مودت و رحمت، اساس خانواده
یکی از مقدسترین نهادها، خانواده است. این بنیان قداست زیادی دارد؛ به همین دلیل خدای سبحان، بانی آن است و همۀ این بنا را هم بر اساس مودّت و رحمت پایه گذاری کرده است.
« وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»[1]
« و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد.»
«خَلَقَ لَكُمْ»: بانی و خالق این بنا خداست و پایه و اساس این بنا را مودّت و رحمت قرار داده است.
تفاوت مودّت و رحمت
بعضی معتقدند «مودّت» هم در دل و هم در زبان است؛ ولی در دل قویتر است. «رحمت» مودّتی است که تمام بدیها با آن از بین میرود. در تعریف دیگر، «مودّت» عامل تطهیر است؛ «رحمت» نتیجۀ کار، همانگونه که پس از وضو گرفتن از حدث جدا میشویم. خدای سبحان موّدت را در زندگی ما قرار داده است و نتیجۀ آن، رحمتی است که باعث میشود انسان بدیها را نبیند. با توجه به این مقدمه، درمییابیم که در اسلام، بنیان خانواده بر تعقّل، درایت و تدبیر استوار نیست؛ بلکه خانواده بر اساس عشق که مبنای آن مودّت و رحمت است، بنیان گذاشته شده است.
قرار است بین زوجین مودت و رحمت باشد و در نهایت، آلودگیهای زوجین به مرور زمان از بین برود و نابود شود؛ طبیعی است که این دو ویژگی به فرزندان هم سرایت خواهد کرد. پایه و اساس در خانوادۀ اسلامی، حبّ و دوستیِ قلبی و زبانی است. دوستی، نازیباییهای دو طرف را از بین میبرد. خداوند میفرماید:
«وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا»[2]
«و چنانچه بیم آن دارید که نزاع سخت بین آنها پدید آید، از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینید.»
اگر نگرانی از ایجاد شکاف و جدایی در خانواده وجود دارد، باید فوراً اقدامات اساسی صورت بگیرد.
نکتۀ بسیار مهم این آیه بخشی است که مربوط به ترس از ایجاد شکاف در حبّ بین افراد خانواده است؛ در واقع منظور خداوند برای بعد از جدایی نیست، بلکه برای پیش از رخداد باید اقداماتی را در نظر گرفت. خدای سبحان بنیان خانواده را چنان مستحکم قرار داده است که حتی ترس و احتمال شکاف هم نباید وجود داشته باشد و سریعاً باید اقداماتی در جهت استواری هرچه بیشتر این نهاد انجام شود.
چند نکته:
- بنیان خانوادۀ اسلامی بر مودّت و رحمت است.
- اساس خانوادۀ اسلامی بر وصل و عقد است؛ به همین جهت اگر نگرانی از ایجاد اختلاف بین اعضای خانواده ایجاد شد، باید به سرعت اقدامات خاصی انجام شود.
- هر آنچه در بهشت نصیب بهشتیان میشود برای آنها آشناست:
«قَالُوا هَٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ۖ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»[3]
«میگویند: این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود. (ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوههایی که برای آنها آورده میشود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.»
طهارت زوجین
«أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ» یکی از داشتههای قبلی آنهاست که بهشتیان از آن نام میبرند. خانوادهای که اسلام به ما معرفی میکند، یک بهشت کوچک است که در آن لذت انوار الهی را در کنار یکدیگر ادراک میکنیم. اساس در خانواده، طهارت طرفین است؛ یعنی دوری از انواع نجاسات اخلاقی و اعتقادی.
مرد و زن در خانوادۀ اسلامی، مکمل یکدیگرند، مثل قفل و کلید هر یک در جایگاه خود کارآیی لازم را دارد و هیچکدام بر دیگری فخر فروشی ندارند! زوج بودن یعنی هر کس برای خودش زندگی نمیکند؛ هر دو در یک جهت الهی زندگی میکنند و تلاش میکنند که پاک باشند. نجاستِ کذب، فخر فروشی، خودبینی، منیّت و جهل را از خود دور میکنند. هر دو میدانند از آنجا که با هم در ارتباطند، اگر نجس شوند، این نجاست مسری است و به دیگری سرایت میکند. هر دو سعی میکنند پاک بمانند؛ زیرا میدانند که تنها در این صورت است که دیگری هم در کنارشان پاک میماند. حداقل نتیجۀ این تلاش، باقی ماندن طهارت همسر است؛ اما اگر حواسمان به آلوده شدن خودمان نباشد، همسرمان در کنارمان « متَنَجِّس» میشود؛ یعنی نجاست ما به او هم سرایت میکند.
زوجین در همۀ امور، در کنار یکدیگرند
«وَ قُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ. فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ»[4]
«و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جایگزین و در آن جا از هر نعمت که بخواهید فراوان برخوردار شوید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود(35) پس شیطان آنها را به لغزش افکند (تا از آن درخت خوردند) و (بدین عصیان) آنان را از آن مقام بیرون آورد، و گفتیم که (از بهشت) فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید، و شما را در زمین تا روز مرگ قرارگاه و بهره خواهد بود.»
در این آیات ملاحظه میکنیم که خدای سبحان به هر دو نفر (حضرت آدم و حضرت حوا) میفرماید: «در بهشت ساکن شوید»؛ یعنی در اسلام قرار نیست یکی از زوجین از معنویات بهرهمند شود و به قرب الهی برسد؛ اما دیگری محروم بماند. قاعده این است که هر دو نفر باید هم پا و همراه هم از جنّت وصل و قرب الهی استفاده کنند.
چند نکته:
- «كُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا»: وقتی امر به استفاده داده میشود، خطاب به هر دو نفر است.
- « لَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ»: وقتی نهی از کاری انجام میشود، مخاطب هم زوج و هم زوجه هستند.
- « فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا»: در نهایت اگر لغزشی هم باشد، هر دو نفر با هم میلغزند.
بنابراین از دیدگاه قرآن کریم بهرهمندی از نعمات معنوی برای هر دو ستون خانواده، مساوی است. امر و نهی به هر دو نفر یکسان است و اگر لغزشی رخ دهد هر دو نفر با هم میلغزند. باید توجه داشته باشیم که ممکن است در لغزش زوجین، تقدم و تأخری وجود داشته باشد؛ اما حقیقت این است که یک نفر نمیتواند نسبت به لغزش همسرش بیتفاوت باشد و تصور کند که خودش گرفتار نخواهد شد: «فَأَزَلَّهُمَا» وقتی پای شیطان در میان است، لغزش بر هر دو نفر عارض میشود.
استفادۀ طیّب از حلال خدا
«يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً »[5]
«اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد.»
«حلال« از مادۀ «حلّ» و به معنای رزقی است که گرهگشاست؛ یعنی مصرفی که گرههای زندگی را باز میکند.
رزقی که ما را اسیر کند و هر چه استفاده میکنیم، بیشتر درگیر حسب و نسب، مدرک و اموال و… شویم، حلال نیست! «طَيِّباً» یعنی استفادۀ همراه با لذت، استفادهای که همراه شادمانی و شادکامی باشد.
پیروی نکردن از شیطان
«وَ لَاتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ»[6]
«و از گامهای شیطان، پیروی نکنید.»
شیطان مثل یک خزنده، آرام و بیصدا وارد میشود و گامهای عجیب و غریبی در فضای خانواده بر میدارد. برای شنیدن صدای قدمهای شیطان، گوش بسیار شنوا لازم است؛ اما خداوند یک نشانه از ورود او به خانواده قرار داده است، آن هم اختلافافکنی میان اعضای خانواده است: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ»[7] «که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد.» اگر شیطان وارد شود با خودش اختلاف، تفرقه و شکاف میآورد.
نکتۀ مهم این است که در این راه از شیطان پیروی نکنیم:«لَاتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ»؛ زیرا شیطان در گام اول فرمان نامناسب صادر میکند: «إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ»[8] «او شما را فقط به بدیها فرمان میدهد.» از خوب بودن، صبوری کردن، قناعت و محبت ورزیدن منع میکند. و در گام دوم امر به خلاف میکند: «وَ الْفَحْشَاءِ». ما را به سراغ خلافهای مخفیانه نمیبرد بلکه میخواهد آشکارا مرتکب گناه شویم.
در خانوادهای که فضا عاشقانه است و مهر و محبت در آن وجود دارد، هر کاری که در این فضا انجام میدهیم، عاشقانه است. میدانیم که ارتباط داشتن در فضای خانواده حلقۀ وصل به مولاست. در روایت داریم که هر لیوان آبی که به دست همسرمان میدهیم ثواب یک سال عبادت را برای ما ثبت میشود. عمل ما را با پاداش بسیار خوبی از ما میخرند.
«إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ» شیطان وقتی وارد این فضا میشود، ابتدا دستورِ بد بودن میدهد؛ یعنی ما را از فضای عاشقانۀ خانواده جدا میکند. سپس دستور گستاخیهای واضح را میدهد سپس ما را به خدای سبحان معترض میکند: «و أنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ». برای مثال دربارۀ آیۀ « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»[9]؛ «مردان، سرپرست و نگهبان زنانند» میگوییم: این آیه مربوط به زمانی است که خانمها نمیتوانستند نفقههایشان را خود به دست بیاورند! چنین تفسیرهایی از آیات قرآن نشانۀ اعتراض به خدای سبحان است. در واقع شیطان میگوید: در عین اینکه نصّ صریح قرآن است؛ اما میتوان آن را طبق خواستۀ خود تغییر داد! این نوع تعابیر، کار شیطان است، میخواهد تعاریف و شالودهای که خداوند برای خانواده تعیین کرده است را از بین ببرد و بنیان خانواده را سست کند. فضایی در خانواده ایجاد کند که افراد در آن با هم درگیر باشند و هیچ عطوفتی در فضای خانواده حاکم نباشد.
ارتباط خیررسانی در فضای خانواده و عبادت
«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ ۖ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ»[10]
«زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، میتوانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید.»
نکتۀ مهمی که در آیه به چشم میخورد عبارت «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ» است؛ یعنی هر کار صحیحی که در خانواده انجام بدهیم بهسرعت و قبل از خود به عالم دیگر فرستادهایم. گاهی تصور میکنیم عبادات فقط اعمالی هستند که ظاهر عبادی دارند، مانند: خمس، زکات، نماز، روزه و…؛ اما با توجه به آیه میآموزیم: برخی اعمال و رفتار در عین اینکه ظاهری شبیه به عبادت ندارد، عبادت محسوب میشوند. هر نوع ارتباط صحیح در فضای خانواده عبادت محسوب میشود و برای ما ذخیره خواهد شد.
آزاررسانی ممنوع
«وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لَاتُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»[11]
«و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عدّه» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیدهای آنها را رها سازید! و هیچگاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزاء نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند میدهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده میکنند، با خبر است).»
«لَاتُمْسِكُوهُنَّ ضِرَاراً»: ظاهراً مخاطب این بخش، آقایان هستند. خدای سبحان خطاب به آقایان میفرماید:«نمیتوانید زن را فقط برای اذیت کردن نگه دارید.»؛ منظور این است که قاعدتاً وقتی شدت ناسازگاری بالاست، باید از هم جدا شوید نه اینکه زن را با آزار و اذیت، نزد خود نگه دارید. هیچیک از طرفین، حق ضرر زدن به دیگری را ندارد. خانواده، مرکز خیررسانی است. نفع ما هم باید به خودمان برسد و هم به همسرمان. نباید برکت و خیررسانی خود را حبس کنیم. نباید ساختمان خانواده، صوری و ظاهری باشد و در باطن، زوجین باطناً هیچگونه خیررسانی به یکدیگر نداشته باشند. اساس بر این است که زن و شوهر در کنار هم از منافع یکدیگر استفاده کنند و به همدیگر خیر برسانند.
خانواده، مرکز خیررسانی
از این آیه نتیجه میگیریم که مبنای خانوادۀ اسلامی، خیررسانی است. «معروف» بهمعنای شناخته شده، زیبا و صاحب همۀ خیرات است؛ در مقابل آن «منکر» وجود دارد که یک مفهوم ناشناخته و زشت است. در نظام اسلامی در خانواده باید خوبیها جلوهگر باشند نه آزارها. قرار است در زندگی، مرد از همسرش اذیت نشود و بالعکس. قاعده و قانون، خیررسانی زوجین به یکدیگر است. قرار است هر کس بر اساس وُسع خود، وظایفی را انجام داده و همۀ افراد خانواده را تحت پوشش خیرات خود قرار دهد.
انجام وظیفه بر اساس توان
«وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ۖ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ ۚوَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»[12]
«مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر میدهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده [= پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتی اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [= هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید]. و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایهای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست؛ به شرط اینکه حق گذشتۀ مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام میدهید، بیناست»
در این آیه بحث شیردهی مطرح میشود و اینکه مرد باید پوشاک و روزی پسندیدهای را برای همسرش تهیه کند؛ اما بلافاصله میفرماید:«لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا». عملکرد مرد، هم باید معروف و پسندیده باشد و هم با وُسع وی مطابق باشد، البته آنچه که بیان شد، ظاهر آیه بود و باطن آن این است که زوجین توان خیررسانی به یکدیگر را دارند و نباید آن را محبوس کنند.
تفاسیر ظاهری میگویند زن حق زورگویی ندارد و نباید بیش از حدِ توان همسرش از او درخواستی داشته باشد؛ اما اگر عمیقتر به این آیه نگاه کنیم، درمییابیم که اگر نظام خانواده نظام صحیحی باشد، زوجین میتوانند خدمات را به طور پسندیدهای در اختیار یکدیگر قرار دهند و هیچکدام خیراتشان را بایگانی نکنند.
نکتۀ مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که همۀ انسانها توان محبت را دارند و این محبت از زوجین به فرزندان منتقل میشود. موارد بسیاری را دیدهایم که فرد در کودکی مشکلات عاطفی زیادی را در خانواده تجربه کرده است و این مشکل، سالها بعد و در زندگی مشترک خودِ شخص نمود پیدا کرده است. وقتی که اساس خانواده بر این باشد که طرفین نیکی کردن را از یکدیگر دریغ نکنند و هر خیری که از دستشان بر میآید برای هم انجام دهند و معروف را حبس نکنند، در فضای خانواده محبت تامین میشود.
آسیب رسانی ممنوع
آموختیم که در فضای خانواده نباید «ضراری» در کار باشد. پیامبر اکرم دستور تخریب مسجد ضرار را دادند. نکتۀ بسیار مهم این است که ما جایی مقدستر از مسجد نداریم، آن جا صیغه مسجدی خواندهاند و نام خداوند در آن برده شده است؛ اما چرا پیامبر دستور میدهند آن جا را خراب کنند، بسوزانند و در آن زباله بریزند؟؛ چون بنای آن بر تقوا نبوده است:
«لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ»[13]
«هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستی؛ در آن، مردانی هستند که دوست میدارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.»
یک ساختمان مقدس باید بنای درستی داشته باشد، خانواده هم نهاد مقدسی است که باید بنیانش درست باشد. بعضی افراد هدفشان از ازدواج برکترسانی و تکریم یکدیگر نیست،خدای سبحان هم میفرماید وقتی بهجای منفعت رسانی، قصد آسیبرسانی داشتی و این بنا را تبدیل به مسجد ضرار کردی، باید تخریب شود!
زن و مرد، لباس یکدیگرند
«أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»[14]
«آمیزش جنسی با همسرانتان، در شبِ روزهایی که روزه میگیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند میدانست که شما به خود خیانت میکردید؛ (و این کارِ ممنوع را انجام میدادید؛) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن میسازد، باشد که پرهیزکار گردند.»
خداوند در هنگام معرفی زن و مرد، آنها را لباس یکدیگر معرفی میکند:«هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» یعنی باید عیوب یکدیگر را بپوشانند. از طریق زن، عیبهای مرد پوشیده شود و بالعکس. اولین اثر لباس، ستاریّت است. لباس، عیوب ما را نشان نمیدهد. اگر در خانوادهای عیوب همسر نزد دیگران (حتی فامیل و نزدیکان) به راحتی مطرح میشود، این خانواده، صحیح و اسلامی نیست. قرآن نقش لباس بودن را برای هر دو نفر قائل است، نه اینکه فقط مرد یا فقط زن آبروداری کند و عیوب طرف مقابل را بازگو نکند. زوجین باید یکدیگر را از حرارت و برودت حفظ کنند؛ همانطور که انسان وقتی احساس سرما میکند لباس گرم میپوشد و وقتی احساس گرما میکند لباس خنک میپوشد؛ اما هرگز عریان نمیشود؛ زیرا در اوج گرما هم اگر برهنه شود، اثر مستقیم گرما روی بدن وی او را میسوزاند. حرارتِ شهوات و برودتِ گرفتاریها و سختیهای زندگی در فضای خانواده و از طریق لباس یکدیگر بودن کنترل و برطرف میشود.
در گذشته روانشناسهای زیادی وجود نداشتند؛ اما آمار طلاق بسیار پایین بود، اکنون اکثر افراد برای مشکلاتشان چندین روانشناس دارند؛ ولی روز به روز آمار طلاق بالاتر میرود؛ چون زوجین خودشان در صدد رفع اختلاف نیستند. در حالی که قرآن میفرماید باید خودشان اختلافاتشان را حل کنند: «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» خودشان قرار است لباس یکدیگر باشند نه اینکه نزد کس دیگری بروند تا برایشان لباس بدوزد. اگر مبنای خانواده صحیح باشد، زن و شوهر به راحتی میتوانند مشکلاتشان را حل کند. در حقیقت بالا بودن آمار طلاق به این دلیل است که زوجین موضوع لباس یکدیگر بودن را قبول ندارند و نمیدانند که وجودشان برای طرف مقابل لازم است.
ارتباط همه جانبه
گاهی ارتباطمان در خانواده اعم از همسر و فرزندان در برخی ابعاد بسیار زیاد است و در برخی دیگر رسماً ارتباطی نداریم؛ در حالی که مطابق قرآن، ارتباطات خانوادگی باید همۀ موارد از جمله امور عاطفی، عبادی، علمی، اجتماعی و… را تحت پوشش قرار دهد. اگر یکی از زوجین بعضی از امور را برای همسرش تأمین کند و بعضی را نه، مانند یک لباس ناقص است. گاهی میبینیم که مرد در بعضی موارد با همسرش در ارتباط است؛ اما در بعضی دیگر کاملاً بیگانه است و از دنیای فرد مقابل اطلاعی ندارد.
بیتفاوتی ممنوع
همانطور که میدانیم هم پیش از تهیۀ لباس و هم پس از آن باید دقت لازم را به کار بگیریم. نباید لباسی که تهیه میشود یکبار مصرف، تنگ و… باشد. نکتۀ قابل توجه این است که اگر در زمان تهیۀ لباس، دقت کافی را به کار نبریم، مجبوریم تا مدتی از آن بدون اشتیاق و لذت، استفاده کنیم.
انسان همیشه مراقبت خاصی از لباسش دارد و مراقب است که پاره، خراب یا آلوده نشود؛ اما اگر چنین شد، بهراحتی از آن نمیگذرد؛ به سرعت لباس را میدوزد و یا تطهیر میکند؛ بنابراین در فضای خانواده نمیتوانیم نسبت به آلودگیها و ویرانیهای فکری و اعتقادی یکدیگر بیتفاوت باشیم؛ در عین اینکه ممکن است نیاز به شیوههای مخصوصی برای اصلاح باشد؛ اما بیتفاوتی نسبت به لباس هرگز مورد قبول نیست!
انسان عاقل هیچ وقت با لباس درگیر نمیشود، بلکه فرد دیوانه و یا خشمگین لباسش را پاره میکند. به طور طبیعی ما با لباس درگیر نمیشویم. لباس عزیز است و اگر کسی با آن درگیر شود، نه تنها از فضای عشق جدا شده، بلکه از فضای عقل هم جدا و وارد میدان جهالت شده است.
وقتی انسان لباس را پاره کند، لباس از او گله نمیکند. خداوند میفرماید:«من لباس را به شما ندادم که آن را پاره کنید.» باید توجه داشته باشیم که لباس( همسر) را خدای سبحان به ما عطا کرده است. اگر در مقابل همسرمان عصبانی شدیم و نتوانستیم رفتارمان را کنترل کنیم؛ اما او هیچ واکنشی نشان نداد، نباید گمان کنیم او متوجه نشده یا از ترس، جرأت اعتراض نداشته است. باید بدانیم که لباس فروش، خدای سبحان است که در وقت مناسب پاسخمان را میدهد. ممکن است بگوییم:«الحمدلله با کسی زندگی میکنیم که بسیار اهل گذشت است و هیچ وقت مشکلی با او نداریم.»؛ اما باید بدانیم خدای سبحان از حق بندهاش نمیگذرد!
پیامبر از قول خدای سبحان میفرماید:
«مَنْ أَهَانَ لی وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَة»[15]
«کسی که با یکی از دوستان من درگیر شود، اعلام جنگ با من کرده است.»
معمولاًوقتی لباسمان آلوده میشود، آن را از دیدرس دیگران پنهان میکنیم، دربارۀ همسر نیز که در قرآن کریم از او با عنوان لباس تعبیر شده است هم باید چنین باشیم. هیچکس آلودگی لباس را علنی نمیکند. باید اقدام به شستوشو و تطهیر آلودگی و نجاسات، مخفیانه انجام شود.
تاریخ جلسه: 87/4/4 ـ جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. سورۀ روم، آیۀ 21
[2]. سورۀ نساء، آیۀ 35
[3]. سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 25
[4]. سورۀ بقره، آیات 35 و 36
[5] . سوره بقره، آیه 168
[6]. سورۀ بقره، آیۀ 168
[7]. سورۀ اسراء، آیۀ 53
[8]. سورۀ بقره، آیۀ 169
[9]. سورۀ نساء، آیۀ 34
[10]. سورۀ بقره، آیۀ 223
[11]. سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 231
[12]. سورۀ بقره، آیۀ 233
[13]. سورۀ مبارکۀ توبه، آیۀ 108
[14]. سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 187
[15]. الکافی، ج2، ص 352