توانمندی ـ بخش شانزدهم

مقدمه

 

انسان، به عنوان خلیفه الهی ذاتاً توانمند آفریده شده است. خدای سبحان استعدادها و توانمندی‌های گوناگونی را در وجود او به ودیعه نهاده است لکن او در گذر روزگار از توانمندی خویش غافل شده و ناتوانی بر او عارض می‌شود. پس ناتوانی با ذات انسان ناسازگار است.

توانمندی مطلوب، آن است که انسان با اخلاص و سرعت بیشتری در عرصه بندگی گام گذاشته و از استعدادهای بالقوه‌ای که خدای سبحان در وجود او به ودیعه نهاده است؛ بهترین و بیشترین استفاده را ببرد. تمامی آموزه‌های شریعت، بر مبنای حفظ و افزایش این نوع توانمندی است.

یکی از تذکرات مهم قرآنی، یادآوری توانمندی‌هایی است که در وجود انسان بوده لکن پرده‌ای غفلت آن را پوشانده است. قصد داریم این مبحث را در بخش پایانی قرآن کریم مورد بررسی قرار دهیم:

–        چه اموری موجب توانمندی انسان است؟

–        چه اموری نشانه توانمندی انسان است؟

در برخی آیات، علامت و عامل توانمندی از صریح یا ظاهر آن برداشت می‌شود اما در برخی آیات دیگر، با توجه به قانون «یُعرفُ الاشیاءُ بأضدادها» از مفهوم مخالف آن به مطلوب خویش می‌رسیم.

قوانین نظام عالم، تغییرپذیر نیست. عوامل توانایی و ناتوانی در زمان‌های گوناگون و در افراد مختلف یکسان است به همین دلیل با شناسایی توانمندان و ناتوانان، عوامل مؤثر در توانمندی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

مصداق توانمندان عالم؛

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

 

«وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْیُنِنَا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِینَ تَقُومُ * وَ مِنَ اللَّیلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَارَ النُّجُومِ»[1]

«(ای پیامبر) برای حکم پروردگارت صبر کن چرا که تو مقابل چشمان ما هستی و هنگامی که (برای عبادت) قیام نمودی با حمد پروردگارت تسبیح گوی! و به هنگام شب و هنگام پشت کردن ستارگان(آغاز روز) او را تسبیح کن»

 

نماد توانمندی؛

 

استقامت در راه حق

 

در این آیه نماد و عامل توانمندی معرفی شده است.

صبر یعنی مقاومت و توانمندی! استقامت در راه حق نماد توانمندی فرد است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در رأس توانمندان عالم قرار دارند؛ که در این آیه دستور صبوری و مقاومت به وجود مقدس ایشان داده شده و بعد از آن عامل صبر بیان شده است: «فَإِنَّكَ بِأَعْینِنَا» «تو مقابل چشمان ما قرار داری و ما تو را می‌بینیم!»

عامل توانمندی؛

 

درک حضور

 

عامل توانمندی آن است که انسان خود را زیر نظر و تحت عنایت خدای سبحان بداند؛ خدایی که دارای صفات جمالی و جلالی بوده و معین، ناصر، حامی، حافظ، بصیر و قدیر است، مگر می‌شود خداوند نظاره‌گر بنده خویش باشد اما لطف خاصی به او نداشته، فیضی نرساند و او را به حال خود رها کند؟! زمانی که این حقیقت در قلب فرد راه پیدا کند؛ حتما توانمند خواهد شد.

وقتی بنده نگاه خداوند را باور داشته باشد؛ نگرانی و دلهره‌ای به دل راه نمی‌دهد و توانمند خواهد بود؛ بسیاری از ضعف‌های آدمی مربوط به زمان اضطراب و نگرانی است؛ زمانی که فرد آرامش داشته باشد قدرتمند می‌شود.

 

عالَم محضر اوست!

 

با دید دیگر، آن چه عامل توانمندی است درک حضور در محضر باری‌تعالی است(ضمایر استفاده در آیه مخاطب است و مخاطب قرار گرفتن، نشانه حضور است)

زمانی که فرد بر این مهم واقف شود؛ بر موجودی و توانمندی‌ها، عبادت و اعمال صالح و تدابیر خویش اعتماد نکرده و نقطه اتکاء و اعتماد او و عامل قدرتش تنها پروردگار خواهد شد.

بسیاری از عجزها و ناتوانی‌ها به جهت آن است که فرد تنها به موجودی و توانمندی خویش توجه دارد و چون آن را محدود و اندک می‌یابد؛ خود را می‌بازد. به بیان دیگر، فرد ناتوان در عوض آن که در حضور «خالق» باشد؛ در حضور «خود» است!

 

مصداق توانمندان؛

 

متقین

 

«إِنَّ الْمُتَّقِین… * آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ…»[2]

«متقینآنچه پروردگارشان به آن‌ها بخشیده دریافت مى‌‏کنند…»

 

متقین در زمره توانمندان قرار داشته و سرانجام نیکویی خواهند داشت.

 

نماد توانمندی؛

 

  • پذیرش و قبول داده‌های الهی

 

یکی از علامات توانمندی آنان در این آیه ذکر شده است: «آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ»

متقین، توانایی قبول و دریافت داده‌های الهی را دارند؛ البته قبول و پذیرشی همراه با رضایتمندی نه سختی و شکایت! زیرا آنان انتخاب ربّ خویش را پسندیده و باور دارند هر چه از دوست رسد نیکوست!

داده‌های الهی، گاه عطایا و الطاف ربانی است، گاه احکام و قوانین شرع است و گاه تقدیراتی که از جانب او برای بندگان رقم خورده؛ خواه بلا و گرفتاری باشد خواه آسایش و نعمت! در هر حال متقین انتخاب‌های خداوند را می‌پسندند و اطمینان دارند که وجود آن‌ها در مسیر تربیت‌ و کمال‌شان ضروری است.

اسم فاعل «آخذین» که دلالت بر حال و آینده دارد نشان می‌دهد این ویژگی متقین همیشگی‌ست نه گاه و بیگاه.

  • خشنودی نسبت به مقدرات الهی

 

نتیجه این دریافت و پذیرش، حال خوش و آرامشی است که نصیب فرد می‌شود زیرا هر آنچه که از ناحیه خداوند صادر شود با حکمتی همراه است و اگر بنده آن را دریافت نماید؛ از برکات حکمت الهی بهره‌مند خواهد شد.

برای آن که افراد میزان توانمندی خویش را بسنجند لازم است دقت نمایند تا چه میزان از انتخاب‌های خداوند اعم از احکام دین و مقدرات الهی احساس خشنودی و رضایت دارند؟

اعتراض و گله‌مندی از نشانه‌های ناتوانی است و رضایتمندی و شکر نشانه توانمندی.

با تدبر بیشتر در معنای «آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ» در می‌یابیم این افراد مقرب درگاه الهی هستند به همین دلیل می‌توانند الطاف الهی را دریافت کنند و مقدرات الهی را در کمال رضایت بپذیرند.

در عالم ماده نیز زمانی تبادلات بین افراد انجام می‌شود که نزدیک به هم باشند. بنابراین عامل اصلی دریافت و پذیرش متقین از خدای سبحان، تقرب در محضر حق است. آن کس که از بارگاه الهی دور باشد توانایی دریافت و پذیرش داده‌های الهی را ندارد. بنابراین درک حضور و قرب به ساحت قدسی نیز از علامات توانمندی است.

عبارت «آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ» نشان می‌دهد که متقین در زمان حال زندگی کرده و از موجودی فعلی خویش نهایت استفاده و لذت را می‌برند. آنان حسرت گذشته و نگرانی آینده را به دل راه نمی‌دهند و هر آنچه اکنون از جانب پروردگار می‌رسد را می‌پسندند.

 عامل توانمندی؛

 

ایمان و اعتماد بر خداوند «قدیر» و «موسِع»

 

«وَ السَّمَاء بَنَینَاهَا بِأَییدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ * وَ الْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُون»[3]

«و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و همواره ما آن را وسعت می‌بخشیم. و زمین را نیز گستراندیم و چه خوب گستراننده‌ای هستیم!»

 

«ید» نماد قدرت است. در این آیه خدای سبحان به توصیف قدرت خویش پرداخته و توجه انسان‌ها را به آثار قدرتش در گستردگی آسمان و زمین معطوف می‌دارد.

خدای سبحان قدرت بر توسعه و گسترش دارد و اسم فاعل «موسِعونَ» و «ماهِدونَ» حاکی از همیشگی بودن این ویژگی می‌باشد.

خداوند با اشاره به تأثیر قدرت خویش در گستردگی آسمان و زمین به این حقیقت اشاره می‌کند که او قدرتِ گستردگیِ هر امری از جمله وجود انسان و توانمندی‌هایش را دارد.

در جمله دو تأکید وجود دارد تا تردیدی در باور این حقیقت راه نیابد: «إنّ» و«لام» در عبارت «إِنَّا لَمُوسِعُونَ».

خدای سبحان قدرت اندک و محدود در اختیار انسان‌ها قرار نمی‌دهد بلکه او قدیری است که علاوه بر توانمند ساختن افراد، توانمندی‌های آنان را گسترش می‌دهد. بنابراین یکی از عوامل توانمندی، ایمان و اعتماد بر خدای «قدیر» و «موسِع»[4] است.

 

گسترش توانمندی‌ها به دست اوست

 

خدای سبحان، وجود فرد را گسترش داده تا ظرفیت او را برای قبول کمالات و فضائل افزایش دهد پس از آن موجودی و توانمندی او را نیز گسترش می‌دهد. این گسترش الهی، همواره جریان دارد و به دلیل آن که محدودیتی برای خداوند نیست؛ گستردگی بی‌پایانی نصیب فرد شده و توانمندی شگفت‌انگیزی در اختیارش قرار می‌گیرد.

به علاوه لازم است انسان پس از شناسایی عوامل ناتوانی، به خدای سبحان پناهنده شده و از ارتکاب آن‌ها دوری نماید.

بنابراین ضعف‌ها و عجزهای آدمی مربوط به زمانی است که او برای وجود و ظرفیت خویش محدودیت تعیین کرده و حد و مرزی برای کمالات خویش در نظر بگیرد. در این صورت خود را از اثرات نام «موسِع» خداوند و توانمندی محروم داشته است.

 

 عامل ناتوانی؛

 

وساوس نفسانی

 

«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[5]

«و به تحقیق انسان را آفریدیم و از آنچه نفسش وسوسه می‌کند آگاهیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم!»

 

در این آیه سخن از نفس اماره است که پیوسته انسان را به امور پست و ناصحیح دعوت می‌کند؛ اموری که توانمندی فرد را از بین می‌برد. خدای سبحان از وساوس نفسانی آگاه است و اگر کسی خود را به او بسپارد؛ خداوند اجازه نخواهد گرفتار آن‌ها شود.

نفس آدمی، گاه با القاءِ وساوس ناامید کننده‌ فرد را از پیشرفت و کسب کمالات و توانمندی باز می‌دارد

وساوسی مانند:

  • اصلاح ممکن نیست!
  • تو نمی‌توانی توانمند شوی!
  • اشتغال به امورات مثبت تاکنون چه سودی برای تو داشته که قصد ادامه دادن داری؟

 

و گاه با امید واهی و تسویف[6] او را از توبه و رفع ناتوانی بازمی‌دارد:

  • خداوند ارحم الراحمین است و با گناهان تو خدشه‌ای به عظمت او وارد نمی‌شود!
  • اکنون توبه لزومی ندارد زیرا فاصله تو با مرگ بسیار است!

 

گاه افکار بدبینانه‌ای نسبت به خداوند یا سایر افراد القا نموده و گاه انگیزه انجام اعمال ناپسندی مانند ریا!

به طور کلی هر وسوسه‌ای که انسان را به سوی پوچی، فقر، ناتوانی و… سوق دهد، وسوسه شیاطنی است. قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید:

«الشَّیطانُ یعِدُكُمُ الْفَقْر»[7]

«شیطان به شما وعده فقر و از دست دادن موجودی می‌دهد»

 

بنابراین یکی از عوامل ناتوانی، توجه و قبول وساوس نفسانی و شیطانی است. نفس اماره دشمن انسان است. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در ارتباط با این امر فرمودند:

 

«أَعْدَى عَدُوِّكَ‏ نَفْسُكَ‏ الَّتِی‏ بَینَ جَنْبَیك‏»[8]

«دشمن‌ترین دشمنان تو نفسی است در وجودت قرار دارد»

 

دشمن، هدفی جز ضرر و ضعف و نابودی طرف مقابل ندارد و می‌کوشد از هر راهی به مطلوب خویش دست یابد. پس انسان باید ضمن بی‌توجهی به وساوس نفسانی، در مقابل آن‌ها ایستادگی کند و به کمک خواطر ربانی و روحانی به توانمندی دست پیدا کند.

چند نمونه از مقابله با وساوس نفسانی:

  • اگر نفس، فرد را به دلیل سن بالا از انجام اصلاحات بازداشت؛ شخص باید سرگذشت افرادی را به او متذکر شود که از نظر سنی بالاتر از او بوده اما به دلیل قابلیت اصلاح، اصلاح شده و رشد یافتند.
  • اگر نفس، فرد را به دلیل سستی اراده از انجام توبه بازداشت، شخص باید عنایت حضرات معصومین علیهم‌السلام را یادآوری کرده و بداند با وساطت آنان اراده‌اش قوی خواهد شد.

 

تاریخ جلسه: 1399.10.18 ـ جلسه شانزدهم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه طور، آیه 48 و 49

[2] سوره مبارکه ذاریات، آیه 15 و 16

[3] سوره مبارکه ذاریات، آیه 47

[4] مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر، فراز 9

[5] سوره مبارکه ق، آیه 16

[6] موکول نمودن امورات به آینده

[7] سوره مبارکه بقره، آیه 286

[8] عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 314

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *