بحث شکر ما در دعای 22 به «ارزقنی» رسیده است: خدایا! این میزان شکر را روزی من کن، چند مسئله کاربردی دیگر هم به عنوان رزق درخواستی از خدا طلب میکنیم، چیزهایی که شاید عنوان طلب رزق از خدا نداشت.
ما معمولاً هنگامیکه برای رزق دعا میکنیم، رزق مادی و رزق معنوی مدنظرمان است و برای کسب رزق به چند زیارت و عبادت بسنده میکنیم اما در دعای 22 ما را به چند رزق خاص توجه میدهند که حتماً باید از خدای سبحان طلب کنیم.
در دعای 22 صحیفه سجادیه فراز 8 آمده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي الرَّغْبَةَ فِي الْعَمَلِ لَكَ لِآخِرَتِي حَتَّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِي وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً، وَ آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً»
«خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و برای آخرتم میل و رغبت در عمل، آنهم عمل برای خودت، روزیام کن؛ تا جایی که درستی این عمل را از قلبم بیابم و به گونهای که بیرغبتی نسبت به دنیایم بر من چیره شود و به صورتی که از سر شوق خوبیها را به جا آورم و از بیم و ترس از عذاب، از بدیها در امان مانم»
طلب رزق؛ عمل خالصانه
خدایا روزیام کن با اشتیاق و صادقانه برای آخرت خود کار کنم و خود نیز متوجه این صداقت بشوم یعنی صداقت و اشتیاق من تظاهر و ریایی و نمایشی نباشد، بلکه رزق من، عمل خالصانهای باشد که برایم بماند. گاهی اوقات گفته میشود برای اموات کاری انجام دهیم در حالیکه هنوز برای خودمان که حی و زنده هستیم، کاری انجام ندادهایم مطمئن باشید به میزانی که برای خود کار کنیم، اموات نیز بهرهمند میشوند و باکس اصلاحات ما برای آنها ارسال میشود.
خدایا هر روز روزی من کن که برای تو خالصانه کار کنم آنقدر که بفهمم دارم راست میگویم و واقعاً تدارکات رفتن و آخرت را آماده میکنم.
«وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ» خدایا! شوق نسبت به آخرت را روزی ام کن به طوری که روز به روز نسبت به دنیا بیرغبتتر شوم. این فراز به معنای سهلانگاری و بیمبالاتی به ظواهر خود نیست بلکه عدم تعلق و وابستگی و عبور از مسائل روزمره زندگی و غصه نخوردن برای امور از دست رفته است.
«وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً، وَ آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً» خدایا! عملی برای آخرت روزیم کن که با اشتیاق حسنه انجام دهم.
در مورد سیئه هم عرض نمیکنم «اجتنب» «خدایا کاری کن که از سیئه دوری کنم» بلکه می گویم «آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ» اراده تو به گونهای قرار گیرد که سیئه به سراغ من نیاید، عالَم پر از سیئات است، به میزانی که عمل خالص انجام دهم ایمنی از سیئات نصیبم خواهد شد، خدایا! عمل خالصانه و ایمنی از بدیها را نصیب من بفرما.
اجتناب یعنی سیئه کنار من وجود دارد و من پهلویم را عقب میکشم اما ایمنی یعنی اساسا من خیالم راحت است که سیئهای به سراغ من نمیآید. چرا؟ مگر چه توفیقی نصیب من شده که سیئه سراغ من نمیآید؟ توفیق عمل خالصانه.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي سَلَامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّى لَا أَحْسُدَ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِكَ، وَ حَتَّى لَا أَرَى نِعْمَةً مِنْ نِعَمِكَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ تَقْوَى أَوْ سَعَةٍ أَوْ رَخَاءٍ إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِي أَفْضَلَ ذَلِكَ بِكَ وَ مِنْكَ»[1]
«خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و سلامت سینه از حسد روزیام کن؛ تا به هیچ یک از بندگانت برای ذرّهای از احسانت که به آنها عطا کردی، حسد نورزم؛ و تا جایی که هیچ نعمتی از نعمتهایت را بر احدی از بندگانت، در دین یا دنیا یا سلامت یا تقوا یا فراخی یا راحت نبینم؛ جز آنکه برتر از آن را به لطف تو و از سوی تو برای خود آرزو کنم.»
طلب رزق؛ سلامت سینه از حسادت
«وَ ارْزُقْنِي سَلَامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ» ظاهراً تصور میکنیم در سینههای ما هیچ حسادتی نیست اما در آندوسکپی و سونوگرافی معلوم میشود رگههایی از حسد در سینههایمان وجود دارد، ممکن است من دیروز حسد نداشته باشم اما امروز حسودیام بروز کند. وقتی میگویم: «ارْزُقْنِي» یعنی هر روز من این رزق را نیاز دارم. آدمها مریض که میشوند و جسمشان ضعیف میگردد، دچار بیماریهای حسد و توقع و …میشوند. خدایا! هر روز میخواهم شیاطین به اطراف سینه من نفوذ نکنند.
امام سجاد علیهالسلام چکاپ حسادت را به ما آموزش میدهند: «حَتَّى لَا أَحْسُدَ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِكَ» خدایا! به هیچ یک از خلائق (بزرگترها، کوچکترها و همترازهای من) بابت زیادههایی که تو در اختیار آنها قرار دادهای هیچ نوع حسادتی نداشته باشم.
ممکن است رسماً نخواهم چیزی از دیگری گرفته و به من داده شود اما ممکن است کسی یک نعمت را داشته و من یک عمر آن نعمت را نداشتهام حالا وقتی از او گرفته میشود میگویم خب برای او بس است، و این همان حسادت است.
پس عرض میکنم: خدایا! برای اینکه من گرفتار حسد نشوم یقینی روزی من کن تا بدانم نعمات دنیوی و اخروی، ظاهری و باطنی، مادی و معنوی همه افراد را میتوانی در اختیار من هم قرار دهی.
به عبارت دیگر: اگر میخواهید حسادت نکنید باید این برنامه را به ذهنتان بدهید که خدا قادر است خیلی بیش از آنکه در مادیات و معنویات به افراد داده است به ما هم عطا کند. علمِ به تنهایی در این مرحله کارایی ندارد، بلکه هر روز امید و رجاء دارم که خیلی بیشتر از دیگران به من داده میشود در این صورت دیگر با هیچ کس درگیر نیستم و حسادت نمیکنم و توقعی از هیچ کس ندارم اما امید به آن خزانه غیب حق دارم که بیش از عطایی که به دیگران داشته است به شخص من هبه کند.
«حَتَّى لَا أَرَى نِعْمَةً … إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِي أَفْضَلَ ذَلِكَ بِكَ» هرکس باید امیدوار باشد که با مشاهده امتیازات دنیوی، توفیقات دینی، سلامت جسم و روح، اهل تقوی، تسهیلات خاص زندگی، وسعت رزق عجیب و غریب ….خدای سبحان میتواند بهتر از آن را به ما هم عطا کند، در این صورت چشم طمع و حسادت از غیر را قطع میکنم و فقط امیدم به روزی و حواله الهی خواهد بود.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَايَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فِي حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّى أَكُونَ بِمَا يَرِدُ عَلَيَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ، عَامِلًا بِطَاعَتِكَ، مُؤْثِراً لِرِضَاكَ عَلَى مَا سِوَاهُمَا فِي الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ»[2]
«خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و پرهیز و احتیاط از خطاها و مراقبت از لغزشها را در دنیا و آخرت، در حال خشنودی و خشم روزیام کن؛ به طوری که حالت درونم نسبت به آنچه که از خشنودی و خشم بر من وارد میشود، یکسان و مساوی باشد؛ تا آنجا که عمل کنندۀ به طاعتت باشم و خشنودی تو را در حقّ دوستان و دشمنان بر آنچه غیر طاعت و خشنودی توست، برتری دهم»
طلب رزق؛ محافظت شدن از خطا
«وَ ارْزُقْنِي التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» تحفظ باب تفعُّل و در آن تکلُّف است، خدایا! به زحمت هم که شده من را از خطایا حفظ کن و این محفوظیت را رزق من قرار بده. خطا از خُطوَه به معنی گام است. خدایا! با زحمت هم که شده از گامهای نابجا و لغزش محفوظ بمانم،
به عبارت دیگر: خدایا! یک گارد محافظ برای من قرار بده، وقتی نگهبان و گارد محافظ داشته باشم، اگر بخواهم خلافی بکنم آنها اجازه نمیدهند، وقتی آدمها مهم میشوند برایشان نگهبان میگذارند حالا میگوییم خدایا! من را در این عالم مهم کن و یک گارد محافظی در همین دنیا برایم قرار بده که نه تنها عمداً بلکه خطائاً هم گامی برندارم و لغزش نداشته باشم و در آخرت هم لیز نخورم.
لغزش در آخرت در چیست؟ آخرت دار تکلیف نیست اما لیز خوردن وجود دارد ما در صراط هم لیز میخوریم، ممکن است در صراط حواسم به تعلقات دنیوی باشد و لیز بخورم.
«فِي حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ حَتَّى أَكُونَ بِمَا يَرِدُ عَلَيَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ» خدایا! ما را در خوشی و ناخوشی از خطا محافظت کن تا رضا و غضب برای من فرقی نکند. من میخواهم همیشه عبد تو باشم چه عطایت بر من نازل شود و چه غضبت.
«عَامِلًا بِطَاعَتِكَ، مُؤْثِراً لِرِضَاكَ عَلَى مَا سِوَاهُمَا فِي الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ» در تمام این موارد فقط طاعت تو را داشته باشم و رضای تو را بر هر چیزی ترجیح بدهم و رضای تو را بر شرایط غضب خودم ترجیح بدهم.
دعای برای همسایه[3]
دعای مربوط به همسایهها دعای 47 صحیفه است که اول برای آنها دعا میکنیم و میگوییم: خدایا! به آنها توفیق بده سنت تو را به کار بگیرند و به ضعیف رحم کنند، عیادت بیماران بروند، خیرخواهی کنند برای کسی که طالب هدایت است، و کسی که از آنها مشورت میخواهد، به زیارت کسی که از سفر میآید بروند و اسرار یکدیگر را کتمان و عیوب یکدیگر را مخفی کنند و به مظلومین یکدیگر یاری برسانند و اساسا نسبت به همدیگر بذل و بخشش فراوان داشته باشند و قبل از اینکه کسی از اینها چیزی بخواهد بدهند.
بعد عرض میکنم: «وَ ارْزُقْنِي مِثْلَ ذَلِكَ مِنْهُم» یعنی امور فوق را اول به آنها عطا کن و مثل آن را به خود من نیز مرحمت و روزی فرما.
ما در این دعا موظفیم ابتدا برای دیگران دعا کنیم تا دعا برای خودمان هم مستجاب بشود، خدایا! توفیق اجرای همه آن وظایفی که در مورد همسایههای من قرار دادی به آنها عطا فرما و سپس مثل آن را به من نیز عطا کن البته سهم من بیشتر باشد چرا که همیشه «ید العلیاء خیر من ید السفلی» «دست بده بهتر از دست بگیر است»، خدایا! به من بیشترین بهرهبرداری و کاملترین سهمیه را بده که من محتاج آنها نباشم و بتوانم از طریق خیررسانی به آنها، عنایاتی را از جانب تو دریافت کنم.
در ادامه دعا حضرت میفرمایند: «وَ زِدْهُمْ بَصِيرَةً فِي حَقِّي» خدایا همسایههای من نسبت به من معرفت پیدا کنند و این معرفت زیاد و روز افزون گردد در واقع دعا برای آنهاست چون وقتی کم بشناسند، کم میگذارند و از کیسه آنها خالی میشود درحالی که من نمیخواهم از کیسه آنها کم بشود. ما روایات فراوانی در رابطه با شاگرد و معلم، مادر و فرزند داریم که هیچ یک نباید نسبت به حق یکدیگر جهالت داشته باشند.
«وَ مَعْرِفَةً بِفَضْلِي حَتَّى يَسْعَدُوا بِي وَ أَسْعَدَ بِهِم» خدایا اطرافیان متوجه باشند که موجودی و سرمایه مادی و معنوی من از آنها بالاتر است زیرا اگر به موجودی من واقف بشوند سراغ غریبه نخواهند رفت و به من که از نزدیکانشان هستم، مراجعه میکنند و هم آنها به وسیله من سعید و خوشبخت میشوند و هم من به وسیله آنها سعید میگردم. آنها سعید میشوند چون در نزدیکی آنها خیرات و برکات است و آنها استفاده میکنند.
ناشکری؛ مشکل اساسی و کلیدی
در خدمت دعای 47 صحیفه سجادیه قرار میگیریم: یکی از مشکلات کلیدی و اساسی جامعه متدینین ناشکری است. وقتی نعمات عادی میشود لذات آن هم ادراک نمیشود. اگر فکر کنید هر نعمتی مدتی مفقود بوده است و در حال حاضر به دست شما رسیده است قطعا بسیار خوشحال خواهید شد و در جامعه نگران و مضطرب باقی نخواهید ماند.
«وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَزِيدُ عَلَى رِضَاكَ»[4]
«و تو را سپاس؛ سپاسی که بر خشنودیات بیافزاید.»
خدایا تو را حمد میکنم تا اسباب رضایتت را فراهم آورم و پسند تو نسبت به من افزون بشود
جدای از فکر، ذکر هم خیلی اثر دارد یعنی وقتی خدا توفیق کلمه الحمدلله را نصیبمان میکند در واقع رزقی است که به ما عطا شده است و پیامد آن پسند بیشتر خداست. خدا بنده حامد را میپسندد زیرا پشت پرده این قول، یک فکر است که این حمد میتواند بر زبان جاری شود. حمد قولی را هم بسیاری نمیتوانند بگویند.
«وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حَامِدٍ، وَ شُكْراً يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شَاكِر»[5]
«وَ شُكْراً يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شَاكِر» خدایا! شکر من به گونهای باشد که شکر تمام شکر کنندهها از این شکر کم باشد یعنی تمام انبیاء و مرسلین و صدیقین و شهداء که شکر میکنند، شکر من از آنها بیشتر باشد، ما باید برای رزق شکر، حرص و ولع داشته باشیم و هیچ وقت به نمره کم، قناعت نکنیم. شکر تمام شاکرها در مقابل شکر من کم میآورد. ما واقعاً قابلیت داریم که شکر فوق العادهای در نظام عالم داشته باشیم و اگر به این اندازه شکر نمیکنیم به نفس خود ظلم کردیم.
«حَمْداً يَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَةُ»[6]
«سپاسی که حافظان اعمال از شمردنش ناتوان شوند»
خدایا! شکر من به اندازهای باشد که هیچ کس قادر به شمارش آن نباشد یعنی از مقوله اعداد و ارقام خارج گردد. اگر در کارنامه انسان این مقدار حمد و این مقدار شکر باشد که همه شمارشگرها از شمارش آن عاجز باشند، سرعت سلوک هم آنقدر زیاد میشود که بقیه جا میمانند.
«حَمْداً يَتَضَاعَفُ عَلَى كُرُورِ الْأَزْمِنَةِ، وَ يَتَزَايَدُ أَضْعَافاً مُتَرَادِفَة»[7]
«سپاسی که بر اساس گردش زمانها چند برابر گردد و به افزایشهای پیدرپی فزونی یابد»
خدایا! شکر من با مردن من متوقف نشود و با مرگ من مضاعف گردد یعنی مرگ من، به شکر من و به عبارتی انتقال من از این عالم به حامد بودن من صدمه وارد نکند. وقتی حمد و شکر خالص باشد، باقی میماند، اما اگر شکر انجام شود تا به حساب من ثوابی واریز شود، ناخالص است، در حالیکه اگر خالصانه حمد و شکر داشته باشم پس از مرگ این حمد و شکر باقی میماند نه فقط میماند بلکه در گذر زمان این شکر مضاعف میشود و سریال شکر از شما جریان مییابد.
تاریخ جلسه؛ 1394.2.12 ـ جلسه 13
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] صحیفه سجادیه، دعای 22، فراز 12
[2] صحیفه سجادیه، دعای 22، فراز 13
[3] صحیفه سجادیه، دعای 27
[4] صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 35
[5] صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز36
[6] صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 40
[7] صحیفه سجادیه، دعای 47، فراز 39