حج، فراخوان آسمانی شدن ـ بخش دهم

 قربانی

 

«وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»[1]

«و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانیدیم‏»

قربانی، وظیفه دیگری از واجبات حج است كه در روز دهم انجام می‌شود. در این روز باید شتر، گاو یا گوسفند قربانی شود.

عید قربان یا عید‌اضحی یادآور حكایتی عجیب و تكان دهنده‌ است.‌ حكایت پدر و پسری كه غرق جلال و جمال محبوب شدند و از ما سوی الله چشم فرو بستند، حضرت اسماعیل در برابر درخواست پدر تسلیم شد، آنگاه كه پدر به او گفت:

«یا بُنَی إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ»[2]

 «اى پسرك من! من در خواب [چنین‏] مى‏بینم كه تو را سر مى‏بُرَم‏»

اسماعیل می‌گوید:

«یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ»[3]

«اى پدر من! آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكیبایان خواهى یافت».

در قربانگاه صدای اسماعیل (ع) شنیده می‌شود كه می‌گوید: پدر! آنچه بر آن مأموری انجام بده، من تسلیم مأموریت تو هستم.

مست و پریشان توام موقوف فرمان توام

اسحاق قربان توام، این عید قربانی است این[4]

 

قربانی، ذبح نفس و طمع

 

تفاسیر عرفانی می‌گویند: قربانی، ذبح نفوس است. نفوسی كه در طواف، نماز طواف، عرفات، مشعر از میان نرفته‌اند. نفسی كه اگر باقی بماند رشد می‌كند و مانع حركت كمالی می‌گردد. این نفس در منی ذبح می‌شود.

ابن عربی می‌گوید: «حال كه روح توانست به عالم بالا بپیوندد باید روحِ یك حیوان را به شكرانه‌ی آن آزاد كرد»[5] حال كه از قفس عالم مادّه رها شده‌‍‌ای باید حیوانی را به شكرانه‌ی این آزادی ذبح كنی و حال كه منازل حج برای تو سیر صعودی و كمالی ایجاد نموده تو نیز به شكرانه آن، حیوانی را به كمال برسان.

در حدیث شبلی آمده است: «در قربانی ظاهراً گوسفند قربانی ‌می‌شود، اما حقیقتاً گلوی طمع و حرص قطع می‌شود»[6]. حرص و طمع ریشه و اساس همه تعلقات مادی‌اند که در قربانگاه قربانی می‌شود.

قرآن می‌فرماید:

«فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ»[7]

«به سوی پروردگار خویش توبه كنید، ‌سپس نفس‌هایتان را بكشید»

مِنی فضایی برای رجوع مجدد به خدای سبحان است و قربانی كردن اعلام این رجوع است.

بعضی قربانی را نوعی پرداخت صدقه می‌دانند. خدای سبحان در پاسخ این عمل، طمع، حرص و سایر رذایل اخلاقی حاجی را از میان می‌برد و چشمش را بر تعلقات مادی می‌بندد.

قرآن می‌فرماید:

«إِنَّ الْمُصَّدِّقینَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یضاعَفُ‏ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَریم‏»[8]

 «در حقیقت، مردان و زنان صدقه‏دهنده [آنان كه‏] به خدا وامى نیكو داده‏اند ایشان را [پاداش‏] دوچندان گردد، و اجرى نیكو خواهند داشت‏»

در قربانی حقیقتاً تمام حجاب‌های عالم ماده برای حاجی از میان می‌رود و به شهود دست می‌یابد؛ به همین جهت است كه قربانی را آخرین حد تسلیم در مقابل مولی می‌دانند.

 

چرا ذبح؟

 

حاجی با سیر كمالی‌ كه از طواف تا منی طی كرده و لطافت و روحانیتی خاص جان او را به آرامش رسانده چگونه می‌تواند حیوانی را ذبح كند؟ اگر او در این مناسك در سایه نام لطیف، كریم و جواد حضرت حق است پس ذبح چرا؟ چگونه می‌تواند حیوانی را ذبح كند؟

اهل دل می‌گویند: حضور در مناسك حج چنان بر ساختار شخصیتی حاجی اثر می‌كند كه او از افراط و تفریط مصون می‌ماند. آن‌كس كه قربانی می‌كند با این عمل خلیفۀ اللهی خویش را اعلام می‌کند در حالیكه در این سفر تحت جلوه جمالی حضرت حق است، اما به فرمان خدای سبحان به ذبح گوسفند امر می‌شود.

جمع این ضدین یادآوری می‌كند حاجی تنها در جلوه جمالی حق توقف نمی‌كند، بلكه به جلوه جلالی خدای سبحان توجه خاص دارد تا دشمن گمان نكند اگر كسی در مناسك حج در سایه نام رئوف خداوند سبحان قرار گرفته، در برابر رذایل اخلاقی سكوت می‌كند، حاجی تحت نام لطیف خدای سبحان چنان دقیق و ریزبین شده كه از كمترین خطا چشم‌پوشی نمی‌كند و هوشیار و آگاه قدم در حیطه مقابله می‌گذارد و باطل را به طور كامل ذبح می‌كند.

 

تقصیر

 

حاجی بعداز قربانی، حلق و تقصیر می‌كند.

حلق به معنای تراشیدن موی سر است و تقصیر به معنای كوتاه كردن مقداری از مو یا ناخن، زنان تقصیر می‌كنند و مردان، حلق.

انجام این امر الهی ظاهری دارد و باطنی.

ظاهرش آنست كه رذایل و آلودگی ها از فاعل دور شود.

قرآن می‌فرماید:

«ثُمَ‏ لْیقْضُوا تَفَثَهُم‏»[1]

«سپس بایدآلودگی‌هایشان را برطرف سازند.»

و اما باطن حلق، جدایی از انواع موانع و تعلقات كمالی است.

سید حیدر آملی می‌گوید: وقتی از همه چیز جدا شدم تازه دینم كامل و حجت بر من تمام شده است.

در هر قسمت از مناسك باید كوشید تا موانع و حجب میان بنده و امام زمان عجّل‌الله‌فرجه مرتفع شود.

با چشم منی ، جمال او نتوان دید

با گوش تویی، مایه كوری و كری است

این ما و تویی ، مایه كوری و كری است

این بت بشكن تا شَوَدَت دوست پدید

 

ابن عربی می گوید: در تقصیر موانع دریافت شعور از میان برداشته می‌شود.

حاجی قبل از تقصیر رذایل را ذبح كرده و حال در این مرحله باید موانع پذیرش كنار رود.

سَر، پایگاه دریافت آگاهی و شعور است، اگر مو تراشیده می‌شود این عمل سمبلیك، نمایانگر آنست كه موانع دریافت شعور و آگاهی كنار می‌رود.

 

«برگرفته از كتاب جرعه‌ا‌ی از بیكرانه‌های حج استاد زهره بروجردی»

 

 


[1]  سوره مباركه صافات، آيه 107

[2]  سوره مباركه صافات، ‌آيه 102

[3]  سوره مباركه صافات، ‌آيه 102

[4] مولوی، دیوان شمس، غزل1792

[5]  الفتوحات، ج 1، ص 721

[6]  مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 166

[7]  سوره مباركه بقره، آيه 54

[8]  سوره مباركه حديد، آيه 18

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *