توانمندی ـ بخش سوم

خوشحالی حضرت زهرا س در واپسین لحظات عمر پیامبر ص

 

مرحوم شیخ جعفر مجتهدی (ره) عارف بزرگواری که ارادت خاصی به حضرت صدیقه شهیده داشتند، جریانی را تعریف می‌کنند، که ما بخشی از این جریان را در روایات می‌خوانیم اما بخش دیگری برای ایشان محرز بوده است.

هنگامی که وجود مقدس حضرت پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله در آخرین لحظات عمر خود در بستر بودند و وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله‌علیها مانند پروانه گرد بستر پیامبر طواف نموده و به شدت ابراز ارادت می‌کردند، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند:

اولین کسی که به من ملحق می‌شود تو هستی!

و این خبر موجب مسرّت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در آن ایام شد.

مرحوم شیخ جعفر مجتهدی در ادامه می‌فرمایند: آنچه که بیش از این خبر موجب خوشحالی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شد، این بود که وجود مقدس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به فاطمه سلام‌الله‌علیها امر فرمودند تا  کنار حضرت بنشینند و در طرف دیگر هم از امیرالمومنین علیه‌السلام خواهش کردند کنار ایشان بنشینند، دست امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهما را در دست یکدیگر قرار داده و با نگاهی به وجود مقدس حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند:

دخترم دوست داری بعد از من علی زنده بماند؟

حضرت فرمودند: این آرزوی من است.

پیامبر فرمودند: پس باید خود را فدای علی کنی!

در همان لحظه وجود مقدس حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نگاهی به امیرالمومنین علیه‌السلام کردند؛ گویا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از امیرالمومنین علیه‌السلام اجازه گرفتند که علی اجازه می‌دهی فاطمه قربانی تو شود؟! و ظاهرا در نگاه امیرالمومنین علیه‌السلام این اذن صادر شده است.

خوشحالی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از این جهت بود که به عنوان اولین قربانی بیت ولایت انتخاب شد. زهرا سلام‌الله‌علیها می‌رود تا علی علیه‌السلام بماند. زهرا سلام‌الله‌علیها باید سپر بلای علی علیه‌السلام شود. برای پاسداری از ولایت سپری بسیار قیمتی و وزین لازم است و چه سپری والاتر و برتر از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها. این روزها جده سادات از انجام وظیفه در محضر مولا مسرور است،

روزی رُخش ببینم و تسلیم وی کنم

 فاطمه سلام‌الله‌علیها جان خود را برای وجود مقدس امیرالمومنین علیه‌السلام قربانی می‌کند تا امامت و ولایت باقی بماند. این روزها به عیادت جانبازی که جانش را در حفظ علی و ولایت قربانی کرده و از این جانبازی بسیار مسرور است، می‌رویم.

همه انبیاء، اولیاء و شهداء و همه سادات به عیادت آمده‌اند. مادر قلب است اما این قلب بیمار شده است و همه فرزندان بی‌قرارند و خود را به زیرپای قلب عالم _حضرت ولیعصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه– قرار می‌دهند تا با حضرت به عیادت قلب عالم بروند؛ و فاطمه سلام‌الله‌علیها قلبِ قلب عالم است.

و خدا را شاکریم که توفیق سلام به مادر سادات را به ما ارزانی داشته است:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏»[1]

 

ویژگی مومن موفق

 

همه شکست‌ها، خسارت‌ها، ناکامی‌ها و ناامیدی‌ها به جهت ناتوانی است؛ اگر انسان از توانمندی‌های مختلف به لطف حضرت حق بهره‌مند شود، به فلاح می‌رسد و کامروا می‌شود.

خدای سبحان می‌فرماید:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون»[2]

«بی تردید مؤمنان رستگار شدند.»

مومن موفق، کامروا و توانمند است،

شخصیتی که قرآن و روایات از مومن معرفی می‌کنند شخصیتی است که در امور مختلف بسیار توانا است و در عرصه‌ی بندگی حضرت حق با همه توان بندگی دارد. گرچه در نهایت خود را مقصر می‌داند اما اساس او بر این است که سستی و کوتاهی نداشته باشد. فردی که از نگرش صحیح بهره‌مند است در اِعمال عواطف، در ارتباط صحیح با افراد، در پیمودن مسیر دین و اجرای احکام شرع توانمند است.

توصیه و ترغیب خدای سبحان از طریق آیات قرآن برای انجام عمل صالح، نشانه‌ی توانمندی مومن است.

انسان به عنوان خلیفه خدا ذاتاً توانمند بوده و اگر ناتوانی در او مشاهده می‌شود، امری عارضی است. به همین جهت به مجرد آن که متوجه ناتوانی خود شود، امکان رفع آن به حول و قوه حضرت حق برای او میسّر می‌گردد.

 

علامت توانمندی؛ قدرت علم آموزی

 

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ»[3]

«حظر» به معنای «منع» است. هنگامی که خدای سبحان بخواهد بنده‌ای را پست و حقیر و خوار و ذلیل کند، امکان آموختن و یادگیری را از او سلب می‌کند. و بالعکس وقتی بخواهد بنده‌اش را از قدرت بهره‌مند کند به او علم می‌آموزد.

««عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ»[4]

«آنچه را انسان نمی‌دانست به او آموخت»

قدرت علم آموزی علامت توانمندی است. معلم انسان خدای سبحان است؛ انسان را آموزش داده و به تدریج تعلیمات خاص در اختیار او قرار می‌دهد.

این آموخته‌ها در یک مقطع خاص نیست، بلکه انسان در تمام طول عمر در حال آموزش از سوی خدای سبحان است:

در سوره مبارکه الرحمن آمده است:

«الرَّحْمن عَلَّمَ الْقُرْآن‏ خَلَقَ الْإِنْسان‏».[5]

 

عامل توانمندی؛ آگاهی از امور ضروری و مفید

 

یکی از راهکارهای توانمندی آگاهی و عالم شدن در امور ضروری و مفید است. اما گاه بسیاری از اطلاعات و آگاهی‌های ما غیر ضروری است که نمی‌تواند موجب توانمندی گردد.

« رَحِمَ اللّهُ اِمْرءً عَلِمَ مِن أینَ؟ وَ فی أینَ؟ وَ إلی أینَ؟»[6]

«خداوند رحمت کند آن انسانى که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوى کدام مقصد باز مى‌گردد»

از کجــا آمـده‌ام آمـدنـم بـهر چـه بــود

بــه کجا مـی‌روم آخر ننـمائی وطـنم

 علم به مبدأ و معاد و علم به این که این عالم را چگونه سپری کنیم و توشه‌ی لازم را برای آخرت اندوخته نماییم از علوم ضروری و مفیدی است که دعای ولیّ خدا را به همراه دارد: «رَحِمَ الله»

همه روایاتی که با «رَحِمَ الله» شروع شده است نشان دهنده‌ی بهره‌مندی از دعای معصوم برای بنده است.

یکی از مهمترین اموری که موجب توانایی ما می‌شود خضوع در محضر مولا است. به میزانی که توان ما بیش‌تر شود در صحنه بندگی حضور پررنگ‌تری خواهیم داشت. و خشیّت در مقابل قدرت لایزال الهی افزون می‌گردد.

یکی از مهمترین امور آن است که انسان شاگرد حق باشد زیرا شاگرد از استاد رنگ می‌پذیرد.

خدای سبحان تعلیم ما را به عهده گرفته است: «عَلَّمَ الْإِنْسان‏».

اگر در مقام شاگردی پایدار بمانیم؛ معلم با دانش و آگاهی لازمی که در اختیار شاگرد قرار می‌دهد؛ قدرتی نصیب او می‌کند که می‌تواند از صراط عالم با سلامت و عافیت عبور کند.

اگر توانا نباشیم در گودال جهنم دنیا فرو می‌رویم. اما توانمندی مانع گرفتار شدن در عالم ماده و مادیات است؛ و عبور از این عالم به سوی مولا را به سهولت فراهم می‌کند.

رمز توانمندی معرفت است. به میزانی که معرفت افزون شود اکرام خاص خدای سبحان نصیب بنده شده و از عالم ماده به سوی عالم معنا حرکت می‌کند.

به میزان فهم درس معلّم و ارتباط با کلمات و اجرای اوامر او توانمند می‌شویم.

«الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاء»[7]

«علم، نورى است كه خداوند به قلب هر كس كه بخواهد مى‌افكند.»

علوم ظاهری توانمندی ظاهری و موقت ایجاد می‌کند و از آن رو که به فرموده علامه طباطبایی (ره) برای ابد خلق شده‌ایم؛ توانمندی موقت برای ما کافی نیست، توانمندی ما باید دائمی و ابدی باشد؛ به همین جهت باید علم حقیقی نصیب ما شود تا از توانمندی ابدی بهره‌مند شویم.

 

علامت توانمندی؛ دلدادگی و عمل صالح

 

قرآن کریم بعد از سیری که برای انسان مطرح کرد که گروهی در اسفل السافلین و در درجات پایین می‌مانند می‌فرماید:

«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»[8]

«مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند که برای آنها پاداشی تمام‌نشدنی است!»

«غَيْرُ مَمْنُونٍ» گروهی پاداششان همیشگی است، گروهی که علامت توانمندی آنها این است که در «اسفل السافلین» باقی نمی‌مانند؛ و از این «اسفل السافلین» به سوی «اعلی علیین» در حرکت هستند، اسیر زندان ماده نشده؛ مال و مدرک و شهرت آنها را اسیر نمی‌کند.

علامت توانمندی دلدادگی به حق است: «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏»

مردان خدا پرده پندار دریدند

یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند

تنها به یکی دل‌داده‌اند زیرا که:

«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِه‏»[9]

«خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده؛»

قلب اگر گرفتار و اسیر دو محبت شود؛ ضعیف می‌گردد. اما هنگامی که تنها بر محبت یکی تمرکز  داشته باشد بسیار قوی است و آن یکی قدرت محض است و دلدادگی به قدرت محض، فرد را توانمند می‌سازد. و پیامد دلدادگی انجام عمل صالح و عمل صالح علامت توانمندی است.

قرآن می‌فرماید:

«وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»[10]

 عمل صالح فرد را توانمند نموده و او را بالا می‌برد.

دلدادگان «آمَنُوا» یکه شناس هستند، تنها یک نفر را در عالم می‌شناسند و این شناخت همراه با ایجاد عشق و محبت است.

علامت توانمندی این گروه دو امر است:

  • «لهم أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» از پاداشی بسیاری بهره‌مندند.
  • «عَمِلُوا الصَّالِحات» اهل عمل بسیار هستند به همین جهت مورد توجه مولا قرار می‌گیرند.

عامل توانمندی دلدادگی است. فردی که دائم قصد بندگی دارد در همه امور خدا را مشاهده می‌کند به همین جهت هیچ‌گاه دچار کمبود نیست. در همه زمان‌ها اعم از علم آموزی و امور عادی زندگی در حال بندگی است.

در تفرقه ضعف است و در پیوست قدرت.

«آمَنُوا» یعنی دل را از متفرق شدن روی محبوب‌های مختلف جدا نموده و تنها روی یک محبوب تمرکز دارد. و هنگامی که فرد، توجه خاص به یک محبوب و یک مقصود و یک معشوق دارد، از  قدرت شگفتی بهر‌مند می‌گردد، توان او مضاعف شده و محبّ و عاشق قدرت مطلقه می‌گردد و این عشق او را از عجز و ناتوانی جدا می‌سازد.

«سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض‏»[11]

خداوند می‌فرماید: دلداده من شوید همه کائنات را تحت تسخیر شما در می‌آورم پس احساس ضعف نخواهید داشت.

«لهم أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»

 فرد توانمند مستغنی است، هنگامی که اجر دائم و پاداش بی‌نهایت و مضاعف دریافت می‌کند، دیگر احساس احتیاج و ضعف نخواهد داشت. به همین جهت در دعای روز عرفه می‌خوانیم:

«وَ اجْعَلْ غِنَايَ فِي نَفْسِي‏»[12]

 

عامل توانمندی؛ اشتغال فوری بعد از فراغت است

 

عامل دیگر توانمندی آن است که در جستجوی اوقات فراغت نباشیم.

«فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ»[13]

«پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز»

          گرچه مخاطب در این سوره وجود مقدس پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛ اما در این آیه به یکی از عوامل توانمندی اشاره شده است، عامل توانمندی اشتغال فوری بعد از فراغت است. خداوند سبحان به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز»

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَتُدْهِنُوا»[14]

«به خود مرخصی ندهید که سست می‌شوید»

 به مجرد اتمام یک مأموریت بایستی به مأموریت دیگری پرداخت. فرد توانمند بیکار و رها نیست دائم در حال فعالیت و تلاش است و دائم خود را در صحنه انجام وظیفه می‌بیند.

در دعای مکارم الاخلاق می‌خوانیم:

«وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ»[15]

« بارالها! تا زمانى که عمرم در اطاعت تو مصروف مى گردد مرا از نعمت طول عمر برخوردار فرما و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود به آن پایان ده و روحم را قطع کن پیش از آنکه دشمنى شخص تو متوجه من شود یا خشمت بر من استوار گردد.»

بندگی هیچگاه منقطع نمی‌شود؛ اما نوع بندگی در سنین مختلف متفاوت است، هیچگاه نمی‌توان از زیر بار بندگی شانه خالی کرد و تا هنگام فرا رسیدن مرگ بایستی ملبّس به لباس بندگی بود.

  عامل توانمندی آن است که دائم خود را در صحنه انجام وظیفه مشاهده نماییم گرچه نوع وظیفه با گذر زمان متفاوت می‌شود.

مدت کوتاهی مزرعه‌ای در اختیار ما قرار داده‌اند و شرایط برای کاشت مهیّا است، بایستی تمام تلاش خود را در این مدت به کار بسته و از آن بهره لازم را ببریم و بیشترین استفاده را از زمان خود داشته باشیم.

 

عامل توانمندی؛ یادآوری الطاف خاص خداوند

 

«وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»[16]

یادآوری الطاف خاص خدای سبحان عامل توانمندی است. و یادآوری ناکامی‌ها عامل ناتوانی است.

هنگامی که انسان با خود حدیث نفس نموده و الطاف الهی و مرتفع شدن موانعی که در زندگیش رخ داده را به خود یادآور می‌شود؛ خدای سبحان نیز او را از توفیق شکر بهره‌مند نموده و توانمند می‌سازد.

 

عامل توانمندی؛ نو و جدید دیدن نعمات

 

عامل توانمندی «فحدّث» است

«حَدّث» دو معنا دارد:

  • «حدیث کن» با خودزمزمه و صحبت کن
  • «حدیث» به معنای نو و تازه.

«فحدّث» یعنی الطاف خدای سبحان در زندگی ما، نو و تازه و لذت بخش است و هر لحظه جلوه‌گری جدیدی داشته و ارتباط جدیدی را می‌طلبد، پس عامل توانمندی نو و جدید دیدن نعمات است.

«يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْن‏»[17]

«تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا می‌کنند، و او هر روز در شأن و کاری است!»

هنگامی که نعمات را نو و تازه ببینیم از آن لذت برده و معتقدیم لذت آن قابل تکرار نیست. و همین امر موجب نشاط در بندگی می‌شود.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1399.10.5 ـ بخش سوم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه حجرات، آیه 43

[2] سوره مبارکه مومنون، آیه 1

[3]  عیون الحکم، ص 133

[4] سوره مبارکه علق، آیه 5

[5]  سوره مبارکه الرحمن، آیات 1 تا 3

[6] اصول کافی، ج 1، ص 571

[7]  مصباح الشریعه، ص 16

[8] سوره مبارکه تین، آیه 6

[9]   سوره مبارکه احزاب، آیه 4

[10] سوره مبارکه فاطر، آیه 10

[11]  سوره مبارکه لقمان، آیه 20

[12] دعای روز عرفه

[13] سوره مبارکه انشراح، آیه 7

[14]  کافی،  ج 1، ص 111

[15] صحیفه سجادیه

[16] سوره مبارکه ضحی، آیه 11

[17] سوره مبارکه الرحمن، آیه29

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *