امام سجاد علیه السلام در دعای دوم صحیفه سجادیه میفرمایند:
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَ عَلینَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیهِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ»
«حمد و سپاس خداوندى را كه بر ما منّت نهاد و پیامبر خود محمّد صلّى اللّه علیه و آله را به رسالت بر ما فرستاد. این نعمت ویژه ما بود و امتهاى گذشته كه در قرنهاى پیشین مىزِیستند بىبهره از آن بودند.»
وجه تمایز امت پیامبر ص و امم سابق
پیامبر ص، جان امّت
حمد و ثنا مخصوص خدایی است كه نعمت بزرگی را در اختیار انسان قرار داده است و آن نعمت وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله است كه این نعمت را به امم گذشته عنایت نفرموده است.
مسلمانان صاحب امتیاز انحصاری هستند زیرا پیامبران قوم عیسی و موسی و هود و صالح و … هر كدام به عنوان برادر در قوم خودشان معرفی میشدند:
«إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ[1] إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ[2] إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُون[3]»
در حالی که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله جان امت معرفی میشود؛
«إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِم»[4]
«پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت»
برادر، پشتیبان، كمك و امداد است امّا انسان بدون جان مرده است. بدون پیامبر زندگی نخواهیم داشت رابطه ما با پیامبر صلیاللهعلیهوآله رابطه كسی نیست كه كمكی دریافت كند بلكه رابطه روح و جسم است، اگر او در زندگی حضور داشته باشد، ما هم هستیم و در غیر این صورت مرده محسوب میشویم.
در روایت آمده است: موسی از خدای سبحان درخواست میكند كه جزء امت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله باشد «یا رَبِ اجْعَلْنِی مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّد» خداوند هم به شرط میپذیرد یعنی اگر او را بشناسی و جایگاه او و اهل بیتش را بدانی در این صورت از امت پیامبر شناخته خواهی شد.
امّا خداوند ما را بدون درخواست، از امت او قرار داد و ما با فضلش و بدون پیش شرط در زمره امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله محسوب شدیم.
استغفار ملائک و آموزش دائمی پیامبر ص
ملائك دائماً برای امت پیامبر استغفار میكنند در حالی كه هیچ ملكی وظیفه ندارد برای امتهای پیشین طلب مغفرت كند.
به تصریح قرآن امت پیامبر همیشه میتوانند از آموزش و پرورش پیامبر بهرهمند شوند در حالی كه امتهای قبل چنین نیستند.
حال بابت این سنت و نعمت عظیم ثناگوی حق میشویم.
معانی سنّت
- سنت، هر نعمتی نیست بلكه نعمت بسیار بزرگی است كه بواسطه آن از بسیاری از نعمات بینیاز میشویم، خدا وقتی پیامبر را هبه كرد، ما را از خیلی از امور و نعم دیگر مستغنی نمود.
- تعبیر دیگری كه برای سنّت آوردهاند این است كه سنّت به معنی نعمت دادن به كسی كه از آن طلب جزا نمیشود.
خدای سبحان وقتی وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به امتش هدیه كرد، نفرمود در ازای آن برای من فلان كار را انجام دهید و طلب هیچ پاداشی ننمود چون اساساً نعمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله با هیچ پاداشی قابل جبران نیست.
ثناگویی خداوند
اسم پیامبر صلیاللهعلیهوآله یعنی «المحمود فی صفاته و افعاله» كسی كه صفت و فعل او مورد حمد و ثناگویی خداوند است.
خدایا! ممنون تو هستیم كه پیامبری به ما دادی كه خودت یكسره از او تعریف میكنی، خدا حامد اوست و او در محضر حق محمود است.
ارتباط با چنین پیامبری موجب میشود كه خدای سبحان ثناگوی ما هم كه جزو امت او هستیم باشد
«هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ …»[5]
«اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد…»
خداوند بر شما مؤمنین درود میفرستد و ملائكه را هم وادار كرده است كه بر شما صلوات بفرستند و با این درود شما را از ظلمات ماده، معصیت، جهالت و غفلت به طرف نور علم، یقظه، طاعت و معرفت هدایت میكند.
در ادامه به دعای ششم صحیفه میپردازیم:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ وَ مَیزَ بَینَهُمَا بِقُدْرَتِهِ»
«حمد و سپاس خداوندى را که به قوت خود شب و روز را بیافرید و به قدرت خویش آن دو را از یکدیگر فرق نهاد»
خدا را سپاس میگوییم كه زمانی را به عنوان شب و زمانی را به عنوان روز قرار داد.
لیل نماد :
- حضور در محضر حق است «وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ»[6]
- نماد قرار گرفتن در خلوت و ارتباط با حق و محاسبه اعمال است.
- لیل نماد انس با مولی و آرامش و قرب و سكون است.
الحمدلله كه زمانی را در خلوت بدون ارتباط با دیگران، میتوانم با خداوند ارتباط برقرار كنم و از آرامش نسبی برخوردار شوم و قرب خاصی به حق پیدا كنم. تصور كنید اگر لیل در زندگی ما نبود یعنی تمام وقت زندگی اجتماعی داشتیم و خلوت و انقطاعی از خلق نصیب ما نمیشد و سوختگیری شبانه نداشتیم قطعاً در روز كم میآوردیم.
وقتی در محضر امام معصوم قرار میگیریم، زیبابین میشویم و همه زمانها را زیبا میبینیم یعنی هر زمان نفع خاص خود را دارد و در هر برههایی از زمان، مسئولیتهای خاص خودش انجام میشود. مهم این است كه زمان میهمان ماست و عبور میكند یعنی روز نمیماند و میگذرد، شب نمیماند و میگذرد، فقط باید سعی كنیم با ترك معصیت و انجام فرامین الهی به این مهمان بد نگذرد. و زمان، خاطرهخوبی از معیت با ما داشته باشد.
بنابراین از خدای سبحان تشكر میكنیم كه زمان را به عنوان نماد قدرتش آفرید (مثلا كسوف و خسوف و ایجاد نور در تاریكی و یا … نماد قدرت حق است.)
كلمه نهار از ماده نهر، به معنای چیز وسیع است و چون نور در روز میتابد و تابش در روز وسعت دارد به آن نهار میگویند.
خدایا! سپاسگزارم كه بین روز و شب جدایی افكندی و تكالیف روز و شب را متفاوت قرار دادی و نام بندگی را بر آن تكالیف نگاشتی.
«وَ جَعَلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً وَ أَمَداً مَمْدُوداً»
«و هر یک را حدى محدود و زمانى معین قرار داد»
ثناگوی حق هستم بابت اینكه روز و شب اندازه دارد و وظایف ما در اندازههای آن مشخص شده است.
ثناگوی حق هستیم كه روز و شب در امتداد هم میآیند و هرگز با هم دعوا نمیكنند بطور مثال اگر فلان كار در شب انجام نشد، در روز میتوان قضای آن را بجا آورد خداوند در آیه 62 سوره مباركه فرقان میفرماید: «وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ خِلْفَة»
«او خدایی است كه روز و شب را خلیفه هم قرار داد» یعنی هر كدام جای دیگری میآید مثلاً اگر كسی ذكر میگوید و در شب فراموش كرد، میتواند در روز جبران كند ویا برعكس.
بنابراین در عین حال كه كار روز و شب متفاوت است امّا میتوان كارهای یكی را در دیگری انجام داد، هر دو از هم پشتیبانی میكنند چون هر دو مأمور یك امر هستند و یك فرمانده دارند و چون من عبد و مأمور همان امر خدا هستم، میتوانم با حفظ نیت اخلاص كارهایم را در زمان بندیهای مختلف جایگزین كنم و گاه امور فراموش شده را جبران نمایم.
«یولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِیمَا یغْذُوهُمْ بِهِ، وَ ینْشِئُهُمْ عَلَیهِ»
«به تقدیر خویش از یکى مى کاهد و بر دیگرى مى افزاید و بر یکى مى افزاید و از دیگرى مى کاهد تا بندگانش را توان به دست آوردن قوت باشد و امکان پرورش»
امام سجاد علیهالسلام آموزش میدهند كه شب و روز همراه و مصاحب هم هستند، رقیب نیستند و با هم مسابقه نمیدهند. همزیستی مسالمت آمیز دارند و از یكدیگر جلو نمیزنند.
آیا تا به حال شده است شب وارد روز شود و روز مقاومت كند و اجازه ندهد؟ خداوند این دو را دائم بر هم وارد میكند و ارتباطشان همانند دو مصاحب است، گاهی از شب كم میشود و به روز اضافه میگردد و گاه بر عكس. گاهی اوقات ما به عنوان عبد، كارهای اجتماعیمان بیش از كارهای عبادی است و یا كارهای خانوادگی بیش از آموزش علم است ولی وقتی لباس عبد بر تن ما باشد، فرقی نمیكند در هر صورت بنده او و مجری اوامر او هستیم مهم این است كه اندازه و حد داشته باشد و هیچ كدام قربانی دیگری نشود و از حدود بندگی تجاوز نگردد.
« بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ …» خدای سبحان برای بندگان اندازهگیری قرار داده است و آنان را در این زمانها تغذیه میكند و پرورش میدهد.
اگر انسان زمان نداشت و شب و روز او فرقی نمیكرد، قدرت معنوی و پرورش خاصی هم نصیب او نمیشد. زمان یك ظرف است و ما در این ظرف قرار داریم امّا الحمدلله كه خدای سبحان بر این ظرف و مظروف سلطه دارد یعنی اگر من و زمان بودم و خدایی وجود نداشت یا من بر زمان مسلط میشدم و یا زمان بر من و هر دو خاسر میگشتیم زیرا اگر من مسلط بر زمان میشدم نمیتوانستم به آن رشد و بركت بدهم و اگر زمان بر من مسلط میشد، چون زمان یك امر محدود است، تسلط محدود بر من، مرا هم محدود میكرد. لذا خدا را سپاس میگوییم كه یك نامحدود تسلط بر امور را به عهده گرفت و در عین اینكه در ظاهر در قفس زمان زندگی میكنیم امّا باطناً از سلطه زمان خارج شده و ابدی میگردیم. زندگی مؤمن بینهایت است.
صبح كه از خواب بیدار میشویم، تدبیر امور را به خدا میسپاریم و او را وكیل میگیریم تا بهترین برنامهها را در زمان خاص خود مدیریت كند و مرا در بندگی و اطاعت موفق بدارد.
تاریخ جلسه؛ 1394.1.24 ـ جلسه یازدهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه شعراء آیه 106
[2] سوره مبارکه شعراء، آیه 124
[3] سوره مبارکه شعراء، آیه 142
[4] سوره مباركه آل عمران، آيه 164
[5] سوره مباركه احزاب، آيه 43
[6] سوره مبارکه اسراء، آیه 79