در محضر امام حسین علیه‌السلام ـ بخش نهم

خطبه‌ای با مضامین اخلاقی

روزی امام حسین علیه‌السلام خطبه‌ای قرائت کردند:

«ای مردم! برای به دست آوردن مکارم نفس نفس بزنید (بسیار تلاش کنید) و برای رسیدن به غنیمت‌ها شتاب کنید. چیزی را خیر گمان نکنید که برایش عجله نمی‌کنید. ستایش را به وسیله موفقیت کسب کنید و با مسامحه سرزنش را متوجه خود نسازید.

بسیاری از اوقات شخصی برای دیگری کار خیری انجام می‌دهد و می‌بیند که او اقدام به تشکر از او نمی‌کند؛ پس خداوند جزای خیر به او می‌دهد؛ به درستی که او فراوان‌ عطا کرده و اجری گسترده‌تر (از عطای مخلوقات) می‌دهد.

و بدانید که نیاز مردم به شما، یکی از نعمت‌های الهی است پس از نعمت‌ها ملول نشوید (اگر ملول شوید) به نقمت و گرفتاری تبدیل می‌شوند.

و بدانید که کار خیر وسیله کسب ستایش بوده و اجر را به دنبال دارد. پس اگر کسی از شما «نیکی» را به شکل انسانی ببیند او را نیکو و زیبا یافته که دیدنش موجب سرور بینندگان است و اگر کسی از شما «پستی» را به شکل انسانی ببیند او را ناهنجار و قبیح یافته که دل‌ها از او نفرت داشته و چشم‌ها از دیدنش بسته می‌شود.

ای مردم! کسی که بخشنده باشد بلندمرتبه شده و کسی که بخل بورزد بی‌مقدار خواهد شد!»[1]

 

تلاش برای کسب ارزش‌های اخلاقی

 

«یا أَیهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِی الْمَكَارِمِ»

«ای مردم نفس نفس بزنید برای به دست آوردن ارزش‌های اخلاقی»

حضرت به همه مردم توصیه می‌کنند که تمام توان خویش برای کسب کامل تمام خوبی‌ها به کار گیرند. کلام حضرت به این مطلب اشاره دارد که تمام افراد قابلیت و توانایی رسیدن به خوبی‌ها را دارند لکن آنچه مهم است به کار بردن تمام توان و سعی فراوان در این زمینه است. آیت‌الله‌ جوادی‌ آملی می‌فرمایند: «برای به دست آوردن شیء نفیس، باید نفس نفس زد!»

 

پیشی گرفتن در کسب بهره‌ها

 

«وَ سَارِعُوا فِی الْمَغَانِمِ»

«در کسب غنیمت‌ها سرعت بگیرید!»

بدیهی است که این توصیه حضرت درباره غنیمت مادی نیست؛ حضرات معصومین هیچ‌گاه افراد را به کسب امور مادی تشویق نمی‌کنند. غنیمت به معنای سود و بهره است و حضرت توصیه دارند که مردم در به دست آوردن بهره‌های معنوی شتاب کنند. این عبارت ضمن یادآوری این نکته که همه افراد قابلیت رسیدن به معنویات را دارند؛ یادآور می‌شود که کسب امور معنوی خاص نیازمند تلاش خاصی بوده و نمی‌شود لنگان لنگان مسیر را پیمود.

مرحوم آیت‌الله قدوسی(ره) می‌فرمودند: «کاروان کمال با شتاب مشغول حرکت است؛ حواستان باشد که جزء کسانی نباشید که کنار نشسته و تنها نظاره‌گر و تشویق کننده باشید؛ خودتان باید وارد میدان شوید».

پس این جمله که «عجله کار شیطان است!» در رابطه با خیرات و نیکی‌ها صحیح نبوده و عجله در این امور کار پسندیده و به‌جایی است.

 

عجله در انجام بهترین‌ها

 

«وَ لَا تَحْتَسِبُوا بِمَعْرُوفٍ لَمْ تَعْجَلُوا»

«امری را خیر گمان نکنید، وقتی برایش عجله ندارید»

معنای آن جمله این است که اگر امری به نظر فرد خیر باشد؛ قطعا برای تحقق آن عجله می‌کند. اگر امری به نظر انسان خیر است و برای آن عجله نمی‌کند قطعا او حقیقتا آن خیر را خیر نمی‌داند. برای مثال زمانی که فرد بداند جابه‌جایی فلان وسیله موجب وسعت مکان در منزل می‌شود؛ فورا آن را جا به جا می‌کند و یا اگر عیبی در پوشش خود ببیند برای رفع آن به سرعت اقدام می‌کند زیرا به میزان اهمیت این کار واقف است.

اگر مردم در به دست آوردن خیرات و رسیدن به معنویات همت لازم را ندارند از آن روست که این امور در دید آن‌ها «خیر» جلوه نکرده و دیدگاه آن‌ها اشکال دارد.

 

چگونه تعریف دیگران را به دست آورده و سرزنش‌ها را از خود دور کنیم؟

 

«وَ كَسَبُوا الْحَمْدَ بِالنُّجْحِ»

«حمد و ستایش را به وسیله موفقیت کسب کنید»

شخصی که حرکت صحیحی داشته و به خوبی‌ها عمل کند؛ حتما به موفقیت دست پیدا می‌کند و بعد از کسب موفقیت، در عالم «محمود» خواهد شد یعنی سایرین زبان به تعریف او می‌گشایند. موفقیت یعنی دست‌یابی به امور نیک و معنویات خاص!

 

چه کسانی  ثناگوی افراد موفق هستند؟

 

«هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِیخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیما»[2]

«او کسی است که بر شما درود می‌فرستد و ملائکه او نیز (بر شما درود می‌فرستند) تا شما را از ظلمات به سوی نور خارج کند و او همیشه بر ایمان آورندگان مهربان است!»

در ابتدا خداوند ثناگوی انسان موفق بوده و به تبع او فرشتگان نیز بر او درود می‌فرستند.

همه انسان‌ها محتاج تعریف هستند. این نیاز در سنین کودکی با تعاریف کوچک مانند تعریف از زیبایی، پاکیزگی و … تأمین می‌شود. اگر با رشد جسمی، روح رشد نکند؛ فرد در بزرگ‌سالی نیز همچنان به این‌گونه تعاریف دلخوش می‌شود و اگر روح انسان رشد پیدا کرده و متعالی شود تنها به ثناگویی خدا و اولیاء او خشنود می‌شود.

توصیه حضرت در این عبارت به کسب تعریف و ثناگوئی دیگران نیست؛ بلکه ایشان توصیه به حرکت صحیح دارند که قانونا به دنبال آن ثناگوئی نیز می‌آید.

 

نتیجه مسامحه کاری، سرزنش است

 

«وَ لَا تَكْتَسِبُوا بِالْمَطْلِ ذَمّاً»

«با مسامحه کردن مذمت را کسب نکنید»

مَطل یعنی شتاب نکردن، مسامحه کردن و بی‌جا درنگ کردن.

در روابط روزمره این مسئله به کرات به چشم می‌خورد که مسامحه کاری موجب می‌شود که اطرافیان فرد را به خاطر از دست دادن فرصت‌ها و بهره‌های مناسب سرزنش کنند. بنابراین اگر انسان در بازار دنیا، برای جمع‌آوری توشه شتاب نداشته باشد؛ ناگهان جرس مرگ در زندگی اش به صدا درآمده و قبل از هر کسی، خود به سرزنش خود می‌پردازد که چرا از عمر خویش به درستی استفاده نکرده و بهره لازم را به دست نیاورده است. علاوه بر این، دوستان و اولیاء حق نیز زبان به سرزنش وی می‌گشایند.

در نتیجه تا این قسمت از عبارت، افراد دو دسته هستند: گروه اول، سرعت گیرندگان در خیرات که حتما موفق و محمود هستند و گروه دیگر مسامحه کنندگان که حتما مورد مذمت خود و دیگران قرار می‌گیرند.

در ابتدای خطبه حضرت به مکارم و خیرات دعوت می‌کنند و ممکن است تصور افراد از این امور صرفا عبادات باشد؛ لکن حضرت بلافاصله این دو عبارت را توضیح می‌دهند و مصداق مکارم و خیرات را، روابط اجتماعی صحیح بیان می‌کنند. مکارم اخلاقی در ارتباطات نمود پیدا می‌کنند و انسان تا زمانی که در خلوت باشد متوجه میزان بخشندگی، صبوری و … خود نمی‌شود.

البته باید توجه داشت که عبادت زمان تغذیه روح است و کیفیت عبادت در کیفیت روابط اجتماعی اثر دارد.

 

خداوند، پاداش‌دهنده درست‌کاران است!

 

«فَمَهْمَا یكُنْ لِأَحَدٍ عِنْدَ أَحَدٍ صَنِیعَةٌ لَهُ رَأَى أَنَّهُ لَا یقُومُ بِشُكْرِهَا فَاللَّهُ لَهُ بِمُكَافَاتِهِ فَإِنَّهُ أَجْزَلُ عَطَاءً وَ أَعْظَمُ أَجْرا»

گاهی افراد به بهانه قدرناشناسی دیگران، از انجام کار خیر دست کشیده یا با درنگ اقدام به آن می‌کنند اما حضرت در این عبارت بیان می‌کنند که پاداش دهنده و جبران کننده کار خیر، خود خداوند است. با این دید، ولو اطرافیان نسبت به کار خیر شخص بی‌توجه باشند و از او قدردانی نکنند؛ او هرگز از انجام کار خیر خودداری نمی‌کند. به خصوص آن که پاداش الهی از نظر فراوانی و گستردگی قابل قیاس با پاداش مخلوقات نیست.

باید توجه داشت که قدرناشناسی دیگران نباید باعث شود تأخیر در انجام کار خیر داشته باشیم.

 

معرفی یک نعمت الهی!

 

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیكُمْ مِنْ نِعَمِ‏ اللَّهِ عَلَیكُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَما»

«و بدانید به راستی نیازمندی مردم به شما یکی از نعمت‌های الهی بر شماست پس از وجود این نعمت ملول نشوید (که اگر ملول شوید) آن نعمت تبدیل به نقمت می‌شود»

اگر خداوند برطرف شدن نیاز کسی را به ما واگذار می‌کند یک نعمت است که اگر از وجود آن در دل خوشحال نباشیم؛ تبدیل به نقمت می‌شود. ملول نشدن یعنی نه در ظاهر و نه در دل از رفع نیاز افراد خسته نشویم. این لطف خداست که به شخصی اجازه دهد تا نیاز مخلوقاتش را برطرف کند.

با این دید، توقعات و دلخوری‌های ناشی از برآورده نشدن آن برطرف می‌شود.

نعمتی که فرد از آن لذت نبرد نقمت است.

 

زیبایی کار خیر

 

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمَعْرُوفَ مُكْسِبٌ حَمْداً وَ مُعَقِّبٌ أَجْراً فَلَوْ رَأَیتُمُ الْمَعْرُوفَ رَجُلًا رَأَیتُمُوهُ حَسَناً جَمِیلًا یسُرُّ النَّاظِرِینَ وَ لَوْ رَأَیتُمُ اللُّؤْمَ رَأَیتُمُوهُ سَمِجا»

«بدانید انجام کار خیر حتما ستایش را جلب کرده و حتما اجر را به دنبال دارد. اگر شما معروف را به صورت یک انسان ببینید؛ او را زیبا و نیکو یافته و موجب سرور بینندگان می‌شود و اگر پستی را به صورت یک انسان ببینید او را بسیار زشت خواهید یافت»

اگر انسان از باطن کار خیر خود آگاه شود بسیار شاداب می‌شود و باطن کار شر، موجب دل‌گرفتگی و اندوه فرد خواهد شد.

آگاهی از باطن امور، موجب ترغیب و یا پرهیز از آن‌ها می‌شود.

عمل صحیح به خودی خود جاذبه و نشاط ایجاد کرده همانطور که عمل نادرست به خودی خود زدگی و نفرت ایجاد می‌کند ولو پنهانی و دور از چشم دیگران انجام شود.

 

بخشنده باش و پادشاهی کن!

 

حضرت می‌فرمایند: اگر کسی جواد باشد؛ یعنی خیرش به دیگران برسد، برای دیگران دعای خیر بکند و در بدی‌ها مقابله به مثل نداشته باشد؛ روح خودش بزرگ شده و نسبت به دیگران برتر خواهد شد. در قرآن کریم آمده است:

«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم…»[3]

«اگر به دیگران نیکی کنید درحقیقت به خود نیکی کرده‌اید»

بازگردان کار خیر ما به نفع خودمان است.

در نتیجه به اندازه‌ای که فرد بخل عاطفی و مالی و خدماتی نسبت به دیگران داشته باشد؛ خود بی‌ارزش و پست می‌شود.

شرح این خطبه ادامه دارد…

 

تاریخ جلسه: 7/2/1388

برگرفته از بیانات استاد بروجردی

 


[1] بحارالانوار (ط – بیروت)، ج75، ص122

[2] سوره مبارکه احزاب، آیه43

[3] سوره مبارکه إسراء، آیه7

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *