محل ولادت: تهران
محل دفن: قم
پدر بزرگوارش معتمد محل و منزلشان همواره میزبان علما و برجستگان بود. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و از همان ابتدا آثار لطف و عنایت حق به ایشان نمایان بود. جذبه محبت اهل بیت علیهمالسلام همواره دلیل و راهنمایی او بود و این محبّ صادق را با مشاهد مشرفه و مجالس خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام مانوس ساخته بود.
عشق و ارادت خاصی به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام داشت. از خودشان نقل است: «یکبار بعد از گریه کردن بسیار بر امام آیند و داخل سینه من طواف میکنند و بر میگردند»
سالیان متمادی مجالس او محفل انس و محبت و مورد توجه و اقبال عموم تشنگان معنویت و اخلاق بود او با زبانی ساده و شیوا مطالب عرفانی و اخلاقی را بیان میکرد.
از کلمات گهربار و دلنشین ایشان است که میفرمود: «امیدوارم نهج البلاغه را قبل از هر کتاب دیگر بخوانید. اگر دیدی کسی عالم و نابغه شد، علی علیهالسلام یک تلنگر به قلبش زده است. کلام امیرالمومنین علیهالسلام قوت کمر شیعیان است. کمر انسان را قرص و محکم میکند.»
کسانی که در محفل این پیر فرزانه حاضر میشدند، گویی گمشده خود را در این جلسات هفتگی مییافتند. چنان محبت اهل بیت علیهمالسلام را در دلها به جوش میآورد که به محض بردن نام حضرت سیدالشهداء ناله بلند میشد و وقتی اشارهای به وجود مقدس حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجه میکرد، اشکها سرازیز میشد. میفرمود: «غم یعنی انتظار؛ یعنی کیست که مرا بخنداند؟ غمی که در سر و نهان انسان است و آن را به مردم نشان نمیدهد. عبادت میکند، نماز میخواند، مثل مردم لبخند میزند تا اذیت نشوند، هر جا گریه میکنند او هم گریه میکند، اما آن غم علاج نمیشود. آن غم، ظهور حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه را میخواهد، جمال امامش و ملاقات وجهالله را میخواهد، آن وقت مثل گل باز میشود»
برگرفته از کتاب افلاکیان خاک نشنین