در آیه 9 سوره مبارکه نبأ آمده است:
«وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا»
«و خواب شما را (مايه) آسايش گردانيديم»
«سبت» (بر وزن وقت) به معناى قطع نمودن است، سپس به معناى تعطیل کردن کار به منظور استراحت آمده، و این که «روز شنبه» را در لغت عرب «یوم السبت» مىنامند، به خاطر آن است که نامگذارى آن از برنامه یهود گرفته شده، چرا که روز شنبه، روز تعطیلی آنها بوده است.
تعبیر به «سُبات» در سوره «نبأ» اشاره لطیفى به تعطیلی قسمتهاى قابل توجهى از فعالیتهاى جسمى و روحى انسان در حالت خواب است و همین تعطیل موقت، سبب استراحت و بازسازى اعضاى فرسوده، تقویت روح و جسم، تجدید نشاط انسان و رفع هر گونه خستگى و ناراحتى و بالاخره آمادگى براى تجدید فعالیت مىشود.
نتیجه خواب مناسب؛ بیداری مثمر
زمان خواب زمان قطع عمل است و همین قطع عمل نعمت است، انسان گمان میکند علی الدوام باید مشغول کار باشد قرآن در این آیه میفرماید: گاهی باید زمان به راحت و خواب سپری شود و این خود نماد قدرت خدای سبحان است، خواب مناسب به یقین بیداری خوب و مثمرثمری در پی خواهد داشت و خواب آشفته و پريشان و مشغول بودن فکر تواناییهای انسان را از ميان میبرد.
ثبت بندگی به واسطه رعایت آداب خواب
روایات میگویند: اگر فرد آداب مخصوص خوابیدن را رعایت کند و اذکار مربوطه را بگوید بدون آنکه مشغول به فعالیت جسمی باشد ملائک برای او تسبیح میگویند و این اشاره دارد به اينكه آرامش صرفاً با کار کردن حاصل نمیشود بلکه خواب خوب به همراه رعایت آداب نیز سبب آرامش وثبت بندگی برای فرد میشود.
انسان اگر در انجام امور خويش اعتدال داشته باشد چه زمان فعاليت جسمی و چه زمان قطع عمل در هر دو حال عنوان بندگی بر او بار میشود زیرا همان خداییکه بندگان را به عمل صالح سفارش نموده خواب و زمان انقطاع از عمل را برای انسان جعل كرده است.
- «سبات» در معنای سکون نیز بکار رفته است، خدای سبحان میگويد: ما خواب شما را سکون قرار دادیم؛ به اين معنا كه در وجود انسان زمانهایی برای بدون حرکت بودن قرار داده شده زیرا با خواب قوای حیوانی استراحت میکند و خستگی از انسان دور میشود و البته اين نعمت حضرت حق فقط خاص موجوداتی است كه قوای جسمانی و حیوانی دارند، به همین جهت ملائک که روح محض هستند هرگز خسته نمیشوند از اين رو به خواب هم نیازی ندارند تا با آن تجديد قوا نمايند.
با نگاه ظاهری میتوان گفت: گاه توقفها و عدم حركت جسم و خوابيدن نعمتی است كه خاص عالم ماده است و میتواند راحت آفرین باشد در حالیکه نوعاً توقف از نگاه ما بار مثبت ندارد، اما مفسرين میگويند: توجه نمودن به اين امور غایت نیست، همچنانکه خواب برای فرد سالم غایت نیست به این معنا که هدف این نیست که انسان کار کند و پول درآورد تا بخوابد بلکه هدف آن است که انسانیّت خویش را به کمال و رشد برساند و خواب را مایهی آرامش و رفع خستگی بداند.
قوی شدن در عرصه طاعات به وسیله انجام مباحات
اگر «سبات» را به معنای قطع بدانيم خواهيم گفت انسان زمانهایی از شهود حق قطع میشود و خدا را نمیبیند و به عالم حس و ماده مراجعه میکند.
حضرت حق میگوید: خواب امر مباحی است و من برای شما مباحات را جعل کردم، به این مباحات به چشم نازیبا نگاه نکنید بلکه آن را نشانی از قدرت نمایی حق بدانید، با انجام مباحات در عرصه طاعات قوی میشوید البته این مفسر نیز یادآوری میکند که انجام این مباحات غایت نیست اینکه انسان بخورد و بخوابد هدف نیست بلکه مقدمهای است برای امر بندگی. قرآن میگوید:
«فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ»[1]
«چون از کاری فارق شدی به کار دیگری بپرداز»
علّت جعل غفلتها
نوم را به معنای غفلت گرفتهاند گاه غفلتها موجب راحت انسان میشود یعنی انسان نیاز دارد که غافل گردد، خدا این نیاز را در انسان تعبیه کرده است.
به تعبیر دیگر: انسان باید یقظه داشته باشد و متوجه، بیدار و به هوش باشد که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت اما گاهی لازم است غفلتهایی در زندگی او صورت گیرد و همچنانکه گفته شد این امر جعل خدای سبحان است.
مفسری میگوید: این جعل برای آن است که بر انسان مشتبه نشود که چه کسی است و دچار خود باوریهای کاذب نشود، خدا این غفلت را قرار داده که در آن زمان انسانیت فرد دیده نشود بلکه حیوانیت او هویدا گردد این جعل حکیمانهی غفلت برای او ضروری است.
ابن عربی میگوید: زمانی در مسجد النبی کسی را دیدم که سه سال چیزی نخورده بود ترسیدم به خاطر اين ميزان تسلط روح بر جسم ادعای خدایی کند و سبب گفتار نامناسبی از سوی او شود وی را مجبور کردم تا چیزی بخورد که گرفتار این ادعای بزرگ نگردد که بداند «من یطعم و لا یطعم» نیست.
بنده بايد باور کند که بنده است وخدا نيست از اینرو زمانهايی دچار غفلت میشود همین امر سبب میگردد که به خود یادآوری کند که بنده است نه خدا.
خداوند سبحان خواب را مسلط بر انسان قرار نداده است
مفسری میگوید: اگر در کنار نوم کلمه «سبات» قرار گرفته از آن روست که خدای سبحان میفرمايد: ما خواب شما را سبک قرار دادیم یعنی با اندک خوابی قوای جسمی شما باز میگردد، خوابی که خدا آن را جعل کرده خوابی طولانی و سنگین نیست که شما را از امر بندگی باز دارد، چنان است که امکان دفع آن برایتان میسر باشد، مثلاً بعضی چندان بر جسم خویش مسلطاند که حتی اگر دیر بخوابند همچنان برای نماز شب بیدار میشوند خدا خواب را مسلط بر انسان قرار نداده بلکه او را مسلط بر خواب کرده است، خوابتان خفیف و سبک است میتوانید آن را تنظیم کنید و در اختیار خویش قرار دهید.
یکی از مفسرین میگوید: با توجه به آیه «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ»[2] «هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود» خدای سبحان هرگز نمیخوابد و ملک نیز خوابی ندارد از این دو میتوان نتیجه گرفت که خواب نماد گرایش انسان به عالم ماده و حس است یعنی توجه به حیوانیت انسان.
خواب؛ نشان قدرت خداوند
مفسری میگوید: خواب نشان قدرت خداست همانگونه که گسترش زمین و قرار دادن کوهها نشان قدرت او است، معمولاً انسان گمان نمیکند که خواب میتواند نمادی از قدرت باشد از این رو هیچگاه نمیگوید من با قدرت خدا چشمان خود را بستم بلکه همیشه فکر میکند خوابیدن کار خود او است، خداوند در این آیه میگوید من خواب را برای شما جعل کردم امر بسیار مهمی است که در زندگی تو بارها تکرار میشود، حکیم کار بیفایده انجام نمیدهد و امر بیمنفعت از او صادر نمیگردد.
تعجب از مردمی که خواب را دوست دارند اما از مرگ اذیت میشوند
مفسرین میگویند: همانگونه که خواب سبب قطع از عمل است مرگ نیز چنين است.
آیت الله بهجت (ره) میفرماید: تعجب میکنم مردم خوابيدن را دوست دارند اما از مرگ اذیت میشوند در حالیکه خواب برادر مرگ است.
«إِنَّ النَّوْمَ أَخُ الْمَوْت»[3]
«خواب برادر مرگ است»
در خواب انقطاع موقت روح از بدن صورت میگیرد و در مرگ این انقطاع کامل میگردد، در حقیقت خواب موتی است ظاهری و مرگ موتی است حقيقی.
انسان شب و روزهای زیادی را میخوابد و بیدار میشود و روزی فرا میرسد که خواب او بیداری در پی ندارد، انسان در خواب همچون میّت هیچ تصرفی ندارد و از اطراف خویش بیخبر است.
تاریخ جلسه: 96.5.22 ـ جلسه 4
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه شرح، آیه 7
[2] سوره مبارکه بقره، آیه 255
[3] بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج73 ،ص 189