حمد و شکر ـ بخش نهم

در دعای اول صحیفه سجادیه به ادامه بحث حمد و شكر از زبان مطهر امام سجاد علیه السلام می‌پردازیم:

 

«بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ‏ حِلْماً.»[1]

«بلکه به‌ رحمتش از‌ روى کرامت، به‌ ما‌ مهلت داد ‌و‌ به‌ مهربانى اش از‌ روى بردبارى، بازگشت ما‌ را‌ انتظار کشید.»

 

شکر به جهت شدت رحمت و رافت خداوند سبحان

 

خدای سبحان را حمد و سپاس می‌گوییم به جهت اینكه در عقوبت ما عجله نمی‌كند و با وجود معاصی و اعمال ناشایست، ما را در پناه رحمت و رأفت خود قرار می‌دهد و اكرام می‌‌كند.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَم‏»[2] به این معنا که خداوند قرارش اكرام بنده است و تمام اوامر و نواهی شریعت هم به جهت همین اكرام است ولی مسئله مهم در این فراز این است كه بنی‌آدم با وجود معصیت، باز هم مورد اكرام قرار می‌گیرد و در عقوبت او تعجیل نمی‌شود و لذا ما باید بابت این كرم و تفضّل و رحمت و رأفت او را سپاس گوییم و شاكر باشیم.

یكی از دلایلی كه با وجود معصیت، مورد اكرام حق قرار می‌گیریم، این است كه خود اكرام فی نفسه، انسان را از اعمال ناشایست دور می‌كند.

«وَ انْتَظَرَ …» خدای سبحان منتظر بازگشت و رجوع بنده است و دلیل این  انتظار، رأفت و محبّت او به بنده است. (رأفت از رحمت شدیدتراست.)

بنابراین چشم براهی خداوند به دلیل لیاقت و استحقاق معصیت كار نیست بلكه به جهت حلم و رأفت و تفضل خدای سبحان است و از حلیم غیر از این انتظار نمی‌رود كه برای معصیت كاران نیز ارزش جداگانه‌ایی قایل شود و سهمیه مستقلی از حلم و مهربانی برایشان ذخیره كند.

شارحین صحیفه می‌فرمایند: همانطور كه ما درعهد الست بی‌قید و شرط عبد خدا بودیم و «بلی» را صریحاً‌ و سریعاً‌ اعلام كردیم، خدای سبحان منتظر است كه عبد به فطرتش رجوع كند تا او هم شدت رحمت و لطفش را اعمال نماید.

 

 «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ‏ عَلَینَا»[3]

«و سپاس خداى را‌ که‌ ما‌ را‌ به‌ توبه اى‌ ره‌ نمود که‌ جز به‌ فضل او، ‌آن را‌ به‌ دست نیاوردیم. پس‌ اگر از‌ فضل او، جز همان توبه را‌ به‌ شمار نیاوریم، مسلّماً نعمتش بر‌ ما‌ نیکو ‌و‌ احسانش بر‌ ما‌ بزرگ ‌و‌ فضلش بر‌ ما‌ تمام است.»

 

 شکر به جهت پذیرش توبه

 

خدا را حمد می‌كنیم كه ما را به راه توبه و رجوع به خودش راهنمایی كرد. زیرا اگر معصیت می‌كردیم و امكان رجوع هم نبود، دچار فاجعه می‌شدیم. بنابراین توفیق جدایی ما از حركات نامناسب قبلی، اقتضای حمد و شكر الهی را دارد.

بطور مثال اگر آهنی جدب آهن ربا بشود تعجبی ندارد امّا اگر خس و خاشاكی جذب آهن ربا شود، تعجب همگان را بر می‌انگیزاند. انسان معصیت كار هم سنخیتی با خدای سبحان ندارد زیرا جنس او بندگی نیست امّا وقتی این جذب انجام می‌پذیرد، به این معناست که عدل و استحقاق به میدان نیامده بلكه فضل و زیاده‌هایی است كه از جانب خداوند نصیب او شده است.

در عبارت امام سجاد علیه‌السلام كلمه «بِهَا» آمده یعنی :

  1. تمام نعمت‌هایی كه در این دعا است.
  2. نعمت آخر كه توبه است.

و در معنی «بَلَاؤُهُ» گفته شده: عطاء زیادی است كه با ناراحتی همراه نیست و به معنای الطاف و احسان و انعام خداوند است.

در واقع ما باید بابت تمام انعام و الطاف خداوند شاكر باشیم ولی اگر همه لطف‌ها را كنار بگذاریم و فقط توفیق و اذن توبه را در نظر بگیریم، منّت مضاعفی است و باید شكر جداگانه‌ایی انجام دهیم.

 

«فَمَا هَکذَا کانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یسْراً، وَ لَمْ یدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً»[4]

«البته روش او‌ در‌ (قبول) توبه، براى کسانى که‌ پیش از‌ ما‌ بودند، این چنین نبوده ‌و‌ از‌ (دوش) ما‌ آنچه به‌ ‌آن طاقت نداریم برداشته ‌و‌ جز به‌ اندازه توان، بر‌ ما‌ تکلیف ننموده ‌و‌ ما‌ را‌ جز به‌ کار آسان نگماشته ‌و‌ براى احدى از‌ ما، برهان ‌و‌ عذرى به‌ جا ننهاده.»

 

وجه تمایز امت پیامبر ص و امم سابق در پذیرش توبه

 

سنّت خداوند در پذیرش توبه و رجوع امّت پیامبر با امتهای پیشین متفاوت است یعنی خداوند در مورد توبه امتهای قبل بسیار سخت‌گیر بوده است تا كسی تمایل به خلاف پیدا نكند.

به عنوان نمونه: قوم موسی كه بابت هر معصیتی «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُم‏»[5] باید یكدیگر را شبانه می‌كشتند تا خدا توبه آنها را قبول كند امّا در مورد امّت پیامبر، آنها را در یك فضای ملكوتی قرار داده و به گونه‌‌ایی لذت توبه و آمرزش گناهان را به او می‌چشاند كه عبد شیرینی و لذت بعد از توبه را احساس می‌كند.

امام سجاد علیه‌السلام قسم یاد می‌كنند كه حتماً خدا اموری را كه سخت وطاقت فرسا است، از ما برداشته است به طور مثال نماز واجب یهودیها 51 ركعت بود امّا برای مسلمانان 17 ركعت قرار داده است و یا بسیاری از طیبات در یك مقطعی برای بنی‌اسرائیل حرام شد و یا دیه برای قصاص ممنوع بود و حتماً‌ باید قتل نفس انجام می‌گرفت و یا باید غنائم جنگی آنها به دلیل مادی و حریص بودن قوم یهود سوزانده می‌شد.

امّا تمام امور برای امت پیامبر اسلام سهله و سمحه شد و تكالیف در حد وسع آنها وضع گردید و دین آسان ارائه گردید و این جای بسی شكر و حمد دارد.

خداوند به گونه‌ایی انسانهای مسلمان را مكلف فرموده كه جای هیچ عذری باقی نماند یعنی ابتدا وسع و قدرت و توان انجام تكلیف را در آنها قرار داده سپس قوانین مطابق آن ظرفیت، ارائه فرمود.

 

«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلَائِكَتِهِ إِلَیهِ وَ أَكْرَمُ خَلِیقَتِهِ»

«و سپاس خداى را، به‌ هر‌ سپاسى که‌ نزدیک ترین فرشتگانش ‌و‌ گرامى ترین آفریدگانش  او‌ را‌ ستوده‌اند»

 

حمد خدای سبحان را انجام می‌دهیم با هر لفظ و نوعی كه نزدیكترین ملائك و كریم‌ترین خلایق حمد می‌كنند. یعنی خدایا! می‌خواهم بهترین و با كیفیت‌ترین و بیشترین حمد را داشته باشم یعنی همانطور كه مرا بر سایر خلایق ترجیح دادی، می‌خواهم حمدم هم بر سایر خلایق ارجحیت داشته باشد و البته توفیق چنین حمدی را خودت باید به من افاضه فرمایی.

 

 

تاریخ جلسه؛ 1393.12.4 ـ جلسه نهم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  صحیفه سجادیه، دعای اول، ادامه فراز 21

[2]  سوره اسراء، آیه 70  «به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم»

[3]  صحیفه سجادیه، دعای اول، فراز 22

[4]  صحیفه سجادیه، دعای اول، فراز 23

[5]  سوره مبارکه بقره، آیه 54

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *