حدیث 5: حسادت، ریشه های آن و راه علاج

پیامبر (ص) فرمودند:

« قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى‏ بْنِ عِمْرَانَ (ع) یا ابْنَ عِمْرَانَ لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَیتُهُمْ مِنْ فَضْلِی وَ لَا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلَى ذَلِكَ وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَادٌّ لِقَسْمِی الَّذِی قَسَمْتُ بَینَ عِبَادِی وَ مَنْ یكُ كَذَلِكَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَیسَ مِنِّی.»[1]

«خدای سبحان به موسی بن عمران فرمودند: ای پسر عمران! به مردم نسبت به آنچه من از فضل خود به ایشان دادم حسادت مکن و چشمان خود را به سوی آنها خیره مکن و نفس خود را دنبال آنها مفرست زیرا حسود به نعمت من نسبت به بندگانم غضبناک است و از تقسیمی که بین آنها كرده‌ام رو گردان است. کسیکه چنین باشد نه من از او هستم و نه او از من است.»

 

تعریف حسادت

 

حسد حالتی درونی است که فرد آرزوی سلب نعمت از دیگران را دارد خواه آن نعمت در اختیار خود او قرار بگیرد یا نگیرد و یا اینكه نعمت به او برسد یا نرسد. گاهی اتفاق می‌افتد كه حسود کمال یا نعمتی را در دیگری توهم می‌کند و به آن حسادت می‌ورزد درحالیکه آن چیز واقعاً نعمت محسوب نمی‌شود بلکه رذیله و نقصانی بیش نیست اما فرد حسود آن را کمال می‌بیند و به آن حسادت می‌ورزد. علت این امر آن است که چنین فردی چون در حد حیوانیت پائین آمده و فاقد کمالات انسانی شده است صفات پست و حیوانی را که در دیگران وجود دارد کمال می‌پندارد و چون خود را فاقد آن می‌داند حسادت می‌کند. مثلاً بعضی بذله‌گویی و سخنان هرزه و بیهوده‌گویی‌ها را کمال می‌پندارند و به کسی‌که این صفت ناپسند را دارد حسادت می‌کند.

 

مقایسه حسد و غبطه

 

حسد حالتی است كه به غبطه نزدیك است، اما میان این دو نزدیك فاصله بسیار است. یكی رذیله و دیگری حسنه. یكی صفت منفی و دیگری مثبت، یكی انسان را به حضیض ذلت می‌كشد و دیگری كمال بخش است. حسد را تا اندازه‌ای توضیح دادیم اما غبطه حالتی است كه هر شخصی متخلق به این صفت شود از پیشرفت دیگران نه تنها ناراحت نیست و قصد سلب نعمت از آنها را نمی‌كند بلكه می‌خواهد خود او نیز این كمال را طی كند این حالت در فرد انگیزه‌ رشد و حركت‌های صعودی را در پی دارد، باید دقت داشت این دو موضوع خلط نشوند.

 

مقایسه کبر و حسد

 

در نگاهی به خصلت حسد و کبر باید بگوییم گرچه این دو ظاهراً به هم شباهت دارند ولی در حقیقت با یکدیگر متفاوتند.

تفاوت حسد و کبر آن است که انسان متکبر در خود کمال موهومی تصور می‌کند لذا خود را برتر از دیگران می‌پندارد و بر آنها تکبر می‌کند اما حسود خود را فاقد کمال و نعمتی می‌داند که در دیگری وجود دارد لذا بر او حسادت می‌کند.

 

علل حسادت

 

امام خمینی (ره) می‌فرمایند: علت عمده‌ حسادت ذلّت نفس است یعنی چون حسود ذلیل است با حسادت ورزیدن خواهان سلب نعمت از محسود (کسیکه به او حسادت می‌کند) است.

علامه مجلسی (ره) علت عمده حسادت را هفت چیز ذكر می‌كند اما امام‌ خمینی (ره) ریشه‌ی همه‌ی این امور را ذلّت نفس ذكر می‌كند و ذلت نفس افراد را وابسته به این امور می‌دانند:

  1. عداوت. حسود نسبت به محسود عداوت و دشمنی دارد زیرا او را رقیب خود می‌داند از این رو با او رابطه‌ای عداوت آمیز دارد درحالیكه این شخص نسبت به همسر، مادر، فرزند و هرکس دیگری که دوستش دارد حسادت نمی‌ورزد.
  2. تعزّز: از نظر حسود كسی که مورد حسادت قرار گرفته است از نعمت و کمالی برخوردار است و حسود معتقد است او به خاطر این صفات بر او فخرفروشی و تکبر می‌کند و حسود طاقت تکبر او را ندارد لذا به او حسادت می‌ورزد و آرزوی از بین رفتن نعماتش را می‌کند تا دیگر تکبّر نكند، حقیقتاً حسود طاقت عزت محسود را ندارد.
  3. کبر: حسود از آن جهت که می‌خواهد فقط خودش به نظر دیگران جلوه کند لذا به کسی که نعمتی دارد و از کمالی برخوردار است تکبر می‌ورزد و آرزوی سلب نعمتش را می‌کند او را حقیر جلوه می‌دهد تا تنها دارایی‌های خودش نمایان شود.
  4. تعجب: حسود از اینكه دیگران از نعمتی برخوردارند متعجب است این حالت در اكثر افراد زمان پیامبران به چشم می‌خورد آنها می‌گفتند: آیا ما به کسیکه مثل خودمان است ایمان بیاوریم؟

«أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَینِ مِثْلِنا»[2]

«آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم؟»

  1. خوف: حسود نگران است كه محسود موجبات مزاحمت او را ایجاد كند و مانع رسیدن به خواسته‌هایش شود.
  2. حبّ ریاست:‌ حسود ریاست کردن بر دیگران را دوست دارد و لازمه‌ این علاقه برتری‌جویی بر دیگران است، از این رو حسادت می‌كند تا مردم را از نظر مقام و منزلت پایین بیاورد و خود در رتبه‌ بالاتر جای گیرد و بتواند بر جایگاه ریاست تكیه بزند.
  3. خبث طینت: حسود بر اثر رفتارهای سوء و ناصحیح خویش چنان طینت زشتی می‌یابد که تحمل دیدن نعمت محسود را ندارد.

 

مفاسد حسد از لسان معصومین

 

امام صادق (ع) می‌فرمایند:

«آفَةُ الدِّینِ‏ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ.»[3]

«آفتِ دین، حسد و عجب و فخر فروشی است.»

امام باقر (ع) می‌فرمایند:

«إِنَّ الرَّجُلَ لَیأْتِی بِأَی بَادِرَةٍ فَیكْفُرُ وَ إِنَّ الْحَسَدَ لَیأْكُلُ الْإِیمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ‏.»[4]

«به درستیکه فرد با هر لغزشی (اعم از فعلی و زبانی) که در هنگام غضب از او صادر شود آمرزیده می‌شود ولی همانا حسد حتماً ایمان را می‌خورد و از بین می‌برد همانطور که آتش هیزم را می‌خورد».

 

تفاوت حسادت با ایمان

 

از سوی دیگر، نور ایمان قلب انسان را وسیع‌تر از تمام موجودات قرار می‌دهد، چنانچه در حدیث قدسی خداوند فرموده است:

« لَمْ یسَعْنِی‏ سَمَائِی وَ لَا أَرْضِی وَ وَسِعَنِی قَلْبُ‏ عَبْدِی‏ الْمُؤْمِنِ[5]

«من در آسمانها و زمین نگنجم ولی در قلب بنده مومنم جای گیرم.»

چنین نوری با تاریکی که در اثر حسادت در قلب ایجاد می‌شود منافات دارد. حسادت قلب را چنان درگیر می‌کند که آثارش در ظاهر و باطن فرد نمایان می‌گردد. میان قلبی كه با نور ایمان منوّر شده و قلبی كه در ظلمت حسادت گرفتار آمده فاصله‌‌ فراوانی وجود دارد.

حسود قلبی تنگ و تاریک دارد و از داشته‌های دیگران غمگین است درحالیکه مؤمن خوش‌بین و راضی است.

حسود بدخواه دیگران است ولی مؤمن برای دیگران آرزوی خیرخواهی دارد.

حسود حبّ دنیا دارد و برای نیل بیشتر به دنیا خواهان سلب نعمت دیگران است، او گمان می‌كند سلب نعمت دیگران افزایش نعمت او را در پی دارد ولی مؤمن علاوه بر اینکه خودش از نعمات الهی بهره‌مند می‌شود در حد توانش به دیگران هم نعمت‌رسانی می‌کند.

حسود خائف و محزون است و همیشه با این حزن و ترس زندگی می‌کند اما مؤمن تنها ترسش از خدای سبحان است و تنها نگرانی‌اش از این است که روز قیامت در پیشگاه حق تعالی دست خالی باشد.

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: حسود مومن نیست و به نعماتی که خداوند متعال بنابر مصلحت و با عدالت نصیب افراد کرده است ایمان ندارد. درحالیکه اگر خداوند را عادل بداند و تقسیم نعمات او را بربندگانش عادلانه بداند حسادت از او مرتفع خواهد شد، فطرت انسان عدل را می‌پسندد و از ظلم بیزار است بنابراین حسود که به عدالت خداوند معترض است از نظر کمالات انسانی ناقص است.

 

راه معالجه حسادت چیست؟

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: انسان اصلاً نباید اجازه دهد نفسش آلوده به رذایل اخلاقی از جمله حسد شود و اگر خدای ناخواسته مبتلا شد باید هرچه زودتر برای علاجش اقدام نماید؛ زیرا رذایل هر چه در وجود فرد محكم‌تر شود، ریشه‌كن كردنش دشوارتر خواهد شد.

حضرت امام (ره) برای درمان حسد یک علاج عملی مطرح کرده و می‌فرمایند: حسود نسبت به محسود اظهار محبت کند هرچند این کار برای او بسیار سخت باشد. مثلاً اگر نفسش به او امر می‌کند که محسود را اذیت کند، به او بی‌احترامی کند، بدی‌هایش را برای دیگران بیان کند ولی او خلاف خواسته‌ نفس رفتار کند، یعنی به محسود ترحم و محبت کند، از او به بزرگی یاد کند و در حضور دیگران ذکر خیرش را بكند و در تنهایی صفت‌های خوب محسود را برای خود بیان کند. هرچند این کار در ابتدا سخت و دشوار به نظر می‌رسد ولی به مرور سهل و آسان می‌گردد.

با توجه به مفاسدی که برای حسد ذکر شد و از همه مهمتر این است كه حسد ایمان فرد را از بین می‌برد و عذاب قبر ایجاد می‌کند، حسود نباید نسبت به رذیله‌ای که در وجودش هست بی‌تفاوت باشد و از آن غفلت کند بلکه باید برای از بین بردن و ریشه کن کردنش هرچه جدی‌تر اقدام کند.

 

 

تاریخ جلسه: 86/8/2- جلسه 15

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] اصول کافی، ج2 ص307

[2] سوره مبارکه مؤمنون، آیه 47

[3] اصول کافی، ج2 ص307

[4] اصول کافی، ج2 ص306

[5] بحارالانوار، ج55 ص39

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *