در محضر امام حسن مجتبی (ع) ـ بخش دهم

چگونه از دارائی‌هایمان لذت ببریم؟

 

امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌فرمایند:

 

«النِّعْمَةُ مِحْنَةٌ فَإِنْ شَكَرْتَ كَانَتْ نِعْمَةً فَإِنْ كَفَرْتَ صَارَتْ نَقِمَةً»[1]

«نعمت زحمت است؛ اگر شکر آن را به جای آوری، نعمت نعمت می‌ماند و اگر ناسپاسی کنی به گرفتاری تبدیل می‌شود»

 

نعمت امری‌ست که موجب آسایش و خوشحالی می‌شود. در ابتدا، وجود همه نعمات زحمت دارد؛ اگر فرد شکر آن را به جای آورد؛ آن نعمت موجب آسایش و لذت او خواهد شد و اگر فرد کفران نعمت کند وجود همان نعمت موجب بلا و گرفتاری خواهد شد.

خداوند انسان را در این عالم قرار داده و او را از وجود انواع نعمت ها برخوردار ساخته است؛ لکن لذت‌بخش یا عذاب بودن آن نعمات، به رفتار او بستگی دارد. شکر، زحمت وجود نعمت را آسان و ناشکری آن را تشدید می‌کند.

در مکتب حسنی آموزش می‌گیریم که هر نعمتی زحمت خاص خودش را دارد. با این دیدگاه، نه تنها فرد متنعم مورد چشم زخم قرار نخواهد گرفت بلکه باید برای او دعا کرد که توفیق شکر نصیب او شده تا سختی‌ها بر ایشان آسان شود. هر فرد نیز در ارتباط با نعمات خود، باید توجه داشته باشد که با ورود هر نعمت جدید به زندگی او، بایستی پناهندگی و استمداد او از خدا افزون شود تا با شکر هر چه بیشتر، نعمات برای او گواراتر شود.

شکر به سه قسمت دسته بندی می‌شود: شکر زبانی، شکر عملی و شکر قلبی. معنای شکر زبانی که واضح است. شکر عملی به معنای استفاده صحیح از نعمت در راهی که مورد پسند خداوند است؛ بنابراین عدم استفاده صحیح از نعمات موجب تبدیل نعمت به نقمت خواهد شد.

شکر قلبی یعنی بنده در دل معتقد باشد که تمام نعمات تنها از جانب خداوند بوده و خدا او را از تمام نعمات بهره‌مند ساخته است.

 

یک نعمت اساسی!

 

امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌فرمایند:

«جَرَبنا و جَرب المُجرّبون فلَم نَرَ شیئاً أنفع وُجداناً و لا أضر فقداناً من الصَّبر؛ تداوی به الامورُ لا یداوی هوَ بِغیره»[2]

«ما تجربه کردیم و نیز کسانی که باتجربه بودند تجربه کردند؛ چیزی را ندیدیم که وجودش نافع‌تر و نبودش زیان‌آورتر از صبر باشد. از این نعمت باشد. همه امور زندگی با آن مداوا شده و صبر با چیز دیگری مداوا نمی‌شود(هیچ چیز نمی‌تواند علاجِ نداشتن صبر باشد)»

صبر به معنای مقاومت بر عقاید حقه از جمله یگانگی خداوند، ولایت حضرات معصومین و …؛ بعه عبارت دیگر صبر مقاومت بر باقی ماندن فطرت خداجو می‌باشد. صبر یعنی هیچ پیشامد ناگواری باعث بی‌اعتقادی بنده نشود.

صبر، پرفایده ترین نعمت است و اگر شخصی از آن بهره‌مند نباشد بیشترین آسیب به او وارد می‌شود. اگر فردی هیچ نعمتی در زندگی جز نعمت صبوری نداشته باشد؛ صبر نبودِ سایر نعمات را جبران می‌کند ولیکن اگر فرد از همه نعمات برخوردار باشد و صبر نداشته باشد؛ هیچ چیز جایگزین آن نخواهد شد.

درخواست صبر از خداوند به معنای درخواست مشکل و گرفتاری از او نیست. برخی از عوام گمان می‌کنند اگر از خداوند صبر بخواهند بر ایشان بلا و گرفتاری نازل می‌شود. دنیا با رنج و گرفتاری پیچیده شده:

«دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة»[3]

مصیبت و فنا و رنج امری‌ست حتمی؛ لکن برخورد انسان هنگام مواجه با این امور مهم است. اگر از خداوند «صبر» بخواهیم هنگام مواجهه با این اتفاقات بهترین عکس‌العمل را خواهیم داشت.

برای رفع ناشکیبایی‌ها و رسیدن به نعمت صبر، باید توسل خاصی به وجود مقدس امام حسن علیه‌السلام داشته باشیم و در صورت برخوردی از این نعمت، توفیق شکر و پایداری آن را از خداوند خواستاریم.

 

دعای همیشگی حضرت!

 

ما یک چیزی داریم به نام استدراج به معنی اینکه در یک فضای نعمت درجه درجه پایین می‌آیم. یعنی خوشم و روز به روز دارم می آیم پایین.

«اللَّهُمَ‏ لَا تَسْتَدْرِجْنِی‏ بِالْإِحْسَانِ وَ لَا تُؤَدِّبْنِی بِالْبَلَاءِ»[4]

«پروردگارا! به وسیله احسان مرا گرفتار استدراج نکن و مرا با گرفتاری مؤدب نساز!»

 

استدراج به معنای درجه درجه پایین آمدن است؛ به این معنا که در یک فضای پر از نعمت، فرد بدون توجه لحظه به لحظه از خداوند دور می‌شود. به عبارت دیگر، الطاف گوناگون خداوند به او موجب قرب نخواهد شد.

برخی افراد با ابتلاء به گرفتاری و مصیبت مؤدب به ادب بندگی می‌شوند. اینان کسانی هستند که به هشدارها و دستورات کلامی خداوند اهمیت نداده و راه نادرست را در پیش گرفتند. خداوند با برخورد عملی این افراد را به راه راست هدایت می‌کند. حضرت با این دعا بیان می‌کنند که خدایا من جزو افرادی باشم که با گفتمان مسالمت آمیز راه بندگی را می‌پیمایند و اگر خطایی از من سر زد پیش از آن که تو با عقوبت خود مرا ادب کنی؛ خود متوجه آن شوم.

امام سجاد علیه‌السلام نیز در دعایی که به ابوحمزه ثمالی آموزش دادند؛ فرمودند:

«إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی‏ بِعُقُوبَتِك‏…»[5]

«پروردگارا مرا باعقوبت خود ادب نکن!»

در حقیقت بنده از خدای خویش می‌خواهد که در شرایط عادی آن قدر ادب بندگی را رعایت کند که نیازی به ادب کردن نباشد و اگر احیانا خطایی از او صادر شد، ادب کردن او در فضای محبت آمیز باشد نه فضای قهرآلود.

 

تاریخ جلسه: 87/8/13 ـ جلسه 5

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] بحارالانوار، ج75، ص113

[2] شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج1، ص319

[3] نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خطبه 217

[4] بحارالانوار، ج75، ص127

[5] مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *