«طالب علم، مسیری که در طلب علم طی میکند، مسیر ورود به بهشت است. ملائکه بالهایشان را زیر پای طالب علم پهن میکنند، تمام موجودات آسمانی و زمینی برای او استغفار میکنند، حتی ماهی در دریا.
فضل عالم بر عابد، مثل فضل ماه است در شب مهتابی بر بقیه ستارگان. علماء، وارثان انبیاء هستند. انبیاء درهم و دیناری به ارث نمیگذارند، ارث آنها علم است و اگر کسی ارثیۀ علمی نصیبش شد، سهمیه وافری برده است[1].
اعضای مَلَک خاص آنهاست
امام در ادامه دستهبندی ملائکه میفرمایند: اعضای ملک خاص آنهاست. در روایات آمده است: ملک وجودی دارد که یک بال او در شرق است و بال دیگرش در غرب.
در آیه 1 سوره مبارکه فاطر تصریح شده است: «أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» ملائکی داریم که صاحبان بال هستند، بعضی دوبال، بعضی سه و بعضی چهار بال دارند، بنابراین ملائکی داریم که صورت بال را دارند، اما آیا مادۀ آن را هم دارا هستند؟
در پاسخ میگوییم: ما یک قالب داریم که صورت ماست و مادۀ آن همین گوشت و پوست و … است. وقتی این صورت را برای موجودات مادی میخواهیم در نظر بگیریم، حتما باید برای آنها ماده در نظر بگیریم. در خواب که عالم ملکوت اسفل است، صورت را میبینیم اما ماده را ملاحظه نمیکنیم، علامت آن هم این است که وقتی در خواب، آتش میبینیم در هنگام بیداری واقعاً جایی نسوخته است. ملائکۀ عالم سفلی هم همینگونهاند. صورت دارند اما مادهای نمیتوان برای آنها در نظر گرفت.
ملائک مقرب- فرشتگانی که میزان احاطهشان به اذن خدا، در این عالم بسیار گسترده است-میتوانند به صورتهای مختلفی ظاهر شوند و تنها یک صورت ندارند.
بعنوان مثال جبرئیل گاهی اوقات در محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآله در قالب «دحیه کلبی» که زیباترین مرد آن زمان بوده، مجسم میشد و به صورت دیگری در معراج بر پیامبر جلوه کرده است. و در زمانهای مختلف وحی به اشکال مختلف نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله ظهور داشته است.
تمثلات مَلِکی را با چشم ظاهری نمیتوان دید
امام(ره) میفرمایند: تمثلات مَلِکی را با چشم ظاهری نمیتوان دید، باید چشم ملکوتی داشت. فلان عالم عارف که چشم ملکوتیاش باز شده وقتی راه میرود، خضوع و گسترده شدن بال و پر ملائکه را برای خود، مشاهده میکند.
مثلا در ماه مبارک رمضان به ما توصیه میکنند: اگر هر شب هزار مرتبه سوره قدر بخوانید، حتما در شب قدر ملائک را میبینید. افراد عادی تجربه کرده و به این امر رسیدهاند و دیدهاند.
حرکت عالِم با تأییدات سپاه غیبی حضرت حق است
امام(ره) میفرمایند: در واقع خداوند میخواهد عنایت ملک به بنیآدم را نشان دهد، که مأمورند در خدمت طالب علم قرار گیرند و هر خدماتی میتوانند برای او انجام دهند. در واقع این انسان مادی، معنوی شده و این انسان ارضی سمائی شده که ملائک بال خود را برای او میگشایند. عالم سماء و عالم معنا پر از ملک است. بنابر این طالب علم بر بال ملائکه قدم گذاشته میگذارد؛ به این معنا که با تأییدات سپاه غیبی حضرت حق حرکت میکند. طبق این تعبیر، طالب علم هرگز احساس عجز نمیکند؛ چون نیروهای غیبی خدا به یاری او آمدهاند. و هرگز احساس فقر نمیکند، زیرا خدای سبحان ملائک مأمور رزق را با طالب علم مأنوس کرده است.
هر طالب علمی مورد تأیید ملائکه است
به تعبیر بنده، خدای سبحان طالب علم را به گنجینۀ خود وارد کرده است. نه هراسی دارد، نه ضعفی، نه عجزی و نه فقری؛ زیرا خدای سبحان، دائم، سپاه نیرومند خود را در کنار او قرار داده است. اگر بگویید: همۀ اینها در جایی است که طالب علم واقعاً آسمانی و معنوی شود، اما طالب علمی که تنها میخواهد بیاموزد و هنوز آسمانی و عرشی نشده است، آیا باز هم قدم بر بال ملائک میگذارد یا این مورد تنها برای بعضی از طالبین علم است؟
امام(ره) در پاسخ میفرماید: آنها هم که هنوز مُلکی هستند و به ملکوت وارد نشدهاند، میتوانند مشمول تأیید ملائک باشند. ملائکه در مقابل آنها هم تواضع میکنند. همین افرادی که علمشان موجب گشایش خاصی در معنویات نشده است هم مورد عنایت ملائکه هستند و ملائک از مسیری که این فرد انتخاب کرده، خشنودند.
بنابراین به مجرد هر حرکت علمی- علمی که برای تفاخر نیست، بلکه خضوع ما را در برابر خدا بیشتر میکند، علمی که هیچ چیز آن را از خود نمیبینیم، علمی که هر چه بالاتر رویم جز او را نمیبینیم، علمی که نهایت آن توحید و اخلاق و احکام است- قدم بر دوش ملائک گذاشتهایم.
آیا این در باغ سبزی که خدا به ما نشان میدهد مختص ابتدای کار است یا هر چه پیش میرویم این بال همچنان گسترده است؟
امام(ره) در پاسخ میفرمایند: تا آخر تحصیل و حصول علم و معارف، این فرش و افتراش موجود است؛ یعنی این فرشی که زیر پای شما پهن است جمع نمیشود و چه بسا بیشتر و گستردهتر میشود.
ملائکه پُست خود را عوض میکنند
آیا فرشتگان، همان فرشتگان قبلی هستند؟
امام(ره) میفرمایند: ملائکه پُست خود را عوض میکنند. بسته به درجۀ علمی شما، نوع ملائکه تفاوت دارند. برای فردی سرباز صفر میفرستند و برای دیگری تیمسار. با توجه به درجه علمی فرد، نوع ملائکی که او را همراهی میکنند، فرق میکند.
اما در نهایت طالب علم به جایی میرسد که:
گفت: جبریلا بیا اندر پِی اَم گفت: رو رو، من حریف تو نِیَم
اگر شما سوال کنید این مطلب درباره پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و برای هر فردی صادق نیست! چرا امام(ره) این مطلب را در باره طالب علم مطرح کردند؟
در پاسخ میگوییم: در رأس طالبین علم، خود حضرت ختمی مرتبت، پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. گرچه وجود مقدس حضرت را معلم اکبر میدانیم اما در رأس همۀ طلاب، پیامبر صلیاللهعلیهوآله قرار دارد، زیرا دائم میگوید: «رَبِّ زِدنِی عِلماً[2]». و هیچ گاه از آموختن دست بر نمیدارد.
نظریه ملاصدرا
ملاصدرا میگوید: ملائک تمثّل نیروهای امدادی خدا هستند نه اینکه واقعا ملک بال و پر خود را زیر پای طالب علم بگستراند و او روی بال ملک پا بگذارد
امام(ره) در جواب ملاصدرا میفرمایند: ملاصدرا، تنها، صورت علمی قضیه را در نظر میگیرد و صورت عینی آن را لحاظ نکرده است. وقتی ما میتوانیم صورت مثالی برای ملائک در نظر بگیریم، چرا منکر این امر بشویم؟
طالب علم به دعای فراوان نیاز دارد
در ادامه روایت آمده است:
«اِنَّهُ یَستَغفِر لِطالبِ العِلم مَن فِی السَّماءِ و مَن فِی الارضِ حَتّی الحُوتِ فِی البَحرِ[3]»
همه برای طالب علم استغفار میکنند، حتی ماهی دریا.
از آنجا که احتمال خطا در طالب علم بسیار زیاد است، نیاز به دعای فراوانی دارد؛ زیرا وقتی طالب علم خطا کند، درپی او دیگران هم دچار خطا میشوند. خداوند، برای اینکه خطاهای طالب علم در نظام عالم اثر منفی نگذارد، گروهی را مأمور کرده است که دائماً برای او استغفار کنند. خدم و حشم طالب علم که دائم دعاگوی او هستند، بسیار زیاد هستند: «مَن فِی السَّماءِ و مَن فِی الارضِ» «تمام آسمانیها و زمینیها.»
آمار خطای طالب علم بسیار بالاست؛ اما دعاگو هم زیاد دارد، بنابراین نباید به جهت نگرانی از ارتکاب خطای فاحش، عرصه علم آموزی را ترک کند. خدای سبحان نمیگذارد خطای او تثبیت شود و فوراً آن را پاک میکند. استغفار، محو کنندۀ بدیهاست. خدای سبحان نیروهای امدادی را در هنگام خطای غیرعمدی به میدان میآورد و نمیگذارد این خطا در وجود عالِم مستقر شده و برای دیگران به سنت تبدیل شود.
مخلوق جلوهای از خالق است
امام(ره) بحث پیچیدهای را مطرح میکنند: از آنجا که خدای سبحان یک وجود کامل است، واجد همۀ کمالات است. هر صفت کمالی اعم از علم و حیات و رأفت و… به گونۀ کامل در خدا وجود دارد.
اگر بخواهیم خدا را تعریف کنیم میگوییم: «عِلمٌ کُلُّه» همۀ علم، اوست.
ارتباط این مطلب با بحث استغفار آن است که: هر چه در این عالم ساخته شده، مخلوق اوست. وقتی مخلوق اوست هر کدام تا اندازهای آیینه، محل ظهور و جلوهگری او هستند. از آن رو که خدای سبحان «علم کلّه» است، تمام موجودات چون مخلوق او هستند علم دارند، حتی شیطان هم علم داشت؛ علم توحید و علم معاد. و تمام موجودات به اندازۀ علم خود تسبیح و تحمید دارند. تسبیح و تحمید بدون معرفت امکان ندارد. قطعاً تمام موجودات علم دارند و به وسیلۀ آن علم، تسبیحگو هستند. البته بعضی نمیفهمند که موجودات علم دارند و با ظواهر آیات مخالفت کرده و به گونهای دیگر علم موجودات را تأویل میکنند.
مخلوق جلوهای از خالق است گرچه به اندازۀ مورچهای باشد. مورچه هم علم دارد و علامت علم او مسبّح و حامد بودن اوست. حتی سنگریزه هم حامد است! بنابراین علت ثناگویی تمام موجودات در نظام عالم قوی بودن درکشان است. میفهمند: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»[4] و میدانند باید در مقابل چه کسی عرض ارادت کنند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: من هنگام چوپانی، قبل از بعثت، گاهی مشاهده میکردم که گوسفندها بیجهت رم میکنند و تعجب میکردم. پس از بعثت از جبرئیل علت را جویا شدم؛ جبرئیل پاسخ داد: گوسفندان، صدای تأدیب کفار را در آن عالم میشنوند و رم میکنند.
تمام موجودات عالم میفهمند و استنباط و ادراک دارند.
چرا جن و انس نمیفهمند؟
امام(ره) میفرمایند: در نظام عالم، محبوبترین موجود، انسان است.
مرحوم سبزهای دایرهای را در نظر میگرفت و میگفت: اگر وجود را مانند دایرهای در نظر بگیریم، انسان در پایینترین مرحله و قیمتیتر است؛ زیرا باید مسیری طولانی را طی کند. انسان در اسفل السافلین قرار دارد و بسیار محجوب است، اما وقتی بالا میرود، عروجش قابل قیاس با دیگران نیست. به همان نسبت به جایی میرسد که کسی نمیتواند به آن جایگاه دست یابد. بقیه موجودات که در نیم دایره هستند وقتی هم عروج میکنند به آن بالا نمیرسند و معراج ندارند. به همین جهت میگویند: «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن»[5]؛ نگفتند: «معراج البهائم» یا «معراج الملائک». وقتی بالا میرود از ملائک هم بالاتر است و از آنچه در وحی ناید، آن شود. و اگر پایین هم بیاید: «کَالَانعَام بَل هُم أَضَل»[6] است.
انسان، علم به دانش موجودات ندارد
تمام موجودات علم دارند، اما ما علم به دانش موجودات پیدا نمیکنیم؛ چون محجوبیم. شادی این میز یا این تریبون به جهت اینکه کلام حق با آن مطرح میشود برای ما قابل ادراک نیست. اما اگر اهل معرفت بودیم تشکر او از خدای سبحان را می شنیدیم.
استغفار، دعای موجودات است در حق انسان
امام(ره) میفرمایند: تمام موجودات عالم علم دارند، گرچه ما علم به دانش آنها نداریم. و از آنجا که علم دارند وظیفه دارند برای ما که در این عالم محجوبیم، دعا کنند. استغفار، دعای موجودات است در حق ما.
همۀ موجودات برای انسان که کاملترین وجود است، دعا میکنند تا گوش و چشم ملکوتی او باز شود و حقایق را بشنود و ببیند و به واسطۀ آن دعا، نقایص او نادیده گرفته شود.
استغفار، انجام وظیفۀ دانی نسبت به عالی است.
از امام اجازه میگیرم و با این بیان عرض میکنم: وظیفه هر پایین دستی(دانی) آن است که برای بالا دستی(عالی) خود دعا کند. همۀ موجودات میدانند که انسان بالا دست آنهاست. جماد میداند بالادست او نبات است. نبات میداند بالادست او حیوان است و حیوان میداند بالادست او انسان است. درسلسله طولیه هر موجودی بالادست خود را میشناسد و وظیفۀ خود میداند که برای موجود بالاتر از خود دعا کند. استغفار، انجام وظیفۀ دانی نسبت به عالی است. حتی ملائک که موجودات ملکوتی هستند، مأمور خدمترسانی به انساناند و برای فرد مؤمن دعا میکنند.
همۀ موجودات آسمانی و زمینی برای طالب علم، دعا میکنند، به کمال رسیدن آنها با همین دعاکردن است. اگر آنها بخواهند عرض وجودی پیدا کنند باید برای طالب علم استغفار کنند؛ یعنی امتیاز استغفاری که برای طالب علم میکنند، بالاصاله به خود آنها باز میگردد. ملک به وسیلۀ این دعا، به کمال میرسد. ماهی در دریا به وسیله این استغفار به کمال میرسد و …
تمام موجودات اعلام میکنند که بالاترین مخلوقی که خدای سبحان آفریده، انسان است.
ملائکه در عالم ادعا میکنند: ما انسان شناسیم! کمال ملائکه به این است که این مقام را اعلام کنند. تمام موجودات همین معنا را اعلام میکنند که بالاترین مخلوقی که خدای سبحان آفریده، انسان است. در این سلسله طولیه بالاترین وجود، وجود مقدس پیامبر خاتم صلواتاللهوسلامهعلیه است.
چرا ملائکه و تمام موجودات زمینی برای انسان استغفار میکنند؟
امام(ره) در پاسخ میفرمایند: از آنجا که همه خواهان کمال هستند و تنها از مسیر انسان میتوانند به کمال راه یابند، برای انسان استغفار میکنند. آنها بدون وساطت انسان نمیتوانند به کمال برسند، بنابراین استغفار میکنند تا در دریای غفاریت خدای سبحان غرق شوند و با این استغفار، از خداوند میخواهند به کمالی که شایستگی آن را دارند، نائل شوند.
طالب حقیقیِ علم کیست؟
اگر ظاهراً طالب علم هستم و به کسی بدی کردم و در مراقبهی شب و بین الطلوعین به خود حق میدهم و به این وسیله آن بدی را در خود تثبیت میکنم، حقیقتاً طالب علم نیستم؛ زیرا تمام موجودات، برای طالب واقعی علم استغفار میکنند و این استغفار نمیگذارد آن بدی در وجود او تثبیت شود.
اگر بدیها در ما تثبیت شود، بسیار هم طالب علم باشیم، طلب علم ما حقیقی نیست. اما اگر در بدیها به هوش بوده و فوراً از خدای سبحان عذرخواهی کنیم و در صدد جبران باشیم، بدانیم که مورد استغفار موجودات زمینی و آسمانی قرار گرفتهایم.
وقتی ملائک برای طالب علم استغفار میکنند گویا دائم او را پاک و مطهر میکنند و او میشود فرد مرغوب و مطلوب. اما فردی که جاهل است و رسوبات آلودگی در او باقی مانده، خود به خود مبغوض و منفور است.
ارزش علم بیش از عبادت است
در ادامه روایت میفرمایند:
«فَضلُ العالِم عَلی العابِد کَفَضلِ القَمَر عَلی سائِر النُّجوم لَیلَة البَدر».
ارزش علم بیش از عبادت است. در دیدگاه ما ارزش عبادت، از ارزش علم بالاتر است در حالیکه در محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، خلاف آن را میآموزیم.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: فضیلت عالم بر عابد مثل ماه شب چهارده است بر ستارههایی که میدرخشند. وقتی ماه شب چهارده میدرخشد ستارهها دیده نمیشوند، تنها سوسو میزنند. وجود عالم، نیز همۀ عابدها را تحت الشعاع قرار میدهد.
نور ستارهها تنها برای خودِ آنها فایده دارد بنابراین نور عبادت تنها برای خود فرد نافع است؛ اما نور علم هم عالم را به مقصد میرساند هم دیگران را. نور ستاره از آن بالا سوسو میزند و برای دیگران گشایشی ایجاد نمیکند. اما نور ماه راهگشاست.
در شب مهتابی نور ستارهای دیده نمیشود. وقتی ماه در آسمان میدرخشد نور ستاره به چشم نمیآید؛ وقتی عالم هست اصلا عابد نمیتواند جلوهگری کند.
تاریخ جلسه: ۱۳۸۸.۲.9- جلسه ۶2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] اصول کافی، ج 1، ص 34
[2] سوره مبارکه طه، آیه 114
[3] اصول کافی، ج 1، ص 34
[4] سوره مبارکه حدید، آیه 3
[5] سفینة النجاة، ج2، ص268
[6] سوره مبارکه اعراف، آیه 179