حضور قلب در نماز

جایگاه قلب در وجود انسان

 

شهید ثانی می‌فرماید: قلب در وجود انسان جایگاهی دارد كه فیوضات و كدورات را قبول و ادراك می‌كند. قلب همان نقطه‌ای است كه ایمان و مُهر بندگی حضرت حق را می‌پذیرد. البته همین قلب همیشه پذیرای ایمان نیست، بلكه گاهی كفرپذیر می‌شود، منحرف می‌گردد و از صراط به دور می‌ماند. قلب میزان است گاهی نام مؤمن را بر صاحب خویش می‌نهد و گاه عنوان كافر را.

 

علائم نماز با حضورقلب

 

میرزا جواد آقای ملكی تبریزی می‌گوید: علامت نماز با حضور این است كه مصلی را از فحشاء و منكر دور می‌كند، یعنی اگر نماز، نماز حقیقی باشد، قطعاً فرد بعد از اتمام آن دچار معصیت نخواهد شد، حتی گرفتار غفلت نیز نمی‌شود.

علامت دیگر حضور قلب در نماز، خشوع است.

در قرآن آمده است:

«قَدْ أَفْلَحَ‏ الْمُؤْمِنُونَ‏. الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ‏»[1]

«به راستى كه مؤمنان رستگار شدند. همانان كه در نمازشان فروتن‌اند»

خشوع نماد حضور قلب است. اگر مصلی در نماز خشوع دارد یعنی قلبش در نماز حاضر است.

‌علما در باب حضور قلب می‌فرمایند: مصلی نمی‌تواند حضور قلب تام داشته باشد، یعنی از اول نماز تا آخر نماز تمام توجه‌اش به حضرت حق باشد و خود در محضر خدای سبحان حاضر باشد امّا به یقین قرار مصلی بر این حضور هست. او می‌كوشد توجه خویش را به غیر حق معطوف نكند كه همین نشانه حضور قلب اوست.

حداقل حضور قلب چه میزان است؟

 

هر كس باید به خود یادآوری كند، حداقل حضور قلب در نماز یك دهم نماز است و اگر كمتر از آن باشد اصلاً حضوری میسر نشده است. نماز بدون حضور اصلاً از لایه‌های دنیای خاكی بالاتر نمی‌رود چون فاقد روح است و ارزش ارائه به مولا را ندارد و این نماز نه تنها قرب‌آور نیست، بلكه سبب دوری و فراق از حق می‌گردد.

 

عواملی که بر حضور قلب تأثیر دارد

 

می‌توان با تمسك به اموری نواقصی را كه در پی عدم حضور قلب بر مصلی عارض می‌شود، مرتفع كرد، البته همه این جبران‌ها منوط به آن است كه فرد یك دهم نماز را با حضور قلب قرائت كند و اگر در ادای هیچ یك از اركان حضور قلبی نداشته باشد جبران كننده‌ها تأثیری بر نماز ندارند.

 

1.تربت سیدالشهداء

 

سجده بر تربت امام حسین علیه‌السلام جبران كننده نواقص نماز است. یعنی غفلت‌هایی كه گاه به گاه در حین نماز عارض می‌شود با سجده بر تربت امام حسین علیه‌السلام می‌توان جبران نمود و این غفلت‌ها نماز را از نماز بودن ساقط نمی‌كند.

 

2.خواندن نمازهای مستحبی

 

خواندن نمازهای مستحبی مثل نماز استغفار یا نماز امام جواد علیه‌السلام و… می‌تواند جبران كننده عدم حضور قلب مصلی گردد.

 

3.اذکار

 

گاهی فرستادن یك صلوات به عنوان عبادت مستحب می‌‌تواند جبران كننده نماز باشد، همچنان كه سجده‌های بی‌حضور قلب را می‌توان با یك سجده شكر و قرائت حمد و سوره بدون حضور قلب را می‌توان با قرائت قرآن روزانه جبران نمود.

 

شناخت موانع حضور قلب

 

مصلی در ابتدا باید بداند چه اموری مانع حضور قلب اوست و پس از شناخت موانع را برطرف كند و سپس توجه داشته باشد به آن‌چه برای او ایجاد حضور قلب می‌كند. یعنی ابتدا تخلیه صورت گیرد، سپس تحلیه و آ‌راسته شدن به خوبی‌ها انجام شود.

موانع حضور قلب بر دو قسم است:‌

قسمی با مُسکّن برطرف می‌شود و قسم دیگر با مُسكن نیز برطرف نمی‌شود بلكه دارویی قوی‌تر لازم دارد تا بیماری ریشه كن شود.

گاهی اندكی از  محبت دنیا در دل ماست و دل هر چند ناچیز امّا چشم به دنیا دارد. این وابستگی‌های مختصر و ناچیز را می‌توان با مُسكّنی برطرف كرد، یعنی با فراهم كردن عوامل حضور قلب می توان به حضور قلب دست یافت. به طور مثال علما توصیه می‌كنند: در این زمان از سجاده‌های ساده استفاده كنید و یا در اتاق خلوت و بدون تشریفات نماز بخوانید. در این زمان بیماری عدم حضور قلب مصلی پیشرفته و حاد نیست و با دارویی ضعیف درمان می‌شود. امّا اگر مصلی در شرایطی باشد كه موانع حضور قلب ریشه‌دار شده باشد، برطرف كردن و  از میان بردن آن كار آسانی نیست. باید همت‌های بلند را به میدان آورد تا بتوان در مقابل حضور قلب نداشتن مقاومت كرد و آن را درمان نمود. مثلاً اگر كسی گرفتار حب‌الناس و حب‌البنین و حب‌القناطیر و یا مكر همسر و فرزند و كار و كاسبی و مال و اموال است، حب همه اینها كه در وجود او نهادینه شده باشد باید از مسكن و دارویی قوی و همت‌های بلند برای از بین بردن‌شان استفاده کند.

 

یا دنیا یا مولا

 

هر كس باید بداند تا گرفتار حب دنیا است نمی‌تواند گرفتار حب مولا باشد. انسان یا مشغول دنیاست و یا مشغول عقبی، دو اشتغال با هم جمع نمی‌شود. زیرا احبّ برای بنده باید خدای سبحان باشد. نمی‌شود دو مشغولیت به یك اندازه انسان را به خود مشغول دارند، یعنی گرچه بنده می‌تواند امور دنیوی را دوست بدارد، امّا خدای سبحان باید نزد او محبوب‌تر باشد. بنده باید بداند چنانچه ارتباط او با حضرت حق قوی‌تر گردد، عكس‌العمل این ارتباط، زندگی او را در دنیا به بهترین شكل سر و سامان می‌دهد. ارتباط با مولا می‌تواند سلامت زندگی و همسر و فرزند و اموال و تجارت فرد را به بالاترین درجه برساند زیرا همه چیز در ید قدرت خدای سبحان است و چون اراده كند هر آنچه بنده طلب كند در اختیارش قرار می‌گیرد.

 

آیا بنده می‌تواند بدون تعلق زندگی کند؟

 

اهل دل می‌گویند: میان بهره‌مند شدن از نعمات دنیا و وابسته شدن به آن‌ها تفاوت زیادی است. انسان می‌تواند از نعمات فراوانی در دنیا لذت ببرد و در عین حال دل به آن‌ها نبندد و آن‌ها را وزنه‌ای برای حركت‌های كمالی خود نكند. فرزند داشتن و وابستگی به فرزند دو امر كاملاً جدای از یكدیگر است، به همین دلیل آنان كه عقل را بر زندگی خود حاكم می‌دانند با مجاهده و ریاضت و پناهندگی دائم به خدای سبحان خود را از وابستگی و تعلق به نعمت‌های دنیا رها می‌كنند. اینها زندگی می‌كنند امّا زندگی آن‌ها را از یاد خدا غافل نمی‌كند، فرزند دارند امّا فرزند مانعی برای وصال به محبوب نیست، از داشتن امكانات مادی لذت می‌برند اما این امكانات نه تنها حركت‌های آن‌ها را در رسیدن به معبود كُند نمی‌كند، بلكه وسیله‌ای برای سرعت سیر آن‌ها می‌شود، در راه معشوق انفاق می‌كنند و این انفاق‌ جاده‌‌های حركت را برای آنان هموار می‌كند. رهایی از تعلقات با مجاهدت و ریاضت میسر می‌گردد و از نمونه‌های این بی‌تعلقی آن است كه حاجی در زمان احرام و طواف و سعی صفا و مروه همه و همه اعمال تعلقات خود را فراموش کرده و در عین بی‌تعلقی به انجام اعمال می‌پردازند. بنابراین امكان محبت وارتباط قوی با خدای سبحان وجود دارد و این نیرو قابل انكار نیست.

بزرگان توصیه می‌كنند برای رهایی از تعلقات دنیا بسیار بگوئید:

«اللهم أَخْرِجْ‏ حُبَ‏ الدُّنْیا مِنْ قَلْبِی»[2]

«خدایا! محبت دنیا را از دل من بیرون كن»

 

نقش «همت» در داشتن حضور قلب

 

میرزا جواد آقای تهرانی می‌فرمایند: مهم‌ترین امر در حضور قلب، همت است. مهم این است كه همت حضور قلب را بكنید یعنی عزم جزم و اراده بسیار قوی. تمام ساختار حضور قلب روی این همت بنا شده است هر كس باید دعا كند تا خدای سبحان همت‌های قوی نصیب ایشان كند. هر كس همت داشتن حضور قلب را بكند، قلب كنار همت اوست، زیرا قلب باور دارد كه آخرت بهتر از دنیاست و نماز وسیله دست‌یابی به آخرت است و باور دارد كه باقی بهتر از فانی است و نماز وسیله رسیدن به باقی است.

باور و ایمان، همت می‌سازد. هر چقدر ایمان قوی‌تر باشد، همت و اراده مصمم‌تر خواهد شد.

میرزا جواد آقای ملكی می‌فرماید: بالا بودن همت تنها به درست ادا كردن الفاظ نماز با فهم معانی و یا عمل طبق موازین نیست، بلكه همت به عبادتی است كه حتماً‌ قرب‌آور باشد. همه ما شاید 50 سال است كه نماز می‌خوانیم امّا هنوز قربی ایجاد نشده و در انتهای صف نمازگزاران قرار داریم. اگر همت قرب كنید حتماً‌ نیروهای امدادی به كمك شما خواهند آمد. باید همیشه برای رسیدن به بالاترین درجه تلاش كرد تا ملائك برای شما استغفار كنند و موانع را برطرف نمایند.

 

لوازم حضور قلب در ارکان مختلف نماز

 

حضور قلب ابتدا نیاز به تفهیم سپس تعظیم در مقابل خدای سبحان دارد و پس از آن نیاز به اظهار و شرمندگی و خوف از عتاب و امید به ثواب از سوی حضرت حق. هر یك از این امور باید در كل نماز لحاظ شود، امّا شاید در بعضی از قسمت‌های نماز این امور بیشتر دیده شود و در بعضی از اركان كمتر مشاهده گردد.

 

قیام

 

مصلی باید در قیام باید سر تا به پا شرم باشد، زیرا تمام وجود خود را مدیون حقی می‌داند كه خدای سبحان بر او دارد، حقی كه هرگز توانایی ادای آن را ندارد. او باید رابطه طلبكار و بدهكاری را ترسیم كند، زیرا مصلی سراسر وجودش بدهكار حضرت حق است و هر بار كه در محضر حضرت حق حاضر می‌شود، شرمگین‌تر می‌گردد و فرصت مجددی را درخواست می‌كند تا شرمندگی خویش را مرتفع كند و خدای سبحان بزرگوارانه این فرصت را در اختیار او قرار می‌دهد، زیرا سلطان، رعیت را دست خالی باز نمی‌گرداند، مخصوصاً اگر سلطان خود او را دعوت كرده و اجازه حضورش را صادر نموده است. مصلی در هر قیامی هم احسان خاص نصیبش خواهد شد و هم عطایی به غیر از عطای سابق دریافت خواهد كرد و او به جهت هر استفاضه جدید تعظیم و شرمندگی خود را بیشتر به نمایش می‌گذارد. همچنین قیام و نیز سجود و ركوع با تعظیم و خوف مناسبت دارد. مصلی در قیام، قیامت را می‌بیند كه در مقابل سلطان عظیم الشأنی ایستاده، پس هم خوف ایستادن در محضر خدای سبحان را دارد و هم عظمت او را در نظر دارد.

 

قرائت

 

در بیان آیه «إِیاكَ نَعْبُدُ»[3] باید اخلاص خاص و ویژه‌ای داشته باشد هر چند كه اخلاص مانند روح باید در كل نماز باید جاری باشد. آن كس كه «إِیاكَ نَعْبُدُ» را با اخلاص بگوید،‌ برای رسیدن به نعمات تملق خلق را نمی‌گوید و از هیچ كس متوقع نخواهد بود، بلكه توكل او بر خدای سبحان است.

 

تشهد و سلام

 

در تشهد و سلام باید حالت شرمندگی بیشتر باشد یعنی بداند بنده حقیر و فقیر چگونه می‌تواند «أشهد أن لا إله إلّا الله» بگوید و یا بنده ضعیف و ناتوان چگونه می‌تواند به رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله شهادت دهد. امّا وجود مقدس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خوف را در تشهد كم‌رنگ می‌كند و جواب سلام بنده را می‌دهد، جواب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله امید و رجایی به بنده می‌بخشد كه او نماز را به پایان می‌برد، چون كرامت جلوه خاص خدای سبحان، اجازه نخواهد داد كه دست رد بر سینه مصلی زده شود.

 

تاریخ جلسه: 95/2/20 ـ جلسه 25

 «برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه مؤمنون، آیه1 و2

[2] مناجات شعبانیه، مفاتیح الجنان

[3] سوره مبارکه حمد، آیه 4

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *