امام موسی بن جعفر علیه السلام میفرمایند:
«دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِیلَ عَلَّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیامِ الْجَاهِلِیةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیةِ قَالَ فَقَالَ النَّبِی ص ذَاكَ عِلْمٌ لَا یضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا ینْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِی ص إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل»[1]
«رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به مسجد وارد شد ناگاه جماعتى را مشاهده فرمود كه اطراف مردى حلقه زدهاند. حضرت فرمود: «این چیست؟» گفته شد: «علّامه است.» فرمود: «علّامه چیست؟» گفتند: «داناترین مردم است به نسبهاى عرب و وقایع آن و روزگار جاهلیت و اشعار عربى.» پیغمبر فرمودند: «این علمى است كه از جهل او ضرر و زیانى نرسد و از علم او سودى حاصل نشود. همانا علم منحصر است به سه چیز: آیه محكمه، یا فریضه عادله، یا سنّت قائمه (نشانه استوار یا واجب راست یا سنّت پابرجا) و غیر از اینها زیادت است»
ملاک تشخیص علم واقعی
نکته حائز اهمیّت در روایت این است که وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله وارد مسجد شدند و مشاهده کردند افراد زیادی دور مردی حلقه زدهاند، سوال فرمودند: «ما هذا؟»«این چیست؟» نفرمودند:«من هذا؟»«این کیست؟» این عبارت حضرت حکایت از تحقیر دارد، زیرا در لسان عرب معمولاً حرف «ما» برای غیر ذویالعقول (غیر انسان) به کار میرود و حرف «من» برای ذوی العقول (انسان).
حاضرینِ در جمع جواب دادند: «او داناترین مردم به نسبهاى عرب و وقایع آن و روزگار جاهلیت و اشعار عربى است.» آنان به کسی که عالمتر از دیگران به نسب عرب و حوادثی که در عرب اتفاق افتاد بود و با تاریخ دوره جاهلیت کاملاً آشنا بود و حتی سنت، فرهنگ و اشعار آنها را به خوبی میشناخت، نسبت علّامه دادند، اما پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نسبتی را موجّه و صحیح ندانستند بلکه از نظر ایشان علمی که مردم آن را علم زیادی میدانستند، علمی نافع نیست که اگر کسی به این علم دست نیابد ضرر زیادی را متحمل شود. مثلاً چنین نیست که اگر کسی شعر حافظ و سعدی را از بَر نباشد و یا نسبت به بعضی وقایع تاریخ جاهل باشد و نداند هریک از معصومین در چه سالی متولد شدهاند یا چند سال عمر کردند و… ضرری متوجه او شود بلکه به فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله این علوم، علومی است که نه دانستن آن نفعآور است و نه ندانستن آن ضرر ایجاد میکند.
چه چیزهایی علم به شمار میآید؟
در ادامه روایت، حضرت میفرمایند: علم فقط سه چیز است:
- «آیةٌ مُحْكَمَةٌ» علم اعتقادات
- «فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ» علم اخلاق (پرهیز از افراط و تفریط)
- «سُنَّةٌ قَائِمَةٌ» علم احکام (مجموعه بایدها و نبایدها)
هر چیزی غیر از اعتقادات و اخلاق و احکام فضل است، یعنی امتیازی برای فرد محسوب میشود اما علم نیست.
تقسیم بندی انواع علم بر اساس انواع نشئات آدمی
امام (ره) میفرمایند: انسان سه نشئه و عالم دارد:
- نشئه آخرت یا همان عالم غیب و مقام روحانیت و عقل.
- نشئه برزخ (حد فاصل دنیا و آخرت ) و عالم خیال.
- نشئه دنیا و عالم مُلک و شهادت.
هر نشئهای کمال و تربیت خاصی لازم دارد و عملی متناسب با خود میطلبد که انبیاء متکفّل بیان آن هستند. تمامی آن سه علم مطرح شده، متکفّل تربیت ما هستند، هر علمی یک عالَم و مقام را پرورش میدهد. بعضی علوم پرورش نشئه آخرتی انسان را بر عهده دارد (علم اعتقادات)، بعضی از علوم پرورش نشئه دنیایی وی را به عهده دارد (علم احکام)، بعضی از علوم پرورش مقام برزخی او را بر عهده دارد (علم اخلاق).
نوع اول علم: علم اعتقادات است که عقل و نشئه غیبی و پنهانی انسان را تقویت میکند، یعنی شناخت خداوند و صفات او، شناخت عوالم غیبیه (ملائک و انواع آن)، شناخت انبیاء، علم به معاد و قیامت و… در حقیقت اعتقادات شامل علم به مبدأ و معاد میشود. این علم بالاترین نوع علم است زیرا بالاترین ثمرات را دارد و نفعش دائمی است و آخرت انسان را آباد میکند.
نوع دوم علم، علم به منجیّات و مُهلکات اخلاقی است. یعنی علم به محاسن اخلاق مانند صبر، شکر، رضا، تسلیم، سخاوت ، قناعت، زهد، تقوی و علم به کیفیت تحصیل این محاسن اخلاقی و از طرفی علم به قبایح اخلاق و آنچه به انسانیّت انسان آسیب میزند مانند حسد، کینه، نفاق، دروغ، حبّ دنیا، خیانت به مردم و علم به راههای دوری از آن.
«حضرت امام (ره) یک عالم بالا در نظر گرفتند که عالم عقل است و یک عالم پایین در نظر گرفتند که عالم نفس است و فاصله میان این دو را عالم قلب نام نهادند. تقسیم بندی امام با سایر عرفا در این زمینه تفاوت دارد. امام عالم عقل را عالم غیب گرفتهاند، عالم نفس را عالم ماده گرفتهاند و فاصله میان این دو را عالم قلب گفتهاند. زیرا قلب از جهتی به عالم بالا تمایل دارد و از جهتی به عالم پایین، میتواند تحت تسلّط عقل قرار بگیرد و یا تحت تسلط نفس، اخلاق حسنه موجب میشود قلب انسان تحت سلطه عقل قرار بگیرد و برای آخرت خویش توشه فراهم کند و آمادگی ورود به آن عالم را کسب نماید.»
نوع سوم علم، برنامه ریزی ظواهر زندگی دنیایی ما را بر عهده دارد. اینکه چه چیز حلال است و چه چیز حرام، کدام معامله صحیح است و کدام باطل، کدام معامله فاسد است و کدام حق. آداب معاشرت و ارتباط با افراد جزءِ علم احکام است.
معلّم اصلی هر علم، کیست؟
در علم اعتقادات کفیل و معلم اصلی حضرات انبیاء هستند و پس از آنان، اولیاء، فلاسفه و اهل حکمت. در علم اخلاق معلم اصلی اصالتاً انبیاء، اوصیاء و بالتبع همه علمای اخلاق هستند. متکفّل علم احکام علماء ظاهرند (یعنی فقها) البته در اصل متکفّل این علم نیز پیامبران بودند اما بعد از پیامبران و حضرات معصومین، فقها و مراجع عِظام ما متصدّی جریان این علم هستند.
ارتباط علوم سه گانه
حضرت امام (ره) میفرمایند: این سه علم کاملاً به یکدیگر مرتبط هستند، یعنی اگر در هر یک از این علوم گرفتار نقصی شده باشیم نقص آن به سایر علوم نیز سرایت پیدا میکند. مثلاً اگر من در عبادات ظاهری بیتوجه باشم به همان میزان به اخلاقیات و اعتقادات من نیز آسیب وارد میشود و یا اگر در اعتقادات بیقید و یا اهل تردید باشم، این تردید به فساد بعضی از اخلاقیّات و نقص در انجام عبادات منجر میشود و یا برعکس، مثلاً شما سعی دارید احکامی را که میدانید به خوبی عمل کنید، این اجرای درست منجر میشود که هم در اخلاقیات موفق باشید و رو به کمال بروید و هم در اعتقادات به یقین لازم برسید.
حضرت امام (ره) میفرمایند: این سه مرحله چه در جهت کمال و چه در جهت نقص در یکدیگر تأثیر گذارند. مثلاً کسی که عباداتش را به خوبی انجام میدهد آهسته آهسته خُلقیاتش نیز حَسَن میشود گرچه غرضش اصلاح خُلق نبوده، علاوه بر این در اعتقاداتش نیز راسختر میشود و عقایدش نیز رو به کمال میرود. یا بر عکس کسی که سعی میکند اخلاقیات درستی داشته باشد حلیم باشد، شکور باشد، متواضع باشد، این امر در اعتقادات و اجرای بندگیاش نیز اثر میگذارد.
حقیقت علوم سه گانه، یکی است
با یک دید میتوان گفت این سه علم به یکدیگر مرتبط هستند ولی با نگاهی دیگر میتوان گفت این سه علم در حقیقت هر سه یک علم هستند که در سه عالَم جریان پیدا کردهاند. گرچه با دید ظاهری احکام با عقاید فرق بسیاری دارد و عقاید غیر از اخلاقیات است اما امام (ره) میفرمایند: «باید گفت یک حقیقیت دارای مظاهر و مجاریی است» (یعنی علم کلیاش یکی است که گاهی در اعتقادات بروز پیدا میکند، گاهی در اخلاقیات و گاه در احکام.)
متأسفانه در جامعه کنونی ما، این امر غلط میان مردم رایج شده است که تنها اخلاق را باید درست کرد، عبادت آن قدر مهم نیست. چون عبادت حقالله است اما اگر اخلاق درست شد همه چیز درست میشود.
حضرت امام (ره) یک جمله بسیار جالبی دارند، میفرمایند: «کسی گمان نکند بدون اعمال ظاهریه و عبادات قالبیه میتواند دارای ایمان کامل یا اخلاق مهذّب شود، یا اگر خلقش ناقص و غیرمهذّب شد، اعمالش ممكن است تامّ و تمام و ایمانش كامل شود، یا ممكن است بدون ایمان قلبى اعمال ظاهریهاش تامّ و محاسن اخلاقیهاش كامل گردد. وقتى اعمال قالبیه ناقص شد و مطابق دستورات انبیاء نگردید، احتجاباتى در قلب و كدوراتى در روح حاصل مىشود كه مانع از نور ایمان و یقین مىشود و همین طور اگر اخلاق رذیله در قلب باشد، مانع از ورود نور ایمان است در آن.»
مثالی بسیار واضح، ما از یک انسان لاابالی توقّع صدق نداریم، گرچه صدق امری اخلاقی است اما اجمالاً مطمئن هستیم کسی که مقیّد به اجرای احکام نیست به اخلاقیات نیز پایبند نمیباشد و اعتقاداتش هم دچار نقص است (اعتقاد به خدا، پیامبر، معاد و…) زیرا نقص و کمال این علوم (احکام، اخلاق، اعتقادات) به یکدیگر وابسته است.
تاریخ جلسه: 87/11/30- ادامه جلسه 56
«برگرفته از بیانات استاد بروجردی»
» ادامه حدیث 24- اهتمام به علوم سهگانه
» ادامه حدیث 24- توضیح لغوی حدیث 24
» ادامه حدیث 24- آثار علم از لسان امیرالمومنین (ع)
[1] اصول کافی، ج1، ص32