حدیث 18: انواع ذکر و اثرات آن

ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) نقل می‌کند:

«قال: مَکتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ الَّتِی لَمْ تُغَیرْ أَنَّ مُوسَى سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ یا رَبِّ أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیک أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیک فَأَوْحَى إِلَیهِ یا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکرَنِی فَقَالَ مُوسَى فَمَنْ فِی سِتْرِک یوْمَ لَا سِتْرَ إِلَّا سِتْرُک فَقَالَ الَّذِینَ یذْکرُونّی فَأَذْکرُهُمْ وَ یتَحَابُّونَ فِی فَأُحِبُّهُمْ فَأُولَئِک الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِسُوءٍ ذَکرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ»[1]

«نوشته شده است در توراتی که تغییر ننموده: همانا موسی سؤال کرد پروردگار خود را، پس گفت: ای پروردگار من، آیا نزدیکی تو به من تا مناجات کنم تو را، یا دوری تا صدا زنم تو را؟ پس وحی کرد خدای عزّوجّل به سوی او: ای موسی، من همنشین کسی هستم که یاد کند مرا. پس سؤال کرد موسی: کیست در پناه تو روزی که پناهی نیست مگر پناه تو؟ فرمود: آن‌ها که یاد می‌کنند مرا، پس من یاد می‌کنم آن‌ها را؛ و با هم دوستی می‌کنند در راه من، پس دوست دارم آن‌ها را. این‌ها آنان‌اند که وقتی بخواهم به اهل زمین بدی رسانم، یاد آن‌ها کنم، پس رفع کنم آن را از آنان به واسطه آن‌ها.»

 

آداب مناجات با خدا

 

حضرت امام (ره) از قول مرحوم مجلسی (ره) می‌گوید: گویا غرض حضرت موسی (ع) از این سؤال این بود که آداب دعا را سؤال کند.

حضرت موسی از خداوند درخواست کرد تا آداب مناجات را به او آموزش دهد، به خدای سبحان گفت: خدایا تو چندان به من نزدیک هستی که تو را با نجوا بخوانم، یا چندان دوری که نجوای من به تو نمی‌رسد و باید بلند تو را ندا کنم؟ خداوند به موسی وحی کرد: «موسی من همنشین هر کسی هستم که به من توجه داشته باشد.» موسی سؤال کرد: «خدایا روزی که تنها پوشش در دست توست چه کسانی تحت پوشش تو جای می‌گیرند؟ روزی که پرده تنها در دستان توست چه کسی در زیر پرده‌ تو پنهان می‌شود؟» خدای سبحان فرمود: «کسانی که به من توجه دارند من نیز به آن‌ها توجه دارم. کسانی که در راه من یکدیگر را دوست دارند من نیز آن‌ها را دوست دارم.» خداوند سبحان می‌گوید این گروه ذاکر من هستند.

 

جایگاه ذاکر نزد خدای سبحان

 

خداوند می‌گوید: کسانی که ذاکر من هستند کسانی هستند که به خاطر من یکدیگر را دوست دارند. کسانی که اگر من بخواهم بر اهل زمین بلائی نازل کنم با نگاه کردن به آن‌ها از نزول بلا منصرف می‌شوم.

از روایت چنین دریافت می‌شود که ذاکرین خدای سبحان از چنان حرمتی نزد محبوب برخوردارند که حضرت حق به خاطر جایگاه خاص آن‌ها از عذاب سایر افراد چشم‌پوشی می‌کند. به عنوان مثال چنانچه کسی در میان جمع قصد دعوایی داشته باشد، چون در آن جمع عزیزی را ببیند به حرمت وجود آن عزیز از دعوای خود منصرف می‌شود.

ذاکرین حق چندان در درگاه ربوبی از جایگاه والایی برخوردارند که گاهی همه‌ زمین به خاطر آن‌ها از عذاب الهی در امان می‌مانند.

 

رابطه تفکّر و تذکّر

 

حضرت امام (ره) در توضیح مراتب ذکر می‌فرمایند: انسان باید بداند که تذکر از نتایج تفکّر است و لذا تفکّر مقدم بر تذکر است اما خواجه عبدالله انصاری (ره) می‌گوید: «التَّذکُرُ فوقَ التّفکُّر، فإنّ التَّفکُّر طَلبٌ و التَّذکُّرَ وُجودٌ» «ذّکر فوق تفکر است. زیرا این طلب محبوب است و آن حصول مطلوب»

 

انواع ذکر

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: ذکر محبوب نتیجه‌های فراوانی دارد و این نتیجه‌ها برای هر گروه متفاوت است. ذکر بر سه نوع است: زبانی، عملی و قلبی.

بالاترین مرتبه‌ ذکر، ذکر قلبی است زیرا در این حالت قلب متذکر به صفات خداوند سبحان می‌شود. اگر قلب متوجه‌ صفات حق شود همه‌ فوائد ذکر در ذاکر محقق می‌گردد ولی بهتر است به دنبال ذکر قلبی ذکر زبانی هم باشد.

امام (ره) می‌فرمایند: بهترین نوع ذکر آن است که همه‌ وجود انسان ذاکر حق باشد. نظر و تعبیر امام (ره) این است که «ذکر در نشئات مراتب انسانیه جریان داشته باشد.»

به این معنا که ذکر وقتی ذکر است که هم قلب ذاکر است هم گوش، هم زبان، هم پا، هم دست، هم فکر و… یعنی همه‌ وجود انسان توجّه تام به حق داشته باشد.

 

  • ذکر عقلی

 

وقتی عقل انسان ذاکر شود قوه‌ تفکّر انسان توجه دائم به حضرت حق دارد. اگر ذکر این گونه باشد، وهمیّات و توهّمات باطل در انسان راه پیدا نمی‌کند. همچنین اندیشه‌های نامقدّس در وجود او جایی نمی‌یابند.

عقل ذاکر عقلی است که به خاطر توجه دائم به حق اشتباه نمی‌کند و انتخاب او نوعاً اشتباه نیست. انتخاب اشتباه آن است که عقل یک لحظه غیر خدا را انتخاب کند و بی‌توجّه نسبت به حق شود.

 

  • ذکر قلبی

 

« قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَن»‏[2]

«قلب اریکه‌ قدرت نمایی خداوند سبحان است.»

وقتی دلی ذاکر شد همان دلی که رئیس و فرمانده بدن است، سبب می‌شود تا ذکر از این دل به همه وجود انسان جاری شود. ذکر از قلب هم به دل راه می‌یابد و هم به اعضاء و جوارح.

امام (ره) می‌فرمایند: وقتی ذکر در وجود انسان به اندازه‌ای تکرار شود که صورت باطنیه‌ او ذکر شود به گونه‌ای که ملائک ذاکر را لحظه‌ای غافل نبینند، در این صورت فتح الفتوحی برای این فرد صورت می‌گیرد که دیگر هیچ کار فرو بسته‌ای برای این بنده باقی نمی‌ماند، بلکه انواع گشایش‌ها برای او با همین ذکر صورت می‌گیرد.

امام (ره) می‌فرمایند: اگر قلب ذاکر شد، هر عضویی که مشغول انجام کاری می‌شود خلوص آن عضو  توسط قلب کنترل می‌شود. مثلاً کنترل می‌کند که آیا شنیده‌های گوش و یا دیدنی‌های چشم از سوی حق هستند یا نه؟

به مأکولات و مشروباتی که وارد بدن می‌شود، توجه دارد که آیا این حلال و طیّب است یا مشتبه و حرام است.

 

ذاکر، جلوه‌گاه صفات الهی

 

امام (ره) تعبیر زیبایی دارند و می‌فرمایند: اگر همه‌ حرکات و سکنات انسان با ذکر همراه شود، شروع و پایان و نتیجه عمل جلوه‌ای از صفات الهی می‌گردد.

از زبان یکی از حضرات معصومین در مورد «زکریا بن آدم» آمده است:  کسی که زکریا بن آدم را در قم زیارت کند مثل کسی است که موسی بن جعفر (ع) را در کاظمین زیارت کرده باشد.

همچنین آمده است کسی که حضرت عبدالعظیم حسنی را زیارت کند، مانند کسی است که اباعبدالله (ع) را زیارت کرده است. جد عبدالعظیم با چهار واسطه به امام حسن (ع) می‌رسد، ولی زکریا بن آدم به معصومی منسوب نیست.

این دو تن به اندازه‌ای مقام‌شان بالا می‌ورد که زیارت‌شان گوئی زیارت موسی بن جعفر (ع) و اباعبدالله (ع) است.

این دو روایت بر این مطلب صحه می‌‌گذارند که وقتی وجود کسی ذاکر شود و همه‌ توجّه‌اش به حق باشد و صفات الهی در او تجلی کند، تالی تلو معصوم می‌شود یعنی نام او در پی نام معصوم می‌آید.

امام (ره) می‌فرمایند: نهایت کمال همین است که انسان اتصاف به صفات حق پیدا کند که از طریق انواع‌ ذکرهای قلبی، اعضا و جوارحی، عقلی و روحی این اتصاف میسر است.

به میزانی که قلب، زبان و عقل ذاکر باشند انسان به حقّانیت خویش نزدیک می‌شود و چون اعضاء از ذکر حق فاصله بگیرند فرد از حقانیت خویش فاصله می‌گیرد.

 

  • ذکر لسانی

 

ممکن است گروهی بگویند ذکر قلبی کافی است و مهم برای هر کس ذکر قلبی است. اما امام (ره) می‌فرمایند: از اینجا معلوم می‌شود که ذکر نطقی و زبانی که از تمام مراتب ذکر نازل‌تر است، مفید فایده است.

اگر سؤال شود چه فایده‌ای؟ می‌گویند دو فایده:

  1. زبان وظیفه‌ ذکری خود را انجام می‌دهد (حتی اگر بقیه‌ اعضاء انجام ندهند و ذاکر نباشند).
  2.  اگر زبان زیاد ذکر بگوید، دل آهسته آهسته ذاکر می‌شود.

حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی (ره) می‌فرمایند: شخص ذاکر باید مثل کسی باشد که می‌خواهد به یک بچه‌ کوچک حرف زدن یاد بدهد، به او می‌گویند بگو: بابا … بابا … . آن‌قدر تکرار می‌کنند تا بچه بگوید بابا.

امام (ره) می‌فرماید: قلب حالت همان بچه را دارد، زبان در ابتدا معلّم قلب می‌شود، در حالیکه مقامش پایین‌تر از قلب است. زبان چندان ذکر می‌گوید که قلب ذاکر شود. وقتی قلب خوب ذکر گفتن را یاد گرفت، معلّم زبان می‌شود. «از کوزه همان برون تراود که در اوست»

حال اگر ذکری از قلب بر زبان جاری شود و انسان قلباً و لساناً ذاکر حق شود، در بندگی حضرت حق گام‌های فراوانی را پشت سر گذاشته است.

شاید علّت اینکه این‌ همه عدد و رقم و این‌ همه تکرار برای ذکر‌هایمان داریم، آن است که آن قدر ذکر بگوئیم تا قلب زبان باز کند و ذاکر شود و توجّه خاص نصیبش شود.

در حالی که گفته می‌شود ذکر حقیقی، ذکر قلبی و روحی است اما ذکر زبانی جدای از نوع اذکار نیست، یار محبوب است و به هر شکلی مدح شود زیباست. اگر قلب به یاد حق باشد طیّب است، اگر عقل به یاد او باشد زیباست، و اگر زبان به ذکر خدا مشغول گردد پسندیده است.

 

مقصود ذاکر، نزدیکی به محبوب

 

نکته‌ دیگری که امام (ره) متذکّر می‌شوند آن است که اگر هر عملی که انجام می‌دهیم، عملی صوری باشد و باطنی نداشته باشد، در قیامت چیزی دستگیر انسان نخواهد شد. اعمال ما نمادی هستند که حقیقت آن در روز قیامت هویدا می‌گردد. گاه این نمادها هیچ حقیقتی را از خود بر جای نمی‌گذارند.

ذکر هم مانند سایر اعمال باید یک نیت داشته باشد، پک پشت پرده‌ زیبا داشته باشد. اصلاً قیمت هر عمل ظاهراً زیبا، به پشت پرده‌ زیبایش مربوط می‌باشد. اگر نیّت اذکار قرب الی الله باشد، وصل ایجاد می‌کند و توجه به معشوق است و صورت باطنیه بسیار زیبائی از اذکار، در برزخ به فرد نشان داده می‌شود.

گاهی شیطان به سراغ ذاکر می‌آید و به او می‌گوید: «حال که تو ذکر زبانی را عادتاً انجام می‌دهی و خلوصی هم بر نیّت تو حاکم نیست، از انجام دادن آن صرف نظر کن.» اما امام (ره) می‌فرمایند: همین ذکر زبانی عادتیِ بدون توجه هم فرد را به محبوب می‌رساند. از این رو در روایات و اخبار بر ذکر زبانی تأکید فراوان شده است.

 

تاریخ جلسه: 87/8/8 جلسه 42

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» ادامه حدیث 18- فضیلت ذکر در روایات

 


[1] اصول کافی، ج2، ص496

[2] بحارالانوار، ج55، ص39

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *