حدیث 4: کبر و آثار آن

فردی به نام حکیم از امام صادق (ع) سوال کرده است:

«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَدْنَى الْإِلْحَادِ فَقَالَ إِنَّ الْکبْرَ أَدْنَاهُ.»[1]

«پایین‌ترین و پست‌ترین درجه انکار خدا چیست؟ حضرت فرمودند: کبر پست‌ترین درجه آن است.»

در توضیح کبر باید گفت: کبر حالت نفسانیه‌ای است که انسان به واسطه‌ آن خود را از دیگران برتر می‌داند و در نتیجه‌ی این حالت برخوردی با مردم می‌کند که به صفت تکبّر بین مردم جای می‌گیرد.

رذیله کبر از آثار عُجب است زیرا در ابتدا انسان به جهت کمالی که در خود می‌بیند دچار خودبینی و عجب می‌شود و چون این کمال را تنها در وجود خود تصور می‌کند، دیگران را فاقد آن می‌داند و همین امر او را به برتری جویی نسبت به دیگران وا می‌دارد که به این حالت کبر می‌گویند. جایگاه کبر در قلب و باطن انسان است ولی آثارش در افعال و اقوال فرد ظاهر می‌گردد.

امام خمینی (ره) در بیان عاقبت کبر فرموده‌اند: در ابتدا انسان خودبین و خودخواه می‌شود و هرگاه خودخواهی بیشتر شود فرد خودپسند می‌گردد و چون خودپسندی به اوج رسد بیگانه‌‌ی از خود می‌شود.

 

درجات مختلف کبر

 

  1. کبری که در پی ایمان و اعتقادات حقه بر فرد عارض می‌شود و به جهت عقاید صحیح خود را از دیگران برتر می‌داند.
  2. کبری که زائیده صفات پسندیده و ملکات حسنه‌ای است که در فرد وجود دارد و شخص دچار خودخواهی نسبت به صفت پسندیده‌ خویش می‌شود مثلاً کسی‌ که با عنایت خدای متعال می‌تواند هنگام غضب بر خشم خود مسلط شود خود را از فرد دیگری که کنترل غضبش را ندارد برتر می‌داند.
  1. کبری که زاییده عبادات و اعمال صالحی‌ست که فرد انجام می‌دهد به این معنا که فرد چون توفیق عمل صالح می‌یابد و عبادت حق تعالی را می‌کند لذا اعمالش را مقبول درگاه ربوبی می‌داند و خود را از دیگران برتر می‌داند و دچار کبر می‌شود.

 

دیگر تقسیم بندی‌های کبر

 

  • کبر به خدای متعال

این کبر از سایر درجات کبر قبیح‌تر و مهلک‌تر است. این نوع کبر تنها، بلای منکرین حضرت حق و کافران است. البته گاه نمونه‌ای از آن در بعضی متدینین به جهت جهل مقام بندگی خود نسبت به خدای متعال نیز وجود دارد. در این کبر فرد به خدای متعال بابت درخواست‌ها و دعاهایی که کرده و مورد اجابت واقع نشده است اعتراض می‌کند.

 

  • کبر بر انبیاء و اولیاء خدا

در این نوع کبر فرد به دلیل اینکه انبیاء و اولیاء را فردی چون سایر افراد می‌داند بر آنها تکبر می‌کند و همین امر باعث می‌شود بسیاری از مردم به انبیاء متعرض ‌شوند که شما بشری چون ما هستید ما چگونه به آنچه شما آورده‌اید ایمان بیاوریم.

قرآن می‌گوید:

«أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَینِ مِثْلِنا»[2]

«آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم؟»

 

  • کبر به اوامر الهی

این کبر مصیبت اهل معصیت است. مثلاً فردی به دلیل آنکه لباس احرام را نمی‌پسندد فریضه حج را ترک می‌کند یا دیگری از آنجا که سجده کردن را با مقام و منزلت خود هماهنگ نمی‌بیند از ادای نماز استنکاف می‌کند. البته گاهی این کبر در بعضی مومنین هم دیده می‌شود مثلاً فردی مطلب حق و مسلمی را از دیگری می‌شنود و آنرا به شدت رد می‌کند، در حالیکه اگر همین مطلب را از انسان بزرگی بشنود می‌پذیرد.

 

  • کبر بر بندگان خدا

کبر بر علماء و دانشمندان نیز شامل این درجه از کبر است. این نوع کبر مفاسد فراوانی دارد زیرا اگر انسان خود را بهتر از علماء و فقها بداند نمی‌تواند به احکام الهی که آنها در فقه به آن می‌رسند، عمل کند.

 

علّت کبر چیست؟

 

در بررسی سبب و علت کبر حضرت امام خمینی (ره) می‌فرمایند: کبر عوامل مختلفی دارد که تمام آنها ریشه در عجب و خودپسندی دارد. انسان هنگامی که در خود کمالی را تصور می‌کند و در نتیجه آن کمال خود و عمل خود را می‌پسندد و چون این کمال را تنها مخصوص به خود می‌داند و سایرین را فاقد آن تصور می‌کند به دیگران به دیده تحقیر و سرزنش می‌نگرد.

مثلاً افرادی که اهل حکمت هستند از آنجا که به علوم و براهین دینی دست پیدا کردند که سایرین از دستیابی به آن عاجزند به ایشان با چشم حقارت می‌نگرند. همچنین آنها سایر علومی که به موضوع دین نمی‌پردازند اصلاً به عنوان علم نمی‌پذیرند و چون علم و ایمان دیگران را ناقص می‌دانند و تنها ایمان خود را کامل می‌شمرند با تکبر با ایشان برخورد می‌کنند. حال آنکه حکیم واقعی کسی است که علم به معاد باعث شود تا تواضع، ملکه‌ وجودی‌اش گردد.

قرآن می‌گوید:

«لا تُصَعِّرْ خَدَّک لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ کلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ»[3]

این سخن لقمان با فرزند خویش است:

«با بى‏‌اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد.»

یا در میان فقها گاهی بعضی به جهت تخصصی که در احکام و فقه پیدا کرده‌اند خود را بزرگ و گرامی تصور کرده و شایسته انواع اکرام می‌دانند و دیگران را حقیر می‌شمرند و با آنکه در فقه به قدر لازم تخصص ندارند متوقع هستند آنچه را آنها بیان می‌کنند دیگران بدون تأمل اطاعت کنند، در حالیکه علم حقیقی باید در فرد تواضع ایجاد کند، بنابراین اگر انسانِ در ظاهر عالمی، اهل تواضع نیست آنچه آموخته الفاظی بیش نبوده است.

 

کبر اهل عبادت

 

آنچه تاکنون بیان گردید تکبری بود که در بعض اهل علم وجود دارد. گاه تکبر دامن‌گیر افراد اهل عبادت نیز می‌شود تا آنجا که ایشان به سبب عبادتی که انجام می‌دهند تنها خود را اهل نجات و صلاح می‌دانند و به عالمان از آن رو که گاهی به علم خود عمل نمی‌کنند خرده می‌گیرند در نتیجه بر ایشان تکبر می‌کنند با اینکه اگر عبادت این فرد عبادتی حقیقی و خالصانه بود و در او نور معرفت ایجاد می‌کرد. عبادت باید موجبات اصلاح فرد را فراهم کند و نسبت به نمازهای واجب و مستحب مقید است

بابت آنچه به جا می‌آورد در ابتدا دچار عجب گشته و عمل خود را می‌پسندد و سپس خود را برتر از دیگران می‌داند درحالیکه غافل از آن است که اگر حقیقت نماز محقق شود او را از فحشاء و منکر باز می‌دارد و مانع از کبر و خود پسندی فرد می‌گردد:

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکر»[4]

«نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‌‏دارد»

 

تصور کمال، مقدّمه کبر است

 

حضرت امام (ره) در ادامه می‌فرمایند: در هر حال کبری که در فرد عارض می‌شود از این روست که انسان در خود کمالی را تصور می‌کند که دیگران از داشتن آن بی‌بهره‌اند مثلاً کسی که دارای جمال ظاهری است بر دیگری که از زیبائی ظاهری بی‌نصیب است تکبر می‌کند.

کبر گاهی در انسان نهفته و پنهان است و فرد به دلایلی از اظهار آن خودداری می‌کند ولی چون این رذیله درونش وجود دارد هنگامی که از حالت طبیعی خارج گردد مثلاٌ عصبانی و غضبناک شود تکبر پنهان او ظاهر خواهد گشت.

 

مشخص شدن کبر در گفتار و رفتار

 

کبر در افراد مختلف نمادهای متفاوتی دارد. گاهی کبر در زبان ظاهر می‌شود و فرد به دیگران فخرفروشی و مباهات می‌کند، مثلاً انسان عابد به دیگران می‌گوید: من فلان عمل را انجام دادم و با این کار اعمال خود را بزرگ و کامل شمرده و عمل دیگران را دارای نقص تصور می‌کند، انسان عالم به دیگران می‌گوید: تو چیزی نمی‌دانی بلکه من چون بسیار زحمت کشیدم به این علم دست یافته‌ام.

یکی از علماء که حضرت امام در کتابشان به ایشان اشاره کرده‌اند می‌گوید: «پایین‌ترین درجه کبر در انسان عالم آن است که از مردم رو بگرداند گوئی از ایشان اعراض کرده است و یا چهره درهم کند گویا که به آنها غضب کرده یا می‌خواهد از ایشان دوری کند در حالیکه نمی‌داند پرهیزکاری به چین و چروک پیشانی و یا صورت عبوس کردن یا روبرگرداندن از مردم و … نیست، بلکه تقوا در قلب است. «پیامبر (ص) به سینه مبارک خود اشاره کردند و فرمودند: تقوا اینجاست».

 

تاریخ جلسه: 86/7/4- جلسه 12

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» ادامه حدیث 4- مفاسد و عاقبت کبر

» ادامه حدیث 4- علاج بیماری کبر

 


[1] اصول کافی، ج2 ص309

[2] سوره مباركه‌ مؤمنون، آيه‌۴۷

[3] سوره‌ مباركه‌ لقمان، آيه‌ ۱۸

[4] سوره‌ مباركه‌ عنكبوت،‌ آيه‌ ۴۵

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *