حبیبه‌ی خدا

سالروز ولادت فاطمه(س)، مقدمه‌ای برای درک لیلة القدر

 

سالروز ولادت فاطمه سلام‌الله‌علیها زمانی است که تمام انبیاء به منظور قنداقه بوسی و زیارت کوثر خلقت، به محضر پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله شرفیاب شده اند. کوثری که نبض عالم هستی را به حرکت در آورده است. روز ولادت او باید با همه قدسیان برای تبریک و تهنیت به محضر رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله همنوا شد و به حضرتش عرضه نمود: أتأذن لی یا رسول الله؟

شاید جواب آید: «قد أذنت لک» و یا آنکه گفته شود: برگرد و طاهر شو و آنگه به حضور درآ.

در آن صورت می‌توان گفت که برای طهارت و وصول به پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله باید چله‌ای را در جهاد و کوشش گذراند. از روز ولادت فاطمه سلام‌الله‌علیها تا شب اول ماه شعبان که ماه پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله است، چهل روز فاصله است.  چهل روز باید از فاطمه استمداد نمود تا به محضر پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله رسید.

و همچنین از اول ماه شعبان چهل روز دیگر باید به همراه پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله بود تا حقیقت لیلۀ القدر، که همان وجود مقدس فاطمی است را ادراک نمود.

همانگونه که خدای سبحان به پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود چهل روز از خدیجه دوری نما و هیچ غیری را به خود راه مده تا آماده‌ی دریافت عطیه‌ی ما گردی.

پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله چله‌نشینی نمود تا عطیه کوثر را از خدای سبحان دریافت نمود. بنابراین برای استشمام عطر فاطمی باید چله نشین شد. درک لیله قدر فاطمی بدون جهاد و مبارزه و تلاش و سرعت میسر نیست.

 

مثل فاطمه (س) شدن

 

خدای سبحان در حدیث قدسی فرموده:

«عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی»

«بنده‌ی من، مطیع من شو، تا تو را مثل خود کنم.»

اگر اطاعت خدای سبحان بنده را به درجه‌ای رساند که مثل خدا شده و اسماء و صفات حق را دارا می‌شود، پس می‌توان با اطاعت محض، مثل حبیبه ی او فاطمه سلام‌الله‌علیها شد.

خدای سبحان  با خلقت فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌خواست تمامی خویش را برای عالمیان به نمایش گذارد و به آنها بگوید که اگر می‌خواهید به فاطمه برسید باید مثل فاطمه شوید. عشق به فاطمه به تنهایی کفایت نمی‌کند. عشق و محبت زمانی حقیقت یافته که معرفت افزایی و تلاش در پی داشته باشد. بگونه‌ای که خودیت محّب را فنا ساخته و از او چیزی باقی نگذارد. آنگاه تمام نگاه و حرکات و کلام و رفتارش فاطمی شده و همانند محبوب خویش می گردد. همانگونه که مادر سید مرتضی و سید رضی به این جایگاه رسید.

مادر ایشان بانويی علوی و همنام جدّه‎اش فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ و بانويي با شخصيت، دانشمند و بافضيلت بود.

گويند: شيخ مفيد در عالم رويا مشاهده كرد كه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دست حسنین علیهما‌السلام را گرفته و پيش او آورده است و مي فرمايد به اين دو فرزند فقه بياموز.

شيخ مفيد پس از بيداري به حيرت و تفكر فرو مي رود، تا آنكه صبح همان شب، فاطمه مادر سيّد مرتضي و سيّد رضي، باخدمتگزاران خود كه همراهش بوده اند، دو پسر خود را كه در آن موقع خردسال بودند پيش شيخ آورده و شيخ مفيد براي رعايت بزرگي اين زن به او سلام كرده و برمي‌خيزد تا پس از احترامات معمولي، فاطمه مادر كودكان، همان عبارت مذكور در رويا را به زبان آورد و گفت: اي شيخ اين دو پسران من هستند، اينها را پيش تو آورده ام كه به آنان فقه تعليم دهي.

در اين هنگام شيخ مفيد تحت تأثير قرار گرفت و خواب را به آن بانوي جليل القدر بازگو نمود و به تعليم و تربيت آن دو برادر والاگهر اهتمام تمام به كار برد تا به آن مقام عالي علم و اجتهاد نائل آمدند كه هر دو از ذخيره هاي ارزشمند اسلام و از نوادر و نوابغ روزگارشدند.[1]

اگر این بانو در خواب برای شیخ مفید به صورت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها ظاهر شد نمایانگر آن است که می‌توان مثل فاطمه شد. اما مثل فاطمه شدن یعنی غیر فاطمه را از صفحه ذهن و دل بیرون راندن، آینه دل را مصفا نمودن و عکس فاطمه را در آن به نمایش گذاشتن.

روز ولادت فاطمه سلام‌الله‌علیها روزی است که باید از محدثه علیمه عاجزانه درخواست نمود تا با یک نگاه  فاطمی ظرف دل را از زنگار کدورت دنیا بزداید و آن را چنان وسعتی بخشد که گنجایش علم او را  یافته و قدرت حمل اسرار فاطمی را پیدا نماید.

و باید تقاضا نمود که رابطه‌ی ما و او، رابطه استاد و شاگردی گردد. او استادی است که شاگردش را متهم به کودنی و عدم ظرفیت نکرده و ملامت نمی‌کند که آنچه تا به حال به تو آموختم بکار نگرفته‌ای. او اجازه نمی‌دهد عرق شرم بر پیشانی شاگردش نشیند.

در محضر فاطمه سلام الله علیها، آموزش‌ها تکراری نیست و هر آموزشی از تازگی و نویی برخوردار است، او معلمی است که درِ جهان هستی به روی وی باز است، و ما همه نو آموزانی هستیم که بدون عنایت و بهره‌مندی از محضرش، هرگز نمی‌توانیم قله ی کمال را بپیماییم.

نقل است زنی به خدمت فاطمه سلام‌الله‌علیها رسید و سؤالاتی را نزد ایشان مطرح نمود تا به ده سؤال رسید و حضرت با روی گشاده به وی پاسخ دادند. زن از زیادی پرسش خود شرمنده گشته و گفت: شما را بیش از این زحمت نمی‌دهم. حضرت فرمودند: باز هم بپرس. آن گاه برای آنکه او شرمگین نشود فرمودند: اگر به کسی کاری واگذار کنند، برای مثال از او بخواهد که بار سنگینی را به ارتفاع بلندی حمل کند و در برابر این کار، صد هزار دینار به او جایزه بدهند آیا او با توجه به آن پاداش احساس خستگی می کند؟

زن جواب داد: نه.

آن حضرت فرمود: من در مقابل هر پرسشی که جواب می‌گویم از خدا پاداشی به مراتب بیشتر دریافت می‌کنم و هرگز ملول و خسته نمی‌شوم. از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله شنیدم که روز قیامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر می‌شوند و به اندازه علم و تلاش و کوششی که در راه آموزش و هدایت مردم داشته‌اند از خدای خود پاداش می‌گیرند.[2]

 

اثر حبّ به فاطمه (س) در قیامت

 

روایت است که امام باقر علیه‌السلام به جابر می‌فرمایند:

روز قیامت هنگامی که فاطمه برای ورود به بهشت کنار باب بهشت قرار می‌گیرد، برمی‌گردد و به صحنه قیامت توجه می‌کند. خدای سبحان به او می‌فرماید: دخت حبیب من چه شده که برگشتی و وارد بهشت نمی شوی؟

فاطمه سلام‌الله‌علیها عرضه می‌دارد: ای پروردگار من! دوست دارم امروز قدر و ارزش من نزد تو نمایان گردد.

خدای سبحان می‌فرماید: پس برگرد و نگاه کن. هر که محبت تو و ذریه‌ات را در دل داشت، دستش بگیر و وارد بهشت نما.

روز قیامت فاطمه عشاق خود را مانند مرغی که دانه از زمین بر می‌چیند جمع می‌کند.

سپس شیعیان فاطمه سلام‌الله‌علیها که بر در بهشت می‌رسند توقف می‌کنند، خدای سبحان به آنها می‌گوید عشاق من!(عاشق فاطمه، نامش عاشق خدا شده) از من چه می‌خواهید؟ من که دختر حبیبم را شفیع شما قرار دادم دیگر چه می‌خواهید؟

آنها می‌گویند دوست داریم بدانیم امروز نزد چه تو ارزش و مقامی داریم.

خداوند می‌فرماید: ای عاشقان من برگردید و در صحنه محشر نگاه کنید چه کسی به خاطر فاطمه شما را دوست داشته است. چه کسی به خاطر فاطمه به شما اطعام کرده. چه کسی به شما به خاطر فاطمه به شما احسان کرده. چه کسی یک جرعه آب به خاطر فاطمه به شما داده و چه به خاطر فاطمه  از شما رد غیبت نموده و از شما دفاع کرده است. هرکس که چنین نموده دستش را بگیرید و به بهشت ببرید. گویا ملاک ورود به بهشت، تنها حبّ فاطمه است.

در ادامه امام باقر علیه السلام به جابر می‌فرمایند: بخدا قسم در صحنه قیامت کسی باقی نمی ماند جز شک کننده و کافر و منافق.[3]

 

حبیبه‌ی خدا، محور عالم

 

قدر و ارزش پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله نزد خدای سبحان بگونه ای است که حق تعالی می‌فرماید:

«لولاک لما خلقت الافلاک»[4]

«اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم»

 و در جای دیگر می فرماید:و لعمرک[5] (حبیب من به جان تو قسم …) یعنی جان تو برایم جانان عالم است.

اما ارزش و قدر فاطمه نزد خدای سبحان به اندازه‌ای است که وقتی نام او را می‌آورد دیگر نام پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌و‌آله در ظاهر برده نمی‌شود. در حدیث کساء هنگامی که خدای سبحان محبت فاطمه را به عنوان دلیل خلقت، معرفی می نماید دیگر نامی از رسول و حبیب و نبی را به تنهایی نمی‌آورد ،بلکه می فرماید «هُم فاطمه و ابوها» یعنی فاطمه و پدر فاطمه.

و نیز جایگاه امیرالمؤمنین نزد خدای سبحان به قدری است که صورت علی را در آسمان چهارم خلق نموده تا هرگاه ملائک برای علی دلتنگ می‌شوند طواف صورت وی را داشته باشند.[6]

همچنین علی علیه‌السلام نزد خدای سبحان به چنان مقامی رسیده که در وصفش فرموده:

«لا فتی الا علی، لا سیف الّا ذوالفقار»[7]

هیچ جوانمردی به پای علی نمی‌رسد و هیچ شمشیری مانند شمشیر علی نیست. اما هنگامی‌که نام فاطمه به میان میاید، دیگر نام علی رسماً برده نمی‌شود و به عنوان «بعلها» معرفی میشود. «هم فاطمۀُ…. و بَعلُها»[8]

جایگاه حسنین علیهما‌السلام نیز نزد خدا ی سبحان در رتبه‌ای است  که آن دو بزرگوار را، سیّد جوانان بهشت و زینت بهشت معرفی نموده است. اما وقتی صحبت از نام فاطمه می‌شود ایشان نیز رسماً معرفی نشده و بعنوان فرزندان فاطمه ذکر می شوند.«هم فاطمه و.. بنوها»[9]

تمام این امور بیانگر مرکزیت و محوریت فاطمه در عالم آفرینش است. اوست که تمام هستی در طوافش به چرخش در آمده و سر سپرده به فرمان اویند. و اوست که به اذن حق، عهده دار نظام عالم می باشد.

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 1، ص 41

[2]  بحارالانوار، ج2، ص3

[3] بـحارالانوار، ج43، ص65

[4] حدیث قدسی از کتاب جنه العاصمه

[5] سوره مبارکه حجر 72

[6] حدیث معراج

[7] طبری، تاریخ طبری،۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۷

[8] حدیث شریف کساء

[9] همان منبع

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *