فراغت برای عبادت
به لطف حضرت حق به حدیث بیست و هفتم رسیدیم.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوبٌ يَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِي أَمْلَأْ قَلْبَكَ غِنًى وَ لَا أَكِلْكَ إِلَى طَلَبِكَ وَ عَلَيَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَكَ وَ أَمْلَأَ قَلْبَكَ خَوْفاً مِنِّي وَ إِنْ لَا تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِي أَمْلَأْ قَلْبَكَ شُغُلًا بِالدُّنْيَا ثُمَّ لَا أَسُدَّ فَاقَتَكَ وَ أَكِلْكَ إِلَى طَلَبِكَ.» [1]
«در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! مرا عبادت کن و خود را برای بندگی من فارغ ساز تا دلت را لبریز از بینیازی کنم و تو را به نیازهایت واگذار نکنم. (در این صورت) بر من است که نیاز تو را برآورده سازم و دلت را از خوف خودم آکنده سازم و اگر مرا عبادت نکنی دلت را مشغول دنیا میکنم و نیاز تو را برآورده نمیکنم و تو را به خواستههایت واگذار میکنم.»
رهاورد بندگی
خداوند سبحان میفرماید: برای بندگی من فارغ شو که اگر برای عبادت خودت را فارغ کنی، چند کار، منِ خدا برای تو انجام میدهم:
- قلب تو را از بینیازی نسبت به خلق پر میکنم؛ یعنی خودت را محتاج هیچکس نمیبینی.
- تو را به درخواستهایت واگذار نمیکنم که در پی درخواستهایت بروی، خودم آنها را برآورده میکنم.
- بر عهده من است که راه فقر را بر تو مسدود کنم که هیچ احتیاجی به احدی نداشته باشی.
- قلبت را از خوف در مقابل خودم پر میکنم؛ یعنی عظمت مرا ادراک میکنی. تنها عظمت من تو را جلب میکند.
اما همه اینها به شرط بندگی است. اگر خود را برای بندگی من فارغ نکنی قلبت را از اشتغالات دنیوی پر میکنم. به جای اینکه قلبت لبریز از یاد من باشد، از افکار دنیوی پر میشود و فقرت را هم برطرف نمیکنم و تو را به درخواستت واگذار میکنم که هیچ وقت هم به آن چیزی که طالب آن هستی نمیرسی.
واژهشناسی روایت
امام (ره) در ابتدا چند لغت را توضیح دادند.
«تَفَرَّغْ»: باب تفعُّل است؛ یعنی تمامِ وقت خود را برای بندگی و برای حضور در مقابل من خالی کن. به غیر از بندگی من اندیشهای در سر نداشته باش.
«أَمْلَأْ»: وقتی ظرفی را از آب پُر میکنیم، میگوییم: مملو از آب شد.
خدای سبحان میفرماید: من تمام قلبتان را از غنا پُر میکنم تا جایی که جالی خالی در آن باقی نمیماند. به اندازهای که قلبتان گنجایش داشته باشد در آن بینیازی جای میدهم.
«أَكِلْ»: یعنی رها کردن و تفویض کردن. خدای سبحان میفرماید: از آن رو که بنده من هستی خودم کار را برای تو انجام میدهم. از تو تنها بندگی میخواهم و همه کارهای تو را خودم به عهده میگیرم.
«أَسُدَّ»: از ماده سدّ به معنی بستن در مقابل فتح باز کردن) است.
«فَاقَه»: به معنای گدایی و نیازاست.
حضور قلب چیست؟
امام(ره) بحث حضور قلب را از این روایت استفاده کرده و میفرمایند: هنگامی انسان میتواند خود را برای عبادت فارغ کند که دو کار انجام دهد:
- هنگامی که تصمیم بر عبادتی میگیرد، قلب خود را در اختیار عبادت قرار دهد. به عبارتی دیگر هم حضور وقت و هم حضور قلب داشته باشد.
- به قلب بفهماند که عبادت امر بسیار عظیمی است که نصیب هر کس نمیشود، پذیراییِ خصوصیِ خداست. اینکه میگوییم وقت را برای عبادت خالی کند؛ یعنی در شبانه روز، اوقاتی را به خودش و خدا اختصاص دهد و غیر خدا را در آن راه ندهد.
عبادت در هنگام فضیلت
تنها زمانی میتوانیم اینگونه باشیم که دریابیم عبادت، امری بسیار حائز اهمیت است که هیچ چیز نمیتواند جایگزین آن در زندگی شود؛ به همین جهت اشاره میکنند که اگر شما بخواهید وقت را برای عبادت خالی کنید بایستی عبادات خود را در اوقات فضیلت انجام دهید؛ اوقاتی که بهترین زمان است، بعنوان مثال نماز در وقت فضیلت، که در بعضی نمازها گسترده است و در برخی نمازها محدود.
امام(ره) میفرمایند: همانگونه که برای یک مطالعه زمانی اختصاص میدهید و برای کسب مال زمانی دیگر، بایستی برای عبادت هم زمان خاصی قرار بدهید که در آن زمان خاص، هیچ چیزی نتواند به عبادت خدشه وارد کند.
اگر نماز را با مزاحم و سر ودست شکسته انجام بدهید، نورانیّت ندارد و مورد غضب الهی است. اگر عبادت با رعایت زمان خاص انجام نشود نه تنها نورانیت به ارمغان نمیآورد بلکه ما را جزء مغضوب علیهم قرار خواهد داد.
برای تقریب به ذهن مثالی عرض میکنیم: اگر در اوج بینیازی، درخواستی از فرزند خود دارید تنها به جهت رشد اوست که اگر از انجام آن سرباز زند و یا با کراهت و تأخیر انجام دهد، نه تنها شاد نمیشوید بلکه از او عصبانی هم خواهید شد.
عواقب سبک شمردن نماز
امام(ره) میفرمایند: اگر کسی نماز را با تأخیر یا بیحضور قلب بخواند، «مستخف بالصلوة» نامیده میشود؛ یعنی نماز را خفیف و سبک شمرده است.
در ادامه امام(ره) چند روایت در این زمینه ذکر میکنند:
- امام باقر علیه السلام فرمودند:
«لَا تَتَهَاوَنْ بِصَلَاتِكَ فَإِنَّ النَّبِيَّ (ص) قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ لَيْسَ مِنِّي مَنِ اسْتَخَفَ بِصَلَاتِهِ لَيْسَ مِنِّي مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ»[2].
«نسبت به نماز بياعتنا مباش و آن را سبك و ناچيز مشمار، همانا كه پيامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هركس نماز را سبك شمارد و يا مسكرات بنوشد از – امّت – من نيست و بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.»
- امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند:
«لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَ بِالصَّلَاة»ِ
«اگر کسی نمازش را بیارزش حساب کند از شفاعت ما بیبهره است.»
امام(ره) بعد از ذکر این دو روایت، به شرح آنها میپردازند:
«از من نیست» به چه معناست؟ وقتی کسی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله جدا شود؛ گویا از همه رحمات و برکات و خیرات جدا شده است. و ما تا وقتی در این عالم هستیم، نمیدانیم وقتی پیامبر به کسی بگویند: فلانی از من نیست، چه مصیبت عظمایی است!
یا وقتی امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «به شفاعت ما نائل نمیشود»، چه رسوایی بزرگی در قیامت برای فرد ایجاد میشود.
اگر نماز برای ما عظیم باشد، اولاً در حریم نبوی وارد میشویم، ثانیاً در قیامت، از شفاعت بهرهمند خواهیم شد. بنابراین برکات عظیمی پیرو این قضیه نهفته است. دیگر جایی برای بیارزش بودن نماز وجود نخواهد داشت. آدمی اگر بداند که عملی، نفع بسیار اندکی دارد سعی میکند آن را انجام دهد، حال نماز که از منافع بسیاری برخوردار است چرا مورد غفلت واقع شود و به راحتی کنار گذاشته شود؟! نماز، برزخ و قیامت ما را حمایت میکند. ما محتاج شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستیم. و طالب ثبت نام در زمره امّت مرحومه. کسی که نماز را سبک میشمارد جزو امت مرحومه نخواهد بود.
امام(ره) میفرمایند: خدای تعالی و اولیای او از عبادت من و تو بینیازند، نه خدا محتاج نماز من است و نه پیامبرش، بلکه بیم آن است که اگر اهمیّت ندادی منجر به ترک آن شود و از ترک به جحود برسد.
جحود یعنی انکار. یعنی انکار میکنم و میگویم: آنقدر کارهای بهتر از نماز وجود دارد که نیازی به نماز نیست! اگر منکر شویم شقاوت ابدی نصیبمان میشود.
توصیه اول امام (ره) این بود که زمانی را برای نماز اختصاص دهید و مهمتر از آن حضور قلب در نماز است. حضور قلب یعنی قلب خود را از هر آنچه که موجب اشتغال میشود، خالی کنید.
فراغت وقت؛ مقدمه حضور قلب در محضر مولا
خالی بودن دل یعنی در هنگام نماز به فکر هیچ کدام از غصههای دنیویتان نباشید. گویا در وقت نماز هیچ کاری غیر از نماز ندارید. متأسفانه تمام افکار ما در هنگام نماز انباشته و متراکم میشود و میخواهد در نماز خود را نشان دهد. شیطان لشکر خود را بسیج میکند، زیرا از نماز بسیار شاکی است و همه توان خود را به کار میگیرد تا فراغت قلب را از ما بگیرد.
امام در این رابطه مثالهای متعددی را بیان فرمودهاند: نماز میخوانید؛ گویا درب مغازه را باز میکنید، و یا گویا وارد آشپزخانه شدهاید.
خدای سبحان «علیم بذات الصدور» است و از غفلت ما آگاه است و میداند که گرچه ظاهراً نماز میخوانیم اما به او توجهی نداریم.
به همین جهت امام ما را غیرتی میکنند و میفرمایند: عزیزم! تو مناجات با حق را مانند تکلم با یک نفر بندگان ناچیز حساب کن. چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان که سهل است، با یک نفر از بیگانگان اشتغال به صحبت داشته باشی، مادام که با او مذاکره میکنی از غیر، غافلی.
ما با افراد غریبه هم که سخن میگوییم مراقب گفتهها و شنیدههای خود هستیم؛ اما به ولی نعمت زندگی که همه وجود خود را مدیون او هستیم، بیتوجهایم.
امام(ره) میفرمایند: لااقل با خدا مثل مخلوقش رفتار کن! آیا واقعاً ارزش بندهها از خدا بالاتر است که هنگامی که با بنده سخن میگویی همه حواس خود را جمع میکنی؛ اما هنگام صحبت با خدا، غافلی؟! بیایید سرچشمه را پیدا کنید. چرا ما هنگامی که با بندگان خدا سخن میگوییم، خصوصاً هر چه مقام بالاتری دارد، تمرکز و توجه بیشتری داریم؟! اما وقتی با خدا سخن میگوییم توجه و تمرکزمان بسیار اندک است؟!
عامل غفلتها؛ ضعف ایمان و یقین
امام(ره) میفرمایند: همه این بدبختیها مربوط به ضعف ایمان و ضعف یقین است. از آن رو که خدا را نمیشناسی اینگونهای. اگر بدانی او کیست دیگر اینگونه با اوسخن نمیگویی!
ایشان شاهد مثال عملکرد مرحوم سیدبنطاووس را میآورند: سید اولین روزی که به تکلیف رسیدند عید گرفتند به این جهت که خدای سبحان از آن روز به او اجازه داده که در محضر او وارد شود و در کنار سایر بندگان به بندگی بپردازد. مرحوم سید(ره) در کتابی که برای فرزندش نوشته است میگوید: تا قبل از تکلیف در شمار بهائم و حیوانات هستیم؛ وقتی به تکلیف میرسیم میتوانیم به جایی برسیم که از ملائک هم بالاتر شویم و مَلَک پشت سر ما نماز بخواند؛ به همین جهت سیدبن طاووس برای حفظ اعتقادات فرزندش به شکرانه اینکه او به سن تکلیف رسیده است هموزن او، طلا صدقه داد.
در نهجالبلاغه آمده است که به شکرانه کار خیر صدقه دهید:
«سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَهِ[3]»
«سپاسگذاری کنید و ایمان و اعتقادات خود را با صدقه حفظ کنید.»
ما برای سلامتی و حفظ مال صدقه میدهیم؛ اما امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: برای حفظ اعتقادات هم صدقه بدهید.
تمرکز روی عبادت موجب حضور قلب میشود
امام(ره) میفرمایند: یکی مثل سیدبنطاووس (ره) است که خود، روز تکلیفاش را جشن میگیرد و از خدا تشکر میکند که وارد جمع بندگان خاص شده و یکی هم در عین اینکه دائم اجازه ورود به عبادت را دارد، قدردان عبادت نیست.
به حال حضرات معصومین که مقتدای ما هستند نگاه کنید. وضعیت حضرت امیر در وقت نماز چگونه بود؟ چه تغییر رنگی میدادند! امام سجاد علیهالسلام چه لرزشی داشتند!
تیر را در هنگام نماز از پای حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بیرون کشیدند، چون میدانستند در نماز، درد را حس نمیکند. اگر گفته شود غیرممکن است و این امور تنها مختص معصومین است، در پاسخ میگوییم: اتفاقاً حضور قلب برای افراد عادی بسیار اتفاق میافتد و جزو امور ممنوع نیست که بگوییم امکان حضور قلب وجود ندارد.
برای تقریب به ذهن امام(ره) مثالی میزنند و داستانی را نقل میکنند:
یکی از دوستان ما شبی با گروهی از اراذل و اوباش اصفهان درگیر شده بود و بعد از اتمام درگیری متوجه میشود که چند ضربه چاقو خورده است. او میگوید: به حدی درگیر بودم که ضربه چاقو را حس نکردم در حالیکه ضربات چاقو به اندازهای شدید بود که تا مدتها در بیمارستان بستری بودم.
بنابراین میشود آدمی در یک زمانی آنقدر روی امری تمرکز داشته باشد که به هیچ وجه مسائل جانبی آن را متوجه نشود. این یک فرد عادی است همین صحنه را میتوانیم در نماز بیاوریم. اینقدر در آن زمان متوجه ذات اقدس الهی شویم که اصلا توجهی به مشکلات زندگی و خطراتی که ما را تهدید میکند، نداشته باشیم.
قانوناً اینگونه است که وقتی انسان توجه خاصی به یک امر پیدا میکند از جسم خود غافل میشود.
توجه به یک مبدأ فراغت قلب ایجاد میکند
یک نماز امام رضا علیهالسلام دو ساعت طول میکشد. مرحوم نخودکی یک شب تا صبح رکوع و یک شب تا صبح سجده داشته است!
اگر انسان متوجه یک مبدأ باشد، یک شب تا صبح هم بایستد اصلا اذیت نمیشود. فراغت قلب جزء امور مهم زندگی ماست که با هر زحمتی باید آن را بدست آوریم. اگر به ضمیر ناخودآگاه خود فرمان دهیم که حضور قلب امکان پذیر نیست، حتماً غیرممکن خواهد شد. اگر بگوییم فراغت قلب کار خواص است و برای ما که جزو عوام هستیم امکانپذیر نیست، واقعا فراغت قلب نصیب ما نمیشود؛ اما اگر بگویم از خدا حضور قلب را که یکی از اساسیترین نیازهای زندگی است را میخواهم و همه تلاش خود را برای بدست آوردن آن انجام میدهم، بدست آوردن آن، هم آسان و هم ممکن میشود.
خیال، پرندهای است که آرام و قرار ندارد
امام(ره) خیال را به پرندهای تشبیه کردند که آرام و قرار ندارد. و از این شاخه به آن شاخه میپرد و میخواهد در هرجایی بنشیند. اما اگر پرنده خیالتان خواست حرکت کند، او را نگه دارید؛ یعنی دائم توجه داشته باشید که اکنون هنگام قرائت است و نمیتوان از آن خارج شد. پای پرنده خیال را ببندید. وقتی به رکوع رسیدید آن را کنترل کنید. در سجده و تمام اجزاء نماز آن را مهار کنید.
از حضرت امام(ره) اجازه میگیرم و فرمایش آیت الله بهجت (ره) را کنار فرمایش ایشان عرض میکنم. از ایشان میپرسند چه کنیم که حضور قلب به دست بیاوریم؟
میفرمایند: همان هنگامی که فهمیدی حضور قلب نداری، اتفاقا قلبت حاضر است؛ چون دریافتی که پرنده خیال پریده، میتوانی آن را مهارکنی! هرگاه دریافتید که حواستان نیست همان لحظه قلب، حاضر است.
چگونه پرنده خیال را رام کنیم؟
امام(ره) میفرمایند: اگر آدمی اندکی روی خود کار کند، آرام آرام پرنده خیالش رام میشود و این حضور قلب به عادت او تبدیل میشود. قانوناً اینگونه است که هر امری با عادت کردن میسَّر میشود. با مواظبت و مراقبت این قضیه امکانپذیر است.
به نظر امام آسان هم هست. امام(ره) به نکته ظریفی اشاره میکنند: ابتدا فرمودند: فراغ وقت، و سپس فرمودند: فراغت قلب؛ و مرحله سوم حضور قلب است.
فراغت قلب؛ مقدمه حضور قلب
تا فراغت قلب نباشد حضور قلب ممکن نیست. امکان ندارد در نماز به فکر دختر و پسر و همسر و کار و زندگی و… باشیم و انتظار حضور قلب هم داشته باشیم. ابتدا باید مانع را دور کنیم. مانع، اشتغالاتی است که در قلب وجود دارد که باید مرتفع شود. وقتی فراغت قلب حاصل شد، حضور قلب خود به خود ایجاد میشود.
عامل پذیرفته شدن نماز؛ حضور قلب
نماز تنها با حضور قلب پذیرفته میشود. برای اثبات این مدعا امام(ره) روایتی میآورند:
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام میفرمایند:
«إِنَّمَا لَكَ مِنْ صَلَاتِكَ مَا أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ مِنْهَا فَإِنْ أَوْهَمَهَا كُلَّهَا أَوْ غَفَلَ عَنْ أَدَائِهَا لُفَّتْ فَضُرِبَ بِهَا وَجْهُ صَاحِبِهَا.» [4]
«فقط آن مقداری از نماز مال توست که اقبال قلب داشته باشی (یعنی دلت حاضر باشد) حال اگر حضور قلب نداشتی و با توهمات و خیالات مختلف آداب نماز را رعایت نکردی؛ نماز به هم پیچیده شده و به صورت صاحبش پرت میشود.»
بسیاری از اوقات پس از نماز احساس میکنیم تمام مشکلات فراموشمان شد و گشایشی برای ما حاصل شد. اما گاهی هم نماز میخوانیم و هیچ تغییری با قبل از نماز در خود احساس نمیکنیم و چه بسا پس از نماز خدای ناکرده احساس قبض میکنیم و آن انبساط و سرور لازم را نداریم. در چنین اوقاتی است که امام باقر و امام صادق علیهماالسلام فرمودند: نماز پیچیده میشود و به صورت صاحبش میخورد؛ یعنی نماز از ما شاکی است که چرا حق مرا رعایت نکردی؟ حق من اقبال قلب و حضور قلب بود، چرا حق مرا رعایت نکردی؟!
راهکار جبران حضور قلب فوت شده در هنگام نماز
در روایت دیگری ابوحمزه ثمالی نقل میکند:
«رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يُصَلِّي فَسَقَطَ رِدَاؤُهُ عَنْ مَنْكِبِهِ قَالَ فَلَمْ يُسَوِّهِ حَتَّى فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قَالَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ وَيْحَكَ أَ تَدْرِي بَيْنَ يَدَيْ مَنْ كُنْتُ إِنَّ الْعَبْدَ لَا يُقْبَلُ مِنْهُ صَلَاةٌ إِلَّا مَا أَقْبَلَ مِنْهَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَلَكْنَا فَقَالَ كَلَّا إِنَّ اللَّهَ مُتَمِّمُ ذَلِكَ لِلْمُؤْمِنِينَ بِالنَّوَافِلِ.[5]»
« امام سجاد علیهالسلام را در حال نماز دیدم. عبای مبارکشان از شانه پایین افتاد و ایشان عبا را صاف نکردند، تا هنگامی که نمازشان تمام شد. به حضرت عرض کردم: چطور در نماز عبایتان یکطرفه شده بود و شما آن را صاف نکردید؟ حضرت فرمودند: «وای بر تو این چه سوالی است؟ آیا میدانی در مقابل چه کسی بودم؟ تنها مقداری از نماز فرد قبول میشود که با حضور قلب باشد. ابوحمزه میگوید: با این آیین نامهای که شما امروز مطرح کردید همه ما از هلاکشدگانیم. حضرت فرمودند: «نترس! خدا مهربان است و برای مؤمنین حضور قلب را با نوافل تمام میکند.»
*راهکار امام سجاد علیهالسلام برای جبران حضور قلب فوت شده در هنگام نماز، خواندن نمازهای نافله است.
راهکار جبران نوافل فوت شده
از امام(ره) اجازه میگیرم و توضیحی بیان میکنم: ممکن است کسی به علت شدت اشتغال نتواند نوافل ظهر و عصر را بخواند، راه حل چیست؟
در زادالمعاد علامه مجلسی(ره) وقتی بحث نماز جعفر طیار (ره) را بیان میکند میگوید: همه علما بالاتفاق قبول دارند، که اگر کسی نمیتواند نوافل را بخواند، خواندن نماز جعفر طیار در هر روز، نوافل یومیه را جبران میکند.
به علامه(طباطبایی) گفتند: فلانی از شما گلهمند است. علامه پرسیدند: چرا؟ گفته بودند: در راه، هر دفعه که شما را میبیند شما با او سخن نمیگویید و تنها جواب سلامش را میدهید. علامه(ره) فرمودند: من مشغول نمازم. علامه(ره) در راه، نماز مستحبی میخواندند.
راهکار علامه مجلسی برای جبران نخواندن نوافل، خواندن نماز جعفر طیار است. نماز جعفر طیار زمان خاصی ندارد و در هر ساعت از شبانه روز میتوان خواند. علما خواص بسیاری برای این نماز ذکر کردهاند.
بنابراین در نماز باید حضور قلب داشت زیرا به اندازه حضور قلب نماز پذیرفته میشود. اگر تمام تلاش خود را برای حضور قلب بکار گرفتیم و کمی اختلال وارد شد، با نوافل و نماز جعفر طیار، قابل جبران است.
امام(ره) در ادامه میفرمایند: راهی برای گریز از حضور قلب و اهمال کاری نیست. خدای سبحان برای مؤمنین مکملهای زیادی قرار داده است، یکی از آنها نوافل است.
عامل کسالت؛ انجام عمل بدون معرفت
امیرالمؤمنین علیهالسلام در حدیث اربع مائه فرمودند:
«لَا يَقُومَنَّ الرَّجُلُ فِي الصَّلَاةِ مُتَكَاسِلا[6].»
«هیچ کدام از شما با کسالت به نماز نایستید.»
این روایت به معنای به تأخیر انداختن نماز نیست؛ زیرا هیچیک از ما یقین به زنده بودن خود نداریم. منظور روایت آن است که هر عملی که بدون معرفت انجام شود همراه با کسالت است؛ بنابر این برای انجام نمازِ با نشاط، بایستی معرفت داشته باشیم.
به عنوان مثال وقتی به حرم امام رضا علیهالسلام مشرّف میشوید اگر بدانید حضرت جلوی پای هر زائر میایستند و دستشان را میآورند که هر زائر ببوسد و جواب سلام هر زائر را میدهند، مشتاقانه خود را به حرم میرسانید؛ اما اگر معرفتی نسبت به حضرت نداشته باشید، حتماً با کسالت میروید.
وقتی حضرت میفرمایند: با کسالت نماز نخوانید؛ یعنی بدانید به محضر چه کسی وارد میشوید؟ با اشتیاق نماز بخوانید. همانگونه که وقتی به مهمانی بزرگی دعوت میشوید از مدتها قبل شوق حضور در آن مجلس را دارید، حال خدای سبحان که همه عالم متعلق به اوست شما را به مهمانی دعوت کرده است. بنابراین بایستی شوق حضور در این مهمانی را داشته باشید و با کسالت به آن وارد نشوید.
تاریخ جلسه: ۱۳۸۸.۲.23- جلسه 26 – (۶4)
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] کافی، ج2، ص83
[2] وسائل الشّيعة : ج 4، ص 23، ح 4413
[3]نهج البلاغه، حکمت 146
[4] التهذیب، ج2، ص342
[5] علل الشرایه، ج1، ص 231
[6] بحارالانوار، ج10، ص91