برترین افراد نزد خداوند چه کسی است؟
امام حسن مجتبی علیهالسلام میفرمایند:
«کسی که بیش از دیگران حقوق برادران دینی خود را شناخته و سختتر از دیگران نیاز آنان را برآورده میکند؛ نزد خداوند از عظمت و منزلت بالاتری نسبت به دیگران برخوردار است. و کسی که در دنیا در برابر برادران و خواهران دینیاش فروتنی دارد نزد خدا در زمره صدیقین و از شیعیان به حق امیرالمؤمنین محسوب میشود.
حضرت میفرمایند شأن کسی نزد خدا بالاتر است که دارای دو ویژگی باشد:
- حق شناسی. بداند در قبال اطرافیان خود وظایفی داشته و باید در انجام آن کوشا باشد و بر این باور باشد که حقشناسی، بنده را نزد خداوند سرافراز میکند.
گاهی افراد گمان میکنند با انجام چند کار ساده و مختصر، حقوق دیگران را پرداخت کردهاند لکن باید توجه داشته باشد که حقوق اصلی دیگران چیست تا آن را انجام دهد. برای مثال فرزندی گمان میکند که صرفا با دعا کردن برای سلامتی پدر و مادر یا هدیه کردن ثواب اعمال مستحب، نهایت تشکر را از ایشان کرده و دیگر حقی بر گردن او ندارند؛ لکن باید توجه داشته باشد که وظایف اصلی او در برابر پدر و مادر چیست تا به انجام آن اقدام کند.
- رفع نیاز مؤمنین. کسی که بیش از دیگران به قضاءحاجت و رفع نیاز مؤمنین میپردازد نزد خداوند گرامیتر است. در کلام حضرت عبارت « أَشَدُّهُمْ قَضَاء» ذکر شده است به این معنا که فرد مصممتر و با جدیت بیشتری نسبت به سایرین، نسبت به رفع نیاز دیگران بپردازد. به عبارت دیگر، کیفیت رسیدگی او به امورات دیگران، بیش از سایرین است.
در قرآن کریم آمده است:
«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[2]
«به راستی که گرامیترین شما نزد خدا، باتقواترین شماست»
معمولا در بحث تقوا، مسائل عبادی و رعایت حلال و حرام به ذهن میآید لکن با درنظر گرفتن این روایت درمییابیم که رعایت آداب اجتماعی نیز تقوا محسوب میشود(زیرا در متن حدیث آمده است: أَعْرَفُ النَّاسِ لِحُقُوقِ إِخْوَانِهِ وَ أَشَدُّهُمْ قَضَاءً لَهَا أَعْظَمُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا… و در این آیه کریمه نیز سخن از گرامیترین افراد نزد خداوند است)
تعریف تواضع و ثمره آن
در ادامه امام حسن مجتبی علیهالسلام بحث «تواضع» را مطرح میکنند. این امر اشاره به آن دارد که جمله قبل، تعریف تواضع میباشد پس شناسایی حقوق برادران و اهتمام کامل به رفع نیاز آنان تواضع نام دارد. کسی که در دنیا، تواضع در برابر مؤمنین داشته باشد دو امتیاز نصیب او خواهد شد:
- نزد خداوند در زمره «صدیقین» به شمار میآید. در حقیقت با شناخت نیازها و برآورده کردن آنها و تواضع، صدق خود را به نمایش میگذارد.
در قرآن کریم، جایگاه صدیقین بعد از پیامبران و پیش از شهداء مطرح شده که بیانگر مقام ارزشمند آنها میباشد:
«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ…»[3]
«و هر كس كه از خدا و پيامبر اطاعت كند، پس آنان (در قيامت) با كسانى همدم خواهند بود كه خداوند بر آنان نعمت داده است، مانند پيامبران، صدّيقان، شهيدان و صالحان…»
- جزو شیعیان حقیقی مولا امیرالمؤمنین محسوب میشود.
داستان یک مهمانی
حضرت در توضیح شناسایی حقوق مؤمنین و رفع نیاز آنان، در ادامه روایت داستانی از مهمانان امیرالمؤمنین بیان کردند:
«روزی پدر و پسری که برادر دینی امیرالمؤمنین محسوب میشدند؛ نزد حضرت رفتند. حضرت درمقابل ایشان از جای برخاسته و این دو نفر را اکرام کرده؛ ایشان را در بالای مجلس نشاندند و خود در مقابل آنها نشستند. سپس حضرت دستور دادند تا غذایی بیاورند. غذا آماده شد و هر دو از غذا خوردند. بعد از غذا، قنبر تشت و ظرفی از آب(پارچ) و حوله آورد(تا آنها دست خود را بشویند) و جلو آمد تا دستان پدر را بشوید.
ناگهان امیرالمؤمنین از جای خویش برخاسته و ظرف آب را از قنبر گرفتند تا خود بر دست مرد(پدر) آب بریزند. آن مرد بسیار خجالتزده شد و گفت: «یا امیرالمؤمنین! خدا مرا میبیند در حالی که شما بر دستان من آب میریزید؟!» حضرت فرمودند: «(شرمگین مشو!) بنشین و دستانت را بشوی! به راستی که خدای سبحان تو و برادر دینیات(یعنی خود حضرت) را میبیند؛ برادری که قصد برتری بر تو ندارد (قصد فضیلت طلبی ندارد). با هر خدمتی که برادرت به تو میکند به اندازه ده برابر جمعیت دنیا، به خدمتکارانش در بهشت افزوده میشود…
پس آن مرد نشست و حضرت به او فرمودند: «تو را قسم به حقّ من که بسیار بزرگ است و تو آن را(حق مرا) به نیکی مىشناسى و بدان احترام مىگذارى؛ و سوگند به تواضعت براى خدا، كه به سبب همان تواضع، شما دو نفر را جزا داد و تو را به آن خدمتى كه برايت نمودم شرافت بخشيد، از تو مىخواهم دستان خود را با آرامش بشويى به طوری كه گویا قنبر بر دستان تو آب مىريزد!» آن مرد نيز این كار را انجام داد.
زمانی که شستن دستان آن مرد تمام شد امیرالمؤمنین ظرف آب را به فرزند خود، محمد بن حنفیه داده و فرمودند: «ای فرزندم! اگر این پسر بدون پدرش به دیدار من میآمد؛ خود بر دستان او آب میریختم(تا او دستانش را بشوید) لکن خداوند سبحان امتناع دارد از اینکه بین پدر و پسر فرقی نباشد زمانی که در یک مکان در کنار هم هستند؛ بلکه (سزاوار است) پدر بر دستان پدر و پسر بر دستان پسر آب بریزد»
پس محمد بن حنفیه بر دستان پسر آب ریخت( و او دستان خود را شست)»
بعد از پایان داستان، امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند: «هر کس در این روش، پیرو علی بن ابیطالب باشد؛ پس او شیعه حقیقی است»»[1]
شاید این سؤال در ذهن ایجاد شود که چرا مهمان جزو ذوی الحقوق محسوب میشود؟ شاید بتوان اینگونه پاسخ داد که در روایات آمده است: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«الضَّيْفُ يَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ يَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَيْتِ»[4]
«مهمان با روزی خود وارد و با گناهان اهل خانه خارج میشود»
با خروج مهمان از خانه، گناهان اهل خانه آمرزیده میشود و بدین سبب حق عظیمی بر گردن میزبان دارد و با اکرام مهمان، منزلت میزبان نزد خداوند بالا میرود.
نکته قابل توجه دیگری که در داستان مشاهده میشود احترام و اکرام متفاوت پدر و پسر در یک مجلس است و اینکه حضرت مولا فرمودند اگر آن پسر بدون پدرش به مهمانی آمده بود به شکل دیگری اکرام میشد. در نتیجه میزان اکرام افراد در جایگاههای مختلف بایستی متفاوت باشد.
تاریخ جلسه: 87/10/16 ـ جلسه 11
این جلسه ادامه دارد…
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مجموعة ورام، ج2، ص107
[2] سوره مبارکه حجرات، آیه13
[3] سوره مبارکه نساء، آیه69
[4] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص258