مقدمه
معمولا شناخت افراد نسبت به اباعبدالله علیهالسلام از جهت زیارات و مصیبتهاییست که برای حضرت اتفاق افتاده است. در این کلاس سعی میشود به فرمایشات ایشان که کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ پرداخته شود.
محبت اهل بیت علیهمالسلام
دوست داشتن اهلبیت؛ برای رسیدن به خدا یا رسیدن به دنیا؟
امام حسین علیهالسلام فرمودند:
«مَنْ أَحَبَّنَا لِلَّهِ وَرَدْنَا نَحْنُ وَ هُوَ عَلَى نَبِینَا ص هَكَذَا (وَ ضَمَّ أَصَابِعَهُ) وَ مَنْ أَحَبَّنَا لِلدُّنْیا فَإِنَّ الدُّنْیا تَسَعُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ»[1]
«اگر کسی ما را برای خدا دوست داشته باشد؛ ما و او چنین بر پیامبر وارد میشویم(و دو انگشت خود را بهم چسباندند) و و اگر کسی ما را برای دنیا دوست داشته باشد؛ دنیا نیکوکار و بدکار را دربرمیگیرد(به همه میرسد)»
در نگاه حضرت، محبین اهلبیت دو دسته هستند؛ دستهای که ایشان را برای خدا دوست دارند و دستهای که ایشان را برای دنیا دوست دارند. اگر کسی در دسته دوم است باید بداند باخته است؛ زیرا دنیا امر خاصی نیست و هم به خوبان و هم به افراد بد میرسد. لازم نیست کسی محب اهلبیت باشد تا دنیایی نصیب او شود.
ولی کسی که اهلبیت را به خاطر خدای سبحان دوست داشته باشد؛ در معیت ایشان(چسبیده بهم) بر جدّ این بزرگواران وارد میشود؛ یعنی آخرت نیکویی دارد.
ادعای شیعه بودن
در روایتی آمده است:
«وَ قَالَ رَجُلٌ لِلْحُسَینِ بْنِ عَلِی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا مِنْ شِیعَتِكُمْ قَالَ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَدَّعِینَّ شَیئاً یقُولُ اللَّهُ لَكَ كَذَبْتَ وَ فَجَرْتَ فِی دَعْوَاكَ إِنَّ شِیعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غلّ و دَغَلٍ وَ لَكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مَوَالِیكُمْ وَ مُحِبِّیكُم»[2]
«فردی وارد بر اباعبدالله علیهالسلام شد و به حضرت عرض کرد: «من جزء شیعیان شما هستم» حضرت فرمودند: «تقوا داشته باش و ادعای چیزی را نکن! خدا به تو میگوید: «دروغ میگویی و در ادعایت فاسق هستی! به راستی که شیعیان ما کسانی هستند که قلبشان از هر نوع خیانت ونیرنگ و هر نوع کینه سالم است؛ بلکه بگو من از دوستان و ارادتمندان شما هستم!»»
حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام، در تعریف شیعه حقیقی به خواندن 51 رکعت نماز واجب و مستحب یا زیارت مکرر رفتن یا صدقه بسیار دادن اشاره نمیکنند -گرچه این امور نیز امور باارزشی است- بلکه میفرمایند شیعیان کسانی هستند که قلب سلیم دارند و باطنشان مصفاست. قلب شیعه از سه امر سالم است:
- ناخالصی
- کینه
- نقشه کشیدن علیه دیگران
با وجود آن که حضرت در ابتدا، به جهت ادعای نادرست طرف مقابل، برخورد تندی با او دارند اما بعد با جلوه رحمةاللهالواسعة خود، سخن درست را به فرد آموزش میدهند و به او اجازه میدهند نام «محب» را بر خود بگذارد.
در پایان زیارت آلیس نیز به حضرت عرضه میداریم: «أنا وَلیّ لَکَ»؛ چرا که ادعای شیعه بودن بدون اطمینان از داشتن سلامت قلبی، ادعای گزافی است.
این امر نویدیست برای کسانی که هنوز رگههایی از کینه و فریب در دل دارند که گرچه نامشان در زمره شیعیان اهلبیت نیست اما در زمره محبین ایشان قرار دارند. البته باید توجه داشت هر یک از دوستداران اهلبیت وظیفه دارند که دل خود را از هرگونه ناخالصی و کینه و فریب دیگران به دور نگه دارند تا در زمره شیعیان اهلبیت قرار گیرند.
محبتِ همراه با تبعیت، پیوست میآورد
ابان بن تغلب نقل میکند:
«قَالَ الْإِمَامُ الشَّهِیدُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ:مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ. فَقُلْتُ: مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَیتِ؟! فَقَالَ: مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ، حَتَّى قَالَهَا- ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ عَلَیهِ السَّلَامُ: أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی»[3]
«امام حسین علیهالسلام فرمودند: «کسی که ما را دوست داشته باشد؛ از ما اهلبیت میشود. پرسیدم: «از شما اهلبیت میشود؟!» حضرت فرمودند: «بله از ما اهلبیت میشود» و تا سه مرتبه این جمله را تکرار کردند. سپس فرمودند: «آیا نشنیدی که حضرت ابراهیم علیهالسلام گفت: «هر کس از من تبعیت کند؛ پس به راستی از من است!»»»
عبارت «کان» به این نکته اشاره دارد که دوستدار اهلبیت، از قدیم پیوست به این بزرگواران داشته است.
صرف محبت، پیوستآور نیست؛ بلکه محبت همراه با تبعیت و پیروی زمینه پیوست را ایجاد میکند. در ابتدای سخن، حضرت از محبت سخن گفته و در پایان روایت اشاره کردند که «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» پس تبعیت، لازمه محبت نیست بلکه مساوی با محبت است.
جدا شده ازامام، یتیم است
«مَنْ كَفَلَ لَنَا یتِیماً قَطَعَتْهُ عَنَّا مِحْنَتُنَا(محبتنا) اسْتِتَارِنَا فَوَاسَاهُ مِنْ عُلُومِنَا الَّتِی سَقَطَتْ إِلَیهِ- حَتَّى أَرْشَدَهُ وَ هَدَاهُ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ:یا أَیهَا الْعَبْدُ الْكَرِیمُ الْمُوَاسِی- إِنِّی أَوْلَى بِالْكَرَمِ اجْعَلُوا لَهُ یا مَلَائِكَتِی فِی الْجِنَانِبِعَدَدِ كُلِّ حَرْفٍ عَلَّمَهُ أَلْفَ أَلْفِ قَصْرٍ، وَ ضَمُّوا إِلَیهَا مَا یلِیقُ بِهَا مِنْ سَائِرِ النِّعَمِ»[4]
«اگر کسی برای ما، یتیمی را که محبتش از ما قطع شده است (اگر کسی فردی را که قبلا با ما وصل بود حالا از ما قطع شده است) سرپرستی کند؛ یعنی از علوم ما که بر او(کفیل) فرود آمده در اختیار آن یتیم قراردهد؛ تا جایی که آن یتیم رشد کند و به هدایت برسد(یعنی این فرد دیگر به امام زمانش برسد) خداوند، خطاب به آن کفیل میگوید: «ای بنده کریمی که اهل مواسات هستی(اهل همراهی هستی) من نسبت به تو اهل کرامت هستم. پس ای ملائکه من! برای برای به ازای هر حرفی که به آن یتیم آموخته هزار هزار(یک میلیون) قصر در بهشت قرار دهید و به این قصرها از سائر نعماتی که شایسته اوست؛ ضمیمه کنید»»
برخی از واژهها در محضر معصوم، معانی جدیدی پیدا میکنند. واژه یتیم برای کسی به کار میرود که پدرش را از دست داده است و کافلالیتیم کسی است که تأمین نیازهای او را بر عهده میگیرد. اما در این روایت، یتیم بر کسی اطلاق میشود که از اهلبیت جدا شده است. معلوم است که همه افراد در ابتدای خلقت ولایتی بوده اند اما به دلایلی از امام جدا شده اند؛ کافل الیتیم هم کسیست که بتواند ارتباط بین امام و مأموم را برقرار کند. اکرام این نوع یتیم، با ارائه خدمات معرفتی است نه خدمات مادی.
اگر خداوند هیچ نعمتی به کافلالیتیم نمیداد؛ همین که او را مخاطب قرار داده و با او سخن میگوید بالاترین خوشی برای او بود. ضمن آن که خداوند عنوانی روی او میگذارد که بسیار زیباست: «کریم»
با توجه به نعماتی که خداوند در اختیار کافلالیتیم میگذارد میتوان نتیجه گرفت که چنین شخصی، خود غنی است و محتاج خدمات دیگران نیست.
در راستای همان عباراتی که در مورد محب داشتیم، در محضر اباعبدالله علیه السلام اول یتیم را شناختیم یعنی کسی که از امام زمانش جدا شده است، و کافل الیتیم را شناختیم یعنی خدمات معرفتی می دهد نه خدمات مادی ، سوم جایگاه کافل الیتیم را شناختیم به همین جهت کافل الیتیم غنی است محتاج خدمات دیگران نیست و او به دیگران خدمات داده و خدا انواع نعم را در اختیار او قرار داده است.
تاریخ جلسه: 88/1/17 ـ جلسه 2
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] امالی(شیخ طوسی)، ص254
[2] بحارالانوار، ج65، ص156
[3] نزهةالناظر، ص85
[4] تفسیر منسوب به امام حسن عسگری، ص342