در محضر آیاتی از سوره مبارکه نحل

سوره مبارکه نحل، آیه10

 

«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ»

«اوست كسى كه از آسمان آبى فرود آورد كه [آب] آشاميدنى شما از آن است و روييدنى[هايى] كه [رمه‏هاى خود را] در آن مى‌‏چرانيد [نيز] از آن است»

 

معرفی از مقام غیب الغیوبی حق

 

در این آیه خدای سبحان خود را معرفی می‌کند و از مقام غیب الغیوبی خود پرده‌‌برداری می‌نماید.

 

بارش باران بدون درخواست بندگان

 

  • از آسمان رحمت الهی بی آنکه درخواستی از جانب ما باشد بارش باران صورت می‌گیرد تا از آن منتفع شویم.
  • از این آب گاه برای نوشیدن استفاده می‌شود گاه برای آبیاری، گاه برای رویش زراعت و…، هر رویشی در نظام عالم به برکت آب است.

در ارتباط با ما نیز خدای سبحان بی آنکه درخواستی داشته باشیم علم و معرفتی از عالم اعلا نازل می کند. همانطور که در رویش درخت ظاهراً نقشی برای آب نمی‌بینیم نقش این معرفت نیز در گوشه گوشه زندگی‌مان به صورت غیر مستقیم یافت می‌شود، اعتقادات صحیح، اعمال صالح،خلقیات نیکو و… همه تأثیر آب علم و معرفتی است که از آن برخورداریم.

 

معرفت اهل بیت

 

آنچه که باعث لذت بردن از زندگی می شود و سبب نهادینه شدن حب اهل بیت در درون‌مان می‌شود معرفتی است که بی‌درخواست ما ایجاد شده است. تنها وظیفه ما قبول این معرفت است، همانطور که زمین آب را در خود جای می‌دهد و آن را می‌پذیرد ما نیز باید این معارف را که از طریق قرآن وعترت بر ما نازل می‌شود قبول کنیم و وجود خویش را ظرف پذیرش این معرفت کنیم.

 

انواع معارف

 

قسمتی از این معارف قوام زندگی است و همانطور که انسان بدون آب حیاتی ندارد بی‌معرفت نیز از حیات طیب و حقیقی بی‌بهره است و تنها قادر به زندگی حیوانی است.

قسمت دیگر آن در اعمال ما نمودار است (مطابق این تعبیر،شجر،اعمال و کردار انسان است) اعمال بنده از معارفی باطنی نشأت می‌گیرد، عملی که در ظاهر بنده مرتکب می‌شود اما حقیقتاً منتسب به مولاست.

 

 بهره‌مندی نفس از معرفت

 

قرآن می‌فرماید با قسمتی از آب چهارپایان‌تان را به چرا می‌برید. تفاسیر عرفانی انعام (چهارپایان) را به نفس تعبیر کرده‌اند و در تفسیر این امر گفته‌اند زمانی‌که انسان عملی را با معرفت انجام می‌دهد نفس نیز از آن بهره می‌برد.

 

 

سوره مبارکه نحل، آیه 11

 

«يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»

«به وسيله آن كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براى شما مى‏‌روياند قطعا در اينها براى مردمى كه انديشه مى‏‌كنند نشانه‌‏اى است»

 

خداوند زارع است

 

به واسطه آب معرفتی که در زندگی‌مان جریان می‌یابد خداوند زارع زندگی می‌شود، از این پس رویاننده خداوند است و هیچ رویشی منتسب به ما نیست به همین جهت انواع محصولات به عمل می‌آید نه تنها یک محصول: هم زراعت که یک بار در سال نیاز به درو دارد و هم نخل که نیاز به درو کردن ندارد و باقی و ماندگار است.تفاسیر عرفانی از زراعت به حالات خوشی که موقتی است تعبیر کرده‌اند مانند انکسار قلب و بکاء در عبادات و از نخل به مقاماتی که باقی و ماندگار است.

 

نخل؛ نماد صبر و مقاومت

 

نخل نماد مقاومت است. خداوند به واسطه معرفت مقام صابرین و شاکرین و محسنین را عطا می‌کند، مقاماتی که با گذر زمان پایان پذیر نیست و هم خود فرد از آن بهره می‌برد هم دیگران (مانند نسل های بعد)

 

شیرینی زندگی

 

میوه نخل خرما است که طعمی شیرین دارد. به واسطه معرفتی که در زندگی‌مان جریان دارد احساس سعادت و کامروایی می‌کنیم و زندگی در نظرمان شیرین است. اگر دنیا را تلخ و غیر قابل تحمل می‌دانیم گرفتار کمبود معرفت شده‌ایم.

باید مقاومت و کامروایی و شیرین کامی‌مان را به خود نسبت ندهیم و آن را لطفی الهی بدانیم، به همین جهت شاکر حق باشیم نه آنکه گرفتار عجب و فخر فروشی شویم.

 

گوارایی ناگواری‌ها

 

  • خداوند به واسطه آب، درخت انگور را می‌رویاند «وَالأَعْنَابَ». انگور ایجاد مستی می‌کند. معرفت نیز بنده را سرمست می‌کند به قدری که ناخوشی‌ها و تلخی‌های روزگار را درک نمی‌کند و حتی در حین مشکلات هم خوش و مسرور است، مستی‌ای که علی الدوام به دنبال ساقی (خداوند) است و از او طلب باده (معرفت) می‌کند.
  • تفاوت نخیل و اعناب از حیث تفاسیر عرفانی این است که در نخیل عشق به حق وجود دارد و در اعناب ذوق بندگی.

 

صفات نیکوی مختلف

 

کسی‌که از معرفت بهره‌مند باشد تنها از صبر و شکر و توکل بهره نمی‌برد بلکه کمالات و صفات نیکوی دیگری نیز در او وجود دارد «وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ».

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرمایند:

«إذا كان في رجل [الرّجل‏] خلّة رائقة فانتظروا أخواتها»

اگر در فردی صفتی شگفت انگیز وجود داشت منتظر همانندهای آن باشید.

 

معرفت؛ عامل اصلی عافیت

 

  • علت اینکه در ادعیه توصیه به درخواست عافیت شده از این روست که اصل عافیت، معرفت است، کسی‌که از معرفت بهره‌ای نمی‌برد به تبع گرفتار حسادت حرص بخل و … می‌شود و از حیث جسمی نیز از سلامت لازم برخوردار نیست.

 

دوری از منیت

 

قرآن در انتهای آیه می‌فرماید :«إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و برای رویش های مختلفی که در آیه ذکر شد از اسم اشاره دور «ذلک» استفاده کرد تا بگوید آنچه شما از دور مشاهده می‌کنید (زیرا از منیت و نفسانیت خود فاصله گرفته‌اید و خود را عامل هیچ رویشی نمی‌دانید) نشانه‌ای است برای کسانی‌که اهل تعقل باشند و بدانند هیچ رشد و کمالی منتسب به بنده نیست بلکه فعل مولاست.

 

تعبیری دیگر

 

بعضی تفاسیر «زرع» را طاعات روزانه تفسیر کرده اند که کشتزار بندگان است و «زیتون» را صداقت تعبیر کرده‌اند و «نخیل» خلقیات خوب که همه فعل خدای سبحان است و انتسابی به بنده ندارد.

 

سوره مبارکه نحل، آیه 12

 

«وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»

«و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد و ستارگان به فرمان او مسخر شده‌‏اند مسلما در اين [امور] براى مردمى كه تعقل مى‏‌كنند نشانه‌‏هاست »

 

تسخیر زمان

 

تمام کائنات در خدمت بنده هستند. همانطور که خداوند شب و روز و خورشید و ماه و ستارگان را در تسخیر بندگان قرار داده زمان را نیز مسخر آنان کرده است تا از آن استفاده بهینه کنند و بهره ببرند. با وجود این تسخیر جایی برای احساس عجز و ناتوانی وجود ندارد.

کافی است بنده، تمام تلاش خود را در بندگی حق به کار گیرد.

در حدیث قدسی آمده :

«عبدي خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي‏»

بنده من، من همه چیز را برای تو خلق کردم و تو را برای خود آفریدم.

 

قبض و بسط

 

  • بعضی تفاسیر از «اللَّيْلَ وَالْنَّهَارَ» تعبیر به قبض و بسط کرده اند که هر دو در اختیار خداوند است در عین حال خداوند به بنده توان خروج از قبض و رسیدن بسط را عطا کرده است.
  • خداوند علی الدوام بنده را از معارف الهی بهره‌مند می‌کند و او را از توانی خاص برخوردار می‌کند «يُنبِتُ لَكُم» مشروط به آنکه بنده، خودی مشاهده نکند و فقط شاهد ربوبیت خدای سبحان باشد و از خداوند تنها او را درخواست کند نه آنکه در پی رفع حاجت خود باشد به عنوان مثال اینچنین نباشد که در ظاهر صلوات برای فرج می فرستد اما در باطن برآورده شدن حاجت خود را مد نظر دارد.

 

جنبه بشری و روحانی

 

بعضی تفاسیر معتقدند «لیل» جنبه بشریت بنده است، بنده به دلیل اینکه در عالم ماده زندگی می کند نیازهایی چون خواب، خوراک و… دارد اما خداوند در رفع این نیازها و مقدار آن او را قادر کرده است.

در مقابل «نهار» نیز جنبه روحانی بنده است که مهار این جنبه نیز به اذن حق در اختیار بنده است. بنده قادر است گاهی به امور مادی زندگی بپردازد و گاه به امور معنوی و روحانی آن.

 

شمس و قمر

 

بعضی از تفاسیر«شمس» را روح و «قمر» را قلب و «النجوم» را حواس مختلف بنده گرفتند و می‌گویند خداوند روح و قلب و حواس بنده را در تسخیر او قرار داده است تا هر زمان اراده کند از آنها منتفع شود و هرگاه بخواهد دست از آن بشوید به عنوان مثال هر زمان بخواهد غیبت را نشنود و معصیت را نبیند.

 

سوره مبارکه نحل، آیه 13

 

«وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ»

«و [همچنين] آنچه را در زمين به رنگهاى گوناگون براى شما پديد آورد [مسخر شما ساخت] بى‏ترديد در اين [امور] براى مردمى كه پند مى‌‏گيرند نشانه‌‏اى است»

 

غیر قابل قیاس بودن بندگان و صفات هریک

 

خداوند می‌فرماید در زمین چیزهای مختلفی برایتان پخش کردیم که رنگ‌هایشان با یکدیگر متفاوت است. تفاسیر در تعبیر این آیه گفته‌اند تمامی بندگان از حیث صفات و خلقیات به طور کامل با یکدیگر تفاوت دارند، هیچ زن و مردی در عالم به طور کامل به یکدیگر شباهت ندارند. در وجود ما نیز صفات مختلفی است که هریک رنگ و اثر خاص خود را دارد و با یکدیگر قابل قیاس نیست و هیچ یک جای دیگری را نمی‌گیرد همچنانکه افراد با یکدیگر قابل قیاس نیستند و هیچ کدام جایگزین دیگری نیستند.

 

سوره مبارکه نحل، آیه 18

 

«وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ»

«و اگر نعمت[هاى] خدا را شماره كنيد آن را نمى‏توانيد بشماريد قطعا خدا آمرزنده مهربان است»

 

حتی قادر به شمارش یک نعمت نیستید

 

قرآن می‌فرماید اگر بخواهید تنها یکی از نعمات خداوند را به شمارش درآورید قادر نیستید. در وجود ما گرچه انواع کمالات و خلقیات مثبت قرار دارد اما اگر تنها بخواهیم زیر مجموعه یکی از آنها را بیان کنیم قادر نخواهیم بود. با این وجود دیگر بنده نباید احساس ضعف و نداری کند.

در ادامه قرآن می فرماید:«إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ» خداوند غفور است و بر عیوب بنده پرده‌ای قرار می‌دهد، پرده‌ای که با آن منیت او مشاهده نمی‌شود و بعد از آن با صفت «رحیم» خود او را به کمالات مختلفی نایل می‌کند. در این هنگام دیگر از بنده هیچ منیتی مشاهده نمی‌شود بلکه تنها خدایی خداوند است که قابل عیان است.

 

تاریخ جلسه: 98/2/30 ـ جلسه 12

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *