مقدمه
ولادت علیبنموسیالرضا علیهالسلام، ولادت مولودی است که ولایت او نشان شیعۀ اثنیعشری بودن است، ولادت مولودی که دوست و دشمن از او راضی هستند، ولادت مولودی که بضعة النبی نامیده شده و تنها در میان معصومین، حضرت زهرا سلاماللهعلیها این لقب را داراست.
شیعۀ خاص
نمیدانیم با چه زبانی خدای سبحان را سپاسگزار باشیم به جهت این پیوندی که در عهد اَلَست بوده و ظهور آن در این عالم، همۀ ما را مست کرده است؛ اما همینقدر میدانیم که امروز به همۀ ما لقبی داده میشود که هرگز تصورِ داشتنِ این لقب را نداشتیم:
«أنْتَ الَّذی لا یَزُورُکَ الّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشّیعَةِ»[1]
(شما همان کسی هستی که جز شیعیان خاصّ، کسی شما را زیارت نکند.)
طبق زیارت هفت حدیث، زائر امام رضا علیهالسلام جزو خواص قرار میگیرد. ما در صف نعالِ عوام هستیم؛ یعنی پایینترینِ عامیها؛ اما بهمجرد اینکه دل ما زائر امام رضا علیهالسلام میشود، همان ابتدا عنوانِ خواص شیعه را دریافت میکنیم.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
آرزوی امام صادق علیه السلام
امام صادق علیهالسلام، رئیس مذهب شیعه، قبل از ولادت امام رضا علیهالسلام به فرزند بزرگوارشان، موسیبنجعفر علیهالسلام میفرماید:
«إنّ عالمَ آلِ مُحمَّد لَفی صُلبِکَ و لَیتَنی اَدرَکتُه …»[2]
(همانا عالم آل محمد در صلب توست، ای کاش او را درک میکردم …)
بین ولادت امام رضا و شهادت امام صادق علیهماالسلام شانزده روز فاصله است. امام صادق علیهالسلام، چشمبهراه امام رضا علیهالسلام بود؛ اما زائر حضرت نشد! اگر یک بار به نیابت از امام صادق علیهالسلام به زیارت امام رضا علیهالسلام برویم، امام رئوف به جهت پدربزرگ مطهر و مقدسشان عنایت عجیب و غریبی نسبت به زائرشان دارد که گفتنی نیست؛ بلکه چشیدنی است!
دریافت اخلاص از حریم رضوی
در بازنگریِ نقش حضرت در زندگی و عنایات سلطان نکاتی را مطرح میکنیم که با آن زندگی کنیم و به این نتیجه میرسیم که امام رضا علیهالسلام فقط در یک گوشۀ زندگی ما نیست؛ بلکه گوشهگوشۀ زندگی ما دارالولایة، دارالشرف، دارالکرامة، دارالزهد و دارالسیادة است.
به این نیتجه میرسیم که هیچ قسمت از زندگی ما بدون امام رضا علیهالسلام سالم به سر نمیشود؛ چون در زیارت حضرت علیبنموسیالرضا امری بسیار مهم وجود دارد، این امر به تفصیل جلوهگری میکند و توزیع آن فقط از حریم رضوی است! این امر در آستان حسینی توزیع نمیشود، در آستان امام صادق و موسیبنجعفر علیهماالسلام که بابالحوائج است، توزیع نمیشود، گویا همۀ حضرات معصومین حواله را به این آستان دادهاند.
اخلاص، آن امری است که شاید به علت توزیع و نشر آن از حریم رضوی، علیبنموسیالرضا علیهالسلام لقب عالم آل پیامبر را گرفته است. اگر بخواهیم هر حرکت ما در تاریخ سالم و محفوظ و بدون شرک بماند، باید مخلصانه انجام بدهیم. توزیع اخلاص در حریم رضوی است.
دلیل و مدرک این امر دعای بعد از زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام قابل مشاهده است. در صورتی که با این دید زیارتنامه را بخوانیم، اصلاً رنگ زندگی ما تغییر میکند! بیجهت نیست به نام رضا که میرسیم، راضی میشویم؛ چون منیّت و خودبرتربینی در کار نیست.
شاید یکی از وجوهی که علیبنموسیالرضا علیهالسلام میفرماید وقت مرگ به دیدنتان میآیم، صرفاً وقت مرگ ظاهری نیست؛ بلکه زمانی است که در همین عالم زندگی میکنیم؛ اما به این معرفت رسیدیم که
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»[3]
«اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزى آگاه است.»
به این معرفت رسیدیم که همهکاره اوست، فقط باید خودمان را به او بسپاریم و در محضر او بندگی کنیم، در این صورت خدای سبحان امور ظاهری، باطنی، مادی، معنوی، دنیوی و اخرویِ ما را با وساطت ثامنالحجج ساماندهی میکند.
سلام خالصانه، هدیه به امام رضا
در دعای بعد از نماز زیارت میخوانیم:
«وَأَبْلِغْ أَئِمَّتِی سَلامِی وَدُعائِی»
(خدایا، تو سلام مرا به این خاندان برسان)
سلامی که منسوب به من است، قابلیت رفتن به سوی این خاندان را ندارد! به همین جهت از خدای سبحان میخواهیم سلام ما را ابلاغ کند. ادب اقتضا میکند دست خالی برویم و اصلاً در محضر آن سلطان با آن عرصۀ سلطنت، چیزی برای عرضه نداشته باشیم؛ اما حضرت ابداً اجازه نمیدهد زائرشان احساس نداری و تهیدستی کند؛ لذا همین سلام را هدیه حساب میکنیم و در ادامه میگوییم:
«وَ أَوْصِلْ هَدِیتِّی إِلَیهِمْ»
(خدایا، هدیۀ مرا نه فقط به امام رضا؛ بلکه به همۀ این خانواده برسان.)
هدیه هم که باشد، ران ملخی است نزد سلیمان بردن! چه ارزشی دارد؟ اما امام رضا علیهالسلام نمیگذارد شرمنده شویم؛ ارباب ما کریم و رئوف است.
چرا سلام به حضرت را هدیه حساب میکنیم؟ با تأمل روی عنوان «غریب الغربا» به این سوال پاسخ میدهیم. امیرالمؤمنین علیهالسلام دو معنا برای واژۀ «غریب» فرمود:
- «الغریبُ مَن لَیسَ لَه حبیبٌ»[4] (غریب کسی است که دوستی ندارد.)
- «فَقدُ الأحبّه غُربَة» (کسی که دوستانش را گم میکند.) دوست دارد؛ اما او را گم کرده است.
متحیر میمانیم! امام رضا علیهالسلام با وجود این همه صحن و سرا و این همه زائر! چرا باز هم نامشان غریب است؟! با توجه به فرمایش امیرالمؤمنین و معنای واژۀ غریب، زائر زیاد است؛ اما دوست صمیمی، اندک است؛ دوستی که به حضرت عرض ارادت کند و بگوید: آقاجان! فقط دلتنگتان بودم و فقط آمدهام بگویم دوستتان دارم! نیامدهام حاجت بگیرم!
البته این دوست داشتن هم از جانب شماست:
رشتهای برگردنم افکنده دوست
میکشد آنجا که خاطرخواه اوست
این سلام خالصانه و بیطمع، این سلام از سر ارادت و به جهت اعلام مودت، هدیهای است که خلوص در آن موج میزند و میتوانیم آن را به امام رضا علیهالسلام نشان بدهیم. البته که میدانیم این هدیه خیلی کموکاستی دارد؛ اما خدایا! آن چنان که شایستۀ خدایی توست، هدیۀ ما را افزون کن.
بنابراین با سلامی خالصانه زائر امام رئوف میشویم؛ زائری که دستش پر است؛ پر از محبّت این خانواده و پر از اخلاص؛ چون مدرسۀ حضرت، مدرسه اخلاص است. همۀ حضرات معصومین فرمودند: واحد اخلاص را در مدرسۀ امام رضا بگذرانید، به این علت که چهارصد عالم قلم به دست در نزد حضرت حضور داشتند، برای نوشتن این کلام امام که هنگام عبور از نیشابور فرمود:
«كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[5]
(كلمه لا اله الا اللّه حصار من است و هر كس وارد حصار من شود از عذابم در امان است)
لذا واسطۀ خلاص شدن ما از غیرخدا، وجود مقدس ثامنالحجج علیبنموسیالرضاست.
حضور امام رضا در زندگی و تأمین آینده
در زیارت توسل دوم که برای هر معصوم نقش جداگانهای قائل هستیم، در فراز مربوط به علیبنموسیالرضا علیهالسلام آمده است:
«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِیكَ الرِّضا عَلِی بْنِ مُوسىٰ عَلَیهِ السَّلامُ إِلّا سَلَّمْتَنِی بِهِ فِی جَمِیعِ أَسْفارِی فىِ الْبَرارِى وَالْبِحارِ وَالْجِبالِ وَالْقِفارِ وَالْأَوْدِیةِ وَالْغِیاضِ مِنْ جَمِیعِ ما أَخافُهُ وَأَحْذَرُهُ، إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»
(خدایا، به حق امام رضا قسمت میدهم که مرا در تمام سفرهایم ، سفرهای خشکی، دریا، دشت، کوه، تپه و درّه سالم نگه داری از هر چیزی که برای آیندهام نگران هستم که همانا تو مهربان و رحیمی.)
در خشکی و دشت، بالا و پایین، تپه و دریا؛ یعنی در زندگی مادی، معنوی، علمی، در اوج عزت، در حضیض ذلت و در همۀ شئونات زندگی، آنجا که عاقبت را میبینیم و آنجا که عاقبت را نمیبینیم، شرایطی که گرفتار مهلکهای شدیم، در تمام این موارد، واسطۀ فیضمان را امام رضا علیهالسلام قرار میدهیم و از خدا میخواهیم ما را سالم نگه دارد.
در ادامه میگوییم:«خدایا! ما را از هر چیزی که برای آینده خود میترسیم، سالم نگه دار.» یک لحظه فکر کنیم! برای آینده خود نگران چه هستیم؛ نگران زندگی و فرزندان، آبرو، برزخ و قیامتمان؛ در حالیکه با ورود امام رضا علیهالسلام به زندگی، آیندۀ ما تأمین است. اگر اکنون را با ولایت امام رضا علیهالسلام سپری کنیم، نگران آینده نیستیم. آیندۀ ما چه در این عالم، چه عالم دیگر، فرقی نمیکند؛ چون آیندۀ ما از فردا شروع میشود تا بینهایت. کار کردن بدون نگرانی موجب ارتقاء کیفیت عملکرد ما میشود! در حالی که وقتی نگران آیندهمان هستیم، نمیتوانیم درست کار کنیم.
زندگی را با امام رضا علیهالسلام سپری کردن، یعنی زائر درغگو و متکبر و اهل غیبت، ریاکار و اهل تعلقات نابهجا نیست و روابط اجتماعی نادرست ندارد. وقتی با بزرگتر زندگی کنیم، بزرگتر، تدابیر لازم را انجام میدهد. هنگامی که با امام رضا علیهالسلام روزگارمان را سپری کنیم، نگرانیها دفع میشود.
اگر دغدغۀ آینده خود و فرزندانمان را داریم، از دو حال خارج نیست: یا اکنون را با حضرت سپری نمیکنیم یا شناخت صحیحی از حضرت نداریم؛ چون به واسطۀ ولایت ایشان، آیندۀ ما تأمین است و جای هیچ نگرانی نیست.
حضرت میفرماید: «در صراط و تطائر کتب به دیدنتان میآیم.» تَطایرِ کُتُب، از جایگاههای قیامت است که در آن، انسان نامۀ اعمال خود را مشاهده میکند. همۀ علمای بزرگ میگویند: غیر از صراطی که در آخرت است، گوشهگوشۀ زندگی صراط است و دقت لازم دارد. کوچکترین انحرافی لغزش بهدنبال دارد.
غیر از آن زمانهای خاص در عالم آخرت، لحظهبهلحظه امام رضا علیهالسلام در زندگی ما حضور دارد؛ پس اگر امروزمان را با ولایت حضرت، صحیح سپری کنیم، جایی برای نگرانی در آینده وجود ندارد.
دستورالعمل امام رضا هنگام متنعم بودن
وجود مقدس حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام با وجود اینکه واسطهای است که آیندۀ ما را تأمین میکند، برای حال ما نیز توصیه دارد. حضرت مىفرماید:
«إِذا كُنْتَ فى خَیرٍ فَلا تَغْتَرِرْبِهِ وَلكِنْ قُلِ اللّهُمَّ سَلِّمْ وَ تَمِّمْ»[6]
(هنگامى كه در ناز و نعمت هستى به آن مغرور مباش، بلكه بگو خدایا نعمتت را تمام كن و سلامتى بده.)
اگر الآن لباس بندگی بر تن ماست و قرارمان بر انجام طاعت و ترک معصیت است و در پناه ولایت زندگی سالمی داریم، فریب نخوریم و خاطرمان جمع نباشد که ظرف ما آمادگی این همه خیر را داشته است! بلکه بگوییم:
«اللّهُمَّ سَلِّمْ وَ تَمِّمْ»
(خدایا آن را از آفات حفظ کن و با رفع نواقص آن را کامل کن.)
برای اینکه نگران آینده نباشیم و زمان حال ما به سلامت بگذرد، لحظهبهلحظه دعا لازم داریم.
رأفت خدای سبحان در وجود مقدس علیبنموسیالرضا علیهالسلام جلوهگر شده است. «رئوف» کسی است که دفع ضرر میکند. ضرر ضد نفع است؛ یعنی هر چیزی که برای ما نافع نیست با وساطت حضرت از ما دفع میشود. امام رضا علیهالسلام ضرر مالی، آبرویی، جسمی و اخلاقی را دفع میکند. و با دفع ضرر، موجودی ما نهتنها سالم میماند؛ بلکه علیالدوام افزون میشود.
زیر پروبال گرفتن خطاکاران
در دعای بعد از زیارت حضرت، شناخت دیگری از خدای سبحان پیدا میکنیم:
«النّاشِرِ عَلی الخاطِئینَ جَناح سِترِک»
(خدایا، تو بالت را بر همۀ خطاکاران باز کردی.)
یعنی خدایا، همۀ خطاکاران را زیر بال و پر خود گرفتی وکسی از حریم تو اخراج نمیشود.
پرداخت به دیگران،غنیمت نه غرامت
امام رضا علیهالسلام در روز عرفهای در خراسان هرچه داشت بین فقرا پخش کرد. فضلابنسهل وزیر مأمون گفت: «إنَّ هذا لَمُغرَم»[7] (آقا اینقدر پخش کردید که میبازید!)
امام فرمود:
«بَل هو مُغنَم»
(بلکه این مقدار پخش کردن غنیمت است، نه غرامت!)
سپس فرمود:
«لا تعدُنّ مُغرماً مَا ابتغیتَ بِه اَجراً و کَرَماً»
(هیچ گاه چیزی را که بابت آن اجر به دست میآوری، خسارت حساب نکن!)
یا علیبنموسیالرضا، شما پرداختهایتان را غنیمت حساب میکنید نه غرامت و هرچه بیشتر میپردازید، غنیمت بیشتری به دست میآوردید و این یعنی جلوهگرتر شدن شمسالشموسیِ شما در عالم! میشود امروز را عرفه حساب کنید؟ عرفهای که همۀ موجودیتان را توزیع کنید و بفرمایید: «بل هو مغنم» این همه خرج کردن غنیمت است!
سوء استفاده از رأفت امام رضا ممنوع
روایت است که زیدبنموسیبنجعفر، برادر امام رضا علیهالسلام بر مأمون وارد شد. مأمون او را تحویل گرفت؛ درحالیکه امام رضا علیهالسلام، کنار مأمون بود و به سلام زید پاسخ نداد! زیدگفت:
«أَنَا ابْنُ أَبِیكَ وَ لَا تَرُدُّ عَلَی سَلَامِی؟»
(من برادر شما و پسر پدر شما هستم! جواب سلام مرا نمیدهید؟!)
حضرت فرمود:
«أَنْتَ أَخِی مَا أَطَعْتَ اللَّهَ فَإِذَا عَصَیتَ اللَّهَ لَا إِخَاءَ بَینِی وَ بَینَكَ»
(تو تا زمانی که مطیع خدا باشی برادر من هستی؛ اما وقتی معصیتکار شدی، پیوند خونیِ ما هم از بین می رود!)
این روایت یادآور این مطلب است که از رأفت امام رضا سوء استفاده نکنیم.
یکی از علما میگوید: در مکاشفهای دیدم کنار هر زائر یک امام رضاست؛ یعنی هر کسی را جدا زیر بالو پر دارد و به هر کسی جدا، جواب سلام و هدیۀ خاص میدهد؛ اما یادمان باشد سوء استفاده ممنوع! معصیت ممنوع!
وعدۀ امام رضا
در حکمتی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: هرکس به دیگری وعده میدهد خودش را بدهکار او میکند. امام رضا به همۀ ما وعده داده هر کس مرا در غربت زیارت کند، در سه موقف به نزدش میآیم[8]؛ یعنی امام رضا خودش را بدهکار ما کرده است. میدانید بدهکار نسبت به طلبکار چقدر تواضع دارد و چقدر خودش را مدیون طلبکار میداند؟!
آقای ما! مگر ممکن است رابطۀ ما با شما رابطۀ طلبکار و بدهکار باشد؟! میخواهید شرمنده به سراغ شما نیاییم که از اول اسم طلبکار را روی ما میگذارید و خود را بدهکار ما میدانید؟! پسر فاطمه، ما از شما طلبی نداریم! تمام زندگی ما شکر لحظهلحظۀ لطفهای شماست. آقا جان، میدانیم هر لطفی هم که به ما کنید، اصل لطف و رأفت شما در روزی است که تنهاییم و هیچ دوست و آشنایی نداریم!
دوستان ما فقط تا دم قبر همراه ما هستند، در قبر غربتمان را احساس میکنیم؛ اما امام رضا علیهالسلام مُعین است و نمیگذارد دست خالی بمانیم،«مُعینَ الضُعَفاء وَ الغُرَباء»، فوق تصور به ما اعطا میکند. بال و پر به ما میدهد و عرض ادب را یادمان میدهد، زندگی اخروی و دنیوی ما را دگرگون میکند.
و ما هم عرض میکنیم: مولای ما! سر سوزنی نمیتوانیم شکرِ این همه لطف را بجا آوریم!
از امام حاضر ناظرمان خواهش میکنیم، شما از طرف ما از پدر بزرگوارتان تشکر کنید و بگویید: این ریزهخوارها، این کبوترها، این بال و پر شکستهها، این آهوهای حرَمت امروز آمدند از شما تشکر کنند. آقا ولی عصر! شما عرض سلام ما را خدمت حضرت برسانید و از ایشان بخواهید یک نگاه به ما کنند!
کرامات امام رئوف
شفای چشم
فردی میگوید: در زمان شاه از اصفهان به مشهد میآمدم. احساس کردم کسی مرا تعقیب میکند. با خود گفتم حتماً از طرف ساواک مرا تعقیب میکنند. به مشهد رسیدم، تعقیب کننده با ماشین آخرین مدل جلو آمد و گفت: حاج آقا سوار شوید باید شما را به منزل ببرم!
مرا با عزت و احترام به خانهای مجلل برد! گفتم: «با من چکار داری؟» گفت: «در کودکی مادرم را از دست دادم. خانمی که با پدرم ازدواج کرده بود با من خیلی بدرفتاری میکرد. سه چهار ساله بودم که بیش از این نتوانستم تحمل کنم و از خانه بیرون زدم. یادم بود که مادرم «یا امام رضا» میگفت. با گریه گفتم: «یا امام رضا!» در همین حین یک کامیون جلوی من نگه داشت. راننده کامیون با دیدن من سرش را گذاشت روی فرمان و شروع کرد به گریه! راننده کامیون مرا به فرزندی قبول کرد و تمام ثروتش را با من نصف کرد، بعد از مدتی همۀ املاکش را به من داد. خیلی متمول شدم. روزی در یکی از کارخانههایم در هر دو چشمم آب آهک پرید. دکترها گفتند: «چشمها باید تخلیه بشود و قابلیت درمان ندارد.»
گفتم: «امام رضایی که از کودکی دست مرا گرفته رهایم نمیکند. مرا به حرم ببرید.» به امام رضا علیهالسلام گفتم:
«آقا جان، زمانی که شما را خیلی نمیشناختم، به من سرمایه دادید، حالا که بیشتر از قبل شما را میشناسم با من چه میکنید؟!»
حضرت هر دو چشم مرا شفا دادند. حضرت را در قالب سیدی دیدم که از ضریح بیرون آمد. از آن زمان با خود قرار گذاشتم هر کجا روحانیِ سید میبینم، به حساب امام رضا او را تحویل بگیرم. چون شما سید هستید و منتسب به این خانواده، از اصفهان دنبال شما بودم تا از شما پذیرایی کنم.
به امام رضا میگوییم: آقا جان، مگر لازم است که حتماً خانوادۀ نامناسبی داشته باشیم یا از کسی اذیت شویم تا به شما پناهنده شویم؟! بسیاری از ما به اشکال دیگری از کودکی تحت نظر شما بودهایم. آقای ما! به شما پناه آوردهایم!
شفای کرولال
راننده تاکسی میگفت: برادر من بعد از یازده سال بچهدار شد. دکتر پس از معاینه گفت: «نوزاد شما کرولال است!» برادرم سه چهار روز که از تولد فرزندش گذشت، به مشهد آمد و در حرم از امام رضا شفای فرزندش را خواست و امام رضا نوزاد را شفا داد.
گاهی اوقات فردی در بزرگسالی کرولال است یا چشم دلش بسته است و زبان تشکر کردن و اظهار ادب را نمیداند.
آقا امام رضا! بالتان را روی سر همه باز کردید و همه را در کنف حمایت خود قرار دادید! مولای ما! یابنالزهرا! تا به حال شما را به مادرتان و جوادالائمه یک دانه پسرتان قسم میدادیم؛ اما یاد گرفتیم شما را به، امام صادق، آن جدّی که منتظرت بود و برایش احترام قائلید و به خواهرتان کریمۀ اهل بیت، حضرت معصومه که میدانیم خیلی برای شما عزیز است، قسمتان دهیم، ما را تحت حمایت خود قرار دهید.
کیمیا شدن خاک با یک نگاه
شیخ مجتبی قزوینی خیلی خوشفهم بود. کسی پرسید:چگونه این درسها را میفهمید؟ گفت: روزی که مشرف میشدم حرم علیبنموسیالرضا علیهالسلام ، این شعر را میخواندم:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند؟
به درب حرم رسیدم، دیدم ضریح نیست؛ اما آقایی روی تختی نشستهاند! چه تختی است! آن آقا فقط به من یک نگاه کردند! فقط یک نگاه! هرچه شد بعد از آن نگاه است!
آقا جان! آن نگاهی را میخواهیم که با آن قطره، دریا میشود! نگاهی که وسعت آسمان و زلالیِ آب نصیبمان بشود! نگاهی که ما را تا اعلی علیین بالا ببرد!
اذن دستبوسی
مرحوم کربلایی احمد تهرانی میگوید: در مکاشفهای دیدم هر کس در و دیوار حرم را میبوسد، در واقع دست امام رضا علیهالسلام را میبوسد! آقا جان! فدای شما که اذن دستبوسی به همه میدهید! مولای ما، در حضور شما و با ولایت شما از خدای سبحان طلب مغفرت میکنیم:
«أَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفَارَ حَیاءٍ وَ أَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفَارَ رَجَاءٍ وَ أَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفَارَ إِنَابَةٍ»
ایران، سفرهخانۀ امام رضا
امام رئوف! میدانیم برای ارتباط با شما کارها باید کرد؛ اما ایران سفرهخانۀ شماست و ما همیشه سر سفرۀ شما مهمانیم! همۀ زندگیمان کنار سفرۀ شما سپری میشود. آقاجان! اسم شما را که میآوریم، مادرتان پذیرایی میکند، جوادالائمه پذیرایی میکند!
نیک میدانیم، هدیۀ همۀ امامان از دست امام حاضر باید دریافت بشود؛ امام حاضر غایب، حضرت ولیعصر. امروز میخواهیم در جشن ولادت ثامنالحجج علیبنموسیالرضا، امام حاضرِ حاضر! به همۀ ما عیدی دهد.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. صحیفه رضویّه، ص523-529.
[2]. بحارالانوار، ج 49، ص 100.
[3]. سوره حدید، آیه 3
[4] . شرح غررالحكم، ج1، ص 315.
[5]. اعیان الشیعه، ج 2، ص 18.
[6]. عيون اخبار الرضا ج2، ص191 ،ح 9.
[7]. المناقب ج 4، ص 390.
[8] الخصال، ج 2، ص 167