در دعای اول صحیفه سجادیه به ادامه بحث حمد و شكر از زبان مطهر امام سجاد عليه السلام میپردازیم:
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَی عَلَینَا طَیّبَاتِ الرِّزْقِ»
«و سپاس خدایى را که زیبایىهاى آفرینش را براى ما برگزید و روزى هاى پاکیزه را برایمان جارى ساخت»
خدای سبحان محاسن خلقت را برای ما اختیار كرده است و ما باید بابت این امر سپاسگزار حضرت حق باشیم.
شارحین صحیفه میفرمایند:
- منظور از «محاسن خلقت»، بدن ظاهری ماست كه عبارت از صورت زیبا (زیبایی نسبی) و یا اعتدال اندام است یعنی انسان روی دو پا میایستد در حالی كه حیوانات روی چهار پای خود میایستند و یا اشاره به قدرت انسان برای قرار گرفتن به حالتهای مختلف ایستاده، نشسته، به پهلو قرار گرفته و وضعیتهای مختلف دیگر است.
بنابراین خدا را سپاس میگوییم از اینكه صورتهای ما از یكدیگر نفور ندارند، قیام و قعود داریم و میتوانیم در شرایط و وضعیت مختلف قرار گیریم. این حالت را حتی ملائك ندارند زیرا در نهج البلاغه میفرماید: گروهی از ملائك همیشه در حال ركوع و گروهی همیشه در حال سجود و گروهی … در حال ذكر هستند و قدرت بر تغییر حالت خود را ندارند.
ما در نماز حالت بسیاری از موجودات عالم را داریم وقتی ایستادهایم به شكل درختان، وقتی ركوع میكنیم مثل بهائم، وقتی سجده میكنیم به شكل خزندگان، و یا وقتی نشستهایم، ظاهر یك كوه را دارا هستیم.
بنابراین خدای سبحان اجازه داده ما صور همه مخلوقات را یكجا در خود جمع و عبادات آنان را انجام دهیم.
- منظور از «محاسن خلقت» این است كه خداوند امور مختلفی برای انسان قرار داده است یعنی در حد اعتدال قوه غضب، شهوت، عقل و مزاجهای مختلف … داریم. زیرا اگر عقل محض بودیم انسان نبودیم و مرا ملك مینامیدند و یا اگر وهم مطلق بودیم، شیطان مینامیدند و یا اگر غضب محض بودیم، حیوان نام میگرفتیم.
بنابراین خدای سبحان تمام قوای لازمه را در حد اعتدال به من عطا كرد و من بابت این قوا و محاسن خلقت او را سپاس میگویم.
- گروهی میگویند: منظور از «محاسن خلقت» این است كه انسان عالم كبیری است كه هر چه در دنیا موجود است، نمونهایی از آن در انسان قرار دارد، مثلاً گاهی اقتدار یك صخره و یا رفعت مقامی یك كوه و یا سعه صدر دشت و یا نهر دریای معرفت و یا خوردن حیوانات و یا عقل ملكی و یا ستاره و درخشش صفات انسانی … را در ما قرار داده است كه بواسطه آنها قدرت بر ترك و انجام كاری را داریم.
- گروهی منظور از «محاسن خلقت» را حُسن خلق میدانند زیرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای حُسن خلق مبعوث شدند[1] و دوست دارند در مقایسه با اُمَم سابق، پیروانشان از حُسن خُلق بیشتری برخوردار باشند. بنابراین خدا را شكر كه توفیق كسب زیباترین خُلقها در ما قرار داده شده و باید با تلاش و مجاهده آنها را به فعلیّت در آوریم.
- خُلق آن صفتی است كه در انسان رسوخ دارد و قدیمی شده است بنابراین گروهی از شارحین صحیفه میگویند: منظور از «محاسن خلقت» این است كه خداوند توفیق ماندگاری یك صفت خیر را به ما داده است و همیشه میتوانم زیباییهای اخلاقی را در هر شرایط و وضعیت كسب كنم. مثلاً آیا فیل میتواند خوشرو باشد و یا گرگ صبور باشد؟… گربه میتواند جواد و بخشنده باشد؟ خیر این صفات متعلق به انسان است و باید بابت این توانایی و ظرفیت خدا را سپاس گفت.
«وَ أَجْرَى عَلَینَا طَیبَاتِ الرِّزْقِ»
«(خدا را سپاس میگوییم) كه رزق طیب را بر ما جاری كرد»
«أَجْرَى» یعنی جریان دایم؛ پس دو نکته قابل توجه است:
- رزق طیب دائماً جریان دارد مگر اینكه ما سد راهی برای آن ایجاد كنیم.
- همچنین خداوند همیشه رزق طیّب جاری میكند نه غیر طیب و هر آنچه رزق غیر پاكیزه به دست ما میرسد به دلیل نوع عملكرد ماست.
در لسان عرب «جرای» یعنی وظایف جاری یعنی خدای سبحان خودش بر خودش واجب كرده كه به ما رزق و مستمریِ طیّب بدهد.
«طَیبَاتِ الرِّزْقِ» طیّب، هر آن چیزی است كه نزد اهل مروّت و افرادی كه طبع سلیم دارند، لذتبخش و اشتهاآور باشد و انسانهای سلیم النفس از آن رزق تنفّر نداشته باشند.
طیّبات مثل گاو و گوسفند و ماهی و مرغ كه ظاهر منفوری ندارند و در صورت ذبح شرعی، طیّب و گوارا میشوند، بنابراین خدایی خدا اقتضای رزق طیّب و رزاقیّت را دارد؛ زمانی كه رزق ما به پایان رسید، خواهیم مُرد پس تا زندهایم نباید نگران روزی خود باشیم. خدای سبحان صریحاً در قرآن میفرماید: «ما أُریدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْق»[2] «من از شما نخواستم كه خودتان رزق خود را تهیه كنید.» وظیفه شما فقط بندگی است، شما باید موانع دریافت رزق كه دروغ و معصیت است، را مرتفع نمایید «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین»[3] من با قوت روزی شما را میرسانم.
خدای سبحان به ظاهر ما و به باطن ما جدا جدا رزق طیّب میدهد، تا به طیّب حقیقی نزدیك شویم. وقتی میفرمایند: اگر فلان چیز را بخورید تا چهل روز دعا مستجاب نمیشود، گویای این امر است كه بین خوردنیها و خدای سبحان ازتباط برقرار است و باید از روزی استفاده كرد كه به طیب حقیقی، پیوست ایجاد كند.
رزق حلال با رزق طیّب فرق میكند گاهی بعضی چیزها حلال است امّا طیّب نیست، به عبارتی هر حلالی طیّب نیست، ولی هر طیّبی حتماً حلال است.
تمام محسنات اخلاقی كه دارا هستیم اگر به توفیقات خدای سبحان نسبت داده شود رزق طیّب است مثل شاكر بودن، حلیم بودن، سخی بودن …
امّا اگر دركسب این محسنات، خود را و منیّتها را دخیل بدانیم، حتماً رزق خبیث نصیب ما شده چون ثمره آن نجاست عجب و غرور خواهد بود و حال آنكه نفوس سلیمه از منیّت و خباثت امتناع میكنند.
نكته: خدای سبحان برای رزق طیب، مؤمنین را مخاطب قرار داده است امّا برای رزق حلال مخاطب را، ایها الناس میآورد.
«وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلَى جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَكُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ»
خدا را شكر میكنیم كه قدرت تسلط بر بسیاری از خلایق را به ما عطا كرده است.
«مَلَكَ» به معنی صُنع، قدرت، ساخت و ساز.
انسان قدرت تسلط بر جماد را دارد چون میتواند كوه بزرگی را منفجر كند، قدرت تسلط بر نبات و كشت و كشاورزی و انواع پیوندها را دارد، قدرت تسلط بر حیوان را دارد بگونهای كه یك بچه، فیلبان میشود و قدرت بر انسانهای مختلف را دارد و حتی قدرت بر ملك را نیز داراست چنانچه در حدیث كساء وقتی فراخوان ملایك صورت میگیرد «حَفَّت بّهِم المَلائكه» اینها كوچكترین تخطی ندارند و یا وقتی در حال علم آموزی هستیم، بر بال ملك حركت میكنیم.
تمام این تسلطها بالاصاله متعلق به معصومین است و وقتی ما در دامنه كوه ولایت قرار گیریم از این تصرفات بهرهمند خواهیم شد.
البته جمیع خلق شامل تسلط بر مجموعه قوا اعم از دست و پا و زبان و …. نیز میشود كه نفس، امر به غیبت کردن یا شنیدن و سایر معاصی را نکند.
تاریخ جلسه؛ 1393.10.8 ـ جلسه پنجم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مکارم الاخلاق، ص 8 – «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ.»
[2] سوره مباركه ذاریات، آیه 57
[3] سوره مباركه ذاریات، آیه58