رسماً فقیر گردد. «أُولُوا الْأَلْبابِ» نیز هر چه بیشتر به عالم عقل وارد می‌شوند به حفاظت خدای سبحان برای رهایی از آتش دنیا احساس نیاز بیشتری می‌كنند.

 

با دل و جان در محضر خداوند

 

در تعبیر دیگری آیه «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا»‌ آمده است كه «أُولُوا الْأَلْبابِ» از خدای خودش می‌خواهند، خدایا! حال ‌كه ما را به خودت رساندی دل ما را از خود منحرف مكن؛ یعنی ممكن است گاهی جسم در حضور باشد؛ امّا دل در حضور نباشد. آنان از مولای خود طلب می‌كنند: خدایا! بعد از اینكه دل ما به حضور تو رسید و مقیم و معتكف درگاه تو شد ما را از خود دور مساز.

تفسیر دیگر «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا»‌ به این معناست كه صاحب ما، مالك ما، مربی ما، افزون كننده ما، رشد دهنده ما، بعد از اینكه ما را به صراط مستقیم رساندی چنان ما را حفاظت كن كه طبیعت حیوانی بر ما غالب نشود تا از صراط مستقیم عدول كنیم و بعد از اینكه در یوم المیثاق جمال خود را به ما نشان دادی، گفتار خود را به ما شنواندی و گفتی:

 «أَ لَسْتُ‏ بِرَبِّكُمْ‏ قالُوا بَلى‏» [4]

«آیا پروردگار شما نیستم؟ و ما گواهی دادیم كه تو پروردگار ما هستی»

و وجود حقانی در اختیارمان قرار دادی، كمك‌مان كن كه در این عالم و توجه به آن تو را گم نكنیم، و از اوصاف خود از اوصاف تو جدا نشویم.

 

«وَ هَبْ‏ لَنا مِنْ‏ لَدُنْكَ رَحْمَةً»

 

قلب گذرگاه شیطان

 

تعبیر دیگر: ضیغ قلب، نماد شیطان است. «أُولُوا الْأَلْبابِ»‌ خواستار آنند كه خدایا! قلوب ما را كه مدتهاست تحت تصرف تو بوده به جهت بی‌ادبی‌مان تحت سلطه شیطان قرار مده.

«وَ هَبْ‏ لَنا مِنْ‏ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» «و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشایشگرى».

 

اثر رحمت حق

 

«وَ هَبْ‏ لَنا» خدایا! «هبه كن به ما، خدایا!‌ به ما ببخش» اهل لغت می‌گوید: هبه هدیه‌ای است كه بدون چشم داشت بخشیده می‌شود. خدای سبحان وهاب است. او بدون هیچ نیازی رحمت خود را به بندگان می‌بخشد. «أُولُوا الْأَلْبابِ»‌ از خدای سبحان چنین بخششی را طلب می‌كنند. بعلاوه آنكه آنان رحمت حضرت حق را فقط از سوی خود خدای سبحان خواستارند. از غیر حق همچنین خواستار رحمتی هستند كه در این عالم به دست نمی‌آید.

«مِنْ‏ لَدُنْكَ» یعنی این رحمت فقط از ناحیه حق سرازیر شود، زیرا می‌دانند رحمتی كه از ناحیه كامل سرازیر شود كامل است. این رحمت هم شامل اعضا و جوارح آنان می‌شود و هم امور معاش‌شان را با سهولت تأمین می‌كند. هم در سكرات موت عبور‌شان از این عالم آسان می‌نماید و هم در قبر موجب سهولت عالم برزخ‌شان می‌شود ، هم در قیامت مایه راحتشان است. این رحمت سیئات را مغفور و حسنات را مضاعف می‌كند؛ چون «مِنْ‏ لَدُنْكَ» است و از سوی خدای كامل سرازیر می‌شود. خداوند سبحان هرگز رحمتی را فرو نمی‌فرستد كه بعضی از امور زندگی انسان را در بر بگیرد و از بعضی غافل شود بلكه رحمت خدا دنیا و قیامت انسان را كفایت می‌كند.

«أُولُوا الْأَلْبابِ» و همچنین رحمتی ‌ را طلب می‌كنند. آنان نمی‌خواهند در بعض امور زندگی ناكام بمانند، بلكه تقاضا دارند تا همه جوانب زندگی آنان تحت پوشش این رحمت قرار بگیرد و همه جوانب وجودیشان در این عالم، در برزخ، در قیامت، همه نشئات وجودیشان، نشئه دنیوی، نشئه برزخی و نشئه قیامتی آنان تحت پوشش رحمت خدای سبحان باشد.

 

  • مفسری می‌گوید: «مِنْ‏ لَدُنْكَ» یعنی رحمتی كه هم عقل از آن بهره ببرد و هم نفس از آن رحمت هدایت شود و هم روح از طریق آن رحمت به وصال برسد.
  • مفسر دیگری می‌گوید: «هَبْ‏ لَنا مِنْ‏ لَدُنْكَ رَحْمَةً»‌ اگر «أُولُوا الْأَلْبابِ»‌ درخواست رحمت را می‌كنند، از آن روست كه چیزی كه آتش فتنه را خاموش می‌كند. رحمتی است كه از ناحیه خدای سبحان نازل شود، چون آن فتنه به همه عوالم انسان آسیب وارد می‌كند و رحمت جامعه و كامله‌ای لازم است كه همه عوالم را شامل شود.
  • تفسیر دیگر می‌گوید: این رحمت عصمتی است كه اگر از ناحیه حق به بنده عطا شود، او را از انصراف و توجه به غیر خدا باز می‌دارد.
  • تفسیر دیگر می‌گوید:‌ این رحمت امری است كه مایه قرب بیشتر بنده به خدا می‌شود، زیرا بنده با غیر خدا، آرام نمی‌گیرد. «هَبْ‏ لَنا مِنْ‏ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»‌
  • تفسیر دیگر بیان می‌دارد: رحمت آن چیزی است كه صفات فردی بنده را محو می‌كند و صفات خدای سبحان را در او جلوه‌گر می‌سازد، ظلمات او را مرتفع می‌نماید و نور حضرت حق از او مشاهده می‌شود.
  • تفسیر دیگر معتقد است:‌ رحمت یعنی ادب دائم و خدمت كامل، بعلاوه انجام شروطی كه از ناحیه حق ذكر شده بدون بدعت و نوآوری.

 

«إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»

 

نکاتی پیرامون وهّاب

 

  • خدایا! تو نعماتی در اختیار بندگانت قرار می‌دهی كه در مقابل آن نعمات مطالباتی نداری. وهاب كسی كه مجانی می‌بخشد، یعنی در مقابل چیزی كه می‌بخشد چیز دیگری را طلب نمی‌كند. خدا نعماتی به بنده می‌بخشد، كه بنده استحقاق آنها را ندارد حضرت حق این نعمات را بدون هیچ ‌شرط و شروطی می‌بخشد.
  • «إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»‌ تو دائماً بنده را در اجرای بندگی امداد می‌‌كنی تا بندگی سالمی در حضور تو عرضه كند.
  • «إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» خدایا! تو بنده را با صفات خودت جذب می‌كنی و او را از صفات خودش دور می‌سازی. خدایا!‌ تو با ذات خود، او را از اقامت در هویت خودش جدا می‌‌كنی و با هدیه‌های دائم و پی در پی به او نشان می‌دهی كه تو طالب او هستی بیش از آنكه او طالب تو باشد.
  • «إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» خدایا!‌ آنچه به بندگان می‌بخشی در نظر تو عظیم نیست، چون همیشه بسیار هدیه می‌دهی. ذات تو اقتضا می‌كند كه وهّاب باشی. خدایا ! به اهلیت و شایستگی من بنده نگاه مكن.

 

 

تاریخ جلسه: 93/7/23 ـ جلسه 6

« برگرفته از بیانات استاد  زهره بروجردی»

 


[1] سوره مباركه صف‌‌، آیه 5

[2] سوره مباركه آل عمران،‌ آیه 8

[3] نهج البلاغة، ص 488

[4] سوره مباركه اعراف، آیه 172

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *