یکی از درخواستهای بنده از خدای سبحان در روز عرفه این است:
«وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یدِكَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیرَ فِیهِ وَ لَا حَاجَةَ بِكَ إِلَیهِ وَ لَا إِنَابَةَ لَهُ»
«پروردگارا! مرا از دست خود رها نکن؛ رها کردن کسی که هیچ خیری در او نبوده و تو به او نیازی نداری و هیچ رجوعی به سوی تو ندارد»
رهایم نکن!
«ارسال» به معنای رهاکردن، مخالفِ «امساک» به معنای نگهداری است؛ «لاتُرسِلنی» یعنی «أمسِکنی»
کلمه «ید» اشاره به قدرت الهی دارد. همه بندگان تحت قبضه قدرت الهی هستند و به همین دلیل متصف به انواع کمالات میباشند و تواناییهای بسیاری دارند؛ وقتی فردی در دست خدا است یعنی انواع الطاف الهی را لحظه به لحظه دریافت میکند.
(«وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداهُ مَبْسُوطَتان»[1]
«یهودیان گفتند: «دست خدا بسته است!» دست خودشان بسته باد و به خاطر آنچه گفتند لعنت میشوند؛ بلکه دو دست خداوند باز است!»
در این آیه گرچه صحبت از یهودیان است اما گاهی مسلمانان نیز به این عقیده یهودی گرفتار شده و قدرت الهی را محدود و ناکارا میپندارند. چنین تفکری باعث محدودیت تواناییها و دور شدن از رحمت الهی میشود.
در شبهای جمعه، اینگونه قدرت الهی را توصیف میکنیم:
«یَا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالْعَطِیةِ»[2]
«ای کسی که دو دستش برای اعطاء باز است!»)
گاهی به دلایلی خداوند برخی افراد را از تحت قبضه قدرت خویش رها میکند. بنده در این عبارت از پروردگار خویش میخواهد که همیشه تحت سلطه او بوده و مقیم حریم قدس الهی باشد.
خداوند چه کسانی را رها میکند؟
در پاسخ به این پرسش سه عبارت بعد مطرح میشود:
- «مَنْ لَا خَیرَ فِیهِ» کسانی که هیچ نفعی ندارند. وقتی جنس خیر در فردی یافت نمیشود خدا او را رها میکند. وجود جنس خیر در درون فرد بدان معناست که او قابلیت دریافت انواع کمالات و ماندگاری در حریم الهی را دارد. در حقیقت بنده از خدا میخواهد جنس خیر در وجود او پایدار باشد تا در هر زمان و شرایطی قابلیت دریافت کمالات را داشته باشد.
ابلیس، 6000سال عبادت کرد اما چون قابلیت دریافت کمالات را نداشت؛ از بارگاه الهی رانده شد.
- «مَن لَا حَاجَةَ بِكَ إِلَیهِ» کسانی که خدا هیچ نیازی به آنها ندارد.
این پرسش مطرح میشود که مگر خداوند به انسانها نیاز دارد؟ او که صمد و بینیاز محض است چطور امکان دارد که به بندگان خود نیازمند باشد؟
در قرآن کریم هم بیان شده است:
«یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمید»[3]
«ای مردم! همه شما نیازمند خدا هستید و او بینیاز ستوده است»
کلام امام سجاد علیهالسلام چگونه با این آیه جمع میشود؟
پاسخ آن که:
این عبارت استعاره است. نیاز داشتن کنایه از دوست داشتن شدید و اظهار لطف و کنایه از مفید بودن فرد در عالَم میباشد. بنده ضمن آن که میداند هر عمل خیری که از او صادر میشود به توفیق الهی بوده است:«و ما تَوفیقی الا بالله»[4]ولیکن از خداوند میخواهد او را قابل دانسته و امورات الهی را از طریق او به اجرا بگذارد.
زمانی که شخصیت بینیازی چون خداوند باریتعالی، انجام امری را به بندهای بسپارد؛ سبب خوشی بسیار او خواهد شد و به جای مطالبه اجر، مطالبه توفیق شکر این امر را دارد که در نظام عالم مفید واقع شده است.
صرف پرکار بودن ملاک نیست بلکه کار مفید انجام دادن مهم است. شیطان و جنود او جزو پرکارترین موجودات هستند اما فعالیتشان نه تنها سودی نداشته بلکه سراسر ضرر است؛ چرا که از مرکز خیر دور بوده و عمل الهی انجام نمیدهند.
درباره جایگاه عالِم در روایت آمده است:
«إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یسُدُّهَا شَیءٌ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ»[5]
«زمانی که عالمی از دنیا میرود رخنهای در اسلام ایجاد میشود که هیچ چیز تا روز قیامت جای آن را پر نمیکند»
یعنی شخصیت این فرد آن قدر مهم و مورد احتیاج بوده که هیچ جایگزینی نخواهد داشت و نبود او با هیچ شخصی جبران نمیشود.
- «وَ مَن لَا إِنَابَةَ لَه» کسی که هیچ انابهای برای او نیست.
انابه با توبه متفاوت است: انابه از ماده نَوب به معنای نوبت به نوبت (پشت سر هم) رجوع کردن است. کسی که دائما رجوع به خدا نداشته باشد؛ از تحت قدرت الهی خود را خارج کرده و میزان کارآییاش کاهش مییابد. رجوع دائم به خدا سبب میشود انسان در حریم امن الهی مقیم شود.
انابه به معنای رجوع از معصیت به طاعت نیست – این امر مقدمه انابه است- بلکه به معنای رجوع از طاعت به خداست؛ یعنی طاعت در نظر بنده جلوه نکرده و او متوقف در عبادات نشده و به معبود برسد.
تاریخ جلسه: 98/1/26- جلسه13
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه مائده، آیه64
[2] مفاتیح الجنان، اعمال شب جمعه
[3] سوره مبارکه فاطر، آیه15
[4] سوره مبارکه هود، آیه88
[5] المحاسن، ج1، ص233