در محضر آیاتی از سوره مبارکه نساء

خدای سبحان را سپاسگزاریم که در چهارمین روز در این ضیافت ارضی توفیق حضور در محضر کلام وحی را نصیب ما فرمود، بر این باوریم که کل ماه رمضان کوه طوری است که خدای سبحان به تک‌تک بندگان خطاب می‌کند، «وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ ‏»[1] اعتراف می‌کنیم که فقط فضل خداوند است که در این ضیافت توفیق حضور نصیبمان شده است و الا هیچ یک از ما استحقاق ورود را نداشتیم. در چهارمین جزء قرآن کریم به حول وقوه حضرت حق به بعضی از آیات آغازین سوره مبارکه نساء اشاره می‌کنیم.

 

سوره مبارکه نساء، آیه 1

 

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا»

«اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست می‌كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است.»

 

خطاب «يَا أَيُّهَا النَّاس»

 

در آغاز سوره خطاب «يَا أَيُّهَا النَّاس» ذکر شده است، بعضی از معانی «يَا أَيُّهَا النَّاس» بار مثبت دارد و برخی بار منفی.

مطابق بار منفی این خطاب چند معنا ذکر شده:

  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» خطاب عامی است به کسانی که گرفتار نسیان شدند و اصلشان را فراموش کردند و از یاد برده‌اند:
    ز کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود                     به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» یعنی ای کسانی که بنی‌آدم هستید (چون ادامه آیه بحث آدم و خلقت است) و اکنون آدمیزاد بودن و انسانیت خود را فراموش کردید و تکریمی که نصیب پدرتان حضرت آدم (بالاصالة) و نصیب شما (به تبع) شد را از یاد برده‌اید.
  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» یعنی کسانی که در عهد ازل جمال حق را مشاهده کردید و کلام او را شنیدید ولی هردو را فراموش کردید و اکنون نه جمال او را به خاطر دارید و نه کلام او را به یاد دارید.
  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که فراموش کردید در عالم تنها مؤثر خدای سبحان است و مؤثر بودن حق را از یاد برده‌اید و بندگان را اسبابی از جانب حق نمی‌دانید و گمان می‌کنید هر سببی مستقلاً اثر گذار است.
  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که خداوند را فراموش کردید و گرفتار عالم دنیا شدید ولی خداوند شما را فراموش نکرده به همین دلیل شما را مخاطب قرار داده است.
  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که فراموش کردید درخواست بالایی (غیر مادی) از خداوند داشته باشید و زمانیکه نزد او می‌آیید از او پست‌ترین امور را طلب می‌کنید و فراموش کردید که در حریم قدسی امکان دریافت بالاترین کمالات برایتان وجود دارد از همین رو طالب پست‌ترین خواسته‌ها هستید.

 لطف خدای سبحان به حدی زیاد است که این گروه را با تمام نسیان و فراموش کاری شان باز هم مورد خطاب قرار می‌دهد.

 

 مطابق بار مثبت این خطاب دو معنی ذکر شده:

  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» مطابق این معنا ناس به معنای نسیان است ولی نسیان نسبت به غیر خدا، ای کسانی که چنان با خداوند مأنوس شدید که توجهی به غیر او ندارید.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که انس با خدای سبحان دارید شما سابقاً نیز همت متعالی داشتید و به دلیل آن انس، مکرم بودید.

«يَا أَيُّهَا النَّاس» ای کسانی که مأنوس به خداوند هستید و غیر او را فراموش کردید، مبادا به وسیله او مغرور شوید و اطمینان خاطر پیدا کنید و گمان کنید هرگز مورد عتاب و تأدیبی قرار نمی‌گیرید و از جلوه جلال حق غافل باشید.

  • «يَا أَيُّهَا النَّاس» خطابی به تمام کسانی است که سابقه عبادت دارند و حتی اکنون در حد پایینی مشغول عبادت هستند، عبادت مردم به سه دسته است: عوام، خواص و خواص الخاص، که خطاب آیه هرسه را در بر می‌گیرد.

خداوند را از خداوند درخواست کنید «حُبِّي لَكَ شَفِيعِي إِلَيْك‏»[2] هرکس فقط طالب خداوند باشد خدای سبحان خیر دنیا و آخرت را به او عطا می‌کند.

 

«اتَّقُواْ رَبَّكُمُ» (در محضر ربّ خود تقوا داشته باشید)

 

» تقوا معانی مختلفی دارد:

  1. تقوا به معنی پرهیز از مخالفت است و پایین‌ترین رتبه آن تقوا در اعتقادات و پرهیز از شریک قرار دادن برای خداوند است، به عنوان مثال اینکه بنده با آنکه در محضر ربّ قرار دارد از دیگری درخواست کند و یا به دیگری تعلّق داشته باشد و در درخواست و محبّتش برای خداوند شریکی قرار دهد.
  2. تقوا به معنای پرهیز از معصیت است، پرهیز از اینکه در محضر حقّ مرتکب معصیت و گستاخی شود.
  3. پرهیز از این که هم اطاعت انجام دهد و هم نیّتش خالصانه نباشد و تکالیف را بدون شوق و رغبت و لذت انجام دهد.
  4. پرهیز از این که حبّ و تعلق و اشتغال به غیر حق در وجودش راه پیدا کند .
  5. پرهیز از این که در حضور او بی ادبی و مخالفت کند و برای غیر او وجودی قائل شود.

عارفی به نام جنید است یکی از شاگردانش می‌گوید در محضر او بودیم خانمی با همسرش وارد شد گفت نمی‌توانم روبنده‌ام را بالا بزنم اما از حسن و کمال و حسب و نسب به گفته همتایان خود برتر هستم ولی همسر من عجوزه قبیح المنظری را برگزیده است آیا شایسته نیست من از این کار ناله و فغان سر‌آورم؟جنید فریادی کشید و بیهوش شد وقتی به هوش آمد گفت خداوند قصد داشت به من بگوید با وجود کمال جمال و بهاء و کبریایی و… ام چگونه تعلق به غیر من پیدا می‌کنی؟!

 

«رَبَّكُمُ»

 

  • خداوند پرورش دهنده بندگان است و علی الدوام آنان را زیاد می کند، عیوب و نواقص‌شان را مرتفع می سازد و آنان را به کمال می‌رسد و بهترین روزی‌ها را به انان عطا می‌کند و… .
  • خداوند با آنکه عالم به نقص بندگان است اما با افتخار ربوبیّت خود را نسبت به آنان به همگان اعلام می‌کند و اجازه بقای نقص بنده را نمی‌دهد و آنان را پرورش می‌دهد و تربیت آنان را بر عهده می‌گیرد و همانطور که از جانب بندگان عبودیت جریان دارد از جانب حقّ نیز ربوبیّت جریان دارد، بنده نیز باید از این عبد محض نباشد پرهیز کند.

 

«الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ»

 

  • خداوند که شما را از یک وجود آفریده است و همانطور که پدرتان آدم را تکریم کرده و او را مورد تعلیم خود قرار داده شما را نیز از همان گل آفریده است، بنابراین خلقت اولیه‌تان کامل است و به دلیل این خلقت اولیه میان تک تک شما اخوت برقرار است، زیرا همگی از یک پدر سرشته شده اید، پدرتان خلیفة الله بود و شما فرزندان او هستید.
  • بعضی از مفسرین می‌گویند منظور از «نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» وجود مقدس پیامبر خاتم صلی الله علیه و اله است، قلب عالَم و قطب عالَم است. همان کسی که اول مخلوق خدای سبحان وجود مقدس پیامبر است «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي‏»، «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْل‏»، «وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوس‏».
  • شما را از آدم حقیقی آفریدیم، آدم دو معنا دارد:
    • «ادیم» یعنی گندم گون
    • «ادوام» که نسبت به آن قلب صورت گرفته است. پدرتان دائم التوجه بود چرا شما گرفتار نسیان شدید، پدرتان یک لحظه غفلت کرد و دویست سال گریه کرد تا به جای اصلی‌اش بازگردد. شما با وجود این میزان غفلت چه خواهید کرد؟

 

  • یکی از مفسرین می‌گوید خدای سبحان می‌فرماید من شما را آفریدم زیرا دوستتان داشتم و می‌خواستم دوستم داشته باشید همچنانکه در حدیث قدسی آمده«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِاعْرَف‏» من شما را آفریدم تا خودم را به شما معرفی کنم و شما محبّ من شوید، اکنون چرا عاشق دنیا شدید و توجه به غیر من می‌کنید.
  • خداوند با جمال و جلال خود حضرت آدم را خلق کرد و او را جامع آفرید، چرا شما از جامعیت کناره‌گیری می‌کنید و به بعضی از صفات حقّ توجه دارید و به بعضی از صفات بی‌توجه هستید.
  • شما را از گل پدرتان حضرت آدم آفریدم و بعضی از کارهایی که برای پدرتان انجام دادم و عنایاتی که به او کردم باید در شما نیز جلوه‌گر شود .

 

«وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا»

 خداوند از نفس واحده زوج او را آفرید .

 

«وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء»

از آدم و همسرش مردان و زنان زیادی را پراکنده کرد.

 

«وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ»

پرهیز کنید از خداوندی که به وسیله او از یکدیگر سؤال و درخواست می‌کنید.

 

علت تکرار تقوا در آیه:

 

با آنکه در ابتدای آیه تقوا ذکر شده بود ولی در این قسمت از آیه نیز مجدداً تکرار شد. علت این تکرار شاید به این جهت باشد که:

  • در هر مرحله از زندگی تقوا لازم است.
  • تقوا پرهیزی جامع است، هم در مقابل ربوبیّت حق تقوا لازم است و هم در مقابل الوهیت او.
  • در مرحله اول با تقوا انسان عبد می‌شود و در مرحله دوم از اینکه در برابر ربوبیت خداوند عبودیت خود را ببیند تقوا می‌کند. این تقوا بنده را به کمال می‌رساند و علامت به کمال رسیدن او این است که واله و شیفته حق می‌شود و هیچ خودی مشاهده نمی‌کند.
  • زمانیکه انسان پرورش یافت و بیشتر در حضور حق قرار گرفت پرهیز بیشتری نیاز دارد و اگر خلافی مرتکب شود عقوبتش چندین برابر افراد عادی می‌شود.

معصوم به یکی از اصحاب می‌فرمایند: «إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ لِمَكَانِكَ مِنَّا» فعل حسن از هرکسی خوب است ولی از تو بهتر است زیرا نزد ما شرافت و منزلت داری و کار زشت از هر کسی قبیح است ولی از تو زشت تر است زیرا به ما نزدیک هستی.

 

«وَالأَرْحَامَ» چند گونه معنی می‌شود:

 

  • پرهیز کنید از خداوندی که در ارتباطات با یکدیگر به وسیله او از یکدیگر مسئلت می‌کنید و به وسیله ارحامتان از یکدیگر مسئلت می‌کنید (در این معنی کلمه «ارحام» عطف به «الله» می‌شود.)
  • از قطع رحم پرهیز کنید.
  • از رعایت نکردن حرمت ارحام و از اینکه بین خودتان نسبت و خویشاوندی‌ای نبینید پرهیز کنید.

با توجه به اینکه خداوند پدر‌مان را حضرت آدم معرفی کرد و ما را بنی‌آدم خطاب کرد همه ما با یکدیگر قرابت نسبی داریم و همان وابستگی و احترام و رحم و مروت و شفقی که میان ارحام برقرار است باید میان ما نیز برقرار باشد.

 

«إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا»

 

«رقیب» از «رقبه» به معنی گردن است، گویا خداوند گردن کشیده و اعمال بندگان را نظاره می‌کند.

  • یکی از مفسرین می‌گوید وقتی انسان ملکی عظیم را به عنوان دیدبان خود ببنید اولین مراقبه او در برابر ملک تعظیم اوست، ثمره این تعظیم پرهیز از هرگونه مخالفت است.
  • متقی رقیب بودن خدا را در زندگی مشاهده می‌کند و می‌داند خداوند به اعمال یکایک بندگان آن به آن توجه دارد.
  • یکی از مفسرین می‌گوید تلاش کنید تمام حقوق مادی و معنوی را پرداخت کنید و حق‌الناس را نیز بپردازید. تمام بندگان ربّی دارند که نظارت او به شما و آنان یکسان است و همان میزانی که ربّ شماست پروردگار آنان هم هست.

*****

سوره مبارکه نساء، آیه 2

 

«وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا»

«و اموال يتيمان را به آنان [باز]دهيد و [مال پاك] و [مرغوب آنان ] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد و اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است.»

 

 آیه در ارتباط با اموال یتیمان است و از مخلوط کردن مال یتیم با مال خود پرهیز می‌دهد.

بعضی افراد با آنکه در ظاهر تقیّد به دین دارند و اهل دعاو زیارت و روضه و… هستند اما توجهی به حلال و حرام ندارند.

به تعبیر امام سجاد علیه السلام همه‌ی ما یتیم هستیم، زیرا یتیم کسی است که از پدر و مادرش جدا شده و مطابق فرمایش روایت کسی که شناختی نسبت به امامش نداشته باشد یتیم است.

*****

سوره مبارکه نساء، آیه 5 و 6

 

 «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن يَكْبَرُواْ وَمَن كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَن كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُواْ عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللّهِ حَسِيبًا»

«و اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام [زندگى] شما قرار داده به سفيهان مدهيد و[لى] از [عوايد] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد و با آنان سخنى پسنديده بگوييد.* و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به [سن] زناشويى برسند پس اگر در ايشان رشد [فكرى] يافتيد اموالشان را به آنان رد كنيد و آن را [از بيم آنكه مبادا] بزرگ شوند به اسراف و شتاب مخوريد و آن كس كه توانگر است بايد [از گرفتن اجرت سرپرستى] خوددارى ورزد و هر كس تهيدست است بايد مطابق عرف [از آن] بخورد پس هر گاه اموالشان را به آنان رد كرديد بر ايشان گواه بگيريد خداوند حسابرسى را كافى است.»

 

  • مطابق آیه نباید مال سفیه را در اختیارش قرار داد بلکه باید او را آزمود، اگر به رشد و بلوغ فکری رسیده بود موجودی را در اختیارش داد و در غیر این صورت خیر.
  • درخواست دنیا و مادیات آن، نماد سفاهت است.

اگر حوائج‌مان مستجاب نمی‌شود شاید به این دلیل باشد که رشد و بلوغ لازم در ما ایجاد نشده تا آنچه درخواست کردیم در اختیارمان قرار گیرد.

 

تاریخ جلسه: 97/2/30 ـ جلسه سوم

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 


[1] . سوره مبارکه طه، آیه 13

[2] . اقبال  الاعمال، ج1، ص68

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *